درخواست کشاورزان فاقد زمین از آیتالله بروجردی برای تصویب لایحه اصلاحات ارضی
چنان که گذشت، مسأله اصلاحات ارضی مسأله چالشبرانگیزی بود که همزمان با تحولات سیاسی به خصوص از همان طلیعه انقلاب مشروطه مطرح شد و در خلال چندین دهه از سوی جریانهای سیاسی پیگیری گردید. در این میان احزاب و گرایشهای چپ با اتکا به مبانی و نظریات سوسیالیستی از پیشگامان طرح اصلاحات ارضی در کشور بودند. اما تصویب و اجرای این طرح تا اواخر دهه سی با مقاومت برخی ملاکین، ناکام ماند. کما این که مراجع و علما نیز بر مبنای اصول شرعی به مخالفت با اصلاحات ارضی برخاستند. صرف نظر از برخی جریانات سیاسی، در این میان طیف وسیع دهقانان فاقد زمین از اصلاحات ارضی- که سهمی نیز به آنان تعلق می گرفت-استقبال کردند. آنان حتی با توسل به اصل لزوم حق برخورداری از حداقل رفاه و آسایش، در صدد همراهی مراجع با اصلاحات ارضی برآمدند. نکته درخور توجه این که هم ملاکین و هم دهقانان فاقد زمین برای اعلام مواضع خود به آیتالله بروجردی توسل جسته و تلگرافات مخالفت و موافقت خود با اصلاحات ارضی را به ایشان مخابره و از آن مقام مذهبی استمداد جستند.
به هر حال، لایحه اصلاحات ارضی در مجلس 19 و در سال 1338، به تصویب مجلس رسید، اما با مخالفت آیتالله بروجردی و ملاکین اجرایی نشد. اما در این میان تکاپوهای موافقین و مخالفین اصلاحات با عنایت به استدلالها و توجیهات هر کدام حائز بررسی ویژه است. نکته قابل تأمل این که برخی کشاورزان و عناصر موافق تصویب لایحه تحدید مالکیت ارضی، دست یاری و استمداد به سوی آیتالله بروجردی دراز کردند. حال آن که آیتالله بروجردی، خود مخالف تصویب این لایحه بود. آنان در تلگرافات خویش با «مترقی» خواندن لایحه مذکور، تصویب آن را باعث رفاه و آسایش کشاورزان و «مشت محكمي به دهان دشمنان كشاورزان و ملت ايران» ذکر کردند.
از آن جمله تلگراف کشاورزان علی آباد کتول(1) به تاریخ 22/11/1338 و خطاب به آیتالله بروجردی و البته با رونوشت به برخی علما و مقامات کشوری نظیر: رونوشت تهران آيتالله بهبهاني، رونوشت آيتالله خوانساري، رونوشت آیتالله نوري نبوي، رونوشت جناب آقاي نخستوزیر، رونوشت مجلس شوراي ملي، رونوشت مجلس سنا، رونوشت وزارت جليله دربار شاهنشاهي، رونوشت اداره كل انتشارات راديو، رونوشت روزنامه اطلاعات، رونوشت روزنامه كيهان، رونوشت جناب آقاي استاندار استان2.» است. آنان در تلگراف خویش با اشاره به این که: «چون لايحه تحديد مالكيت اراضي در مجلس مطرح است بعضي افراد سودجو تبليغات سوئي منتشر مينمايند و درصدد هستند اذهان عموم را تاريك نموده مانع تصويب لايحه مزبور شوند. بديهي است اينگونه اشخاص هرگز مايل نيستند كشاورزان و خانوادههاي آنها در رفاه و آسايش قرار گيرند.» خاطر نشان کردهاند: «اينك ما امضاءكنندگان از طرف عموم كشاورزان منطقه علیآباد كتول از جامعه روحاني و مقامات مسئول خواستاريم كه از پشتيباني اين طبقه زحمتكش دريغ نفرموده و ضمن تصويب لايحه مذكور، مشت محكمي به دهان دشمنان كشاورزان و ملت ايران كوبيده و بيش از پيش ما را به زندگاني اميدوار ساخته با رفاه و آسايش عموم كشاورزان و خانواده ايشان فراهم شود.» در پایان اسامی ذیل آمده است:
از طرف كشاورزان علیآباد: ولي الله معززي، حاج حجت الله احمدي، حاج باب الله احمدي، ربيع الله زنگانه، عباس زنگانه، اسدالله زنگانه، ذبيح الله زنگانه، بهرام زنگانه، محمد باباكردي، رمضان فرامز زنگانه، علي اكبر زنگانه، عباس علي زنگانه، علي محمد زنگانه، اسمعيل مشكی، ابراهيم مشكي، مسلم مشكي، جان علي زنگانه، محمد جعفر گرايلي، محمدرضا احمدي، اصغر زنگانه؛ غلام شيخ نظري، نورعلي شيخي، علي يوسف شيخ نظري، موسي شيخ نظري، اسحق شيخ نظري، قلي شيخ نظري، موسي شيخ نظري، اسحق شيخ نظري، قلي شيخ نظري، نصرت شيخ نظري، اسحق كتولي، نورعلي زنگانه، اكبر شيخ نظري.
