|
رمز ماندگاري، نزديكي به واقعيت است
|
بايدها و نبايدهاي وقايعنگاري ايامالله
تصور اغلب افراد جامعه و حتي بسياري از پژوهشگران حوزه تاريخنگاري براي دستيابي به نگاهي جامع از رخدادهاي تاريخي، آن است كه مدتي ـ يعني دست كم چندسالـ پس از وقوع حوادث با ديدي وسيعتر ميتوان به گردآوري اطلاعات، دادههاي تاريخي و تحليل و قضاوت آنها نشست. اما به راستي، اين دادههاي تاريخي را چه كساني و چگونه فراهم ميكنند؟ آيا در زمان وقوع حوادث نميتوان تاريخنگاري مستند و دقيقي از آنها داشت؟ ايران اسلامي به ويژه پس از پيروزي انقلاب در بهمن سال 1357 تاكنون شاهد وقوع روزهايي حماسي بوده كه به دلايل گوناگون از جمله ثبت رشادتها و دلاوريهاي مردم يا عنايات ويژه حق تعالي، از سوي بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) يا مقام معظم رهبري، آيتالله خامنهاي، «ايامالله» ناميده شدهاند. تاريخنگاري و ثبت وقايع ايامالله از جمله موضوعات مهمي است كه ضرورت دارد چگونگي مستندنگاري در اين حوزه و همچنين ثبت بههنگام وقايع اين ايام مورد توجه قرار گيرد. در اين گزارش، ابتدا به تشريح چگونگي نگارش مستندات حوادث تاريخي پرداخته و سپس لوازم و ضرورتهاي ثبت ايامالله بررسي ميشوند.
لوازم نگارش گزارشهاي تاريخي «اگر بخواهيم براي نگارش و پژوهش درباره هر واقعه يا مناسبتي، اثري ماندگار و موثر را به رشته تحرير درآوريم بايد دو اصل تبليغ و موضعگيري را مدنظر داشته باشيم». محمود فاضليبيرجندي، نويسنده و پژوهشگر تاريخ سياسي، با اين جملات، سخنانش را آغاز ميكند و ميگويد: «لازم است يك پژوهش مستند و ماندگار از تبليغ به دور باشد، يعني چيزي جداي از نطقها و بيانيههاي سياسي باشد كه به قصد تاثيرگذاشتن فوري بر مخاطبان تهيه ميشوند. نكته ديگر كه رعايت آن به پژوهشگر يا نويسنده مطلب بازميگردد، موضعگيري نكردن است. همچنان كه در مباحث مربوط به فلسفه تاريخ گفتهاند، بيشتر متن تاريخي اغلب از ذهن تبعيت ميكند تا از واقعيت جهان. از اين موضوع ميتوان نتيجهاي گرفت كه لاجرم هر متن، هر اندازه كه از ذهن نگارنده كمتر اثر بگيرد، به واقعيت جهان و گزارش كردن آن نزديكتر خواهد شد. ماندگارترين آثار تاريخي، آثارياند كه از ذهن و رسوبات ذهني، دورترين فاصلهها را داشته باشند. البته اين مطلب جداي از آثار ادبي است كه بايد حتما از ذهن تبعيت كنند.» وي آزادي اثر از قيد قالبها و قراردادها را از ويژگيهاي اثر تاريخي ماندگار ميداند و معتقد است: «نميتوانيم براي نوشتن متون تاريخي با خود خلوت كنيم يا با عدهاي بنشينيم و پس از بررسيهايي، تصميم به نگارش گزارشي از وقايع بگيريم، زيرا استعداد فكري و توانايي قلمي نويسنده، كار خود را ميكند و نيازي به برنامهريزي ندارد. همچنين هر رويداد يا متن، سبك ويژه خود را به قلم و به نگارنده ميدهد.» فاضلي بيرجندي ادامه ميدهد: «گيبون(مورخ رومي) وقتي ميخواست «انحطاط و سقوط امپراتوري روم» را بنويسد، پلوتارك وقتي ميخواست «سقوط جمهوري روم» را به رشته تحرير درآورد ـ كه در ايران به نام «حيات مردان نامي» ترجمه شده است ـ بيهقي زماني كه ميخواست تاريخ معروف خود را بنويسد، نويسنده گمنام «تاريخ سيستان» زماني كه تصميم گرفت يافتههاي خود را بر صفحات كاغذ بنشاند، هيچ يك پيش از دست بردن به قلم، به سبك نگارش خودشان نينديشيدند! حاصل كار اينها آثار بزرگي در تاريخ به حساب ميآيند. بيهقي افزون بر آن كه مرجع معتبر و مستند تاريخ است، كلاس درس ادب پارسي هم محسوب ميشود. تاريخ سيستان نيز همينطور و تاريخ بلعمي و سفرنامه ناصر خسرو هم همين ويژگي را دارند. در اين آثار نه تبليغ جايي دارد و نه نويسندگانشان موضعگيري كردهاند! آهنگينتر از قلم بيهقي را دشوار بتوان يافت. آنجا كه بردار