هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 169    |    15 مرداد 1393

   


 

تاریخ شفاهی دانشگاه فردوسی مشهد -1


تاریخ شفاهی، سنت شفاهی و قحطی بزرگ ایرلند-2


حمید عنایت؛ آغازگر فصلی جدید در حوزه مطالعات اندیشه سیاسی


فنون تاریخ شفاهی: نحوه برنامه‌ریزی و اجرای مصاحبه‌های تاریخ شفاهی -2


نشریه انجمن تاریخ‌شفاهی کانادا منتشر شد


نیروهای مذهبی در دوره پهلوی دوم -23


بازدید نمایندگان موسسه غیرانتفاعی تاریخ‌شفاهی برای جمع‌آوری سرگذشت بی‌خانمانان


همایش شبکة تاریخ شفاهی ایرلند، ۱۲ و ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴ (۲۱ و ۲۲شهریور۱۳۹۳): «ایجاد ارتباطات: تاریخ شفاهی و جامعه»


درباب حماسه سرایی عاشیق‏ها


 



درباب حماسه سرایی عاشیق‏ها

صفحه نخست شماره 169


کتاب خنیاگران آذربایجان، که به قلم عمار احمدی تألیف شده است، مجلدی است که به نقش «عاشیق»‏های آذربایجان در سرودن اشعار و ترانه‏های حماسی و بالطبع حماسه‏نوازی پرداخته است. عاشیق‏های آذربایجان نوازندگان و آوازخوان‏هایی هستند که اشعار و داستان‌های ترکی و آذری به یادگار مانده از گذشتگان را با استفاده از سازهای «قوپوز» و «چگور» می‌خوانند. این اشعار بیشتر مفاهیمی ارزشمند و تعلیمی درباره عشق، معرفت، مردانگی، جوانمردی و وطن پرستی را به خواننده منتقل می‏کنند. در واقع، عاشیق، استادی وارسته قلمداد می‏شود که کلاس درسش را در هرجایی می‏تواند برپا کند و تخته سیاه و دفتر و کتاب او در سازش خلاصه شده. او که به خوبی از تاثیر و ماندگاری آواز و موسیقی در ذهن مخاطب خویش آشناست، با روانشناسی منحصر به فرد خود، مفاهیم ارزشمند و حماسه‏های آموزنده‏اش را با جادوی موسیقی در ذهن شنونده حکاکی می‏کند.
عاشیق‏ها در تمامی اقوام ترک، ریشه‏ها و هواخواهان فراوان داشته و دارند. گرچه ممکن است در سرزمین‏های مختلف اسامی و عناوین مختلفی داشته باشند. به عنوان مثال در ترکمن صحرا و جمهوری آذربایجان به آنها «باغشی» می‏گویند و در یک سوی ازبکستان «باخشی» صدایشان می‏زنند. اما در مناطقی دیگر از ازبکستان به آنها می‏گویند «جیرچی». اما در ترکیه و ایران «عاشیق» نامیده می‏شوند. آن طور گه عمار احمدی در کتاب خود آورده است، عاشیق‏ها علاوه بر هنرمندی، از احکام شرعی و مسائل دینی نیز مطلع بودند و سروده‏های آنها منحصر به قوم و سرزمین مادرزادیشان نبوده است. آنها در مدح پیامبر اسلام(ص) و ائمه شیعه (ع) هم شعر می‏سروده‏اند. (مقدمه، صص 16-17)
اما آنچه که نگاه عمار احمدی را در این کتاب بر روی عاشیق‏ها متمرکز کرده، سروده‏های حماسی این خنیاگران چیره‏دست بوده که حتی تا دوران دفاع مقدس هم ادامه داشته است. او در ابتدا برای پیگیری این سروده‏ها، به دوران شاه اسماعیل صفوی بازگشته است. زمانی که عاشیق‏ها در کنار قزلباش‏ها در میدان جنگ حضور داشتند و با ساز خود حماسه خلق می‏کردند. سپس خواننده را با خود به قرن نوزدهم و دوران حمله رژیم تزاری روسیه به ایران می‏کشاند و در مرحله بعد تکه‏ای از سروده‏های یک عاشیق را در دوران مشروطه به ما عرضه می‏کند که برای آزادی خواهی سروده شده.
در ادامه، عمار احمدی پرسشی را درباره سروده‏های عاشیق‏ها در دوران هشت سال دفاع مقدس مطرح می‏کند و پس از ارائه نتایج تحقیقات میدانی، به ما می‏گوید که در سروده‏های اکثر عاشیق‏های آذربایجان و اردبیل و دشت مغان، حماسه‏های ایثار و شهادت موج می‏زند و حتی یکی از همین عاشیق‏ها – عاشیق بشیر شهریاری – در سال‏های دفاع مقدس، در راه وطن به شهادت رسیده است. (پیشگفتار صص 12-14)
پس از این زمینه‏چینی، دوازده منظومه از دوازده عاشیق پیش روی ما قرار می‏گیرند تا ما با سروده‏های حماسی آنها از جنگ چالدران تا پیروزی انقلاب اسلامی و حماسه دفاع مقدس آشنا شویم. ‏این دوازده عاشیق عبارتند از: عاشیق عاشیق قوربانی، ساری عاشیق، عاشیق خسته قاشیم، عاشیق علسگر، عاشیق ولی عبدی، شهید عاشیق بشیر شهریاری، عاشیق حسن اسکندری، عاشیق فتح‏الله رضایان، عاشیق عادل الیفی، عاشیق حسن جنتی، عاشیق اکبر صادقی و عاشیق قادر رسولی.
اما باید اذعان داشت که در میان اشعار این دوازه منظومه، شعرهای حماسی مربوط به دوران دفاع مقدس موضوعی جالب توجه است. به خصوص این که از طرفی فضای ذهنی خواننده معاصر با این اشعار آشناتر و هم‏خوتر است و از سوی دیگر وجد اشعار حماسی دفاع در میان اشعار عاشیق‏هایی که بیشتر ناقل حماسه‏های کهن و یا مضامین مربوط به معرفت و عشق از داستان‏های کهن هستند، جالب توجه است. به عنوان نمونه، در منظومه هشتم، با عاشیق فتح‏الله آشنا می‏شویم که علاوه بر پرورش سی عاشیق و تبحر و سرآمدی در سرودن منظومه‏های عاشقی، در مورد دفاع مقدس هم اشعار متعدد سروده و آنها را با ساز خود خوانده است. نمونه‏ای از این اشعار در صفحه 75 چنین است:
رهبریمدی خالقین دردینه یئتن
امام امر ائلیب سیز گئیین کفن
هیدلر قانیدی لاله تک بیتن
لاله تک قیزاران گوللر بیزیمدی
رهبر ماست که درد دل ملت را می‏فهمد
امام امر کرده که ما کفن بپوشیم
این خون شهداست که مانند لاله روییده است
گل‏هایی که مانند لاله سرخگون شده اند مال ماست.

