نیروهای مذهبی در دوران پهلوی دوم-۸
|
1-آیتالله بهبهانی و بهره بردادی از فتاوای مراجع در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در 16 مهر 1341 و در کابینه امیر اسدالله علم- 30 تیر 1341 الی 17 اسفند 1342- و در دوران تعطیلی مجلسین به تصویب هیات دولت رسید. بعد از اعلام عمومی و پخش متن لایحه و اطلاع مراجع و نیروهای مذهبی از برخی مفاد خلاف شرع و قانون آن، به تدریج اجماعی از قاطبه علما و برخی اقشار مذهبی علیه آن شکل گرفت. به سرعت حلقه مخالف در تهران با محوریت آیتالله بهبهانی و برخی ائمه جماعات و وعاظ و به ویژه بازاریان بازار تهران با حلقه مراجع و علمای برجسته قم همراه شده و مبارزات مردمی را هدایت کردند. به طوری که کوتاه مدتی بعد، در بسیاری از شهرهای سنتی و مذهبی و در میان علما و بازاریان شهرستانها نیز صداهای اعتراض و حتی اعتصاب بلند شد. این اجماع و سرعت پیام رسانی و همچنین واکنش عمومی مایه شگفتی دست اندرکاران دولتی و هیات حاکمه شد، آنان تصور میکردند با رحلت آیتالله بروجردی (فوت در فروردین 1340)، راه اقداماتی از این نوع هموار شده و مقاومتی در مقابل اصلاحات مورد نظر صورت نخواهد گرفت.
در خلال همین مبارزات و تبلیغات علیه هیات حاکمه، یک راهکار، طرح اظهار نظرات مخالف مراجع پیشین با مفاد خلاف شرع و قانون تصویب نامه مذکور بود. در این راستا آیتالله بهبهانی در اقدامی ابتکاری ضمن مخابره تلگرافی به شاه در ابراز مخالفت با لایحه، نظرات برخی مراجع و علمای پیشین نظیر: آیتالله بروجردی، حجت و صدر را نیز ضمیمه تلگراف خویش کرد. گفتنی است که در این زمان- 1341- بیش از یک سال و نیم از رحلت آیتالله بروجردی و حدود ده سال از رحلت آیات صدر و حجت میگذشت. ناگفته نماند که آیات: صدرالدین صدر، سید محمد حجت و محمدتقی خوانساری از مراجع ثلات دوره اول بودند، که در دوران فترت رحلت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری-1315 ش-تا عزیمت تاریخی آیتالله بروجردی-1323ش-به قم، مدیریت مشترک حوزه را به عهده داشتند.
به هر حال در خلال آن دو دهه- بیست و سی- بارها و بارها زمزمههایی از لزوم آزادی زنان و اعطای حقوق اجتماعی و حتی سیاسی از جمله شرکت زنان در انتخابات از طریق رسانههای و برخی جریانات فکری و حزبی مطرح و هر بار با مخالفت مراجع و نیروهای مذهبی در نطفه خفه شد. از جمله مراجعی که نسبت به این گونه دعاوی- شرکت زنان در انتخابات- موضع گرفته و برای تنویر افکار عمومی و به خصوص نیروهای مذهبی، اعلامیههایی صادر کردند، آیات بروجردی، صدر و حجت بودند. که اینک همین اعلامیهها مورد توجه و بهره برداری آیتالله بهبهانی قرار گرفت.
