هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 146    |    2 بهمن 1392

   


 

سفرنامه هیروشیما بخش پانزدهم و پایانی


گفت‌وگو با علیرضا کمری، دبیر علمی نشست تاریخ شفاهی ایثار و شهادت


برپایی نشست تخصصی 9 و 10 دی ماه 1357 در مرکز اسناد آستان قدس رضوی


عملکرد شوروی در جنگ تحمیلی


ديدار با اعضاى ستاد برگزارى بزرگداشت سرداران و ده هزار شهيد استان مازندران


سورنا ستاری: پدرم در حال تدوین کتاب اولین‌های نیروی هوایی بود


نقد کتاب: زندگی خصوصی خانواده‏ها در شوروی (1)


خاطرات بوسنی در سنت لوییز حفظ می‏شوند


اهميت صحت تاريخى در روزگار امروزى


تاریخ شفاهی: مصاحبه (خود)زیست‌نگاری به شیوه مشارکتی-5


 



نقد کتاب: زندگی خصوصی خانواده‏ها در شوروی (1)

صفحه نخست شماره 146

 

 

 

 

 

 

زندگی خصوصی خانواده‏ها در شوروی


اورلاندو فایجیز ،پچپچه‏گران، زندگی خصوصی در روسیۀ استالین
[نیویورک]، انتشارات پنگوئن، 2008 [2007]، شابک: 0-01351-141-0-978

 

Soviet Families' Inner Lives

Alexander Freund, University of Winnipeg

Orlando Figes. The Whisperers. Private Life in Stalin's Russia. [New York:]
Penguin, 2008 [2007]. ISBN 978-0-141-01351-0.

چگونه وحشت از استالین «جهان درونی شهروندان عادی شوروی» را شکل داد (xxix)؟ برای پاسخ به این سؤال، مورخ بریتانیایی اورلاندو فایجیز، تیمی از محققین را تشکیل داد تا با روس‏ها درباره زندگی‏شان از‏ زمان انقلاب، مصاحبه کنند. آنها همچنین مدارک شخصی آنها را جمع‏آوری کردند و چندین آرشیو و یک وبسایت http://www.orlandfiges.com))‏ ایجاد کردند که در‏ واقع ضمایم کتاب فایجیز است. «حوزه اخلاقی خانواده» (xxx) موضوعی است که روایت 700 صفحه ای فایجیز به‏ آن پرداخته است. در این کاوش گسترده او استادانه انبوهی از منابع را به کار گرفت و توانست تاریخ پیچیده‏ای از تغییرات بیشمار روانی، احساسی، فکری، اجتماعی و فرهنگی را در دوره ای نزدیک به یک قرن، جمع‏آوری نماید. اصل این داستان پرجذبه و غالباً غم انگیز از زندگی روزمره خانواده‏‏ها در روسیه استالینی، براساس صدها سند شامل نامه، عکس، یادداشت روزانه، خاطره، تاریخ شفاهی، و اشخاصی که باصطلاح خودشان سند هستند، بدست آمده است.‏ نتیجه، تاریخی از نحوه تفکر جامعه شوروی در دوره‏ای طولانی است.


داستان فایجیز با رعایت ترتیب زمانی از سال 1917 تا سال 2006 پیش می‏رود و به سال‏های سلطه استالین از حدود سال 1928 تا زمان مرگش در سال 1953، و سه سال بعد از آن تا زمان «سخنرانی مخفی» خروشچف (1956) می‏پردازد. بعد از انقلاب اکتبر، بلشویک‏های لنین نسلی از کودکان را – که فایجیز آنها را «کودکان 1917» می‏نامد -‏ با روحیه کمونیسم پرورش دادند تا حزب را جایگزین خانواده کنند و یک «شخصیت جمعی» شکل دهند(ص4). آنها کوشیدند تا جامعه‏ای بدون خانواده بسازند، که‏ به عنوان یکی از نهادهای سرکوب بورژوازی کنار گذاشته شد. به تدریج حوزه خصوصی فروپاشید و شکل‏های جمعی زندگی و یک «نظام نظارت و انتقاد متقابل» یا خود-انضباطی جای آن را گرفت (ص35). در حالی که برخی از مردم بر سبک زندگی و تفکر روستایی و بورژوازی سنتی خود غلبه کردند، برخی دیگر زندگی دوگانه داشتند، در ظاهر مطابق خواسته‏های حزب زندگی می‏کردند، و در خفی ارزش‏ها و عقاید قدیمی خود را حفظ می‏کردند. گرچه برای زندگی در روسیه پچ پچ کردن چیز تازه‏ای نبود، پچ پچ به شکلی از ارتباط -برای بقا یا خیانت- وارد جامعه شد. پچپچه‏گر(1) بدون ترس از شنیده شدن پچ پچ می‏کند، یک خبرچین(2) هم پشت سر مردم نزد مسئولین پچ پچ می‏کند. در دوره حکومت استالین، «کل جامعه شوروی از دو نوع پچپچه‏گر تشکیل شده بود» و غالباً یک پچ پچ کننده هم پچپچه‏گر بود و هم خبرچین.


