مدتی قبل جمعی از دوستان و نویسندگان ادبیات پایداری حوزه هنری به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند و با جناب ایشان گفت و شنود کردند. در این دیدار نکتهای جدید و تازه از رهبری بیان شد که در نوع خودش شنیدنی، قابل تأمل و همچنین راهگشا بود. ضمن این که بیان این نکته از طرف ایشان نشان از دقت نظر و حساسیت بالای رهبری در خصوص کمّیت تولیدات ادبیات انقلاب و دفاع مقدس را نشان میدهد حاکی از دقت نظر ایشان در کیفیت نیز هست. رهبری مثل همیشه و با سعهی صدر به صحبتهای دوستان از جمله آقای سرهنگی، کمری، محسن کاظمی، خانم حسینی و ... گوش دادند. بعد از صحبتهای دوستان، رهبری به بیان نکاتی پرداختند که شاید تا آنموقع کمتر افرادی در مورد آن باب سخن کرده بودند: (ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، ما را از ادبیات وارداتی بینیاز کرد) این فرمایش ایشان مرا به یاد فتح خرمشهر و دستوری که حضرت امام(ره) داده بود، انداخت. من به خوبی یادم هست آن لحظهای که رادیو اعلام کرد: «خرمشهر، شهر خون آزاد شد!» هنوز بخشهایی از این شهر در اشغال عراقیها بود و حتی صدای تعدادی از فرماندهان حاضر در صحنهی نبرد در آمده بود که چرا رادیو پیشدستی کرده و به شهر، که هنوز آزاد نشده عنوان آزادی داده است؟ اما بعدها معلوم شد وقتی حضرت امام(ره) لحظه به لحظه در جریان عملیات «الی بیتالمقدس» بوده و خبر محاصرهی شهر و ورود نیروهای خودی به شهر را شنیده است به رادیو دستور دادند که خبر آزادی شهر را اعلام کنند. این موضوع و این تاکتیک حضرت امام(ره) از چند منظر قابل بررسی است که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست. این فرمایش رهبر انقلاب که ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما را از ادبیات وارداتی بینیاز کرده است نیز مشعِر به این معنی است. چرا که خود حضرت ایشان میدانند ادبیات انقلاب به تمامه هنوز دست ادبیات وارداتی را در تمامی لایههای مختلف اجتماع را قطع نکرده ولی در پی فتح این قضیه است. اگر چه این فرمایش رهبر فرزانه انقلاب هنوز باز و تبیین نشده و زوایای پنهان و پیدای ادبیات انقلاب و دفاع مقدس و همچنین نشانهها و تأثیرات ادبیات وارداتی برای جامعه بیان نشده است، اما از باب نمونه به بخشی از ویژگی ادبیات انقلاب در زیر اشاره میکنم باشد تا استادان فن و دوستان نویسنده، سایر ابعاد آن را بیان نمایند. اگر چه جا داشت به ادبیات وارداتی نیز در مقال پرداخته شود.
ادبیات انقلاب دارای چشماندازی وسیع است؛ فطری و توحیدی است؛ تأثیرگذار وتحولگراست؛ با عالَم بیرون یعنی به افراد و جامعه توجه دارد؛ اخلاق مدار است؛ آرمانگراست و یکی از مصادیق آن مفهوم انتظار است که مفهومی مشترک در بین مذاهب، ادیان و ملل جهان است؛ به عرفان هم به نوع نظری و هم به نوع عملی آن توجه دارد ولی انزواگرا نیست؛ به فرم و محتوا، توجه دارد با این شاخصه که محتوا، فرم را تعریف میکند؛ نوگراست؛ نگاه کلی به جهان دارد؛ نگاهش به انسان از ادبیات سایر ملل خاصتر است البته نه از نوع اومانیستی*؛ مردمی بودن ادبیات انقلاب، به این معنی که این ادبیات به آمال و آرزوهای مردم توجه دارد؛ ادبیات «مخصوصاً زبان خاطره» قبل از ظهور ادبیات انقلاب و دفاع مقدس خاص مرفهین بود، حال آن که پس از انقلاب این گستره در میان مردم ضعیف و مستضعف جایگاهی پیدا کرده است. چه از نظر بیان و خلق، و چه از نظر پذیرش(تاثیرگذاری و تاثیرپذیر)؛ ادبیات انقلاب و دفاع مقدس هر دو «مُولِّد» هستند چرا که از داخل آنها صدها ژانر و اثر زاییده و زایش می-شوند آثاری چون؛ نمایشنامه، فیلمنامه، داستانِ کوتاه و بلند و مینیمال و ...؛ ادبیات برخواسته از انقلاب اسلامی، نگاه فراماسونری ندارد، به این معنی که وابسته به یک تشکیلات منظم جهانی نیست که بر ارکان دولتهای جهان از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... سلطه داشته باشد؛ این ادبیات هدایتگر است، و خود محور نیست.
در خاتمه یک بار دیگر به یکی از ویژگیهای مهم این ادبیات که اخلاق گرایی و اخلاق مداری است اشاره میکنم که همان چیزی است که امروزه در بسیاری از جوامع اکسیری کمیاب و نایاب است. (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) و تا بعد ...
* كرلیس لامنت از سخنپردازان برجسته اومانیسم معتقد است ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراءالطبیعه وجود ندارد. غیرواقعی بودن ماوراءالطبیعه به این معناست كه اولاً در سطح بشری، انسانها دارای روح غیرمادی و جاودان نیستند و ثانیاً در سطح جهانی، عالَم صاحب خدای غیرمادی و فناناپذیر نیست. با این وصف تعداد بیشتری از افراد نظر مثبتی نسبت به «اومانیسم» یا بشرانگاری دارند. مصداق این انگاره مفاهیمی چون نوعدوستی، صلح و برادری را به ذهن بسیاری متبادر میكند و حال آن که معنای فلسفی اومانیسم فراتر از این انگاره است. اومانیسم طرز تفكری است كه مفاهیم بشری را در مركز توجه و تنها هدف خود قرار میدهد. به عبارت دیگر بشر را به رویگردانی از خالق خویش و اهمیت دادن به خود وجودی و هویتی فرا میخواند. لغت اومانیسم را در یك فرهنگ لغت ساده چنین مییابید: «نظام فكری مبتنی بر ارزشها، خصایص و اخلاقیاتی كه پنداشته میشود فارق از هر گونه قدرت ماوراءالطبیعی که در درون انسان وجود داشته باشد.» روشنترین تعریف را از اومانیسم حامیان آن ارائه دادهاند.
سیدولی هاشمی