کودتا
یرواند آبراهامیان
ترجمه: محمدابراهیم فتاحی
نشر: نی
نوبت اول: 1392
قیمت :۱۵ هزار تومان
کتاب کودتا جدیدترین اثر یرواند آبراهامیان (1) نویسنده سرشناس تاریخ ایران معاصر است که با استفاده از تازهترین اسناد موجود به موضوع کودتای 28 مرداد 1332 و تأثیر آن بر روند روابط ایران و آمریکا در دوره معاصر پرداخته است .نویسنده هدف خود از تألیف کتاب کودتای 28 مرداد را چنین توضیح میدهد: «هدف این کتاب به چالشکشیدن دو موضوع جداگانه مطرحشده در آثار قبلی در این باره است. یکی ادعای حسن نیت بریتانیا در مذاکرات نفتی با دولت مصدق و ادعای تلاش آمریکا برای ایفای نقش به عنوان یک میانجی صادق صلح و تلاش برای ناتوان نشاندادن مصدق از رسیدن به یک مصالحه، به دلیل لجاجت شخصی او و دیگری به چالش کشیدن این تعبیر است که کودتا صرفاً در مقوله جنگ سرد بود و ربط چندانی به منافع نفتی ایران و تسلط بر آن توسط قدرتهای بزرگ غربی نداشت».
این کتاب بر خلاف ادعاهای دیگران تلاش میکند تا جایگاه کودتا را مشخصاً و در درون مناقشه میان امپریالیسم و ملیگرایی، بین جهان اول و جهان سوم، بین شمال و جنوب و میان اقتصادهای صنعتی توسعهیافته و کشورهای توسعهنیافته متکی به صادرات مواد خام، شناسایی کند. نویسنده تأکید دارد: «با وجود به کاربردن زبان جنگ سرد و ادعای تلاش برای کنترل نفوذ کمونیسم در منطقه خاورمیانه، این موضوع هرگز نمیتوانست توجیهی برای اقدام نظامی و انجام کودتا در ایران تلقی شود».
کنترل تولید نفت که در اختیار شرکتهای غربی بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ به دولتهای بومی واگذار شد اما چنین زیانی در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ امری کاملاً غیرقابل پذیرش بود .به اعتقاد آبراهامیان، ملیکردن صنعت نفت ایران بر سر «کنترل» بود و شرایط «مناقشه بر سر همه یا هیچ» را برای طرفین ایجاد کرد. به باور نویسنده، برای مصدق و ایران مساله «حاکمیت و استقلال ملی» مطرح بود و برای شرکت نفت و بریتانیا، ملی شدن نفت ایران، درست برعکس و علیه منافع ملی و حاکمیت و کنترل بریتانیا بر منطقه ارزیابی میشد و از این جهت، قدرت مانور طرفین ماجرا بسیار محدود بود.
کتاب شامل «چهار فصل» اصلی با عناوین «ملی شدن صنعت نفت، مذاکرات ایران و انگلیس، کودتا و میراث کودتا» است. وی در فصل نخست با عنوان «ملیسازی نفت»به ریشههای تاریخی ملی شدن صنعت نفت، مصدق، مبارزه برای ملی شدن نفت و به قدرت رسیدن دکتر مصدق میپردازد. در دوران سلطنت رضا شاه پهلوی، که احساسات ملی در ایران بالا گرفته و منافع کمپانی نفت به خطر افتاده بود، دولت بریتانیا و گماشتگان آن در ایران به چارهجویی افتادند. در سال ۱۳۱۲ به دنبال هیاهویی مبنی بر «لغو امتیاز غیرعادلانه»، قرارداد تازهای با تعدیلاتی اندک منعقد شد. با تشکیل «شرکت نفت ایران و انگلیس»، سلطه بریتانیا بر نفت ایران عملاً برای دهها سال تضمین شد.
مصدق و یاران او در مجلس و بیرون آن، به تلاشی روشنگرانه برای افشای قرارداد دست زدند و شعار استیفای حقوق ملت ایران و «ملی کردن نفت» را به خواستی عمومی تبدیل کردند. اما بریتانیا تلاش کرد با همدستی عناصر دستآموز در میان دولتمردان ایرانی، از سویی با سرسختی از کارزاری که به راه افتاده بود، جلوگیری کند و از سوی دیگر با ارائه پیشنهادهای «اصلاحی» که گویا از سر «خیرخواهی» صورت میگرفت، دوام قرارداد را تضمین کند.با پشتکار مصدق و هواداران او که در «جبهه ملی» گرد آمده بودند، سرانجام در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و چند هفته بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی نیز به تصویب رسید.نویسنده در پایان این فصل نتیجه گرفته است: «در مناطق نفت خیز خوزستان، بالا رفتن پرچم ملی برای بسیاری از ایرانیان اهمیتی بیکران داشت و به جهانیان نشان داد که ایران سرانجام به استقلال واقعی دست یافته است».
