جمعآوری، نگهداری و ساماندهی اسناد شفاهی و مکتوب جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در ابعاد گسترده با توجه به تأثیر آن از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یکی از اولویتهای فرهنگی کشور در دو دهه گذشته بوده و مراکز زیادی بنا بر نیاز و تعریف خود از موضوع در این زمینه فعالیت نمودهاند. از جمله ابعاد مستندسازی تاریخ جنگ تحمیلی، تاریخ شفاهی شهدا است. در چند سال اخیر تاریخ شفاهی و ضبط خاطرات شهدا به طور ویژه از نهادهای گوناگونی مانند بنیاد شهید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس و حتی برخی لشکرها و تیپهای نظامی به صورت سازمان یافته و یا خودجوش دنبال شده است.
نهمین نشست تاریخ شفاهی و اولین همایش تاریخ شفاهی با محوریت ایثار و شهادت شنبه گذشته در تهران برگزار شد. در این همایش در سه نشست تخصصی مباحث با ارزش و پیشنهادات خوبی مطرح گردید و در کنار آن چاپ اسناد افتخار (ویژهنامه تاریخ شفاهی ایثار و شهادت) برغنای آن افزود. به زعم نگارنده موضوعی که در این میان مورد غفلت واقع شد، وضعیت فعلی تاریخ شفاهی شهدا در کشور و مشکلات حواشی آن است که البته دست اندرکاران بنیاد شهید به خوبی به آن واقف هستند و به نظر می رسد ارائه راه حلی برای آن علیرغم همه اهمیتش مورد توجه جدی مسئولان بالادستی قرار نگرفته است. بنا به گفته آقای شهبازی 25 مرکز در زمینه تاریخ شفاهی شهدا مشغول به کار هستند و به ظن قریب، بسیار بیشتر از این نیز، در قالب خودجوش و نیمه سازمان یافته در مراکز فرهنگی و نظامی در حال جمع آوری اطلاعات هستند. اهمیت موضوع و سهل بودن آن باعث شده تا ضمن فراهم شدن زمینههای حضور فعال مراکز مختلف دولتی و خصوصی، نگرانیهایی نیز از بابت نحوه جمعآوری، نوع ساماندهی و تدوین و انتشار آن در بین دست اندرکاران به وجود بیاید و سؤالاتی از قبیل این که آیا خط مشی واحدی برای کارکرد آنها در ایران وجود دارد؟ چه ارتباطی میان توقعات و انتظارات با واقعیات در وظایف آن وجود دارد؟ ساختار کارکردی این مراکز براساس فعالیت موقت بنا شده و یا دائمی و چه زیرساختهایی برای ماندگاری فعالیتهای آنها لازم است؟ نقاط قوت و ضعف کارکرد این مراکز چیست و چه نقشی میتوان در همافزایی توان جامعه در جمعآوری و ساماندهی تاریخ شفاهی شهدا داشته باشند؟ آیا زمینههای ارتباطی برای اطلاع این مراکز از کارکرد یکدیگر وجود دارد و یا به صورت جزیرهای و براساس اهداف و سلایق شخصی خود اقدام به انجام تاریخ شفاهی میکنند؟ مرزهای تاریخ شفاهی شهدا بر اساس واقعیات تاریخی هر دوره تنظیم می گردد یا بر خواستها وبرآوردهای سلیقهای از نیازهای حکومتی؟ تا چه میزانی اطلاعات جمعآوری شده از مصاحبههای تاریخ شفاهی شهدا در اختیار محققان و پژوهشگران در جامعه قرار میگیرد؟ میزان همگام بودن این مصاحبههای پراکنده با استانداردهای جهانی چیست؟ و دهها سؤال دیگر که میتوان در این زمینه مطرح نمود و هرکدام از آنها از جمله آسیبهای تاریخ شفاهی شهدا محسوب میگردند.
تصدیگری اطلاعاتی و نگاه قیممآبانه به اطلاعاتی که در اختیار مجموعهها وجود دارد از آفتهای است که خیلی از مراکز آرشیوی در ایران در زمینه تاریخ شفاهی شهدا دچار آن هستند. قائل شدن به حق استفاده از منابع و نگاه گزینشی در ارائه اطلاعات، زمینههای پژوهشی در این موضوع را کمرنگ نموده است. بررسی کتابهای چاپ شده از مصاحبههای صورت گرفته بیانگر آن است که بیشتر مصاحبهها نه به قصدآرشیو بلکه در راستای استفادهای خاص انجام شده است.
نکته مهم دیگر در زمینه انجام مصاحبههای تاریخ شفاهی شهدا انگیزههای انجام آن است. واقعیت این است که در انجام مصاحبهها متصدیان بیش از آن که به فکر مستندسازی و تهیه منابع تاریخی برای انتقال حقایق یک دوره تاریخی برای آینده باشند، به فکر رسیدن به خواستها و اهداف فکری بودهاند؛ به نحوی که گاهی این ذهنیت ایجاد می شود که در انجام مصاحبهها بیشترآمال و آرزوها مد نظر قرار گرفته تا واقعیتها. چنانچه بخواهیم به یکی از مهمترین کارکردهای تاریخ شفاهی را که انتقال افکار، آرا و تجربیات یک نسل و یا یک دهه است دست یابیم، قطعاً باید نگاه جدیدی در این زمینه مد نظر قرار گیرد. در همین راستا پیشنهاد می شود تا شورائی برای نظارت بر کار کلیه مراکز و مؤسسات خصوصی و دولتی درگیر در انجام این دست از مصاحبهها تشکیل شود. این شورا میتواند ضمن ایجاد هماهنگی و برقراری ارتباط بین این مراکز بر کارکرد آنها به صورت کلی نظارت کرده و در صورت نیاز استانداردهای لازم را تدوین نماید. با توجه به حجم منابع جمعآوری شده و مصاحبههای آینده چنانچه بحث سهمخواهی مراکز و عدم ارتباط با یکدیگر ادامه پیدا نماید، با حجم انبوهی از مصاحبههای سلیقهای و گاه متناقض روبرو خواهیم شد که با توجه به درگذشت تدریجی بستگان شهدا امکان برگشت و راستیآزمایی آن نیز وجود نخواهد داشت.
ابوالفضل حسنآبادی