بخش نخست را شماره پیش خواندیم. بخش دوم درادامه می آید:
آثار خانم ایوا مکماهان(25) یکی از عالیترین تجزیه و تحلیلهای موجود در این زمینه و عمیقترین بررسیِ شیوههای مدیریت کشمکش در مصاحبة تاریخ شفاهی را به ما ارائه کرده است. (1989)
وی که دغدغههایی شبیه دغدغههای لانگلیِه دارد با این اعتقاد که مصاحبة تاریخ شفاهی اساساً نوعی داستانگویی شخصی است و بدین نیت که متغیرهای ایدئولوژیکی را حتیالمقدور حذف نماید، تحلیلش را به مصاحبههایی از این دست خصوصاً به مصاحبه با نخبگان متمرکز مینماید. هدف او این است که مسئلة تحلیل مکالمهای، فرایندهای اجتماعی، و شکلگیری روایت را با مفاهیم هرمنوتیک فلسفی از منظر هانس جرج گادامر(26) تلفیق نماید. سه جنبة نظریة هرمنوتیک و نحوة کاربرد آنها در مصاحبه برای او اهمیت قابل توجهی دارند:1-عملکرد مصاحبه در حریم دنیای احتمالات زبانشناختی که شاخصة تاریخمندی تجربة انسانی محسوب میشوند؛2-این امر که تفسیر پدیدههای تاریخی همواره متأثر از پیشداوریهای مفسر در مقطع زمانی خاص آن (ایدئولوژی) صورت میگیرد؛3-اعتقاد به این امر که عمل تفسیر همواره باید معنا را منظور نظر خود قرار دهد، اما نه معنای مطلوب، بلکه باید ببیند چه چیزی از معنای مورد نظر اراده شده است [ژرفساخت] (ص 4-3).
مکماهان مصاحبة تاریخ شفاهی را موقعیتی بالقوه کشمکشآفرین تعریف میکند که طرفین مصاحبه از طریق یک سلسله دگرگونیهای مکالمهای و استراتژیهای اجتماعی در آن با یکدیگر همکاری میکنند تا موقعیتی متعارض(27) را بیافرینند و محض خاطر انجام مصاحبه نیز میپذیرند که با هم مخالفت کنند. او با توسل به آثار آلفرد شوتس(28) و جوزف کاکلیماس(29) دربارة ماهیت بیناذهنیت،(30) و شیوههای مورد استفادة مردم در بنای دنیایشان، شالودة مطالعة امری را میریزد که گادامر تعبیر «مکالمة هرمنوتیک» (31) را برای آن به کار میبرد؛ و البته از کیفیت تحقق این نوع مکالمه در مصاحبة تاریخ شفاهی نیز غافل نیست. مکالمهای که در آن افقهای دو طرف (مصاحبهگر و مصاحبهشونده) با تصرف(32) متن هر یک توسط آن دیگری و طی فرایند بدهبستانِ برابر و فعال تغییر یابد را مکالمة هرمنوتیک میگویند. (لینج-Linge-1976) تنها در موقعیت تعارض است که تصرف در مصاحبة تاریخ شفاهی به فعلیت میرسد.
مشغولیت ذهن مکماهان به چنین موضوعاتی باعث شد تا وی برای پی بردن به دگرگونیهایِ دخیل در این فرایند و نحوة تأثیر آنها در شکلگیری مکالمة هرمنوتیک یا ممانعت از وقوع چنین مکالمهای، اقدام به تجزیه و تحلیل چند مصاحبة تاریخ شفاهی بنماید. او بدین ترتیب استدلال میکند که ما میتوانیم مصاحبة تاریخ شفاهی را یک رخداد ارتباطی قلمداد کنیم که از قواعد مشخصی برای تبدیل شدن به چنین رخدادی تبعیت میکند یعنی رخدادی که در جریان آن، شاهد وقوع یک ارتباط بالفعل هستیم و حق بروز واکنش نیز در آن محفوظ است. امکان قضاوت دربارة محاسن و معایب استراتژیهای مختلفی که در تولید چنین رخدادی دخالت دارند بدین وسیله فراهم میشود.