در موردی مشابه تعدادی از کشاورزان شهسوار(2) نیز طی مخابره تلگرافی به آیتالله بروجردی، درخواست تسریع مجلس جهت تصویب لایحه را تقاضا نمودند.
در تلگراف آنان نیز به تاریخ 23/12/1338، و خطاب به: «محضرت مقدس آیتالله العظمي حضرت آقاي بروجردي، قم» و رونوشت به: «تهران حضرت آيتالله خوانساري، رونوشت حضرت آیتالله بهبهاني، رونوشت مجلس محترم شوراي ملي، رونوشت جناب آقاي نخستوزیر، رونوشت جناب آقاي وزير دربار، رونوشت روزنامه اطلاعات» با اشاره به این که: «در اين موقع كه لايحه تعديل مالكيت و تقسيم اراضي كه يكي از لوايح مهم و مترقي كشور و به نفع عموم طبقات كشاورزان است در دستور مجلس شوراي ملي مي باشد» خاطر نشان گردیده: «ما امضاءكنندگان از طرف طبقات كشاورزان استدعا داريم براي بقاء و عظمت ايران عزيز و تأمين رفاه آسايش ملت مسلمان ايران در تصويب اين لايحه مفيد و مترقي تسريع به عمل آيد.» در پایان نیز اسامی ذیل آمده است:
سيفالله كوكاني، عزيزالله حبيبزاده، حاجيبابا جليلي، رمضان محمودپور، سيدنورالله بهرامي، عبدالحسين روزمزدي، گلآقا دلفان، آذرعلي جانزغفري، علي قديري، غلامعلي عبدي، احسان اله رمضان اولياي، سيد جعفر ميرعباس، سيدصادق ميرعباس، محترمعلي ميرعباس، محمود منتظري، حسين سليماني، ابوطالب جاني، حسين صادقيان، رحيم فرجالهي، اسمعيل سبزهميداني، محمود سلطاني، محمدباقر سلطاني، عباسعلي كشاورزي، اسمعيل مسلمي، بهاءالدين مشايخي، لقمان البرزي، ابوالقاسم خستوان، حسين طلوعي، جعفر مسعودي، نصرالله سلطاني، ابوطالب حبيب، رحيم بهجتي، اطهري، محرابي، پزشكي، منتظمي، و صد امضاء ديگر.
حاصل سخن این که، در این مقطع با به قدرت رسیدن کندی – از حزب دموکرات- به ریاست جمهوری آمریکا، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در کشورهای تحت سلطه آمریکا از جمله ایران، به منظور مقابله با نفوذ احتمالی نظام کمونیستی شوروی در این کشورها، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود. از این روی چنان که گذشت، برای حل معضل شرعی مسأله و جلب رضایت رهبران مذهبی تلاشهایی صورت گرفت تا با برداشتن قید «اجبار» از مالکان، تقسیم اراضی آنان و واگذاری آن به دهقانان شرعی جلوه نماید و این عمل را یک کار اختیاری از سوی مالکان نشان دهند ،(3) ولی این ترفند هم نتیجهای در بر نداشت. کما این که آیتالله بروجردی نیز مخالفت خود با آن لایحه را به خاطر: «عدم موافقت آن با قوانین دیانت مقدسه اسلام»(4) اعلام کرد. بالاخره همین قاطعیت، هیئت حاکمه را از اجرای آن منصرف ساخت. کما این که شاه بعدها در یکی از سخنان خود ضمن تأیید مخالفت بروجردی، خاطر نشان نمود: «ما حتی تا زمانی که او [آیتالله بروجردی] زنده بود اصلاحات ارضی را به تاخیر انداختیم، چون میدانستیم که آن را تأیید نخواهد کرد.»(5) به طور یقین اینک شاه و هیئت حاکمه مترصد فرصتی ماندند، که بعد از رحلت ایشان، با فراغ خاطر اصلاحات مذکور و موارد مشابه دیگر را اجرا کنند و اینک آن فرصت به دست آمده بود. اما پیش از آن لازم مینمود که نگذارند آیتالله بروجردی دیگری در ایران قد علم کند.