مهمترین مسائل و چالشهایی که درطرح تاریخ شفاهی دانشگاه فردوسی بعد از پایان مصاحبهها برای مصاحبهکننده نمود پیدا کرد، عبارتند از:
1- شرایط حاکم بر جامعه دانشگاهی
ثبت تاریخ شفاهی در ایران میتواند تحت تاثیر شرایط مختلف باشد. به خصوص اگر مصاحبه شوندگان در پستها یا سازمانهایی باشند که حساسیت خاصی داشته باشند. چنین به نظر میرسد، اهمیت تاریخ شفاهی و فلسفه آن برای خیلی از روایتکنندگان غیرقابل فهم و یا مهم نبوده است. زیرا نوع بیان و نبود حوصله و وقت کافی موجب میشود تا ثبت تاریخ شفاهی با چالش مواجهه شود. در تاریخ شفاهی دو مؤلفه اساسی (مصاحبهشونده و زمان) در کنار هم میتوانند یک مصاحبه کامل را تشکیل دهند. زمان و شرایط بازگویی خاطرات عامل اصلی در تاریخ شفاهی هستند و سئوالی که برای پژوهشگر تاریخ شفاهی در این زمینه وجود دارد را میتوان چنین مطرح کرد: آیا همزمان با وقایع شروع به انجام تاریخ شفاهی شود یا بعد از گذشت سالها؟ این بازده زمانی چند سال است؟ حتی در مواردی هیچ گاه خاطرات نمیتوانند بدون دغدغه بیان شوند. به عنوان مثال حساسیت اساتید نسبت به انقلاب و تغییر و تحولات اداری موجب شده تا نسبت به بیان تاریخ شفاهی حساسیت داشته باشند. پس جریان انقلاب و ناگفتههای آن هنوز ادامه دارد و خیلیها از نوشتن خاطرات و یا مصاحبه واهمه دارند. هرچند عدهای هم معتقدند اگر قرار است خاطرات بازگو شود چرا خودشان اقدام به نوشتن نکنند.
به هر حال حساسیتها موجب میشود تا در مواردی مصاحبههای تاریخ شفاهی در امتداد پیشبینی مجریان یک طرح نباشد و روایتهای مختلفی در ارتباط با یک موضوع ثبت شوند. به راستی مورخان در آینده از این همه تعدد روایت چگونه میتوانند تاریخ نگاری کنند؟ میزان صحت گفتهها را چگونه میتوان با واقعیتها تطبیق داد؟ زیرا شرایط سیاسی، حتی اخبار و شایعات میتواند نوع بینش و نگاه یک مصاحبه شونده را تحت تاثیر قرار دهد و برای فرار از مصاحبه بهانهگیری یا نبود وقت کافی را بیان کنند. به نظر میرسد شرایط و جو حاکم بر دانشگاه در طرح تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات مهمترین چالش فرا روی مصاحبهکنندگان بوده است. زیرا برخی از اساتید و افرادی که مورد مصاحبه قرار گرفتند دچار نوعی ترس از بیان هرآنچه در یک محیط علمی گذشته است را در وجودشان احساس میکردند. حتی در این که این فایلهای مصاحبه چه بهرهبرداری از آن میشود یا در کجا نگهداری میشود، دغدغهای برای برخی از آنها بود. اصولاً بعد از انقلاب دستهبندیهای سیاسی در این امر بیتأثیر نیستند زیرا تمایل فرد به گروه خاص میتواند جایگاه و قدرت را مشخص کند به عبارتی سیاسی شدن حوزههای علمی و در رأس قرار گرفتن یک جریان سیاسی در طرح تاریخ شفاهی دانشگاه بیتأثیر نبوده است.
