خاطرات رزمنده نوجوانی که حاضر به مصاحبه با خبرنگار بیحجاب نشد
کتاب خاطرات مهدی طحانیان به قلم گلستان جعفریان با عنوان «همه سیزده سالگیام» به زودی منتشر خواهد شد.
«همه سیزده سالگیام» نام کتابی است که دوران اسارت رزمنده نوجوانی به نام مهدی طحانیان را روایت میکند. نوجوانی که در سن سیزده سالگی به جبهههای حق علیه باطل اعزام میشود و بعد از چند ماه حضور در جبهه جنگ به اسارت رژیم عراق درمیآید و بعد از تحمل هفت سال اسارت در سن بیست و یک سالگی از زندانهای عراق آزاد میشود.
مهدی طحانیان در سن سیزده سالگی از شهرستان اردستان به شهر اصفهان و از آنجا به جبهههای جنوب اعزام میشود. در ابتدای این کتاب مشکلات این نوجوان سیزده ساله قبل از اعزام به جبهه آورده شده است. بخش بعدی این کتاب به روایت مشکلاتی میپردازد که در زندان به عنوان رزمنده نوجوان برای او ایجاد میشود و نیروهای رژیم بعث از او میخواهند تا در مقابل رسانههای غربی از اعزام اجباریاش توسط دولت ایران سخن بگوید ولی هیچگاه این آزاده سیزده ساله تسلیم خواستههای رژیم بعث نمیشود.
گلستان جعفریان نویسنده این کتاب درباره دغدغهاش برای نوشتن این کتاب میگوید: همیشه دوست داشتم با افرادی که در نوجوانی به جبهههای جنگ رفتهاند صحبت کنم و از معیارهای آنها برای رفتن به جبهه را از زبان خودشان بشنوم. همیشه برای من جالب بود که چرا یک نوجوان سیزده ساله به جبهه رفته و اصلاً یک فرد در این سن و سال قبل از اعزام به جبهه چه تفکرات و تصویری از جبههها داشته است. بنابراین مصاحبه با مهدی طحانیان را قبول کردم و تمام کوششم این بود که این سوالات را از او بپرسم و پاسخهایش را بگیرم.
وی در ادامه درباره ویژگیهای این کتاب میگوید: یکی از ویژگیها نحوه اسارت آقای طحانیان است که در عملیات آزادسازی خرمشهر در حالی که هر 200 همراه او به شهادت میرسند به اسارت رژیم بعث درمیآید. از دیگر نکات جالب کتاب مصاحبه مهدی سیزده ساله با خبرنگار فرانسوی است که به دلیل نداشتن پوشش مناسب حاضر به گفتوگو با او نمیشود و از خبرنگار میخواهد تا با روسری برای مصاحبه حاضر شود.
این نویسنده در ادامه میافزاید: کتاب «همه سیزده سالگیام» نوسانات زیادی دارد و در هر صفحه این کتاب اتفاق جدید و غیرمنتظرهای رخ میدهد. این ثابت نبودن داستان باعث میشود مخاطب زیادی را به خود جلب کند و همچنین آنها را وادار میکند تا انتهای کتاب به مطالعه آن ادامه دهد.
نویسنده کتاب درباره بخشهای اسارت مهدی طحانیان در این کتاب میگوید: آقای طحانیان در طول اسارت خود به کرات با سرگرد محمودی درگیر میشود و هیچگاه زیر بار حرفها و خواستههای او نمیرود. سرگرد محمودی یکی از وحشیترین افسران عراق بود که بیشتر ایرانیان آزاده او را میشناسند ولی هیچگاه نتوانست خواستههای خود را به مهدی سیزده ساله تحمیل کند.
منبع: نشریه سوره مهر، ش ۲۱۲، ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ص ۳