به هر حال آیتالله بهبهانی در تلگراف خویش با اشاره به این که: «... اخیرا تصویب نامهای برای اجرای انجمن ایالتی منتشر شده که در شرایط انتخاب بر خلاف شرع و همچنین برخلاف قانونی است که در دوره اول مجلس شورای ملی به موجب قانون اساسی گذشته است.» خاطر نشان نموده: «با مراجعات مستقیم و غیرمستقیم به حقیرو تلگرافات که از اعاظم و علمای قم به حضور مبارک شده، امیدوارند که اعلیحضرت دستور اکید فوری صادر فرمایند، اولاً: از این به بعد مراقبت کامل بشود که از این گونه پیشآمدها در مملکت اسلامی نشود و ثانیاً در این مطلب که عنوان تصویبنامه به خود گرفته، به هر طریق که مقتضی بدانند، فوراً اصلاح لازم به عمل آید.»[1]
اما چنان چه گذشت، آیتالله بهبهانی به تلگراف خویش، نامههایی نیز از مراجع پیشین را ضمیمه کرده بود. چنان که مشهور است، مراجع و نیروهای مذهبی در مخالفت با لایحه انجمنها، سه نکته(ماده) از لایحه را مورد توجه قرار داده و مباینت آنها با شرع و قانون اساسی را متذکر شدند. این سه مورد عبارت از: حق رای زنان در انتخابات انجمنها، حذف قید اسلام از شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان و بالاخره انجام مراسم تحلیف-سوگند- با کتاب آسمانی به جای قرآن بود. چنان که گذشت از میان این موارد، موضوع شرکت زنان در انتخابات، پیش از آن هم در ادوار انتخابات پیشین بارها و بارها طرح و واکنشهای نیروهای مذهبی و برخی علما را برانگیخته بود. از آن جمله عکسالعمل سه مرجع مذکور بود که متن نظرات آنان، به شرح ذیل، ضمیمه تلگراف آیتالله بهبهانی شده بود:
فتوای مرحوم آیتالله حجت: بسم الله الرحمن الرحیم به شرف عرض عالی میرساند، خیلی مناسب است که حضرت مستطاب عالی به اولیای امور تذکر دهید که در بلاد اسلامی، امری که مخالفت آن از جهاتی با شریعت مقدسه محرز است، اجرای آن غیرممکن است و تولید مفاسد خواهد نمود. از مساعی جمیله حضرت عالی تشکر مینمایم. الاحقر محمد الحسینی الکوه کمری[2] |
فتوای مرحوم آیتالله السید صدرالدین صدر: جناب حضرت مستطاب آیتالله آقای میرسید محمد بهبهانی دامت برکاته به عرض عالی میرساند، همواره از خداوند متعال سلامتی و عزت وجود محترم و تأیید و توفیق را برای خدمتگذاری به اسلام و مسلمین خواستارم، تلوا تصدیع میدهد، آنکه در طرح قانون انتخابات که اخیراً از طرف جناب آقای نخستوزیر در معرض افکار عمومی قرار داده شد، صریحاً اجازه مداخله در انتخابات به زنها داده نشده است و این امر از هر جهت مورد تقدیر و تحسین میباشد، ولی چون اخیراً زمرمههایی از بعضی اطراف شینده میشود و مطالبی در بعضی جرائد منتشر میگردد، مقتضی است حضرتعالی متذکر فرمایید که این صحبتها و مطالب موجب تزلزل و تردید جناب آقای نخستوزیر و مصادر امر نگردد. زیرا مداخله زنان در انتخابات به جهاتی چند غیرمشروع میباشد و در کشور اسلامی به حول و قوه الهی اجرا نمیگردد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته سید صدرالدین صدر[3] |
فتوای مرحوم آیتالله بروجردی: بسم الله الرحمن الرحیم به عرض عالی میرساند، گرچه اولیای امور متوجه به این معنی بوده و هستند، لکن نظر به اینکه همین قسم که مرقوم داشتهاند، ممکن است بعیداً که بعضی زمزمهها [تبلیغات در مورد حق شرکت زنان در انتخابات] تاثیری [در افکار عمومی] داشته باشد، مستدعی است تذکر دهید که در کشور اسلامی امری که «دخالت زنها در انتخابات» مخالف احکام ضروریه اسلام است، ممکنالاجرا نیست. دوام تأییدات مستطاب عالی را از خداوند عزّ شأنه مسئلت مینماید. حسین الطباطبایی |