تاریخ شفاهی میتواند تحت تأثیر جریانهای مختلفی باشد که ناخودآگاه به وجود میآیند در این زمینه خود مصاحبهکنندگان هم قطعاً بیتأثیر نیستند. نوع سئوالات و طرز تفکر میتواند یک جریان تاریخی را به سمتی متمایل کند که مورد نظر مصاحبهکننده است و قضاوتها و گاهی سلایق شخصی چالشی جدید در تاریخ شفاهی به وجود میآورد. عدهای هم که از زوایای تاریخ شفاهی اطلاع دارند در بیانشان درصدد پر رنگ گردن نقش گروههای ذینفع در تاریخ هستند. به هر حال تاریخ شفاهی در دانشگاهها هم از این امر مستثنی نیست در برخی موارد بیان برخی مسائل محقق را با ابعاد جدیدی در گروههای آموزشی مواجهه میکند که انگار در صدد احقاق حق از بین رفتهاند و هرکسی در پی اندیشه و حق خودش است. چالشهای به وجود آمده چنان وسعت پیدا میکنند که برخی از آنها اقدام به نگارش کتاب و انتشار آن میکنند.
2- ترس و یا محافظهکاری برخی از مصاحبهشوندگان
ترس از بیان واقعیتها از جمله مواردی است که در طرحهای تاریخ شفاهی داخل کشور وجود دارد. شاید در مواردی که مصاحبهکننده نتیجه میگیرد، واقعاً تاریخ شفاهی پایان پذیرفته و افرادی که به بازگویی خاطرات یا تحلیل مسائل گذشته اقدام میکنند نگاهی محافظهکارانه و در جهت تثبیت دیدگاهشان به بیان یک موضوع میپردازند. حتی این گونه افراد اگر در جریان یک موضوع به عنوان شاهدان اصلی هم باشند هر آنچه از یک مصاحبه بیان میکنند پاسخ به نظراتشان است. یعنی بدون توجه به سئوال مطرح شده با ارائه شواهد نتیجهگیری دلخواهشان را بیان میکنند.
ترس، کتمان حقایق، بزرگ نماییها و اهمیت دادن به مسائل غیر ضروری و... موجب میشود تا روایتهای ثبت شده درهالهای از ابهام قرار گرفته و محقق تاریخ نتواند نتیجه مطلوبی از مطالب گفته شده بدست آورد. برخی از مصاحبهکنندگان هم طرحهای تاریخ شفاهی را یک طرح شخصی قلمداد میکنند و درجهت پیگیری سئوالات ذهنیشان اقدام به ثبت میکنند. بنابراین گفتگوهای صورت گرفته منتج به نتایجی میشود که در آن زمان قابل قبول است و هیچ سودی برای آیندگان نخواهد داشت. قطعاً در آینده نوع نگاه به طرحهای تاریخ شفاهی متفاوت خواهد شد و مکان و زمان اجرای طرح نشاندهنده اوضاع و وضعیت اقتصادی-سیاسی و فرهنگی هر مقطعی خواهد بود.
به طور قطع یقین مصاحبهکنندگان در جریان یک مصاحبه متوجه خواهند شد عدم پاسخگویی مناسب به یک سئوال نشأت گرفته از ترس است. بنابراین طرح سئوال مناسب و برقراری ارتباط صحیح میتواند تا حدی این مشکل را رفع نماید. وقتی چند سال پیش جهت ثبت خاطرات یکی از پزشکان سیاسی مشهد پس از جلب موافقت و قرار مصاحبه در مطبش حضور پیدا کردم، همه چیز خوب پیش میرفت ولی بیان خاطرات سیاسی موجب چالش شد و مصاحبهشونده حاضر نشد حتی مصاحبه کند زیرا آن بخش از خاطراتش را کاملاً شخصی تلقی میکرد. معمولاً وقتی جریانات سیاسی در زندگی مصاحبهشوندگان نقش دارند حتی خانواده شخص هم در این موضوع دخیل خواهد بود. زیرا زمانی که برای ثبت خاطرات یکی از رؤسای اولیه دانشگاه بعد از انقلاب برای مصاحبه به منزلش رفتیم همه چیز طبیعی وعلاقه فرد برای بیان خاطراتش محرز بود و حتی برنامهریزی برای ضبط مصاحبه انجام شد ولی با گذشت یک روز به دلیل مخالفت خانواده این امر محقق نشد.
