هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 166    |    18 تير 1393

   


 



تدوین تاریخ شفاهی کهنه سربازان

صفحه نخست شماره 166

پدر جان هدلی (John Headley) همیشه در روز قربانیان جنگ، پرچم کشورش را به اهتزاز درمی آورد، خانواده‏اش را به یک میدان رژه در مرکز شهر روچستر در ایالت نیویورک می‏برد و از آنها می‏خواهد تا یاد کهنه‏سربازان را گرامی بدارند. اما او هیچ‏گاه در باره کارهایی که به عنوان افسر ارتش در جنگ جهانی دوم انجام داد، صحبتی نکرد.

حتی زمانی که پدرش از دانشکده نظامی وست پوینت فارغ‏التحصیل شد و به او مدال سیلور استار (ستاره نقره‏ای) به خاطر شجاعت در ویتنام اعطا گردید، وی از تجربیات خود در جنگ صحبتی به میان نیاورد.
این یکی از دلایلی است که هدلی 68 ساله خود را درگیر طرح‏های تاریخ شفاهی برای گردآوری خاطرات کهنه سربازان و در دسترس قرار دادن آنها کرده است.

هدلی که رییس موسسه غیرانتفاعی «کهنه سربازان به خانه خوش آمدید- موزه زنده نظامی»
(Welcome Home Veterans Living Military Museum) در قهوه‏خانه ریچارد در شهر مورس ویل (Mooresville) است، می‏گوید، «من می‏خواهم میراثی برای خانواده‏ها درست کنم. من می‏خواهم خاطرات را جمع کنم تا وقتی‏که از این دنیا می‏رویم مردم بدانند و یاد ما را گرامی بدارند.»

سازمان کهنه سربازان «به خانه خوش آمدید» برنامه‏های امدادی برای کهنه‏سربازان و برای دانش‏آموزان برنامه‏های آموزشی فراهم می‏کند. این سازمان کار خود را به عنوان یک قهوه‏خانه دوستدار کهنه سربازان شروع کرد که ریاست آن را مرحوم ریچارد وارن، خلبان هلیکوپتر در ویتنام، به عهده داشت.

هدلی که بعد از 24 سال خدمت در ارتش به عنوان سرهنگ دوم بازنشسته شد، برای یک شرکت مقاطعه‏کار دفاعی کار می‏کرد. اوگفت حدود 200 کهنه سرباز از سراسر منطقه با این موسسه همکاری می‏کنند و او می‏خواهد تجربیات آنها را برای آرشیوی در این موزه جمع‏آوری کند.

جری یاکوباس (Jerry Jacobus) یکی از اعضای این مؤسسه غیرانتفاعی است که با حدود صد نفر از این کهنه‏سربازان مصاحبه کرده و آنها را در کتابی که ماه ژوئیه منتشر می‏شود، به چاپ رسانده است.
یاکوبوس 78 ساله که تفنگدار سابق نیروی دریایی آمریکا است، گفت: «من می‏خواستم این خاطرات را روی کاغذ بیاورم تا چیزی برای نوه‏های خود داشته باشیم و این که آنچه که آنها انجام دادند، مستند باشد. کار قشنگ و تمیزی است. آنها کار خودشان را کردند و فکر نمی‏کردند کار بزرگی باشد. من چیزهای زیادی یاد گرفتم.»


برقراری ارتباط با یک برنامه ملی
هدلی می‏خواهد به جمع‏آوری خاطرات ادامه دهد. وی امیدوار است تابستان امسال آموزش‏های لازم در خصوص روشهای مصاحبه را در کتابخانه کنگره(Library of Congress)  ببیند جایی‏که او خاطرات جنگ ویتنام را دراختیار طرح تاریخ کهنه‏سربازان مرکز فوکلایف آمریکا
(American Folklife Center) قرار می‏دهد.
این طرح در سال 2002 توسط کنگره ایجاد شد. به گفته مدیر این طرح باب پاتریک، این طرح از طریق یک تلاش داوطلبانه سراسری توانسته 91 هزار مجموعه جمع‏آوری کند که هر هفته صد مورد به آن اضافه می‏گردد.
به گفته پاتریک، «در حدود 13 هزار تاریخ شفاهی و مطالب دیگر دیجیتالی شده‏اند و هرکسی می‏تواند به کتابخانه کنگره بیاید و از آنها استفاده نماید. مردم از آنها استفاده میکنند و این کار بزرگی برای ارتباط دادن نسل‏ها با یکدیگر است.»
این طرح گزارش‏های دست اول از جنگ جهانی اول گرفته تا نبردهای عراق و افغانستان را جمع‏آوری می‏کند. این طرح در سال‏های اخیر بر روی کهنه‏سربازان ویتنام متمرکز شده است.
پاتریک که یک سرهنگ بازنشسته نیروی زمینی است، می‏گوید: «خیلی مهم است که آنها خاطراتشان را بگویند.  آنها دیگر جوان نمی‏شوند. و تمام داستان گفته نشده است.»


چهره‏های پیش رو
برای هدلی روز قربانیان جنگ زمان سختی است. او گفت: «چهره‏های زیادی ازجلوی چشمان آدم می‏گذرد.»
از میان این چهره‏ها، هم‏اتاقی او در دانشکده وست پوینت دان کولگلازیر (Don Colglazier) و 19 نفر دیگر از هم‏اتاقی‏های او در این دانشکده هستند که در جنگ ویتنام کشته شدند و همینطور 9 سرباز لشگر پیاده نظام چهارم که در تاریخ ششم نوامبر 1969 در یک حمله شبانه در سنترال‏هایلندز (Central Highlands) کشته شدند.
در این نبرد، هدلی فرمانده رسته شناسایی نیروهای نخبه فاکس (روباه) بود. طبق تقدیر نامه سیلور استار، هدلی آن شب در‏هایلندز خودش را در معرض آتش دشمن قرار داد تا از افرادش محافظت کند.

هدلی در روز قربانیان جنگ یاد و خاطره نبردهایی که در آنها جنگیده و سربازان کشته‏شده را گرامی می‏دارد. ولی در عین حال او به سربازانی فکر می‏کند که هنوز همین اطراف هستند.
او خیلی خوب می‏داند که هرگز نمی‏تواند چیزی درباره تجربیات پدرش از جنگ پیدا کند چرا که سوابق نظامی او سال‏ها پیش در یک آتش‏سوزی در سنت لوییس از بین رفت.
این امر او را مصمم‏تر می‏کند تا دیگر خاطرات به خصوص خاطرات جنگ ویتنام را قبل از آن که از دست بروند، حفظ کند.

هدلی گفت: «من هیچ خاطره‏ای از پدرم در باره جنگ ندارم و هرگز این خلاء را پر نخواهم کرد. بعد از این همه سال من نگران این مسئله هستم که چه طور بچه‏هایی که در ویتنام جنگیدند، وقتی‏که به وطن خود بازگشتند، مور دشنام و ناسزا قرار گرفتند. من می‏خواهم این پیشینه را به درستی ارائه کنم.»

 

جو دی‏پریست
Joe DePriest

jdepriest@charlotteobserver.com

ترجمه: محمدباقرخوشنویسان

منبع: charlotteobserver


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.