مخاطب این نامه معلوم نیست، ولی با توجه به محتوای و مشابهت آن با دو متن فوقالذکر به نظر میرسد، که برای آیتالله بهبهانی ارسال شده تا ایشان نظر آیتالله بروجردی را به سمع و نظر شاه یا نخستوزیر برساند. چنان که متن آن نیز نشان میدهد، موضوع تلگراف واکنشی بود به تبلیغات رسانهای که بعضاً از سوی تشکلهای زنان و یا برخی جریانات نوگرا مطرح میشد. کما این که احتمال مقابله با ارائه طرحی در مجلس در این خصوص نیز بعید به نظر نمیرسد. یک نکته دیکر این که کلمات داخل گیومه: «دخالت زنها در انتخابات» در متن اصلی و اولیه نامه آیتالله بروجردی نیامده[4] و این ترفند آیتالله بهبهانی بود که تعمداً آن کلمات را به متن مذکور اضافه کرده، تا برای مخاطب- هیئت حاکمه یا مردم- و همچنین مؤمنین مذهبی، تردیدی در قاطعیت نظر آیتالله ایجاد نکرده و از نظر تکلیف دینی برای مؤمنین مذهبی اتمام حجت شرعی تلقی شود. ناگفته پیداست که هدف بهبهانی، اثر تبلیغاتی و تاثیرگذاری فتوای آیتالله بروجردی- با عنایت به الصاق گسترده آن در مراکز عمومی و بازار- بود و پر واضع است که خوانندگان آن نمیتوانستند تشخیص دهند، هدف آیتالله بروجردی از جمله: «امری که مخالف احکام ضروریه اسلامی است» چه بوده است. البته بعید به نظر میرسد در حافظه تاریخی مردم، یادی از زمینهها، علل صدور و ارسال نامه آیتالله بروجردی مانده باشد. کما این که آیتالله بروجردی مسائلی از این نوع را، خود با هیئت حاکمه حل و فصل میکرد و سیاست وی طوری بود که این گونه موارد را از اطلاع عموم مخفی نگه میداشت. یک نکته حائز اهمیت این که آیتالله بهبهانی به علت نقش واسطه میان مراجع با هیئت حاکمه طی چند دهه، به نظر میرسد، آرشیوی از این نوع اعلامیهها و تلگرافات را در بیت خود در اختیار داشته که در مواقع مقتضی، مورد بهرهبرداری و به تعبیری مصادره به مطلوب میکرد. البته این نکته نیز ناگفته نماند، که دستاندرکاران تبلیغ نظرات مراجع مذکور، در اوراق تبلیغاتی فتاوای سه مرجع مرحوم، تلگرافات سه مرجع در قید حیات را نیز که در همان اوان اعتراضات به شاه و علم نخستوزیر مخابره کردند، درج نمودند. به نظر میرسد که این امر با توجه به این نکته صورت گرفته که به هر حال آیتالله بروجردی، صدر و حجت دار فانی را وداع گفتند، در این صورت فتاوای آنان برای مؤمنین و مقلدین نمیتوانست، تکلیف شرعی ایجاد کند - البته در صورت عدم ابقای تقلید بر میت - بر این اساس با عنایت به انتخاب مراجع خاص در قید حیات -آیات عظام خویی، گلپایگانی و شریعتمداری- این اقدام میتوانست به منظور تحریک مؤمنین و مقلدین تمام مقلدان و طرفداران فکری و دینی مراجع سابق و حال، حول یک نظر واحد و قیام مشترک انجام گرفته باشد.
در پایان این نکته نیز ناگفته نماند که شاید این تکاپوها میتوانست در پاسخ به یک مورد ادعای اسدالله علم نخستوزیر در جواب به یکی از تلگرافات اعتراضی مراجع قم نیز باشد. علم در مرحله سوم مبادله تلگرافات بین مراجع و هیئت حاکمه- شاه و نخستوزیر- در تاریخ 22/8/41 جوابیهای مفصل و یکسان خطاب به سه تن از مراجع عظام گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی، ارسال نمود. که در بند سوم آن آمده است: «... ثالثاً در مسئله مسکوت بودن عدم شرکت بانوان در انجمنهای ایالتی و ولایتی که مورد اعتراض قرار گرفته است، خاطر شریف را متذکر میسازد، که مقررات مزبور مشابه مقررات مربوط به انتخابات انجمنهای شهر است که هفت سال قبل، از تصویب مجلسین گذشت و نسبت بدان اعتراضی به عمل نیامد...»[5] از سه تن مراجع مذکور آیتالله گلپایگانی به این نکته توجه کافی مبذول کرده و پاسخ داد. ایشان در جوابیه مفصل خویش، با اشاره به این که: «...این که مرقوم شده که قانون انجمنهای شهر از مجلسین گذشته مطلب این طور نیست. زیرا فقط در کمیسیون مجلسین تصویب و به تصویب نهایی نرسید. به علاوه در همان وقت و همچنین در موقع دیگر مورد اعتراض و استنکار مرجع وقت حضرت آیتاللهالعظمی آقای بروجردی قدس سره واقع شد و اجرای آن موقوف گردید.» خاطر نشان نمود:
«اگر کسی بدعتی گذارده باشد، جنابعالی نباید آن بدعت را تصویب و یا مشابه آن را تجدید فرمایید..»[6]
از این مکاتبه چنین برمیآید که در سال 1334، آیتالله بروجردی با لایحهای درباره شرکت زنان در انتخابات مخالفت ورزیده و فتوایی مبنی بر اعتراض و استنکار خویش صادر کرده است. که البته به درستی معلوم نیست، منظور همان اعلامیه مندرج در اوراق تبلیغاتی –شش مرجع –هست، یا خیر؟
2-حجت الاسلام علی دوانی و حذفیات بخشی از اعلامیههای مراجع در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات:
دو کتاب : «نهضت امام خمینی(ره)» و «نهضت روحانیون ایران» از منابع نخستین دوران نهضت روحانیت محسوب میشوند. ارزش عمده این دو کتاب به درج اعلامیهها، بیانیهها، گزارشات و اسناد ساواک و ... است. حجج الاسلام علی دوانی و سید حمید روحانی نویسندگان این دو کتاب در چندین جلد و بیش از دهها بار چاپ با ویرایشهای مجدد، سهم به سزایی در تولید منبع برای پژوهشگران عرصه انقلاب اسلامی ایفا کردهاند. متأسفانه، علیرغم ارزش اسنادی این دو کتاب، نامبردگان به عمد دچار خطاهایی فاحش شدهاند. در اینجا به مناسبت موضوع، اشتباهات کتاب حجتالاسلام دوانی مورد بررسی قرار میگیرد. اصل مطلب این که عیب عمده این کتاب، درج ناقص اعلامیههای مراجع است. نگارنده در خلال پژوهشی درباره اعلامیههای صادره در خصوص سالهای نخست نهضت در صدد بررسی و مقایسه اعلامیههای مراجع برآمد. در این مقایسه متن برخی از اعلامیهها در کتاب دوانی ناقص به نظر رسید که با بررسی سایر منابع از جمله صحیفه امام(ره) و متن اعلامیهها در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، این تصور به یقین تبدیل شد. البته ایشان در مقدمه کتاب اشارهای به این نکته کرده است که: «سعی ما در تدوین مطالب کتاب و نوشتن تاریخ نهضتهای اسلامی علمای شیعه و ایرانی، حفظ حریم روحانیت و بزرگداشت آنها بوده است. به همین جهت تلگراف یکی از مراجع قم که از علم – رئیس دولت وقت – در پس گرفتن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تشکر کرده بود و با اعتراض امام خمینی(ره) آنها را جمع کردند و تلگرافی دیگر نموده و همچنین اعلامیه 9 امضایی مراجع و فقهای قم که امام خمینی(ره) نظر به مصالحی در آخر امضا کرده بودند و به خاطر محتوای آن درج نکردیم».[7] گفتنی است که موضوع اصلی اعلامیه نه امضایی مذکور اعلام مخالفت با شرکت زنان در انتخابات بود که در پی تلاش هیئت حاکمه برای قانونی جلوه دادن شرکت زنان در انتخابات با استناد به اصل پنجم اصول ششگانه انقلاب سفید صورت گرفت. البته سید حمید روحانی معتقد است که امام آن اعلامیه را «شخصاً نوشت...و از آنان ]مراجع و علما[ امضا گرفت».[8]
