اشاره:
نقش تاریخ شفاهی برای اطلاعرسانی و تأثیرگذاری بر حوزههای گوناگون پیوسته رو به گسترش است. در مقاله زیر نویسنده ضمن اشاره به انتشار کتابی که تاریخ شفاهی انقلابهای اخیر کشوهای عربی موسوم به «بهار عربی» هستند، آن را دست مایهای قرار داده است برای تحولات اقتصادی در امارات متحده عربی و نقشی که مدرنیسم و نمادهای آن در بروز هر دو پدیده داشته اند؛ نقش شبکه های اجتماعی در بهار عربی و نقش توسعه تجارت در امارات متحده عربی.
***
در حین این که مشغول مطالعهی کتاب خاطرات انقلابی ناتمام بودم که اخیراً چاپ شده و به نحوی عادلانه تاریخ شفاهی بهارعربی را بیان کرده و توسط لیلا الزبیدی، ماتیو کاسل Matthew Cassel و نومونی کراون رودریک Nomonie Craven Roderick تألیف و ویرایش شده، تصوراتی فوری و فوتی و غیرقابل انتظار در چشم ذهنم شکل گرفتند.
در 8 سرزمین عرب، از تونس تا سوریه، کتاب خاطرات انقلابی ناتمام نمایندهی و سخنگویی است که به شرح تاریخی خطرات و سرگشتگیهای این مبارزهی جمعی برای کرامت بشری میپردازد. من میگویم «سرگشتگیها» چون این مردان و زنان تنها انقلابیون سرسخت نبودند. آنها به مراتب متفکرتر و صادقتربودند.
به طور مثال، یکی از منتقدان ادبی، بر تعمق مالک صغری فعال تونسی تاکید دارد که میگوید: «چطور ممکن است ارزشهای مدرنیسم سیاسی از یک سو و «سنت»های اسلامی قرون وسطاییمان را از سوی دیگر با هم تطبیق دهیم؟» این سؤالی صریح و مسلم است خصوصاً این که از تونس برخاسته که همهی داستان از آن جا آغاز شد.
احتمالاً در جایی در اوایل کتاب آمده بوده که تصویر نمایشگاه جهانی 2020 در ذهن این خواننده در کنار روایاتی از امیدهای شجاعانه و مبارزات شکل گرفته است. البته، در حال حاضر تنها میتوان از روی اشکال و خطوط حدس زد که به زودی چشم انداز بیابان حدفاصل دبی و ابوظبی دگرگون خواهد شد، اما به احتمال زیاد این چشم اندازها تماشایی خواهند بود. پس از این که در نوامبر گذشته پیشنهاد امارات متحده عربی جهت میزبانی نمایشگاه برنده شد، امیر دبی و نایب رئیس دولت امارات متحده عربی شیخ محمد بن رشید آل مکتوم، وعدهی نمایشی را داد که «دنیا را متحیر میسازد».
تصاویر نمایشگاه بزرگ پیش رو به هیچ وجه وحشت غیرقابل بیان موجود در سوریه را که ما در هر چرخه از اخبار با آن مواجه میشویم، بیاهمیت نمیسازد. برعکس، تصور نمیکنید که این رویداد حداقل میتواند مستمسکی بلند مدت برای جشن گرفتن ثبات و رونق اقتصادی باشد که میتواند در نهایت در منطقه به دست آید؟ نباید تعهد طولانی مدت دبی که جهت خدمت به عنوان الگویی برای کل خاورمیانه – در زمینه ثبات و رشد، جایگزین ملموس تروریسم برای میلیونها نفر از مردم در سراسر خاورمیانه– موقعیتی مناسب برای آتش بازی امید، فرصتی برای نگریستن فراتر از درد و رنج فعلی را فراهم آورد، تا همهی ما بتوانیم چشم به پاداش نهایی داشته باشیم؟
هستند افرادی که برایشان هر گونه تقارن نمایشگاه جهانی 2020 با رویدادهای در حال وقوع در دمشق و قاهره تاکیدی بر عدم توافق و اختلاف درون تمدن عرب محسوب میگردد. با این وجود پیوستگیهای مشترک و صریح در موضوع برندهی نمایشگاه، «پیوند اذهان، خلق آینده» مجابکنندهتر هستند. این واقعیت که سال 2020 شاهد اولین نمایشگاه جهانی خواهد بود که تا به حال در منطقه خاورمیانه، آمریکای شمالی و جنوب شرقی آسیا برگزار شده است، علاوه بر اهمیت درخشانی که دارد – نماد امیدی جسورانه متقارن با شدت گرفتن مبارزات در سوریه است.
نمایشگاه جهانی 2020 به عنوان یک کل میتواند یادآور امکان برقراری تعادل بین «مدرنیسم سیاسی» و «سنت» در شرایط رشد اقتصادی سریع است. محل نمایشگاه شامل غرفهی نوآوری و آزمایشگاههای ابداع خواهد بود که پروژههایی را به نمایش خواهند گذشت که تعریفی از «مدرنیسم» ارائه میکنند – مانند صفحهی فیسبوکی که در سال 2010 توسط وائل غنیم از هیئت مدیره گوگل با نام «ما همه، خالد سعید هستیم» به یاد شهید بهارعربی، ایجاد شد و هنگامی که در شبکه پخش شد «مدرنیسم» را تعریف کرده، صدها هزار نفر دنباله رو را جلب نموده و الهام بخش پروفایلهای جدیدی در فیسبوک در سراسر مصر گردید.
شاید این تصادفی نیست که غنیم هنگامی که در دبی بود، تصمیم به ایجاد صفحه «ما همه، خالد سعید هستیم» گرفت.
ارتباط مهمی بین واقعیت بهارعربی و روحیات آشکار نمایشگاه جهانی 2020 وجود دارد- ارتباطی بین نسلها. فعالان خاطرات انقلابی ناتمام طیف وسیعی از دانشجویان تا روزنامه نگاران باتجربهای هستند اما نسلی که مستمراً نهضت بزرگ عربی را شکل میدهند، جوانان هستند که شامل مشارکتی قاطعانه از نسلی است که ما آن را نسل هزاره[1] مینامیم و گروه سنی 18 تا 35 سال را در بر میگیرد.
نمایشگاه جهانی 2020 نیز چنین است -و بر مبنای ابتکار عمل 272 میلیون دلاری شیخ محمد برای آموزش هوشمند جهت ایجاد یک محیط یادگیری جدید با معرفی «کلاسهای هوشمند» در تمامی مدارس امارات متحده عربی و تجهیز دانش آموزان با یک تبلت PC و شبکههای پر سرعت 4 گیگ – به این نسل به عنوان معمار و نیز مخاطب هدف مینگرد.
سوزان لئونارد میگوید: «این منطقه در نقطهی حساسی قرار دارد زیرا 65 درصد جمعیتش را نسل هزاره تشکیل میدهد». لئونارد، بنیانگزار و مدیر عامل شرکت افسانهها و میراث، سازمانی که «انتقال دانش، رهبری و سرمایه میراث را به عنوان تسهیل کنندهی اصلی تحول در زندگی و آیندهی نسل هزاره در منطقه منا»[2] را پیش از اعلام نمایشگاه جهانی 2020، به منطقه معرفی نمود، اضافه میکند: «نمایشگاه جهانی 2020 ابناء بشر در حوزههای دانشگاهی و زندگی را به عنوان بزرگ ترین فرصت برای رشد پایدار شناسایی نموده است».
کارهای لئونارد در منطقه به سرعت گسترش یافتهاند که دلیل آن تقاضای گسترده برای آموزش پیشرفته و ارزشها «بر اساس مهارتهای تفکر انتقادی بود که به طور خاص برای نسل هزاره طراحی شده اند... ما ابتکار و حمایت نایب رئیس دولت از ماموریت، با آغاز شیوهای جدید از تفکر، و در نهایت، راهی مسئولانه و بامعنا جهت شرکت در دورهای جدید از بهار عربی را جشن میگیریم.»
به عبارتی ، ما به هر دو سوی یک انقلاب مینگریم – دو پدیده با چهرهای بسیار متفاوت در نمای بیرونی اما در عمل به واقعیت رسانیدن یک رسالت تاریخی تسلیم نشدنی. چنانچه دبی جایگزینی زنده برای تروریسم است، پس فعالیتهای قهرمانانهای که بهار عربی برای بسیاری از مردم میسر ساخته است نیز چنین ماهیتی دارد.
