هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 144    |    4 دي 1392

   


 

سفرنامه هیروشیما- بخش سیزدهم


نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران- اطلاعیه شماره سه


همایش تاریخ معاصر آذربایجان


در جستجوی حقایق شهریور 1320 مشهد (بخش پایانی)


صدمین سالگرد تولد ویلی برانت خاموش‌کننده آتش جنگ سرد


اولین همایش جهانی ارائه شهادت: خاطره، ضربه روحی، حقیقت، تعهد


کتابی جدید همراه با عکس و تاریخ شفاهی


تاریخ شفاهی: مصاحبه (خود)زیست‌نگاری به شیوه مشارکتی-3


طرح تاريخ شفاهي مركز صنايع دستي، هنر، و طراحي مركز تحصيلات عالي بَرد


تاریخ شفاهی برای قربانیان سرکوب سیاسی


 



در جستجوی حقایق شهریور 1320 مشهد (بخش پایانی)

صفحه نخست شماره 144

تأمل در اسناد و تاریخ شفاهی موجب می‌شود تا با برخی از واقعیت‌ها و جریان‌هایی که بعد از شهریور 1320 در مشهد شروع شده بهتر پی ببریم. در مواردی به سراغ افرادی رفتم که اسامی آن‌ها در اسناد به عنوان توده‌ای ذکر شده است ولی انکار آن‌ها یافته‌های موجود در اسناد را مبهم جلوه می‌داد. ترس یا استرس برخاسته از توده‌ای بودن برای تعدادی از اعضای حزب گران تمام شده و اخراج از کار، زندان و شکنجه چنان ترسی بر هواداران داشته است که با وجودگذشت  بیش از نیم قرن از آن جریان، انکار و سکوت پاسخی نا مفهوم در برابر سئوالاتم بود.

مرور برخی از اسناد نشان می‌دهد حکومت با تمام قوا تلاش می‌کند تا اعضای حزب توده منزوی شده و زمینه جذب آن‌ها در مراکز کار فراهم نشود:

 

«وزارت کشور
استانداری استان نهم
تاریخ: 26/6/1330
محرمانه
شرکت سهامی نخریسی و نساجی و برق خسروی خراسان
به قراری ک شهربانی اطلاع می‌دهد جبرئیل که از عناصر متمایل به توده است در صد است در کارخانه نخریسی وارد کار شود. قدغن نمائید توجه داشته باشند که اقدام غیر مصلحتی نشود.

امضاء استاندار استان نهم»

 

فلاح رستگار مدیر عامل کارخانه در پاسخ به نامه مذکور چنین متذکر شده: «نسبت به موضوع مندرج در نامه و امثال آن مراقبت کامل انجام خواهد شد.»


همان گونه که در قسمت نهم این نوشتار اشاره شد، مخالفت با حزب توده فراگیر می‌شود دسته‏جات و انجمن‌های مذهبی نقش فعالی داشتند. گرایش جوانان به حزب توده موجب می‌شود تا افرادی از قبیل استاد محمدتقی شریعتی با تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی» و جذب قشر روشنفکر به تفسیر و مباحث قرآنی بپردازند. مسلماً تأسیس چنین کانونی یک نوع مبارزه با شعارها و تفکرات کمونیستی بود که سراسر خراسان و مشهد را فرا گرفته بود.

تشکیلات کارگری خراسان، استانداری، شهربانی و سایر مراکز نظامی دست به دست هم داده و آخرین رگه‌های حزب توده را بر می‌چینند. آقای شهرازی رئیس اداره کار خراسان در تاریخ پنجم اسفند 1329 در نامه‌ای محرمانه به شرکت نخریسی نسبت به فعالیت خرابکاری طرفداران حزب توده اطلاع می‌دهد.

«به قرار اطلاعات رسیده اغلب از افراد حزب منحله توده اخیراً شروع به فعالیت‌هایی نموده من جمله مشغول جمع آوری و تحریک کارگران نا راضی کارگاه‌ها می‌باشند. خواهشمند است به مأمورین مربوطه دستور فرمائید به وسایل مقتضی با کمال دقت مراقب اوضاع و احوال کارگران بوده و با چشم باز به امور آن‌ها توجه نمایند و قبل اینکه افرادی شروع به خراب کاری یا تحریکات دیگر از قبیل اعتصاب و غیره نمایند جلو عملیات و اقدامات آن‌ها مسدود گردد.»

گزارش‌های باقی مانده از فعالیت‌های سیاسی کارگران سال 1330 و 1331 ادامه دارد. افراد شناسایی می‌شوند و در اقدامی هماهنگ اغلب فعالان دستگیر شده و بعد از بازداشت، تعدادی از آنها محاکمه شده و یا اخراج می‌شوند. به طوری که 19 نفر از کارگران کارخانه نخریسی و نساجی خسروی در تیرماه 1331 اخراج می‌شوند. از این عده نام احمد طاهری قهرمان کشتی هم در بین آنها وجود دارد و هر چند انجمن ملی تربیت بدنی و پیش‏آهنگی استان نهم تلاش می‌کند نامبرده به شغلش برگردد ولی چنین موضوعی عملی نمی‌شود؛ و طاهری به کشور شوروی می‌رود.

در مجموع اقدامات صورت گرفته علیه توده‌ای‌ها موجب می‌شود تا تعدادی از کارگران از ترس دستگیری در سکوت به کارشان ادامه دهند. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و با تأسیس ساواک حرکت و فعالیت‌های هواداران حزب توده در کارخانه نخریسی به مرور زمان به حاشیه می‌رود و به مرور فراموش می‌شود.

شهر مشهد در دهه بیست شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بود که در این نوشتار به آن اشاره شد. چنین به نظر می‌رسد شرایط و بسترهای ایجاد شده در دوره پهلوی اول به خصوص مسائلی همچون کشف حجاب و مبارزه با شعائر مذهبی و بعد از شهریور 20 آزادی‌های سیاسی و اجتماعی زمینه‏ساز برخی از تحولات بود که سال‌ها تاریخ اجتماعی مشهد تحت تاثیر قرار داده است. انتشار روزنامه‌های مختلف، وجود نیروهای روس، تأسیس رادیو لشکر و رادیو مشهد زمینه‏ساز آگاهی مردم بوده‌اند. سال 1328 با تاسیس دانشگاه پزشکی مشهد شاهد تحولات علمی در جامعه مشهد هستیم. با نگاهی گذرا به وقایع صد ساله اخیر چنین به نظر می‌رسد این شهر کانون عمده مبارزه با حکومت پهلوی بوده است. مردم مشهد با قیام خونین مسجد گوهرشاد که تجلی مبارزه با بی‏حجابی در برابر استبداد رضاخانی بود و با صف‏آرایی جامعه مذهبی در مقابل حزب توده و افکار کمونیستی بعد از شهریور 1320، عملاً نقشه‌های شوم استعمار را نقش بر آب نمودند. تأسیس «کانون نشرحقایق اسلامی» و شرکت قشر دانشگاهی در آن، و حوزه علمیه قوی با روحانیت معظم و سرآمد، زمینه‌های انقلاب را هموار نمودند. قیام پانزده خرداد به رهبری معمار بزرگ انقلاب و همراهی یاران صمیمی‌اش که اغلب برخاسته از مشهد مقدس بودند وجه تمایز و برتری این شهر را نشان می‌دهد.

غلامرضا آذری خاکستر



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.