اگر خطای دوانی همین نکته بود که اعلامیهای را به خاطر محتوای آن که مخالفت مراجع با شرکت زنان در انتخابات است، حذف کرده و به آن نیز اقرار نموده، میتوان آن را نادیده گرفت. اما مطلب تأسفآور این که دوانی همین روش را در تمام اعلامیههای که مراجع در خصوص مخالفت با شرکت زنان در انتخابات صادر کرده اند، نیز اتخاذ کرده است. با این تفاوت که چون در این اعلامیهها، بخشی از موضوع آنها، مخالفت با شرکت زنان در انتخابات بوده، نمیتوانسته متن کامل اعلامیه را حذف کند، ناچار، فقط آن قسمت از اعلامیه که موضوع آن مخالفت با شرکت زنان است را حذف کرده است. ایشان این حذفیات را با مهارت و بدون گذاشتن نقطه چین در قسمت مذکور از اعلامیههای مراجع انجام داده است. از آن جمله در اعلامیه امام(ره) «]دولت علم[ ....و به زنان حق رأی داده است...» را حذف کرده.[9] همچنین هشت سطر از متن تلگراف امام(ره) به علم که با جمله: «... ورود زنان به مجلسین...» شروع و با «...چنین حقی به آنان دادن تخلف از قانون است» پایان مییابد.[10] نیز حذف شده است. بالاخره جمله تأکیدآمیز دیگر امام در تلگراف مجدد ایشان به علم، «...علمای اعلام تذکر دادند که ورود زنها در انتخابات و الغای قید اسلام از منتخب و منتخب بر خلاف قانون است...»[11] در متن اعلامیه امام مندرج در کتاب دوانی نیامده است. نامبرده همین رویکرد را در خصوص اعلامیههای برخی دیگر از مراجع از جمله آیتالله حکیم و آیتالله خویی نیز اتخاذ کرده است. از اعلامیه حکیم جمله: «...تصویب لایحه انتخابات نسوان مخالف اصول متبوعه و موجب تنفر ملت مسلمان ایران است...»[12] را حذف و از اعلامیه خویی جمله: «...تصویبنامه اخیر دولت راجع به تساوی زن و مرد و کافر و مسلمان در انتخابات انجمنها مخالف شرع انور و قانون اساسی است...» تبدیل به «...تصویبنامه اخیر دولت مخالف شرع انور و قانون اساسی است...»[13] کرده است. بخش دیگر از حذفیات ایشان به القاب شاه در اعلامیههای مراجع مربوط میشود.
زمانی سید حمید روحانی به دلیل چنین عملی مورد مواخذه امام(ره) قرار گرفته بود. روحانی با حذف فرازی از پاسخ امام(ره) به نخستین تلگراف شاه «... فرموده اعلیحضرت موافق است با آنچه از پیغمبر اسلام به ما رسیده است: اذا اظهرت...» مورد اعتراض امام قرار گرفت: «چرا این جمله را حذف کردید؟ اگر به نظر شما نادرست بود، میآوردید و آن را مورد انتقاد قرار میدادید. شما خود را وادار کنید و عادت دهید که در نوشتن تاریخ حب و بغض را کنار بگذارید و واقعیتها را بنویسید. هر چند به ضرر خودتان با به ضرر کسانی باشد که به آنان علاقمندید.... این کار خلاف وظیفهای است که بر عهده گرفته اید...»[14] اما حذفیات دوانی در این خصوص نیز متعدد و متنوع است. به عنوان مثال، جملات: «... بر خاطر همایونی مکشوف است...» و «حضور مبارک اعلیحضرت همایونی، پس از اهدای تحیت و دعا...» از تلگراف امام به شاه.[15] جمله «...از ادعیه خالصانهای که اظهار داشتهاید خوشوقتی و امتنان داریم...» از پاسخ شاه به مراجع.[16] جمله «...در تعقیب تلگراف به پیشگاه معظمله شاهنشاه و ارجاع به دولت...» از تلگراف چهار امضایی آیات: حائری، آملی، زنجانی و داماد به علم.[17] و بالاخره کلمه «همایون» از جمله «مراتب را به پیشگاه اعلیحضرت همایون ابلاغ...» از تلگراف آیتالله خویی.[18] در همین جا این نکته ناگفته نماند که دوانی در قضاوت خود و همچنین به کار بردن القاب کامل آیتالله شریعتمداری به عنوان یکی از مراجع وقت و مبارز منصفانه عمل کرده است. عملی که حمید روحانی نسبت به آن با نگاه و نگارشی وارونه برخورد نموده. کما این که روحانی نیز در برخی موارد با نوشتن عناوین و تیترهای کلی و بعضاً جهت دار برای اعلامیههای مراجع، از طرح موضوع اصلی آن اعلامیه در عنوان آن طفره رفته است.[19]