3- عدم آگاهی از محاسن طرح
اگر مصاحبهشوندگان با اهداف و برنامههای پروژههای تاریخ شفاهی آشنایی داشته باشند، قطعاً این آگاهی موجب میشود تا در بیان و تحلیل خاطراتشان با اطمینان صحبت کنند. یک مصاحبهکننده چهارچوب کلی طرح را برای مصاحبهشوندگان ارائه نماید و تلاش کند تا واقعیتهای پنهان را ثبت کند. اگر مصاحبهکنندگان از نتایج طرح آگاهی نداشته باشند و صرفاً به ثبت خاطرات بپردازند هرآنچه جمعآوری شده بازدهی خوبی در مراحل تدوین نخواهد داشت. در واقع آگاهی ازخروجی طرحهای تاریخ شفاهی مهمترین عامل برای مصاحبهکنندگان است. آیا هرآنچه یک مصاحبهشونده بر زبان میآورد تاریخ شفاهی است؟ در واقع نوع سیاست در هر طرح تاریخ شفاهی ایجاب میکند تا مصاحبهکنندگان در چهارچوب یک طرح به جمعآوری منابع اقدام کنند. در غیر این صورت در مرحله تدوین به ناچار خیلی از محتوای مصاحبهها در قالب طرح نمیگنجد و حذف میشوند.
4- نبود روحیه و انگیزه جهت بازگویی خاطرات
برخی از مصاحبهشوندگان با آنکه اطلاعات خوبی برای مصاحبه در طرحهای تاریخ شفاهی دارند ولی انگیزهای برای بیان آن ندارند. برخی از آنها چون در حال نوشتن خاطراتشان هستند ترجیح میدهند مصاحبه نکنند و مصاحبهشوندگانی هم که خاطراتشان را منتشر کردهاند به خاطر نظم ایجاد شده در ذهن به ندرت از چارچوبهای نوشتاری فراتر رفته و فقط با بیانی دیگر خاطراتشان را بیان میکنند. دستهای از افراد هم هیچ تمایلی به بیان خاطرات ندارند. به نظر میرسد این دسته احساس میکنند خاطراتشان مهم نیست و هیچ انگیزه و حوصلهای برای بیان آن ندارند.
مصاحبهشوندگان
طیف مصاحبهشوندگان تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات را در سه دسته میتوان معرفی کرد. نخست اساتید دانشگاه که سالها در گروههای مختلف دانشکده ادبیات همچون گروه آموزشی، علوم اجتماعی، زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات فرانسه، زبان شناسی، تاریخ، جغرافیا و عربی مشغول تدریس بودهاند. اساتید در دو گروه بازنشسته و شاغل دستهبندی شده و مصاحبههایی با آنها انجام شد. در مجموع با 16 نفراز اساتید قدیمی و بازنشسته دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد 32 جلسه مصاحبه انجام شده است. همچنین با 6 نفر از اساتید شاغل در گروههای آموزشی دانشکده ادبیات 15 جلسه مصاحبه صورت گرفته است.
گروه دوم مصاحبهشوندگان، کارمندان فعال دانشکدهاند که درگیر مسائل اداری و مشکلات بودند. در این طرح کارمندان قدیمی در اولویت بودند و با 8 نفر از آنها 11 جلسه مصاحبه انجام شد و با 4 نفر از کارمندان شاغل 5 جلسه مصاحبه انجام شده است.
نهایتاً سومین گروهی که با آنها مصاحبه تاریخ شفاهی شد، دانشجویان و فعالان انقلاب در دانشکده ادبیات هستند که تاکنون با 5 نفر از دانشجویان و فعالان انقلاب 12 جلسه مصاحبه انجام شده است.
ادامه دارد.......
غلامرضا آذری خاکستر
مجری طرح تاریخ شفاهی دانشگاه فردوسی مشهد