عمار احمدی در انتهای این دوازده منظومه دو شخصیت مرتبط دیگر را نیز معرفی نموده است. او در ابتدا نامی از مالک رهنما بهزاد، شاعر پیشکسوت حماسه‏سرا برده است که در دوران هشت ساله دفاع مقدس اشعار حماسی فراوانی به وطن تقدیم نموده است. در ادامه هم یادی از استاد بهمن حمیدی، آهنگ‏ساز حماسی آذربایجان کرده است تا با این مطلب، کتاب به بخش انتهایی خود برسد که مختص معرفی بایاتی‏های حماسی موجود (رایج‌ترین فرم شعر فولکولوریک یا همان ادبیات شفاهی مردمان آذربایجان) در کلام و ساز عاشیق‏ها است.
از آنجایی که کتاب مملو از واژه‏ها و اصطلاحات ترکی است، در ابتدای آن راهنمایی برای نشانه‏های آوایی و خوانش متن وجود دارد و در کنار هر متن ترکی، علاوه بر درج معنی، آوانگاری لاتین آن هم درج شده. مضاف بر این تهمیدات در انتهای کتاب، توضیحاتی بر برخی نام‏ها و اصطلاحات موجود آورده شده است و کتابنامه و نمایه مصاحبه‏ها نیز درج شده است. این کتاب به انضمام اضافات و ملحقات، 152 صفحه دارد و برای اولین بار در سال 1393 توسط انتشارات سوره مهر منتشر گردیده است.

احمدرضا امیری سامانی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

19 مرداد 1393
عاشیق عادل
سحر نمازونا شاهی تبریز دا
چاشدین نمازونا گارسالان دیزدا
شامون نمازونا اوز کندیمیزدا
آقا جان حرفهای شما درست. عاشیق ها که همیشه عاشقانه می خواندند، شعر حماسی هم گفته اند درست. اما در این کتاب نمی دانم چرا نویسنده با تمام قوا تلاش کرده که عاشق ها را به بسیجی ها و حزب اللهی ها بچسباند. نمونه هایی که ما از اشعار عاشیق ها داریم کجا و نمونه هایی که عمار احمدی به معنای واقعی کند و کاو کرده و از لا به لای آنهمه شعر و ترانه آذری بیرون کشیده کجا. اگر از این زاویه نگاه کنیم انصافا این همه تلاش برای چاپلوسی ارزش تقدیر و احترام دارد

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.