1. متن تلگراف مراجع بزرگ مذهبی قم و نجف و فتوای مرحوم آیتالله العظمی آقای بروجردی و سایر آیات الله العظام راجع به حرمت دخالت بانوان در انتخابات، خاطرات 15 خرداد(دفتر پیجم)، به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انفلاب اسلامی، 1376،ص 251( بخش اسناد ضمیمه کتاب). همچنین رک به: علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، جلد 3و4( در یک مجلد)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 55. به نظر میرسد آیتالله بهبهانی از این اقدام یعنی ضمیمه کردن نظرات مراجع پیشین به تلگراف خویش و ارسال آن برای شاه، ضمن یاد آوری مسبوق به سابقه مخالفت مراجع بزرگ با شرکت زنان در انتخابات، جنبه تبلیغاتی آن نیز میباشد. زیرا تعداد زیادی از متن الصاقی این اعلامیه- مجموعه نظرات مراجع مذکور در یک برگه- از مراکز عمومی توسط ماموران ساواک جمعآوری و در داخل پروندههای مراجع مرتبط به موضوع لایحه انجمنها قرار گرفت که اینک در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری و قابل دسترسی است. 2. برای متن اصلی این تلگراف رک به: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، 1358، صص 65-58. همچنین: خاطرات 15 خرداد(دفتر پنجم)، ص 251، همچنین: نهضت روحانیون ایران، ج 3و 4، ص 55. لازم به تذکر است که مخاطب آیتالله حجت در این تلگراف آیتالله بهبهانی میباشد، که معمولاً به عنوان واسطه میان مراجع و دربار و شاه عمل میکرد. 3. خاطرات 15 خرداد( دفتر پنجم)، ص 251. ضمنا این تلگراف در کتاب « نهضت روحانیون ایران» نیامده است. 4. برای متن اصلی و اولیه آن رک به: علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 3و 4، ص 55 5. متن تلگراف امیر اسدالله علم نخستوزیر در پاسخ به تلگراف آیتاللهالعظمی گلپایگانی، اسناد انقلاب اسلامی، ج1، صص 37-36( پاورقی) 6. متن سومین تلگراف آیتاللهالعظمی گلپانگانی به امیراسدالله علم نخستوزیر در باره تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، صص 46-44 7. علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ج 2 ـ 1( در یک مجلد)، صص 24-23 8. سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، راه امام،چاپ 11، 1360، صص 293-295 9. دوانی، پیشین، ج 3و4، ص 45 . مقایسه شود با صحیفه امام ، ج1 ، ص 78 10. دوانی، پیشین، ج3و4، صص 49-48، مقایسه شود با : صحیفه امام، ج1، صص 80-81 11. دوانی، پیشین، ج 3و4،صص 95-94، مقایسه شود با: صحیفه امام، ج1 ص 90 12. دوانی، پیشین، ص 52. مقایسه شود با: اسناد انقلاب اسلامی، ج1 ، به کوشش حمید روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 27 13. دوانی ، پیشین، ص 51 . مقایسه شود با : اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص 33 14. سید حمید روحانی، هضت امام خمینی، ج1، ویرایش دوم، تهران، عروج، چاپ 15، بهار 1381، صص 13-11. گفتنی است که پاسخ امام به روحانی قریب سه صفحه است که فقط بخش کوتاهی از آن نقل گردید. برای متن کامل آن رک به مقدمه کتاب. 15. دوانی، پیشین، ص 45. مقایسه شود با صحیفه امام، ج1 ص 78 16. دوانی، پیشین، ص 47. مقایسه شود با : علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد ، قم، معارف، 1378، ص 210 17. دوانی، پیشین، ص 50 . مقایسه شود با اسناد انقلاب اسلامی، ج2 ، ص 18 18. دوانی، پیشین، ص 52. مقایسه شود با اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص 27 19. روحانی این موارد را غالبا در اعلامیههای مربوط به مخالفت با شرکت زنان در انتخابات به کار برده است. رک به : اسناد انقلاب اسلامی، ج 1 و 2. از آن جمله در ج1 ص 71.
رحیم روح بخش roohbakhsh1965@yahoo.com
|