رونالد مارسلو(Ronald Marcello) پنج ساله بود که سربازان بازگشته از جنگ جهانی دوم با همان یونیفرمهایشان در اطراف منطقه رایتس ویل (Wrightsville) پرسه میزدند. هم زمان با بزرگ شدن او سه تن از رهبران پیشاهنگیاش ساعتها وقت خود را در اطراف آتش آلونک آنها میگذراندند و داستانهای خود را از جنگ برای یکدیگر و با تفصیل بیشتر باری مارسلو تعریف میکردند.
چند دهه بعد، هنوز داستانهای شخصی از جنگ جهانی دوم توجه مارسلو را به خود جلب میکند.
مارسلو به عنوان استاد بازنشسته دانشگاه شمال تگزاس و مدیر سابق برنامه تاریخ شفاهی این دانشگاه، سالها وقت صرف جمعآوری حدود 2500 مصاحبه با کهنهسربازان جنگ جهانی دوم در سراسر کشور و جمعآوری و انتشارداستانهای آنها در چندین کتاب کرده است که دیدگاهی شخصیتر از جنگ ارائه میدهد.
کتب تاریخ: مارسلوی 74 ساله، ده سال پیش از تدریس تمام وقت در دانشگاه دست کشید و این کار فرصتی را پدید آورد تا بارها به رایتس ویل سفر کرده و از زادگاه خود در زمان جنگ دیدار کند. او چهل مصاحبه با ساکنین منطقه رایتس ویل در مورد تجاربشان در جنگ جهانی دوم انجام داد از جمله با کسانی که در خانه خود متاثر از جنگ بودند یا کسانی که به خارج اعزام شده بودند. بسیاری از این مصاحبهها در آخرین کتابش «شهر کوچک آمریکا در جنگ جهانی دوم: داستانهای جنگ از رایتس ویل ایالت پنسیلوانیا» آمده است.
مارسلو یک جمعه صبح را با دانش آموزان دبیرستان یورک شرقی گذراند، گزیدههایی از آن مصاحبهها را برایشان نقل کرد و از چیزهایی که در طول سالها تحقیق یاد گرفته بود، حرف زد.
او در مورد کتابش گفت: این اثر گونه ای شخصیتر از تاریخ است.
این فارغ التحصیل سال 1975افزود: «از سال 1962 زمانی که در گارد ساحلی بودم و مدتی به عنوان معلم جایگزین به دبیرستانی خدمت کرده بودم این اولین باری است که به دبیرستان پا میگذارم.»
داستانهای جنگ: مارسلو داستانهایی از کتابهایش را برای دانش آموزان دبیرستانی بیان کرد از جمله داستان زنی که در ابتدای جنگ از رایتس ویل به واشینگتن دی.سی. رفت تا در وزارت خارجه مشغول به کار شود. او تمبرهایی را که از خبرنگاران خارجی دریافت میکرد جمعآوری میکرد تا برای برادرش که هنوز در خانه بود بفرستد. تا این که یک روز رئیس جمهور وقت فرانکلین دی. روزولت (Franklin D. Roosevelt) تمبرهای جمعآوری شده را پسندید و این به معنای دست کشیدن فردی بود که این تمبرها را از نامهها جدا میکرد.
مارسلو همچنین خاطرات افرادی را جمعآوری کرد که در کارخانه ریختهگری ریورساید (Riverside Foundry)کار میکردند و میلیونها قالب نارنجک دستی ساخته بودند. این کارخانه اکنون بخشی از شرکت دونسکو(Donsco Inc.) است. او داستانی جنگی را نیز بیان کرد که بیشتر به داستانهای تخیلی شباهت دارد: «آن طور که مارسلو گفت یک مرد آمریکایی هنگام کار در یک فروشگاه ارتشی در خارج از کشور با یک زن آلمانی ملاقات میکند و آنها با هم به رایتس ویل بازمی گردند تا از آن پس به خوبی و خوشی زندگی کنند.»
مارسلو در روزهای یادبود به رایتس ویل باز میگردد تا با دوستان و خانوادههایی که هنوز در منطقه هستند دیدار کند. او میگوید روزهای یادبود در رایتس ویل مثل پیوند دوباره است.
امسال او در روز میراث رایتس ویل به امضای کتاب پرداخت. مارسلو و همسرش دوشنبه در لژیون آمریکا صبحانه خوردند و در اطراف رایتس ویل گردش کردند.
نیکله ساندر
NikelleSnader
ترجمه: ابوترابی
منبع: yorkdispatch