تحلیلهای مکماهان در این زمینه گام مهمی برای کشف شیوههای دخالت ایدئولوژی در تعیین کردار سیاسی یک مصاحبه به شمار میآید. او ماهیت بیناذهنیِ معنا و تفسیر تاریخی را که در مصاحبه به ظهور میرسد و همچنین روش دیالکتیکی مؤثر در تولید آن را به ما نشان میدهد. تفسیر در واقع آفرینش واقعیت اجتماعی از طریق تأثیر متقابل دیدگاههای تاریخی طرفین مصاحبه است و کشمکش اساسی بر سر تفسیر نیز منبعث از تأثیر به وجود میآید. مکماهان علل و اسباب این دو پدیده را به روشنی برای ما بیان میکند. تحلیل او، خواسته یا ناخواسته، مشحون از تلویحات دموکراتیک است. خانم مکماهان در تحلیل خود مصاحبههایی را هدف گرفته است که موقعیت مشارکت را برای هر دو طرف فراهم میکنند و در واقع مطلوبترین شکل مصاحبه محسوب میشوند. لذا قابل درک است که ضرورت مشارکت و واکنشهای طرفینِ مصاحبه در تحلیل او به رسمیت شناخته میشوند. اتخاذ دیدگاهی که مصاحبه را یک سلسله دگرگونیهای نامحدود تلقی میکند به ما امکان میدهد تا شناخت خود را با تکیه بر همین مصاحبه عمق ببخشیم و در عین حال، احتمال تفسیرهای جدید در آینده را نیز از بین نبریم. بخش اعظم سخنان مکماهان دربارة ماهیت مکالمه، شیوههای درک معنا و تفسیر آن از طریق گفتگو، اساساً همان آرزوهای دور و درازی است که جنبشهای آزادی بیان و طرفدار مشارکتهای مردمی از سالیان دور تا به امروز بر زبان آوردهاند.
خانم لانگلیه معتقد است که مصاحبه در ذات خود نوعی کردار سیاسی است؛ با این وجود، مکماهان در تحلیل خود به این مقوله وارد نمیشود. البته او احتمال چنین باوری را مردود نمیشمارد، اما روایت را شیوهای برای نزدیک شدن به ناخودآگاه سیاسی افراد و یا نظام ناظر بر روابط بالفعل قدرت نیز تلقی نمیکند. برای وصول به چنین ژرفساختی لازم است با عنایت به باورهای سیاسی طرفین مصاحبة تاریخ شفاهی، نظریههای او را لایهلایه کنیم.
در مصاحبة تاریخ شفاهی در قیاس با فرضاً گروه روشنگر (مثال اصلی خانم لانگلیِه) آنچه که موقعیت سیاسی را تعریف میکند ایدئولوژی حرفهای مورخ/مصاحبهگر و ایدئولوژی عمومی مصاحبهشونده و تأثیر متقابل آنهاست؛ محمل تجلی این موقعیت همان زبان مورد استفاده در کشمکش بین دو دیدگاه متمایز است که هر یک در باب چیستی و چگونگی روایت برای دستیابی به درک تاریخی میکوشد تا موضع خود را به کرسی بنشاند و مسلماً نقش زبان در فرهنگ را نیز از منظر متمایز خود بیان میکنند. مکالمات پنهان بین مصاحبهگر، مصاحبهشونده و بستر اجتماعیِ وقوع مصاحبه، بهترین عرصة مشاهدة دیدگاههای متعارض دربارة گفتمان روایی است؛ یعنی مکالمات آنها با گفتمان فراگیر کاربران یا خوانندگان (مفسران) آیندة مصاحبهها و معانی آنها در چنین گفتمانی.
مکماهان در سرتاسر تحلیلش از مصاحبة تاریخ شفاهی کوشیده است تا ما را متوجه وجود چنین کاربران بالقوهای که مخاطبان بیرونی این گونه مصاحبهها محسوب میشوند، بنماید اما در این باره که وجود آنها چگونه بر شکلگیری مکالمة هرمنوتیک در مصاحبه مؤثر واقع میشود، صحبت خاصی نمیکند. البته حضور این مخاطبان جنبهای حیاتی دارد زیرا سطح گفتمان ایدئولوژیکی را به مرتبتی عالیتر از موقعیت فعلی مصاحبه ارتقاء میدهد، و در واقع مخاطبانی هستند که ایدئولوژی برای آنها بیان میشود. مصاحبه فینفسه ظرف تلفیق هویت فردی با هویت گروهی است و مخاطبان در اینجا همان گروهی هستند که طرفین مصاحبه میخواهند با آنها هویت تشکیل دهند. از آنجایی که ایدئولوژیها در بستر اجتماعی چشم به دنیا گشوده و به جریان میافتند، لذا هر چقدر هم که بستر زایش آنها پیچیده باشد باز هم حس همبستگی با سایر اعضای گروه یا طبقه خاصی را برمیانگیزند (جیمزسون، ص 290) و همین طبقه یا گروه است که مورخ در مصاحبة تاریخ شفاهی میانجی انتقال پیام مصاحبهشونده به آنها میشود. اکنون باید پرسید مورخی که میانجی انتقال پیام است، با چه گروهی سخن میگوید؟
مصاحبهگر/مورخ و مصاحبهشونده غالباً مواضع علنی سیاسی خود را به راحتی بیان میکنند. بستر اجتماعی به خوبی میداند که تفاوتهای طبقاتی، نژادی و جنسیتی چگونه بروز مییابند. اما لازم است اضافه کنیم که تفاوتهای مذکور غالباً به شکل تفاوت ضرورتها و الزامات در مصاحبه پدیدار میشوند. گاهی تفاوتهای اجتماعی به قدری عمیق است که تضاد ایدئولوژیکی را به هیچ وجه نمیتوان از بین برد و گاهی چنان تفاهمی وجود دارد که اصلاً تضادی به وقوع نمیپیوندد. با این وجود، باورهای سیاسی طرفین مصاحبه در اکثر موارد چراغخاموش حرکت میکنند و تنها با تجزیه و تحلیل برملا میشوند.