اگر بهار عربی تنها تا حدودی به واسطهی فناوری پیشرفته در دستان جمعیت آرمانگرای جوانترهدایت شد، نمایشگاه جهانی 2020 از همه منابع دنیا استفاده کرده تا چنین فناوریهایی را به طور گسترده در اختیار گیرد.
اگر، در خاطرات انقلابی ناتمام، یک زن سعودی، صفا الاحمد، بر پیوند جدا نشدنی سرکوب سیاسی و سرکوب زنان تاکید مینماید، اما میبینیم که در دبی زنان از امکان رای دادن، خدمت در ارتش و داشتن منصب عمومی برخوردارند.
اگر حاکمان ستمگر خاورمیانه چشم خود را بر درد و رنج انسانی بستهاند، دبی به طور مستمر و مطابق با استانداردهای بین المللی درزمینه مبارزه با مسائل حقوق بشری خود کار کرده است.
در تحلیل نهایی، جهان میتواند و باید نمایشگاه جهانی 2020 را به عنوان نمادی از آنچه جهان عرب میتواند بدان دست یابد، ببیند. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این پدیده الهام بخشی برای مردمی باشد که در حال حاضر، به ناچار، به دنبال یک لقمه غذا گشته و تلاش میکنند تا از ورود به جوخههای آدم کشی اجتناب کنند. و نمادهای عمومی جشن میتوانند نتیجهای معکوس دهند: غرق شدن تایتانیک، برای مثال، مرتباً خبر از فاجعهای میداد که همزمان با جنگ جهانی اول در انتظار تمدن متکبر مجسم در قایق بزرگ بود.
اما در اینجا تفاوتی تعیین کننده وجود دارد. مرکز زلزلههای اقتصادی در حال تغییر از جنوب به سمت بازارهای در حال نوظهور و مراکز تجاری جدید هستند. خطوط جغرافیای سیاسی در حال تغییر بوده و امارات ذینفع مسلم تغییر خطوط دریایی است. در ضمن، زمانی که بهار عربی به وقوع پیوست، به دلایل بسیاری این اتفاق افتاد- کوچکترین دلیل آن چیزی است که همهی مردم در حال حاضر بر آن پافشاری میکنند که بهره مندی از مزایای است که این صف آرایی مجدد متزلزل جهانی وعده میدهد.
و شریک خواهد بود.
1. نسل هزاره (نسل وای یا نسل ایگرگ)، به نسلی میگویند که پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد زاده شدهاند. بر سر این موضوع که تولّد نسل وای در چه زمانی آغاز شده و کی به پایان رسیدهاست، هیچ اجماعی وجود ندارد. برخی صاحبنظران بر این باورند که تولّد نسل هزاره در جایی در اواخر دهه ۱۹۷۰ یا اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شده و در اوایل دهه ۲۰۰۰ به پایان رسیدهاست. این نسل برخلاف نسلهای پیشین شدیداً به فنّاوری دیجیتال وابستهاند و درصد معتقدان به ادیان و مذاهب در آن از نسلهای قبلی به طور آشکاری کمتر است.
2. منا MENA سرنام Middle East and North Africa به معنی خاورمیانه و شمال آفریقا است.
ریچارد لویک*
ترجمه: ناتالی حق وردیان
*ریچارد لویک Richard Levick، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت لویک است که در زمینه مسائل مربوط به روابط عمومی، به شرکتهایی در سراسر جهان مشاوره روابط عمومی و ارتباطات ارائه میدهد. آقای لویک مفتخر شد که برای 4 سال گذشته در لیست مدیریت NACD «100 نفر از با نفوذترین افراد در هیئت مدیره» باشد و تعدادی از سالنهای حرفهای مشاهیر به خاطر یک عمر دستاورد به نام او شدهاند. وی در نگارش سه جلد کتاب همکاری داشته است، شامل ارتباط برقرار کنندگان: رهبری در عصر بحران ،و مفسری پابرجا در تلویزیون، چاپ، و گستردهترین و پرمخاطبترین وبلاگهای تجاری است.
منبع: forbes