سال‏های 1930-1928 شاهد اشتراکی‏سازی گسترده کشاورزی بود. این واقعه «شکست بزرگ» یا «[به علت] تخریب نوعی از زندگی که در طول قرن ها شکل گرفته بود، نقطه عطف عظیمی در تاریخ شوروی»، بود (ص81). فایجیز در روایت های پیاپی به طور مستندنشان می دهد چگونه حرص و حسد، روستائیان سرمست پیروزی و پسران نوجوان را به گروه کومسومول(3) (سازمان جوانان حزب کمونیست) ملحق ساخت، و دهقانان «ثروتمند» روستایی را که شاید تنها دارایی اشان یک تخت خواب بود، «کولاک»(4) نامیدند. سپس کولاک‏‏ها را به اردوگاه‏های کار اجباری یا به دیگر شهرها فرستاندند. اسناد خصوصی تجربیات کولاک‏‏ها و هم انگیزه تقبیح کنندگان را نشان می دهند. با این همه، این دیدگاه متوازن که البته مشخصه کل کتاب و یکی از نقاط قوت متعددکتاب است، به تحلیل وقایع از منظر همه افراد درگیر می‏پردازد و در عین حال آشکارا با قربانیان کمونیسم شوروی همدردی می‏کند.


بسیاری از فرزندان کولاک، نظیر فرزندان بورژواها و نجیب‏زادگان، اصالت اجتماعی و «زندگینامه فاسد» خود را پنهان کرده و کوشیدند تا شهروند خوب شوروی و عضو خوب حزب باشند. اغلب آنها «در نهایت استالینیست‏های سرسخت شدند»(143). در دهه 1930، سیاست‏های دولت اشتیاق جمعی آنها را از بین برد و در عوض به سمت ایجاد یک جامعه بسیار منظم و سلسله مراتبی حرکت کرد که در آن محرومیت مادی با از دست دادن کامل حریم خصوصی و پیدایش یک ترس همیشگی از خیانت، اتهام و بازداشت همراه شد. گرچه این تصویر جامعه استالینی بسیار غم انگیز است با این حال فایجیز جنبه‏‏های دیگر آن را نیز نشان می‏دهد و براساس خاطرات روزانه، نامه‏‏ها و تاریخ‏های شفاهی توضیح می‏دهد که با این همه کودکان،‏ دوران کودکی شادی داشتند و اعضای حزب تا حدّی به حزب ایمان داشتند که حتی دستگیری خودشان را به عنوان یک فداکاری لازم برای اهداف بزرگتر قلمداد می‏کردند.


برای مثال الکساندر تواروفسکی،(5) والدین و برادرانش را به کولاک بودن متهم کرد و موجب تبعید شدن آنها به اردوگاه کار اجباری شد. بعد از آن نیز طی چندین ملاقات با پدر و یکی از برادرانش به نام ایوان، مجدداً آنها را متهم به خیانت کرد. ایوان انگیزه برادرش را چنین توضیح می دهد: «من برای برادرم احساس تاسف می‏کنم. چه خوشم بیاید چه نیاید مجبورم اعتراف کنم که او از دهه 1920 یک عضو راستین کومسومول بوده است. اکنون فکر می‏کنم که الکساندر دید که خشونت انقلابی چگونه والدین ما، برادران و خواهران ما را از میان برد، و گرچه این کار غیرمنصفانه و اشتباه بود، اما آزمایشی بود برای این که او بتواند خودش را به عنوان یک عضو راستین کومسومول ثابت کند. [...] این منطق او بود: اگر از اشتراکی‏سازی حمایت کنید، بدان معناست که از انحلال کولاک‏‏ها به عنوان یک طبقه حمایت کرده اید، و از نظر اخلاقی حق ندارید برای خانواده خود استثناء قائل شوید، آنها هم یکی از هزاران خانواده کولاک هستند» (6-135).


جامعه استالینی عامل جایی برای نهاد انسانیت باقی نگذاشت، و سپس تنها ابتدایی‏ترین شکل بقای فیزیکی، فرصت طلبی، فریبکاری، خیانت، و اتهام به جا ماند و حتی  شجاعت خطر پذیری برای کمک و نجات دیگران نیز از میان رفت. این جامعه‏ای بود کاملاً عاری از حریم خصوصی. این جامعه یک پانوپتیکوم(6) اجتماعی بزرگ بود.(7) وقتی در مورد فضای زندگی شهرهای شوروی مطالعه می‏کنید انگار در حال خواندن کتاب 1984 نوشته جرج اورول هستید، به جز آن که صفحه تلویزیون «برادر بزرگ»(8) و میکروفهای مخفی جایشان را به دهها چشم و گوش همسایه‏‏ها داده اند. دیوارهای نازک کاغذی بین اتاق‏هایی بلوک‏های آپارتمانی بزرگ که خانواده‏‏ها در آنها زندگی می‏کردند (با آشپزخانه و حمام مشترک برای دهها نفر) استراق سمع را آسان می‏کرد، ساکنین را مجبور می‏کرد پچ پچ کنند و به خبرچین‏‏ها این امکان را میداد تا پشت سرشان پچ پچ کنند. بیشتر درگیری‏ها برخاسته از حسادت بود که غالباً با لو دادن و پچ پچ کردن اتهامات ابراز می‏شد. زندگی جمعی آپارتمانی «نوع جدیدی از شخصیت شورویایی» را ایجاد کرد که بر عادات و ارزش‏های جمعی تاکید داشت. در خاطرات مردم تضاد آشکار و فاحشی میان این نظارت متجاوزانه و درک و حتی لذت بردن از زندگی جمعی و ارزشهای اشتراکی دیده می‏شود. گاهی فایجیز تردید دارد که چنین خاطرات مثبتی را باور کند یا خیر و یا آنها را یک نوستالوژیب داند؛ قطعاً جا برای تحقیق و تحلیل بیشتر درباره این نوع تجربیات و خاطرات وجود دارد.


[برخی از] شهروندان شوروی به چنین شرایط زندگی اعتراض کردند، اما در اقلیت بودند. درعوض فایجیز توجه‏اش را معطوف میلیونها نفری کرد که جذب نظام شده بودند، کسانی که واقعاً به آرمانشهر کمونیستی ایمان داشتند، تا حدی که مایل به چنین فداکاریهای قابل توجهی بوده‏اند. در این جا، به جای این که همه انرژی خود را صرف این موضوع کنیم که بفهمیم چرا تعداد بسیار اندکی از مردم به چنین نظامهایی اعتراض می‏کردند،‏ این رویکرد فایجیز است که باید مورخین شفاهی را ترغیب کند ‏ به این‏ موضوع بپردازند و دریابند چرا مردم اغلب جذب سیستم می‏شده‏اند. تاریخ شفاهی به خصوص برای چنین تحقیقاتی مناسب است. در واقع طرح‏‏های مهم دهه‏‏های 1970 و 1980 در آلمان و ایتالیا دقیقاً بر این پرسش‏ها متمرکز شده بودند: چرا در دهه 1930 طبقه کارگری چپ جذب ایدئولوژی نازی و فاشیست شد؟(9)


سال‏های «ترس بزرگ» (8-1937) سال‏های دستگیری حداقل 3/1 میلیون نفر «به جرم جنایت علیه کشور» بود. وحشت بزرگ، در تاریخ شوروی به عنوان دورانی شناخته می شود که «یک سیاست حساب شده برای کشتار جمعی» حاکم بود (ص234). بلشویک‏ها به جای آزار و اذیت کولاک‏‏ها و دیگر افرادی که «زندگینامه فاسد» داشتند، متوجه خودشان شدند. احتمال دستگیری در سطوح بالای سلسله مراتب حزب بیشتر بود. از آنجایی که‏ دستگیری‏ها تصادفی به نظر می‏رسید (و اغلب نیز چنین بود)، همه با ترس دستگیری خود زندگی می‏کردند. تجربیات شخصی که  فایجیز از سال‏های 41-1937 بازسازی می‏کند به شکل نفسگیری دردناک هستند. آنها داستان‏های سیاه و سپید و خیر و شر ساده نیستند. بلکه مردم در یک ترس دائمی لو رفتن زندگی می‏کردند، بسیاری باور داشتند که در مورد آنها اشتباهی رخ داده و خیلی زود به خانواده خود باز می‏گردند. اما همسران و فرزندانشان پر از شک و تردید بودند. در اکثر مواقع، آنها بر اثر تبلیغات حزب،‏ باور می‏کردند که همسر محبوبشان، پدر یا مادرشان واقعاً «دشمن خلق» است.


موج جدیدی از پچ پچ‏‏ها در کشور به راه افتاد؛‏ حتی بیشتر موضوعات، مکان‏ها و مخاطب مکالمات تابو شده بودند. در کل خانواده‏‏ها و جامعه ساکت تر شدند. اکنون آنها تنها در حضور دولت،که طی دهه 1920 یاد گرفته بودند، یا در حضور همسایه‏‏ها و دوستان،که طی دهه 1930 یاد گرفته بودند، پچ پچ نمی‏کردند. اکنون، حتی در حضور نزدیکترین اعضای خانواده شان نیز پچ پچ می‏کردند. «با پایان ارتباطات درست و واقعی، عدم اعتماد سراسر جامعه را فرا گرفت» (ص255). همه به یکدیگر مظنون بودند که یا جاسوس است یا «دشمن خلق». یقیناً «خبرچینان داوطلب و رسمی همه جا» بودند (ص258). بسیاری از کسانی که به اردوگاه‏های گولاگ(10) فرستاده می‏شدند «همچنان حزب‏ را منبع همه عدالت می‏دانستند». آنها «همچنان به وجود «دشمن خلق»‏ را باور داشتند» که البته خودشان را یکی از آنها نمی دانستند (صص 275،272).


 


1 - Шепчущий (shepchushchii)
2 - Шептун (sheptun)
3 - Komsomol
4 - кула́к (kulak)
5 - Aleksandr Tvardovsky
6 - Panopticon:


پانوپتیکوم نوعی ساختمان عمومی عموماً به صورت زندان است که جرمی بنتهمJeremy Bentham  فیلسوف و نظریه پرداز انگلیسی در اواخر قرن 18ام طراحی کرد. شکل طراحی این ساختمان به گونه ای است که یک ناظر می تواند بر همه سلول های دورادور خود از فراز یک برج مدور نظارت کند، بی آنکه نظارت شوندگان بدانند مورد نظارت هستند یا خیر. اگر چه از نظر فیزیکی برای یک ناظر ناممکن است که بتواند همه سلول ها را در یک زمان ببیند، اما واقعیت این است که افراد درون هر سلول این را نمی دانند و بنابراین باید به گونه ای رفتار کنند که گویی نظارت می شوند.


 
7 - Michel Foucault, Discipline and Punish: The Birth of the Prison (New York: Vintage, 1995)
8 - Big Brother
شخصیتی در کتاب 1984 جورج اورول

9- Luisa Passerini, Fascism in Popular Memory: The Cultural Experience of the Turin Working Class (Cambridge: Cambridge University Press, 1987); ibid., “Italian Working Class Culture between the Wars: Consensus to Fascism and Work Ideology,” International Journal of Oral History 1/1 (1980): 4–27; Lutz Niethammer et al. (eds.), Lebensgeschichte und Sozialkultur im Ruhrgebiet 1930-1960, 3 vols. (Berlin: Dietz, 1983).
10 - Gulag

منبع:


Alexander Freund, “Soviet Families’ Inner Lives. Review
of The Whisperers. Private Life in Stalin’s Russia by Figes.” Oral History Forum d’histoire orale 29 (2009), pp. 1-8.

الکساندر فروند‏، دانشگاه وینیپگ

ترجمه: اشرف‏السادات میرکمالی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.