کتابی جدید همراه با عکس و تاریخ شفاهی، زندگی روبرتو کِلِمِنته را از دید خانوادهاش به تصویر میکشد
«برای روبرتو کِلِمِنته بودن، باید فشار زیادی را متحمل شد، در آن لحظه، دیگر نمیخواستم روبرتو کِلِمِنته باشم.»
از مرگ روبرتو کِلِمِنته (1)، اسطورة تیم پیتسبورگ پایرتز (Pittsburgh Pirates)، بیش از چهلسال میگذرد، اما نام او همچنان بیش از همه با حقِ رأی گره خورده است. بسیاری از طرفداران وی حتی ادعا کردند که به هیچوجه شمارة ۲۱ پیراهن کِلِمِنته به ۲۱ شکست متوالی مسابقات فصلی ارتباط ندارد.
همانطور که میراث کِلِمِنته برای تیم پیتسبورگ حائز اهمیت است، برای خانوادهاش بهمراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است. عشق، تحسین، تعهد به شوهر و تعهد به برادر و پدر، موضوع عمدة تاریخ شفاهی تازهای با عنوان، کِلِمِنته: میراث واقعی قهرمانی فنا ناپذیر Clemente: The True Legacy of an Undying Hero،است.
نویسندة معتبر کتاب، خانوادة کِلِمِنته است، اما مجموعهای از حکایتها و نقلقولهایی است که به مایک فریمن (Mike Freeman)، مُفسر ورزشی باسابقة سایت ورزشی بلیچر ریپورت (Bleacher Report) (2) گفتهاند. صفحهآرایی ۲۶۲ صفحهای کتاب با بیش از ۱۰۰ عکسِ همراه با متن، همچون محتوای آن چشمگیر و خیرهکننده است. آشنایی فریمن با موضوع اثرش در سراسر کتاب مشهود است.
روبرتو کِلِمِنته(Roberto Clemente) با همسرش، وِرا (Vera)
فریمن مینویسد: «کِلِمِنته اولین ورزشکار حرفهای بود که بهطور کامل درک کرد قدرت و ثروت فقط یک فرد را تغییر نمیدهند، بلکه ممکن است همچون موتورهایی برای تغییر زندگی بسیاری از افراد باشند.»
از تمام مراحل زندگی حرفهای کِلِمِنته عکسهایی بدون شرح ارائه شدهاند و بهجای رعایت ترتیب زمانی، در پی موضوع هر فصل آمدهاند. به طور کلی، تجربهای بسیار قدرتمند است. به طور مثال، در پایان فصل دوم که نام آن خیلی ساده «قربانیکردن» است، تصویر یکی از پسران جوان کِلِمِنته را در کتوشلوار نشان میدهد که در حال بوسیدن پوستری بزرگ از صورت پدرش است. احتمالاً این عکس مربوط به مراسم تدفین توپگیرِ راستِ سیوهشتساله است.
این کتاب بسیار عالی تدوین شده است و خواننده را از مسیر نگاه کسانیکه بیش از همه کِلِمِنته را میشناختند، به سفر در زندگی این قهرمان میبرد. آنها با توجه به جنبههای خوب اما دشوارِ نزدیکبودن به مردی محبوب و استثنایی، دربارة کِلِمِنته، بازیکن بیسبال، بشردوست، پدر و شوهر صحبت میکنند.
روبرتوی کوچک، بزرگترین پسر کِلِمِنته که هنگام مرگ پدر هفتساله بود، میگوید: «همانطور که زمان میگذشت و همه به من یادآور میشدند که چه به لحاظ ظاهری چه به لحاظ رفتاری شبیه پدرم هستم، متوجه شدم که پدرم واقعاً از دنیا رفته است. سیزدهساله بودم و به کاری اساسی فکر میکردم. به مادرم گفتم میخواهم نام خود را تغییر بدهم. مادرم گفت: «بسیارخوب، این گونه بهتر خواهد بود.»، برای روبرتو کِلِمِنته بودن، باید فشار زیادی را متحمل شد، در همان لحظه، دیگر نمیخواستم روبرتو کِلِمِنته باشم.»
این کتاب همچنین نمایانگر توانایی وِرا، همسر و مباشر افسانة کِلِمِنته است که خانوادة او را پس از مرگش حفظ کرد. کِلِمِنته در سال ۱۹۷۲، در سانحة سقوط هواپیما، در مسیر بازگشت خود از مأموریت امدادرسانی به زلزلهزدگان نیکاراگوئه کشته شد.
ریکی(Ricky)، کوچکترین پسر کِلِمِنته میگوید: «پدرم انسان بزرگی بود، اما مادرم شگفتانگیز بود. ببینید پس از مرگ پدرم چگونه ما را به تنهایی بزرگ کرد. او هرگز برای خود ابراز تأسف نمیکند. هرگز نام کِلِمِنته را بدنام یا از آن سوءاستفاده نکرده است. او فقط انسانی بزرگوار است.»
۱ . روبرتو کِلِمِنته Roberto Clemente (۱۹۷۲-۱۹۳۴): طرفداران کِلِمِنته در سراسر جهان، او را به سبب بازیهای برجستهاش در بیسبال و همچنین فعالیتهای بشردوستانهاش همواره به خاطر خواهند داشت. اوج دوران بازی حرفهای او در بیسبال زمانی بود که در سال ۱۹۷۱، تیم «پیتسبورگ پایرتز» را در برابر تیم «بالتیمور اوریولز» برای هفتمینبار متوالی در رقابتهای جهانی بیسبال به پیروزی رساند و لقب بهترین بازیکن بیسبال را بهدست آورد. او طی کمک به زلزلهزدگان نیکاراگوئه در حادثة هواپیما کشته شد. کِلِمِنته اولین آمریکایی با اصلیت آمریکای لاتین بود که مجسمهاش در سرسرای مشاهیر بیسبال قرار گرفت.(مترجم)
2 . این سایت در سال ۲۰۰۷ توسط دیوید فینوچی، الکساندر فروند، برایان گُلدبرگ و دیوید نِمِتز (David Finocchio, Alexander Freund, Bryan Goldberg, David Nemetz) در سان فرانسیسکو تأسیس شد و صدها تیم ورزشی را در دسراسر دنیا پوشش میدهد. این سایت را اغلب با نماد B/R میشناسند. (مترجم)
نوشتة چارلی دیتچ،
Charlie Deitch
ترجمه: زهرا حسینیان
منبع: pghcitypaper