اما حتی در این حالت هم کشمکش در اغلب اوقات بسیار ظریف و زیرکانه صورت میگیرد، به خصوص وقتی که در پشت قواعد نامحسوس پرسشگری تاریخی پنهان شده باشد. ادوارد سعید میگوید:«هر کسی در هر شغل و حرفهای که باشد متأثر از فرایند انباشتگی(33) به تدریج معیارهای صنفی مشخصی را میپذیرد که به وسیلة آنها میتوان پدیدههای تازه و غیر تازه را از هم تشخیص داد. معیارهای مذکور همانطور که به هیچ وجه مطلق نیستند، آگاهانه هم نیستند. با این وجود، چه بسا بیرحمانه اِعمال شوند، به خصوص وقتی که حس غیرت صنفی یک طرف مورد حمله قرار میگیرد.»(1981، ص 181) معیارهای یادشده که در کلام فوکو (1970) از آن به گفتمان رشتهها(34) تعبیر شده است، دیدگاه ایدئولوژیکیِ اظهارنشدة مورخ را شکل میدهند. جالب است که چنین دیدگاهی در بیشتر موارد هژمونیک عمل میکند؛ طوری که حتی تندخوترین مصاحبهشونده یا فردی که ناموافقترین ایدئولوژی را ابراز میکند نیز غالباً چشمش به نگاه و دهان مصاحبهگر/مورخ دوخته است تا ببیند اطلاعات و تفسیرهای ارائهشده به او همان سنخی است که وی میخواهد یا خیر، یعنی منتظر گرفتن تأئید یا راهنمایی از مورخ است. عموماً دو طرف پذیرفتهاند که مصاحبة تاریخ شفاهی را با تبعیت از قواعد ساخت تاریخی انجام دهند. این قواعد را حرفة تاریخ وضع نموده و تفسیرش را نیز برعهدة مورخ گذاشته است. توافق مذکور تأثیر ایدئولوژیکی موضع «حرفهای» را پنهان میسازد، و یکی از اجزاء مهم شیوهای محسوب میشود که مشخص میکند چه کسی حق دارد دربارة چه چیزی حرف بزند. روابط قدرت به شکلی که توضیح دادیم در مصاحبه با جمعیتهای غیر هژمونیک یا هنگامی که در پرسشهای مربوط به نژاد، جنسیت و طبقة اجتماعی تنیده شدهاند، تشدید میشوند. (اندرسون و همکاران-Anderson et. al-1987، جِفِرسون-Jefferson-1984)
معیارهای حرفهای قادرند به انحاء گوناگونی موضوعات ایدئولوژیکی را پنهان سازند. خانم مکماهان نیز در بحثهای خود پیرامون مکالمة هرمنوتیکی غالباً بخشها و قطعات مشخصی از مصاحبههایش را برای مقاصد خود جدا میکرد. اکنون با عنایت به دو موضوع مذکور بهتر است شیوه مکماهان را لایهلایه کنیم تا بخش بیشتری از کردار سیاسی مصاحبه بر ما مکشوف شود. شاید لایهبرداری به این شیوه مخصوص کمی بیانصافی در حق مکماهان باشد، زیرا نمونههایی که میخواهم در اینجا به شما ارائه بدهم گزیدههای مصاحبههایی است که خودم گرفتهام. زمانی که مکماهان از این گزیدهها استفاده میکرد مزیت یادآمدههایی که من از موقعیت مصاحبه و اندیشههایم دربارة حال و هوای سیاسی آنها داشتم را نداشت. قصدم از این لایهبرداری چسباندن انگ نقص و اِشکال به تحلیلهای او نیست-در واقع امیدوارم ثابت کنم که وی به واسطة تحلیلهای رسمیاش موفق به کشف مشکلاتی شد که به خاطر عدم دسترسی او به دادهها، قابلیت طرح و بحث به زبان سیاسی را نداشتند. نگرشهای حرفهای مورخ در قالب دغدغة او نسبت به معنای تاریخی مکالمه و البته به صور گوناگونی ظاهر میشوند. من به کمک لایهبرداری میخواهم چند و چون این تبدل و تحول را تبیین نمایم. (میشلر-Mishler-1986)
مکماهان در وهلة نخست از مصاحبهای که من برای تکمیل رسالة دکترایم انجام داده بودم، شاهد میآورد. مصاحبة مذکور با یکی از نمایندگان سابق کنگرة نیوجرسی صورت گرفت. او در کشاکشهای سیاسی حزب دموکرات این شهر در زمانی که تلاشهای سختی برای برکناری پرانک هِیگ به راه افتاده بود، نقش داشت. میخواستم با این مصاحبه، اطلاعاتی برای رسالهام گردآوری کنم که موضوعاش توصیف توسعة «لیبرالیسم شهری»(35) در حوزة انتخابیة نیوجرسی بود. کسی که فرایند شکلگیری رسالة من را برعهده گرفت جوزف هوتماخر(36) بود که مفهوم لیبرالیسم شهری را از آثار او اقتباس کردم. مکماهان برای نمایش یک الگوی تأئیدخواهی(37) و تبیینطلبی(38) و نحوة استفاده از این الگو در پیش بردن گفتگو، از برگزیدة ذیل استفاده مینماید.