كردن حسنك وزير را شرح ميكند، گويي اين اثر، قطعه موسيقي نابي است كه خود مكتبي دارد و روايتگر عيني و مستند يك واقعه است. با آن همه احساس و رنگ و پيرايه كه در كار بيهقي است، او از نگارش واقعيت عدول نكرده، ضمن آن كه خود در دل ماجرا حضور داشته است. اين كار نمونه آشكار وانهادن ذهن و رفتن سراغ واقعيت جهان است.» نويسنده كتاب «نمايندگان بيرجند در مجلس شوراي ملي» اظهار ميدارد: «چنانچه اثري نداريم كه رويدادهاي چند دهه اخير را مستند و ماندگار ثبت كرده باشد، بايد بپذيريم كه چشم، گوش، ذهن و قلمي نپروردهايم كه از پس ثبت عيني آن چيزي برآيد كه در واقعيت جهان ما ميگذرد.» وي با تاكيد بر اين كه «با تبليغ هم كاري از پيش نخواهد رفت» اين سوال را به ذهن متبادر ميكند كه چرا كتاب كوچكي مانند «تاريخ بي دورغ» ماندگار ميشود؟ وي در اينباره ميافزايد: «روزي كه ناصرالدين شاه كشته شد، اين كتاب را داماد وي، علي خان ظهيرالدوله نوشت و تفصيل واقعه پس از قتل را به رشته تحرير درآورد تا آنجا كه گفته است: «چهار ساعت از شب گذشته از تغسيل و تكفين شاه آسوده شديم...» اين اثر در همان روز واقعه و شب آن نوشته شد، اما هنوز كه 150 سال از آن زمان ميگذرد، قلم و بيانش همچنان معتبر است و نشان ميدهد كه تبيين اين حادثه زمان زيادي نياز نداشت.» فاضليبيرجندي با اشاره به اين كه «در عصر حاضر با آن كه آثار تاريخي اندكي نداريم، اثر معتبر و محكمي كه از امواج فرساينده زمان جان به در برد، كم داريم» عنوان ميكند: «چنانچه هدف و مقصد نويسنده، روشن و باز كردن واقعيت باشد، آن اثر ماندگار خواهد شد. همچنان كه در سالهاي حكومت محمدرضا مخلوع، يكي از نمايندگان مجلس شوراي ملي، زمان زيادي صرف كرد و اثري منظوم در تاريخ ايران و به سبك شاهنامه سرود كه 2500 سال تاريخ را از عهد كورش تا روزگار محمدرضا خائن را روايت ميكرد. امروز چند نفر از 70 ميليون ايراني اين كتاب را دارند، چند نفر حتي نامي از آن شنيدهاند؟ درواقع چنين آثاري، ذهنيت زدهاند و طول عمر چنداني ندارند.» نوشتن تاريخ، گزارشهاي تاريخي و رويدادها چشم و گوشي باز و دلي صاف ميخواهد تا كنار ميدانگاهي بايستي و گزارش دهي كه به عنوان مثال اينك وزير پيشين را آوردهاند، پيراهنش را از تن به در كرده و سپس او را بر دار آويختهاند. اين گزارش لحظه به لحظه يا به اصطلاح پخش مستقيم است، اما وقتي بيهقي در صحنه حاضر است و گزارش ميدهد، گويي گزارش بر ديوارهاي زمان حك ميشود. با وجود آن كه تاريخ ما نظاير اين حادثه را كم به خود نديده است، گزارش يا گزارشگري به اين دقت نداريم. در تاريخ اسلام نيز همينگونه است و به اندازه اقيانوسها تبليغ درباره زندگي و امامان شيعه(عليهمالسلام) نوشته شده، اما به ندرت آثار پژوهشي درباره زندگي و شهادت آنان پديد آمده، چرا كه همان ذهنيتزدگي در اينجا نيز با قوت تمام در كار بوده است. پژوهشگر حوزه تاريخ سياسي در اينباره ميگويد: «ذهن معطوف به تبليغ يا القاي هدف و مقصود، ذهن معطوف به ارضاي خاطر صاحبان مناصب يا ذهنيت معطوف به كسب و كار، نميتواند به درستي به درك واقعيت و گزارش آنها نائل شود. حال آن كه پژوهشگر بايد از قيد همه اينها رها باشد و تنها براي رسيدن به كنه واقعه دست به قلم شود. چنين اثري بيترديد ماندگار خواهد ماند. زماني كه پاي تبليغ يا موضعگيري به ميان ميآيد، راه بر آگاهي بسته ميشود. ايراد مداخلههاي رسمي در نگارش و پژوهش آن است كه نوعي از شك يا روايت خاصي از واقعه يا مناسبتي را ترسيم ميكند و اين شكل و روايت خاص مدعي است كه روايت نهايي واقعه يا آن مناسبت است. وقتي روايت نهايي به دست آمده، ديگر ذهن و قلم از حركت بازميايستند، چون حكم اين روايت نهايي آن است كه ديگر نياز به جستوجوي بيشتر نيست.»
ضرورت استفاده از شيوههاي نوين در تاريخنگاريها پس از عبور از لايههاي گوناگون تدوين و نگارش تاريخ، گزارشها و وقايع تاريخي در دل زمان، به روزگار كنوني و بايستههاي تحقيقات فعلي نزديك ميشويم. آنجا كه در دل ماجرا، حادثه يا ايامي از روزهاي خدا قرار ميگيريم كه به واسطه تاثيرگذاري بر سرنوشت يك سرزمين و مردمان اين ملت، «ايامالله» نام گرفتهاند. در اين زمان وظيفه تاريخنگاران، نويسندگان و پژوهشگراني كه مواد خام را براي آيندگان بر صفحات كاغد مينشانند، چيست؟ «براي ثبت، ضبط و ماندگاري حماسههايي كه در انقلاب اسلامي روي دادهاند يا روي ميدهند، ناگزير از استفاده از شيوههاي نوين پژوهش در تاريخ مانند استناد به تاريخ شفاهي هستيم.» اين جملات را رحيم نيكبخت، نويسنده و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران ميگويد و ميافزايد: «حوادثي رخ ميدهند كه با وجود در دسترس نبودن مدارك و اسنادشان، از دو طريق امكان بررسي رويدادهاي آن فراهم است. از مهمترين اين رخدادها كه پس از انقلاب اسلامي و در سالهاي اخير رخ داد، ميتوان به حماسه 9 دي اشاره كرد كه در شمار مباحث مرتبط با انقلاب اسلامي قرار دارد. چنانچه بخواهيم زمان زيادي از آن بگذرد و از روشهاي آكادميك براي پژوهش در اينباره استفاده كنيم، فرصتهاي فراواني از دست ميروند. از اين رو، استفاده از دو شيوه در گردآوري اطلاعات مربوط به آن رخداد موثر به نظر ميرسد. البته اين روشي كه ميخواهم توضيح دهم، پيش از وقوع انقلاب اسلامي در كشورهاي غربي استفاده ميشد و استفاده از آن براي گردآوري اطلاعات، اسناد و تاريخنگاري، ايام پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به اوج خود رسيد.» اين پژوهشگر تاريخ معاصر ايران ميافزايد: «نخستين راه اين است كه روايات و خاطرات شفاهي دستاندركاران حادثه را به مثابه قطعات پازلي در كنار يكديگر قرار دهيم تا تصوير روشني از آن رخداد سياسي، تاريخي يا فرهنگي به دست آوريم. همچنان كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي، خاطرات متعددي در مراكز مرتبط با موضوع تاريخ انقلاب اسلامي ثبت و ضبط شدند. از سوي ديگر، اسناد مكتوب تاريخ و وقايع هم بايد بررسي شوند. از اين ميان، ميتوان در حوزه انقلاب اسلامي به گزارشهاي ماموران ساواك، شهرباني، نهادهاي دادرسي ارتش و ... اشاره كرد كه شايد در زمان كوتاهي در اختيار محققان قرار نگرفتند، اما در نقطه مقابل،بيانيههاي امام خميني(ره)، شخصيتهاي مهم سياسي، نظامي و ... بخش مهمي از منابع تاريخنگاري و پژوهش درباره اياماللهاند.» نويسنده كتاب «جنبش دانشجویی تبریز به روایت اسناد و خاطرات» استفاده از منابع صوتي و تصويري، عكسهايي كه به شكل حرفهاي و آماتور از رخدادهاي گوناگون به دست ميآيند، نوارهاي سخنرانيها و ... را در شمار ساير اسناد و مداركي ميداند كه پژوهشگران ميتوانند با استفاده از آنها متون مدوني را در زمان وقوع حادثه به رشته تحرير درآورند. نيكبخت با اشاره به پيشرفتهاي وسيعي كه در عرصههاي گوناگون تكنولوژي ايجاد شدهاند، نوشتن درباره وقايعي مانند حماسه نهم دي ماه سال 1389 را در سايه استفاده از مطالب عنوان شده، به ضميمه آنچه در دنياي مجازي، سايتها، وبگاهها و وبلاگنويسيهاي احزاب و گروههاي موافق و مخالف و حتي آراي جانبدارانه و غرضورزانه است، ميسر ميخواند و ميگويد: «نشريات، مطبوعات و رسانههاي گوناگون، ابعاد مختلفي از حوادث را انعكاس ميدهند كه استفاده و مطالعه آنها ميتواند اطلاعاتي را در اختيار پژوهشگران قرار دهد. همچنان كه در ادامه وقايع 9 دي، چندين جلد روزشمار بر اساس اطلاعات و اخبار نشريات منتشر شدند، اگرچه ما به بسياري از اسناد نظير اسناد سرويسهاي اطلاعاتي كشورهايي مانند انگليس، آمريكا، روسيه و ... كه در اين حوادث نقشهايي ايفا ميكردند، تاثير شبكههاي اينترنتي و سازمانهايي نظير موساد و سيا، دسترسي نداريم، اما بايد بپذيريم كه نوشتن درباره برخي از رخدادها پيچيدگيهاي خاص خود را دارد و ديگر نميتوانيم به مثابه رخدادهاي زمان وقوع انقلاب اسلامي به اين حوادث بنگريم و به بررسي، تحليل و ارايه گزارشهايي از آنها بپردازيم. از اينرو بايد بر پايه دادههاي موجود و چارچوبهايي كه نظام در اختيار ما قرار ميدهد، با اين ايام و رخدادهاي مواجه شويم و به انعكاس آن در صفحات كتابها بپردازيم.» نويسنده كتاب «مبارزات آیتالله سیدیونس اردبیلی به روایت اسناد و خاطرات» درباره اين كه چگونه ميتوان در زمان رخداد حادثه يا ايامالله، گزارشي از آن واقعه به رشته تحرير درآورد كه ماندگار و مستند باقي بماند؟ اظهار ميكند: «مسايلي كه در گذشته رخ دادهاند، برخي خلأها را در تاريخنگاري نشان ميدهند. اگر در دوره مشروطه و ملي شدن صنعت نفت، كسروي نامي نبود كه اين وقايع را بنويسد، البته با همان نظرگاهها و گرايشهايي كه خود دارد، جاي بسياري از مسايل خالي ميماند، زيرا در آن دوره كسي به ثبت حوادث نپرداخته و همچنان با خلأ دادهها مواجهيم.» نيكبخت معتقد است: «با دسترسي به تكنولوژيهاي جديد و پيشرفتهاي صورت گرفته، امكان ثبت و ضبط گزارشها بيش از گذشته فراهم است. البته مشغله زندگي جديد، فراغ خاطري كه يك فرد بتواند تمامي مطالب و اخبار رسانههاي گوناگون را مطالعه كند، از او گرفته است. اما ميتوان با تاليف كتابها و فيلمنامههاي مستند تا حدي اين نقيصه را جبران كرد. همچنان كه اين روزها ثبت وقايع روزشمار در قالب تاريخنگاريها مشاهده ميشود. در اين شرايط، نزديكي به واقعيت بدون پردهپوشي، نگارش تاريخ اين ايام را با سهولت بيشتري فراهم ميكند.»
پژوهشگر در پي قضاوت نيست كشف نقاط برجسته حوادث و تمركز بر ابعاد گوناگون يك رخداد نظير ايام الله از جمله مواردي است كه اغلب تاريخنگاران و پژوهشگران تاريخ سياسي بر آن اتفاق نظر دارند. دكتر رشيد جعفرپور، استاد علوم سياسي و مدرس دانشگاه، با اشاره به اين ديدگاه عنوان ميكند: «ايامالله در حقيقت نقاط عطف انقلاب اسلامياند و به طور قطع، نظر رهبران انقلاب و پيشقراولان نظام كه شاهد حوادث اين ايام بودهاند، در آسيب شناسي حوادث و نحوه بازگويي آنها تاثير بسزايي دارد.» وي درباره توانمنديهايي كه پژوهشگران بايد در درك و انتقال رخدادهاي تاريخي داشته باشند، اظهار ميكند: «يافتن نكات مهم و برجستگيهاي اين ايام، شناسايي دقيق مستندات و توانايي استخراج مواد لازم از لابهلاي برگهاي تاريخ، از جمله توانمنديهاي پژوهشگران به حساب ميآيند. همچنين داشتن قلمي پژوهشي در كنار قلم تاريخي، از ديگر ويژگيهايي است كه ميتواند ثبت وقايع ايامالله را در زماني كه در آن روزها قرار داريم، ميسر و ماندگار سازد.» يكي از راهكارهاي سنتي آن است كه پس از گذشت زمان طولاني از آن واقعه يا ايام و دستيابي به اطلاعات گوناگون، به تبيين تاريخ و ثبت وقايع بپردازيم و البته اين موضوع با ثبت اصل ماجرا و گزارشهاي تاريخي متفاوت است. در زمان وقوع حوادث يا وقتي هنوز در جريان حوادث مربوط به ايامالله قرارداريم، بايد با تمركز بر نكات لازم و البته با دقت و قلمي بيطرف تنها به ثبت وقايع و گزارشها توجه كنيم تا پس از مدتي با گردآوري اطلاعات كامل و دستيابي به نگاهي جامع به تجزيه، تحليل يا قضاوتهاي ارزشي و پيشبيني آينده بپردازيم. در واقع وظيفه پژوهشگران، اهالي قلم و تاريخنگاران هنگام وقوع حادثه، متفاوت از تحليل و ارزشگذاري وقايع است. دكتر جعفرپور با تاكيد بر اين كه هرچه ثبت وقايع به حقيقت نزديكتر باشد، تاثير و ماندگاري آن در طول تاريخ افزايش خواهد يافت، ميگويد: «براي افرادي كه ميخواهند به ثبت و ضبط وقايع و تاريخنگاري ايام بپردازند، ويژگيهايي مترتب است كه بر ارزش اثر آنها ميافزايد. از جمله ميتوان به مجرببودن آن نويسنده يا پژوهشگر در حوزه تاليفات تاريخي و وقايع سياسي اشاره كرد. داشتن تعهد و الزام براي دوري از تحريفات و جهتگيريها، از ديگر ويژگيهاي يك تاريخنگاري مستند و ماندگارند. توانمنديهاي تحليلي و داشتن نگاههاي كلنگر، مطالعات جانبي و ... از ديگر اصولياند كه بايد در قلم نويسندگان اين حوزه انعكاس داشته باشند.» وي با اشاره به اين كه براي به دست آوردن تحليلها و گزارشهاي تاريخي درباره وقايع يا برخي از ايام خاص، حتماً نبايد منتظر گذر ايام باشيم تا به اطلاعات بيشتري دسترسي پيدا كنيم، بر لزوم استفاده از منابع اطلاعاتي جديد و رسانههاي گوناگون تاكيد ميكند و معتقد است: «با دسترسي به اسناد و اظهارنظرهاي گوناگون، روايات شخصي و برخي از توصيفات حاضران آن رخداد، ميتوان صفحاتي از كتاب تاريخ را پيشبرد، چرا كه پژوهشگر درپي قضاوت نيست و دستيابي به واقعيت، بزرگترين هدفي است كه او را در طول مسير هدايت ميكند. پژوهشگر درپي واقعيت تاريخي است كه خود بخشي از حقيقت به شمار ميآيد و از آنجا كه دسترسي به اصل حقيقت در تمامي موارد امكانپذير نيست، هرچه پژوهش و پژوهشگر به واقعيت نزديكتر باشند، آن متن از اعتبار و وثاقت بيشتري برخوردار خواهد بود.» يكي از مسايلي كه پژوهشهاي تاريخي را دستخوش آسيب ميكند، دخالت ارزشها و جهتگيريهاي شخصي، گروهي و ... در مسير پژوهش يا دستهبندي و ارايه نتايج تحقيقاتند. از اينرو با وجود آن كه تاريخنگاري بيطرفانه وجود ندارد، پژوهشگر بايد بكوشد ارزشها و جهتگيريهاي شخصي و منافع او، اثرش را تحت تاثير قرار ندهند.
سميرا سرخانزاده
منبع: کتاب هفته شماره 266 شنبه 25دی 1389 صفحه14
|