در میان ایرانیان خاطره نویسی رجال سیاسی، سفرنامههای اماکن زیارتی، خاطرات و سفرنامهها سرگذشت نامهها سابقهای تاریخی دارد. خاطرهنویسی نیز از سبکهای جدید تاریخ نگاری دوره معاصر است که از عهد ناصرالدین شاه قاجار با خاطره نویسی خود او از سفرهایش و بعضی از شاهزادگان و بزرگان مرسوم شد، با این همه جز سفرنامههای شاهانه و چند سفرنامه دیگر، کتابی که واقعاً خاطرات باشد به چاپ نرسید. از پایان سلسله قاجار و با آغاز سلطنت پهلوی، سفرنامهنویسی و بازار نقل خاطرات فرنگی رونقی بسیار یافت، به ویژه که هم زمان با این تحولات در ایران، جغرافیای سیاسی جهان و به ویژه منطقه، دستخوش دگرگونیهای بنیادین شده بود.
در چند دهه اخیر ایرانیان تمایل شدیدی به انباشت تجربه نشان دادهاند. به این دلیل كه این تجربیات در دهههای گذشته علیرغم شرایط مختلف كشور هرگز به نحو شایسته مورد توجه قرار نگرفت. یكی از افسوسهای رایج زمانه هم این است كه ما ایرانیان در دهههای اخیر نیازمند این نوع تجربیات بودهایم كه مسیر و سكان كشور را به جاده هموار هدایت كنیم. از سوی دیگر توجهی كه در سالهای اخیر جهانیان به رویدادهای اخیر ایران نشان دادهاند و تمایل به ثبت جزئیات وقایع ایران گویای این واقعه است كه جامعه امروز ایران به شدت مورد توجه محافل جهانی قرار گرفته است. نگارش خاطرات سیاستمداران و رجل معاصر ایران یکی از ضروریات دوره معاصر است. این سهم ناچیز را خاطرات شخصیتهای متنفذ میتوانند به نحو شایسته به عهده گیرند.
یادداشتبرداری از فعالیتهای روزانه و خاطرهنگاری به جهانگردان، سیاستمداران و دیپلماتها محدود نمیشود و استفاده از یادداشتها و خاطرات نیز تنها برای شناخت و تحلیل عوامل وقوع رویدادهای تاریخی مورد علاقه مورخان نیست. در سالهای اخیر یادداشتبرداری از موضوعهای مختلف زندگی در پژوهشهای اجتماعی، به ویژه جامعه شناسی، اهمیتی بسیار یافته است. پژوهشگران اجتماعی افزون بر روشهای معمول جمعآوری اطلاعات همچون: مشاهده، انجام مصاحبه، ارسال پرسشنامه و تحلیل محتوای متون، به مطالعه و بررسی یاداشتهای افراد عادی در زمینههای مختلف زندگی به عنوان یک سند معتبر پژوهشی رو آوردهاند. رویکرد نوین نگارش خاطرهها و ثبت یادداشتها بیشتر بررسی ترتیب رخدادهای جاری و گمانهزنی حوادث آتی را مد نظر دارد تا چگونگی رویدادهای گذشته. درک این رویکرد سبب شده است سیاستمداران برای هدایت جریانها به سوی اهداف مورد نظرشان، برخی از خاطرهها را بسیار زودتر از زمان مورد نظر انتشار دهند و یا در مواقعی یادداشتهای خود را بر اساس زمان مورد نظر برای چاپ در سالهای آتی طبقه بندی نمایند.
برای پرداختن به موضوعات جذاب، باید آنها را یافت. این نویسندگان هستند که باید پیوسته به دنبال جذابیتها باشند نه آنها به دنبال ما باشند! بسیاری از جذابیتها را نه فقط در تاریخ گذشته باید جستجو کرد بلکه آن چه ما هم اکنون در آن بسر میبریم سراسر جذابیت است! در کالبد شکافی شخصیتهای تاریخی، ناشرین وابسته به نهادها و سازمانهای دولتی و نیمه دولتی ملاحظات خاص به خود را دارند. در تاریخ یکصد ساله ایران شخصیتهای بسیاری بودهاند که در کنار اشتباهات خود، خدماتی نیز به این مرز و بوم داشتهاند، اما در منابع و کتابهای منتشره پس از انقلاب دچار «افراط و تفریط» بودهایم. نویسندگان میباید بدون توجه به حساسیتهای داخلی و با نوشتن حقایق تاریخی قضاوت را برعهده خوانندگان بگذارند. قطعاً چنین کتابهایی نمیباید جانبداری از چنین شخصیتهایی تلقی گردد. تاریخ آتی ما، این دوره تاریخی را نیز به نقد خواهد کشید. دوباره کاری و تکراری بودن بعضی از نوشتهها و یا «رونویسی مجدد» نیز از بیماریهای روزگار ما است که برای مقابله با آن باید راهکاری اندیشه شود.
باید با ارائه کتابهای خاطرات پیرامون موضوعات تاریخ معاصر نظرها و داشتههای تحریر و تقریر شده را به اطلاع مخاطبین رساند تا با درنظرداشت آنها راههای نویی را برای نیل به واقعیتهای تاریخی بپیمایند. حتی اگر مطلب غیر مستند اما ثبتشدهای به آگاهی میرسد از باب رد یا تأیید آنها نیست، بلکه نوعی دعوت ضمنی از ذهنهای نقاد برای تحقیق در آن موضوع است. در شرایطی که برای پرداختن به یک مناسبت تاریخی نویسنده میبایستی ملاحظات خاصی را مد نظر قرار دهد، کتابهای خاطرات در زمانه ایدئولوژی زده ما باید تلاش نماید زوایای پنهان و تاریک یک رویداد تاریخی را روشن سازد و بعضاً به موضوعاتی بپردازد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
از دیگر نکات مهم در عرصه خاطرهنگاری انقلاب مراکز متعددی اسنادی است که هریک جداگانه مشغول به خاطره نگاری هستند. مهم افزایش تعداد این مراکز آنها نیست، مهم نگاههای یک سویه هریک از مراکز و عدم دسترسی محققان و دانش پژوهان به آرشیو این مراکز و مشکلات عدیده در این مسیر است که هدف این گزارش پرداختن به آن نیست.
در حالی که پارهای از ناشرین بعضاً به موضوعات چالش برانگیز تاریخی نزدیک میشوند، گروهی از ناشرین از پرداختن به آن خودداری میکنند. در روزگاری که صدها سایت و وبلاگ داخلی هریک از «تاریخ» مینویسند و بعضاً مغرضانه، نادرست و یک سویه وقایع تاریخی را مطرح میکنند، ناشرین میتوانند در حد توان و بضاعت نویسندگان خود در مقابل چنین تحریفهایی، طرحی نو دراندازند. پرداختن به تحریفهای تاریخی و یا دگراندیشی دیگران نسبت به حوادث و رویدادهای داخلی باید بخشی از اقدامات ناشرین باشد. هرچند بخش اندکی از کتابهای انتشار یافته توانسته است گام مثبتی در ثبت خاطرات انقلاب بردارد اما به دلیل همان نگاههای یک سویه و فراگیر نبودن همه خاطرات، به سر منزل مقصود نرسیده است.
محمود فاضلی