پرسش: آیا در آن سالها منازعات شدیدی در جنبش کارگری بر سر مسئلة کمونیسم و مبارزه با آن جریان داشت؟ [تأئیدخواهی]
پاسخ: بله. [تأئید]
پرسش: آیا منازعات مورد نظر تأثیری هم بر این حوزة انتخابیه داشتند؟ [تبیینطلبی]
پاسخ: اون موقع نمیتونستم بفهمم که تأثیر ملموسی داره یا نه. البته دعوای اصلی توی اتحادیة کارگران صنعت برق بود اما فکر میکنم هر دو طرف دعوا طرفدار حزب بودن. [تأئید]
پرسش: شما فعالیت قابل ملاحظهای در ایجاد تشکیلات «آمریکاییهای حامی اقدامات دموکراتیک»(39) داشتید؟ [تأئیدخواهی]
پاسخ: بله. [تأئید]
آن طور که فهمیدم مکماهان تحلیل رسمیاش را روی هدف متمرکز کرده و فوت و فنهایی را توضیح میدهد که هر دوی ما در مدیریت گفتگوها و تلاشمان برای تفسیر رویداد مورد بحث به کار بردیم. او معتقد است که این قطعه یا برش به هیچیک از ما امکان «تصرف» در دیدگاه طرف دیگر را نمیداد، و لذا قابلیت یک گفتگو یا مکالمة تفسیری را نیز پیدا نکرد. من معتقد بودم که هر چند چنین ضعف یا اِشکالی از طریق تحلیل رسمی روشن میشود، اما توضیح آن تنها با تحلیل سیاسی امکانپذیر است. من مصاحبه کرده بودم و میدانستم که مصاحبة من را کمیتة بررسی و ارزیابی رساله (یا دست کم بعضی از اعضای آن) میخوانند که به احتمال زیاد شخصِ هوتماخر یکی از همانهاست. اختلاف جدی من با هوتماخر از این منظر بود که شخصاً نسبت به صحت یا کفایت اصطلاح «لیبرالیسم شهری» در مقام نظریة تبیینکنندة سیاست حزب دموکرات طرح نوین تردید داشتم. در مقطعی لازم بود تا به اعضای کمیتة ارزیابی رساله ثابت کنم که پرسشها مناسب و درستی را از مصاحبهشوندهام پرسیدهام؛ روش پرسش و پاسخ نیز با منطق حرفهایام مبنی بر «عینیت تاریخی» همخوانی داشته، درک واقعبینانهای از وقایع سیاسی جاری آن حوزة انتخابیه در زمان مورد بحث نشان دادهام. از سوی دیگر، لازم بود فوت و فنهایم را برای طرح سؤال دربارة چارچوب کلی تفسیری قویترین عضو آن کمیته به کار میبردم، یعنی شخصی که از مزاح و بذلهگویی برای تشریح اوضاع بیبهره نبود و در عین حال نمیخواست تفسیر تاریخی من را نیز بیپاسخ بگذارد.
25-Eva McMahan
26-Hans George Gadamer
27-contrariety
28-Alfred Shutz
29-Joseph Kocklemas
30-inter-subjectivity
31-hermeneutic conversation
32-appropriation
33-process of accumulation
34-discourse of disciplines
35-urban liberalism
36-J. Joseph Huthmacher
37-request for confirmation
38-request for clarification
39-Americans for Democratic Actions
ادامه دارد...
نویسنده: رونالد گریل
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی