یکی از شاخههای فعال حزب توده در مشهد شاخه کارگری حزب است. در یازدهم اردبیهشت ماه 1323 برای نخستین مرتبه کارگران روز اول ماه مه با انجام راهپیمایی جشن گرفتند. روزنامه راستی با پوشش کامل این خبر آن را چنین منعکس نموده است:
«... در این روز تاریخی مشهد منظرهای به خود دید که میتوان ادعا کرد در تاریخ ایران باید باقی بماند و برای بیداری توده و نهضت کارگری همیشه ضربالمثل شود. این موضوع را از نظر عظمت و شکوه جشن ماه مه در مشهد نمیگوئیم، بلکه از این نقطه نظر این روز اهمیت دارد که اولین دفعهای بود در این کشور چندین هزار کارگر علناً در شهر حرکت کرده جشن بینالملل خود را با میتینگ برپا میداشتند. از تمام محلات مشهد دسته دسته کارگران به طرف کلوپ حزب توده ایران روان بودند. در مقابل کلوپ حزب توده ایران و داخل آن در صورتی که ساعت شش صبح بود، جمعیت زیادی از کارگران و پیشهوران دیده میشدند. عدهای هم با لباسهای متحدالشکل آبی رنگ ودستهای نیز با لباسهای متحدالشکل و کاسکت و چکمه ملاحظه میشدند که بازو بندی به بازو داشتند و جمعیت را اداره میکردند... پلاکاردهای با مضامین «پاینده باد اتحادیه آهنین کارگران ایران» و یا شعار «ما تقاضا داریم که قانون کار از مجلس شورای ملی بگذرد» و... در دست کارگران بود. در میدان اول خیابان کوهسنگی دستجات دیگر کارگران که از سایر محلات شرکت کرده بودند و همچنین اتحادیه زنان کارگر که عده آنها به چند صد نفر میرسید و شعار «ما زنان کارگر تقاضای مزد مساوی را در مقابل کار مساوی با مردان داریم» به دسته بزرگ کارگران پیوستند... در این مراسم ابتدا سرود حزب توده ایران خوانده شد، سپس غلامرضا سلماسی شعر کارگر از فرخی یزدی را قرائت کرد و آقای باقرعاملی عضو کمیته ایالتی حزب توده در خراسان سخنرانی اساسی که راجع به تاریخچه روز ماه مه و بعد مبارزه کارگران جهان و کارگران ایران برای حقوق حقه خودشان بود انجام داد...ساعت پنج و نیم مراسم خاتمه یافت. در این روز تمام کارخانجات مشهد تعطیل بودند.»(1)
از جمله کتابهایی که به ساختار حزب توده و فعالیتهای آن در خراسان پرداخته است کتاب احزاب و سازمانهای سیاسی در خراسان (در سالهای 1320 تا 1332) تالیف دکتر حسین الهی است. نویسنده در چهار بخش به بررسی احزاب و نحوه فعالیتهای آنها پرداخته است. این کتاب در سال 1382 توسط انتشارات دانشگاه فردوسی منتشر شده است. در بخش اول و دوم به طور مفصل در ارتباط با تشکیلات حزب توده مطالبی آمده است که نویسنده با بهره از روزنامهها و برخی از اسناد تدوین نموده است.
مرحوم غلامحسین بقیعی در کتاب انگيزه: خاطراتي از دوران فعاليت حزب توده که در سال 1343 منتشر نموده است در مصاحبهای فعال با بخش تاریخ شفاهی مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی در جلسات متعددی به ریشهها و انگیزههای حزب توده در خراسان و شاخه نظامی حزب توده پرداخته است. البته در زمینه شاخه نظامی حزب توده در مشهد و فعالیتهای آنها کتابهای مستقلی نوشته شده است: مثلاً ابوالحسن تفرشیان در کتاب قیام افسران خراسان به طور مفصل به زمینههای خروج نظامیان پرداخته است. این کتاب در سال1367 توسط انتشارات اطلس منتشر شدهاست. علیاصغر احسانی در کتاب خاطرات ما از قيام افسران خراسان و احمد شفائی نیز در کتاب قيام افسران خراسان و سي و هفت سال زندگي در شوروي بخشی از تاریخ حزب توده را منتشر نمودهاند. بخش اعظم اطلاعات درباره حزب توده را میتوان از منابع تاریخ شفاهی کسب نمود؛ به خصوص مصاحبههایی که با بخش کارگری کارخانجات نخریسی و نساجی خسروی و قند آبکوه انجام شده است. محمدمهدی باروحی متولد 1309 ساکن کوچه حوض لقمان واقع در بالا خیابان مشهد است. پدرش از مهاجرین آذربایجان است که در شهرهای باکو و عشقآباد در معادن نفت مشغول کار بوده است زمانی که انقلاب بلشویکی اتفاق میافتد از آنجا فرار کرده و به مشهد میآید. آقای باروحی از فعالان جامعه کارگری مشهد محسوب میشود و سالها به عنوان نماینده کارگران در کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان مسئولیت داشته است. وی همچنین 8 سال در انجمن شهر مشهد نماینده جامعه کارگری بوده است و فعالیت تودهایها در مشهد را چنین بیان نموده است: (2)