بیشتر کتابهای تاریخی مربوط به جنبش ملی، درباره نقش حزب توده و روابط آن با مصدق به ذکر کلیاتی بسنده کردهاند، اما آبراهامیان در کتابش وضعیت و مواضع حزب را با نگاه موشکافانه خود توضیح داده است. وی در این بخش بر نفوذ گسترده حزب در محیطهای کارگری تاکید داشته و معتقد است بیشتر کارگران صنعتی ایران، مستقیم یا غیرمستقیم زیر نفوذ «شورای متحد مرکزی» بازوی سندیکایی حزب توده بودند. حزب با سازمان دادن چندین اعتصاب و تظاهرات سیاسی، شرایط مساعدی برای پیکار با شرکت نفت به وجود آورد. هیچ خطری از جانب حزب توده کشور را تهدید نمیکرد. مصدق به خوبی از فعالیت حزب آگاه بود و با هشیاری فاصله خود را با آن حفظ کرده بود». نویسنده تأکید میکند که «حزب مسلح نبود و برنامهای برای تصرف قدرت نداشت».
فصل دوم این کتاب با عنوان «مذاکرات انگلیس و ایران» مواردی مانند دیوان لاهه سال ۱۳۳۰، مأموریت هریمن، مأموریت استوکس، مأموریت در سازمان ملل متحد و آمریکا، مجلس هفدهم و قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ را تحلیل کرده است. نویسنده در بخش قیام سی تیر و حمایت حزب توده از آن، این حمایت را چنین توضیح داده است: «فراخوان برگزاری تظاهرات سراسری، مورد پشتیبانی حزب توده قرار گرفت. این نخستین باری بود که حزب توده به پشتیبانی کامل از مصدق وارد عمل شد. حزب خواهان اعتصاب سراسری در کشور شد و از حامیان خود خواست تا به خیابانها بیایند. براساس برآورد سفارت بریتانیا، افزون بر 90 درصد از کارگران سازماندهیشده در تهران به ویژه در بخش صنعت به فراخوان حزب توده توجه کردند. بلافاصله پس از قیام، کاشانی از حزب توده به خاطر کمک در پیروزی علیه امپریالیسم انگلیس تشکر کرد. این امر در واقع حاکی از تغییری اساسی در خط مشی حزب بود. تا آن هنگام، چپگرایان افراطی رهبری را در دست داشتند و گرایش آنان این بود که مصدق را «نوکر» هوادار آمریکا بنامند. اما اکثریت اعضای کمیته مرکزی حزب، از این به بعد مصدق را «میهنپرستی ضد امپریالیست» میدیدند».
کتاب در فصل سوم با عنوان «کودتا» به زمینه، فراهمسازی و اجرای کودتایی میپردازد که در ۲۵ مرداد انجام گرفت اما با هشیاری دولت مصدق به شکست انجامید. در این فصل به بیان مقدمات کودتا، فشارهای اقتصادی، نقشه کودتا، شورش نافرجام و پوشش مطبوعاتی کودتا میپردازد.
نویسنده از عدم دسترسی به آرشیوهای مخفی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا گلایه دارد و معتقد است از همان رازهای اندکی که از پرده بیرون افتاده، میتوان به روشنی به نقش تعیینکننده دو دستگاه اطلاعاتی بزرگ غرب در طراحی، تدارک و اجرای کودتا پیبرد. از نیمه سال ۱۳۳۱ و به ویژه از مقطع نهم اسفند، شبکه مجهز و پیچیدهای از دشمنان داخلی مصدق، دست در دست دستگاههای بیگانه برانداختن دولت را در دستور کار خود قرار داد. در یک طرف این طیف گسترده و رنگین سرسپردگان بینقاب استعمار و وابستگان به دربار قرار داشتند و در سر دیگر آن کسانی که به نام دینخواهی و میهنپرستی به ستیز با رئیس دولت قانونی برخاستند.
آمریکا و بریتانیا برای برکناری مصدق تا مدتی طولانی برابزار سیاسی (شاه و مجلس) اتکا کردند. آنان پس از قبام 30 تیر به این جمعبندی رسیدند که برکناری دائمی مصدق تنها از طریق کودتایی مستقیم امکان پذیر است. جزئیات اجرای کودتا تا اواخر سال 1331 مشخص نشد. اما فکر کودتا بلافاصله پس از بازگشت پیروزمندانه مصدق به قدرت در اواسط سال 1331 آغاز شد. این دو کشور، سرمایههای خاص خود را روی میز گذاشتند، هرچند همه چیز را هم رو نکردند. سرمایهگذاریهای بریتانیا در پنج زمینه عمده بود: اول این که آنها دارای کارشناسانی بودند که از نظر فعالیت در ایران تجربه زیادی داشتند. زبان فارسی میدانستند و پیوندهای نزدیکی با شماری از نخبگان کهنه کار برقرار کرده بودند. دوم اینکه بریتانیاییها شبکه غیر رسمی درون نیروهای مسلح ایران داشتند. سوم این که امآیسیکس(2) شبکههای قدیم و غیر نظامی به سردستگی سه برادر تاجر شامل اسدالله، سیفالله و قدرتالله رشیدیان را در اختیار داشتند و از آنها به عنوان مجریان انتقال پول سازمان اطلاعاتی انگلیس نام میبرنند. در این قسمت کتاب، قدرت آنان در بازار و در میان اصناف مختلف و ارتباط آنها با زورخانههای تهران و در نهایت نقش مهم آنها در کودتا مورد اشاره قرار گرفته است. چهارم این که سفارت برتانیا در تهران دیدارهایی منظم با سیاستمداران با نفوذ از قشرهای مختلف اجتماعی برگزار میکرد و از این طرق اطلاعات با ارزشی از آنها از امور داخلی ایران دریافت میکرد. در نهایت اینکه آمریکاییها تلاش برای جلب نظر آیتالله کاشانی را به ویژه پس از قیام 30 تیر تشدید کردندکه نویسنده مواردی را در کتاب و البته به اختصار اشاره نموده است.
در بخش چهارم و پایانی با عنوان «میراث کودتا» نویسنده اعتقاد دارد آمریکا و بریتانیا برای توجیه کودتا از زبان جنگ سرد گفتمان مسلط زمانه استفاده کردند، اما نگرانی عمده آنها تهدید کمونیسم نبود بلکه آنها بیشتر به پیامدهای ملی شدن نفت در سراسر جهان توجه داشتند. دقیقاً به همین دلیل بوده که بسیاری از ایرانیان، مصدق را تحسین میکردند و میکنند. آبراهامیان در بخشی از کتاب مینویسد: «دیرپاترین تأثیر کودتا، اثرگذاری آن بر حافظه جمعی(مردم ایران) بود. این اقدام نه تنها نگاه پارانوئید( توطئهاندیشانه) غالب در فرهنگ سیاسی را تشدید کرد بلکه آمریکا را نیز به این تصویر افزود».
کتاب ۳۲۸ صفحهای کودتا این باور را که حاکی از قراردادن کودتا در چارچوب جنگ سرد میان شرق و غرب، بین اتحاد شوروی و آمریکا، بین بلوک کمونیستی با جهان به اصطلاح آزاد را مورد بررسی قرار داده و تلاش دارد تا جای کودتا را به شکلی موثق درون مناقشه بین امپریالیسم و ناسیونالیسم، جهان اول و سوم، بین شمال و جنوب، بین اقتصادهای صنعتی توسعهیافته و اقتصادهای توسعهنیافته و وابسته به صادرات مواد خام تعیین کند. از آنجا که موضوع مورد مناقشه در این میان نفت است، کتاب استدلال کرده است که آمریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایهگذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت آمریکا در کودتا صرفاً خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه دلایلی مطرح بود که ملیشدن نفت میتوانست بر مناطق مختلف جهان و بویژه خلیج فارس به جا بگذارد.
1- یرواند آبراهامیان Ervand Abrahamian سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد و سال ۱۳۲۹ به انگلیس مهاجرت کرد و به تحصیل در رشته تاریخ پرداخت. در سال ۱۳۴۲ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد و مدرک دکتری را در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه کلمبیای آمریکا دریافت کرد. او در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران پرداخت و هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک به تدریس تاریخ جهان و خاورمیانه مشغول است. آبراهامیان علاوه بر کتابهای تألیفی، مقالههای بسیاری درباره تاریخ معاصر ایران نوشته است. دو کتاب قبلی وی با عناوین «ایران بین دو انقلاب» و«تاریخ ایران مدرن» با استقبال بسیاری میان خوانندگان ایرانی مواجه شده است.
2- منظور اداره اطلاعات سریSecret Intelligence Service (SIS) است که معمولاً با نام امآیسیکس MI6 (Military Intelligence, Section 6) خوانده می شود.