هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 172    |    5 شهريور 1393

   


 



داستان رزمندگان «جنگ بزرگ» در «خانه‏های بزرگ خارج از شهر»

صفحه نخست شماره 172

کشیش جوانی که در اقدامی قهرمانانه مصمم بود تا از راه معنویت به کمک مردان سنگرهای جنگ بشتابد و پرستاری که آمبولانس را در آتش جهنمی که اطرافش شعله می کشید، پیش می برد. این‏ها تنها برخی از داستان‏هایی هستند که در آخرین مجموعه کتاب‏های جنگ جهانی منتشر شده اند.


 تجربیات مردم ساکن خانه‏های بزرگ و قدیمی حاشیه ی شهر در انتشاراتی جدید به نام «خانه‏های حاشیه ای ایرلند در جنگ بزرگ» توسط موریس و جین اوکیف از ترالیی، کو کری، منتشر می گردند که بخشی از تلاش بی‏وقفه ی آنها برای تهیه‏ی سری انتشارات تاریخ شفاهی زندگی و فرهنگ ایرلندی است.


اعضای 52 خانواده، داستان خود را به صورت صوتی ضبط‏کرده و جمع‏آوری آنها در کتابخانه‏ی ملی ایرلند، دو روز قبل از 100 مین سالروز اعلام جنگ بریتانیا علیه آلمان آغاز شد.
آقای اوکیف گفت که بسیاری از این داستان‏ها برای اولین بار برای عموم مردم بیان شده و در اختیار محققان و مورخان آینده قرار خواهند گرفت.


او گفت: «این حکایات عموماً طنز ملایمی داشته و بیانگر تأثر و شکست تلخ قلب والدین و کودکانی است که با مرگ یکی از اعضای خانواده متحمل شده اند.»
جراح دندانپزشک، جی ایوو اوسولیوان، از کیلارنی، کو کری، به خاطر می آورد که چگونه پدر مرحومش و جی ایوو به عنوان پزشک در ارتش بریتانیا در گالی پولی، سالونیکا و ایپر خدمت کرده‏اند.
دکتر اوسولیوان، که دو بار نامش در گروه‏های اعزامی تکرار شده است، در سال 1917 مدال صلیب نظامی را دریافت نمود، او بقیه ی عمر خود را به عنوان پزشک عمومی در کیلارنی سپری کرد. او در سال 1979 در سن 89 سالگی درگذشت.


برادر دکتر اوسولیوان، پدر دونال، کاپیتان ارتش بریتانیا بود که در سال 1914، دو سال پس از انتصاب به این مقام در فرانسه کشته شد. او، همانجا، در کنار دیگر سربازان شهید به خاک سپرده  شد.
سال‏ها بعد، کشیشی از بوزینکورت در منطقه ی سام، به مادرش نامه نوشته و از او اجازه خواست تا بقایای پدر روحانی از قبر خارج و در قبرستان کلیسا به خاک سپرده شود اما مادرش این درخواست را رد نموده و گفت که حتماً پسرش ترجیح می دهد در کنار سربازانی باقی بماند که برای راهنمایی معنوی آنها تلاش کرده است.


آقای اوسولیوان گفت که پدرش هرگز در مورد تجربیاتش از جنگ با خانواده سخن نگفت با این حال به آنها گفت که پدر دونال خود درخواست کرده بود که به وی اجازه داده شود تا به کمک مردانی بشتابد که در سنگر می‏جنگیدند.

ترجمه: ناتالی حق وردیان

منبع: روزنامه آیریش اگزمینر


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.