هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 147    |    9 بهمن 1392

   


 



روزنوشت نگاری؛ از صفحات کاغذی تا صفحات وب

صفحه نخست شماره 147

زنده ام که روایت کنم

در اواخر رنسانس، زمانی که فرد اهمیت بیشتری پیدا کرد، نوشتن خاطرات و یادداشت های روزانه در میان مردم به ویژه چهره های سرشناس رواج یافت. مساله فقط بیان خاطره نبود بلکه نگارنده نسبت به موضوعی خاص اظهارنظر کرده و موضع خود را مشخص می کرد. درحقیقت فرد نمی تواند نسبت به مسائل و حوادث بی تفاوت باشد. فرقی نمی کند موضوع زلزله و سیل باشد یا انتخابات یا روییدن گلی در زمستان. هرچیزی که بتواند احساس او را برانگیزد و موجب غم و شادی یا تعجب شود، می تواند سوژه ای برای نوشتن باشد. مرز بین خاطره و روزنوشت بسیار باریک است اما در هردو، رویداد یا احساسی ثبت می شود که می تواند اهمیت سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
 برای بسیاری از مردم دنیا داشتن دفترخاطرات امری عادی است. آنها روزانه وقایع را ثبت می کنند و از مردم، رویدادها و تجاربی که برایشان اهمیت دارد می نویسند. همین نوشته ها دست مایه های خوبی برای نوشتن خودزندگی نامه هاست. شاید این نوشته ها در زمان ثبت، چندان مهم به نظر نرسند اما بعدها به ویژه پس از مرگ نگارنده اهمیت بیشتری پیدا می کنند. درواقع با تحلیل این نوع نوشته ها حتی می توان فرهنگ و فضای سیاسی و اجتماعی زمان ثبت آنها را بررسی کرد.

نوشتن از زندان و جنگ

یادداشت های روزانه انواع مختلفی دارد. گاهی زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی پس از آزادی خاطرات روزانه خود را منتشر می کنند. باتوجه به دشواری های ثبت وقایع در زندان این نوع نوشته ها برای خوانندگان به ویژه علاقه مندان به سیاست جذابیت بسیاری دارد. در ایران پس از انقلاب اسلامی، زندانیان یادداشت های خود را منتشر کردند که از آن جمله می توان به کتاب «چهارده ماه در خارک»، یادداشت های روزانه کریم کشاورز اشاره کرد. یا ضمیمه کتاب خاطرات شیخ مصطفی رهنما که به خاطراتش از دوران تبعید و زندان در خارک اختصاص دارد. جنگ نیز یکی دیگر از رویدادهای مهمی است که می تواند منبع مهمی برای خلق آثار مختلف ازجمله روزنوشت ها باشد. با توجه به اینکه اسارت یکی از پیامدهای مهم جنگ است، نوشته های اسرا نیز برای خوانندگان جذابیت خاص خود را دارد. آزادگان با انعکاس آنچه در دوران اسارت برآنها گذشته، ضمن بازتاب حالات خود ، لایه های پنهان جنگ و اوضاع سیاسی در آن سوی میدان نبرد را آشکار می کنند. از کتاب هایی که با این عنوان منتشر شده می توان «پایی که جا ماند»، یادداشت های روزانه سیدناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق را نام برد.
گاهی یادداشت های روزانه نگارنده پس از مرگ او منتشر می شود. مانند یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی که هفت دهه پس از مرگش به چاپ رسید. با توجه به اینکه این نوشته بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی دارند می تواند منبع مناسبی برای پژوهشگران و علاقه مندان به مطالعه در مورد ایران در آن زمان باشد.
هرچه نگارنده معروف تر و محبوب تر باشد، نوشته های او طرفداران بیشتری پیدا می کند. مردم دوست دارند از زندگی شخصی و عقاید شخصیت های محبوب خود بیشتر بدانند و به دنیای آنها راه پیدا کنند. به همین دلیل اگر دست نوشته های آنها منتشر شود با استقبال خوبی مواجه خواهد شد. در سال های اخیر، ایرج حسابی پسر پروفسور محمود حسابی، پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران کتابی با نام «استاد عشق» منتشر کرده که طی چهار سال به چاپ بیست و چهارم رسیده است. ایرج حسابی در این کتاب به بیان خاطرات و عقاید پدرش درباره موضوعات گوناگون پرداخته است. البته در این کتاب یادداشت های روزانه ثبت نشده اما به خوبی نشان می دهد آگاهی از زندگی و خاطرات چهره های ماندگار برای خوانندگان چقدر جذاب است.

صفحات وب جایگزین صفحات کاغذ


زمانی صفحات کاغذ و دفترخاطرات، یادداشت های روزانه را ثبت می کردند اما اکنون در عصر فن آوری اطلاعات شیوه های تازه ای برای ثبت این نوشته ها به کار می رود. حالا صفحات وب محل مناسبی برای ثبت و انتشار یادداشت های افراد هستند. آنها می توانند در زمانی بسیار کوتاه عده نامحدودی از افراد مختلف در سراسر دنیا را در جریان افکار خود قرار دهند. از شخصیت های سیاسی مانند رئیس جمهور گرفته تا خبرنگاران، نویسندگان و هنرمندان، حتی افرادی که در روستا ها زندگی می کنند، همه برای خود فضای مجازی دراختیار گرفته اند تا نسبت به مسائل روز واکنش نشان داده یا رویدادهای زندگی شخصی شان را منتشر کنند. بسیاری از این فضاها نام یادداشت های روزانه یا روزنوشت را برای خود انتخاب کرده اند اما به ندرت پیش می آید که هر روز به روز شوند و غالبا گاه نوشت هستند. طبعا برای روزانه نویسی باید وقت گذاشت اما به نظر می رسد مرتب به روز نشدن این فضاهای مجازی به عادت های نوشتاری ما ایرانیان نیز مربوط باشد زیرا به گفته حسین میرزایی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، ایرانی ها معمولا اهل روزنوشت و روزانه نگاری نیستند.

پدیده ای به نام وبلاگ نویسی

ایرانیان به ویژه نسل جوان جایگاه ویژه ای پیدا کرد. آنها تریبونی برای طرح عقاید یا انتشار آثار خود از جمله شعر و داستان پیدا کردند. کم کم دفترها بسته شد، خودکارها کنار گذاشته شد و رایانه بار ثبت و انتشار نوشته ها را به دوش کشید. در وبسایت های شخصی بخشی نیز به وبلاگ اختصاص یافت تا همان طور که از تعریف آن پیداست، افرادی فضایی برای روزنگاری داشته باشند. قادر اسدی یکی از این افراد است که پس از نوشتن در وبلاگ های گروهی و شبکه های اجتماعی، وبسایت شخصی اش با عنوان یادداشت های روزانه را راه اندازی کرده است.

او هدف از راه‌اندازی «یادداشت‌های روزانه» را نشر اطلاعات تخصصی خودش می داند و توضیح می دهد: انسان دنیای امروز، به واسطه منابعی که در اختیارش هست، روزانه با انبوهی از اطلاعات روبه رو می‌شود و خواه ناخواه درحوزه‌های مختلفی اطلاعات فراوانی کسب می‌کند و اغلب هم میل به کنکاش در موضوع، تحلیل و بررسی و در نهایت انتشار یافته‌های خود دارد.
به همین دلیل هم اگر نگاهی به وبلاگ‌های معروف بیندازید، می‌بینید که نویسندگان آنها طیف وسیعی از اطلاعات را با زبان و ادبیات خاص خودشان منتشر می‌کنند. به نظر من یکی از اهداف مشترک بین همه وبلاگ‌نویسان، ایجاد بستری برای تعامل با مخاطبانشان در خصوص موضوعات مورد علاقه خودشان است.
اسدی معتقد است فشردگی برنامه‌ها و سادگی انتشار در شبکه‌های اجتماعی، نمی‌گذارد بعضی از یادداشت‌ها به مرحله نگارش در وبلاگش برسند.


تفاوت های نوشتن روی کاغذ با وبلاگ

او که هفت سال است به طور جدی در فضای مجازی می نویسد با صفحات کاغذی هم میانه ای داشته است. به گفته او: چند سال پیش، با یادداشت‌برداری روزانه کاغذی از زندگی انس گرفته بودم و می‌توانم بگویم در یک دوره‌ای مرتب می‌نوشتم و خیلی هم به نظم فکری‌ام کمک می‌کرد، اما شرایط دنیای امروزم طوری است که کمتر سراغ خودکار و کاغذ می‌روم. نوشتن روی کاغذ با نوشتن در وبلاگ تفاوت‌های زیادی دارد. از جمله اینکه معمولا یادداشت‌برداری روی کاغذ جنبه کاملا شخصی دارد و قرار نیست با کسی به اشتراک گذاشته شود.
نوشتن روزنوشت به سبک کاغذی قطعا روی وبلاگ‌نویسی تاثیرگذار است اما به نظر من هیچ‌یک به طور کامل جای دیگری را نمی‌گیرد و نمی‌توانند نقش هم را بازی کنند.
به باور اسدی، وبلاگ نویس باید بتواند ابتدا به خوبی نوع یادداشتش را مشخص کند، بعد کیبورد یا خودکار را انتخاب کند زیرا  قرار نیست در یک وبلاگ همه یادداشت‌ها و خاطرات و یافته‌های شما منتشر شود. هم از جنبه حفظ حریم خصوصی افراد، هم از نگاه حرفه‌ای در دنیای وبلاگ‌نویسی باید یادداشت‌ها قبل از اینکه به مرحله انتشار برسند، ممیزی شخصی شوند. رد یا قبول شدن یک نقد، پاسخ به سوالات کاربران، بررسی نظرها و... مواردی است که احترام به مخاطبان یک وبلاگ محسوب می‌شود و یک وبلاگ‌نویس حرفه‌ای نباید فراموش کند که وجه تمایز اصلی یادداشت‌های کاغذی او با وبلاگش هم همین کاربران و مخاطبان هستند نه شیوه ثبت یادداشت‌هایش.


مادرانه های من، بچگی های تو

در میان وبلاگ هایی که فاصله زمانی انتشار آنها کوتاه است، موارد بسیاری دیده می شود که از زبان مادران و خطاب به فرزندان آنها نوشته می شود. وبلاگ هایی که فضایی کاملا متفاوت دارند و با جذابیت گرافیکی و زبانی صمیمی خوانندگان را جذب خود می کنند. هاجر حسن تقی یکی از مادرانی است که پیش از تولد دخترش نوشتن در وبلاگ را برای او آغاز کرده و هدفش این بوده که فرزندش بفهمد که چه حسی داشته، واکنشش چه بوده یا اتفاقاتی که دور و اطرافش افتاده چطور روی او تاثیر گذاشته است.
او در مورد نوشتن در صفحات کاغذی می گوید: تا قبل از ازدوج تقریبا تمام خاطراتم را می نوشتم اما الان نه. وقتی وبلاگ را دارم خیالم راحت است همان لحظه که دارم می نویسم حس نابم دم دستم است و هر چه به ذهنم می آید نوشته می شود. حالا حرف های خیلی خاصی را که دخترم می زند یا اتفاقات خیلی خصوصی را در تقویم روزانه ام می نویسم.
هرچند مخاطب اصلی این مادر وبلاگ نویس، دختر سه سال و نیمه اش است اما انتشار در فضای مجازی موجب می شود دیگران نیز به راحتی به روزنوشت هایش دسترسی داشته، آنها را بخوانند و نظر دهند. این نظرها چقدر برای او اهمیت دارد؟
خیلی وقتها از حرف یکی واقعاً دلم گرفته و حس توهین و تحقیر به من دست داده اما یا جوابش را مودبانه داده ام یا برایش توضیح مبسوطی نوشته ام. گاهی هم از حس خوبی که از نوشتن و تایید شدن گرفته ام سرخوش می شوم. بعضی وقت ها نظر مخاطبان باعث می شود بفهمم منظورم یک چیز بوده و نوشته ام چیز دیگری را نشان داده. من انتقاد پذیر هستم و دوست دارم نقدم کنند.


همه گیر شدن شبکه های اجتماعی

در سال های اخیر با همه گیر شدن شبکه های اجتماعی خوانندگان وبلاگ ها کمتر و محدودتر شده اند و بسیاری از افراد ترجیح می دهند در فضاهایی بنویسند که مخاطبان بیشتری دارد. سحر کمالی در گذشته روی کاغذ می نوشته اما بعد از آن که به اینترنت دسترسی پیدا کرده واژه هایش را در فضای مجازی منتشر کرده است. او پس از سال ها وبلاگ نویسی به استفاده از گوگل پلاس و فیس بوک نیز روی آورده است و نمی تواند بگوید صفحات کاغذی بهتر است یا صفحات وب: روی کاغذ تنها خودت یا چند نفر خواننده محدود داری؛ اما در فضای مجازی اگر جدی بنویسی مخاطب خود را داری که از تو انتظار نوشتن دارد، نظر می دهد یا با تو همدردی می کند. به گفته او اینکه بعضی ویژگی ها در افراد تکرار می شود می تواند دلیل توجه آنها به نوشته های دیگران به ویژه یادداشت های شخصی شان باشد.
وقتی کاربران عادت کنند هرروز یادداشت های افراد بخصوصی را بخوانند به مرور موجب می شود نوشته هایشان شبیه هم شود که کمالی آن را از نقاط ضعف نوشتن در فضای مجازی می داند. او ضمن اشاره به ارتباط تعاملی در شبکه های اجتماعی می گوید: براساس این که چند لایک بخوری، طرز نوشتن عوض می شود و این ممکن است دست و پای فرد را ببندد یا دچار خودسانسوری شود. ما از این که قضاوت شویم می ترسیم چون عادت داریم راحت قضاوت کنیم.
کمالی که گوگل پلاس را به فیس بوک ترجیح می دهد در مورد دلیل استقبال بیشتر از یادداشت های شخصی می گوید: وقتی مطلبی از ته دل نوشته شود، چون به خود فرد ربط دارد و آن را تجربه کرده راحت تر و زیباتر توصیف می شود. در ضمن آدم های شناخته شده حتی اگر حرف خیلی جدی هم نزنند، مورد استقبال قرار می گیرند.

راحله فاضلی

منبع: کتاب هفته، ۲۸ دی ۱۳۹۲، ش ۴۱۸، ش پیاپی ۱۰۶۹، ص ۱۷



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.