«چون در شهر مشهد به جزء کارخانه نخریسی و کارخانه قند آبکوه جایی که مجتمع از کارگران در سطح وسیع باشد وجود نداشت؛ البته جاهای دیگه مثل کارگاههای روغن کشی، صابون پزی و پنبه پاک کنی کارگران محدودی داشتند. زمانی که حزب توده در مشهد قدرت داشت تمام تلاشش نفوذ در این دو کارخانه بود. بنابراین به جای اینکه این کارخانه جنبه اقتصادیاش مطرح شود کارخانه بیشتر جنبه سیاسی و امنیتی پیدا کرده بود. معمولاً کسانی را به عنوان رئیس کارخانه میگذاشتند به اصطلاح گردن کلفت بودند یعنی از رجال سیاسی آن زمان میآوردند به عنوان رئیس کارخانه میگذاشتند. حدود شش سال حسن کفایی نماینده مجلس شورای ملی و از بستگان حاج میرزا احمد کفایی رئیس کارخانه بود. در دوران وی حزب توده فعالیت وسیعی در کارخانه داشت، سپس فلاح رستگار که از رجال با نفوذ بود گذاشتند. همچنین محمد فرخ از شاعران نامی خراسان مدت 17 سال رئیس کارخانه بود. ایشان هیچ گونه تخصص فنی در این زمینه نداشت، نه از بازار و نه از تولید، خودش میگفت: فقط برای جنگیدن با این کمونیستها که میخواهند مملکت ما را به فنا بکشند آمدهام، برای جنگیدن با آنها خوبم؛ و راست هم میگفت، همان طور بود. زیرا فعالیت حزب توده در آن زمان زیاد بود. بالاخص که یک عده زیادی از مهاجرین از روسیه آمده بودند و استخدام کارخانه شده بودند و همیشه بین مذهبیون و آنها درگیری بود ولی اکثریت با تودهایها بود. یعنی شعارها و مسائلی را که مطرح میکردند همه کس پسند بود. با توجه به فقری که آن زمان بود و احتیاجی که مردم به زندگی بهتر داشتند با این شعارهای فریبنده همه را جذب میکردند. وقتی روسها در مشهد بودند و بیمهای به نام اینگستراخ راه اندازی کردند.»
آقای باروحی در بخشی از این مصاحبه مهمترین علت جذب توده کارگران به حزب توده را نبود قوانین کار میداند. زیرا حزب توده با شعارهای رفاهی به تیپ کارگر نزدیک شده بود به خصوص یک کارخانه صابون پزی در خیابان بهار مشهد قرار داشت با این که هفده هجده نفر کارگر بیشتر نداشت آنها هفتهای دو مرتبه اعتصاب و کارشکنی میکردند. ولی نقطه مقابل حزب توده مذهبیها بودند. آنها همیشه با حزب توده در تضاد بودند. تودهایها سعی میکردند یک پارچه اعتصاب کنند، یعنی وقتی میخواستند ساعت سه عصر کارخانه تعطیل شود؛ ولی مذهبیها زیر بار نمیرفتند...
مخالفت گروه مذهبیها با حزب توده در جامعه مشهد تا آنجا پیش میرود که گروههای مذهبی با تشکیل مخافل و کانونهای مذهبی در مقابل آنها قد علم کرده و مبارزات گستردهای را علیه آنها انجام میدهند. حرکت هیئتها و دستجات مذهبی موجب میشود تا گسترش فعالیتهای حزب توده متوقف شود. تأسیس هیئت ابوالفضلی در کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان با حمایتهای مادی و معنوی آقای کفایی دور از دید روزنامههای وابسته به حزب توده نبوده است. این روزنامه در نقدی این ماجرا را چنین تشریح نموده است.
رئیس هیئت ابوالفضلی کارخانه نخریسی:
«به قرار اطلاع واصله آقای کفائی نماینده مجلس که یک کرسی مجلس را تعطیل کرده و از اول افتتاح پارلمان ریاست کارخانه نخریسی مشهد را بر نمایندگی مردم تیره بخت این شهر ترجیح دادهاند. کارگران کارخانه نخریسی را مجبور کردهاند که هیئتی ابوالفضلی تشکیل دهند و خود ایشان ریاست این هیئت را به عهده گرفتهاند. ماهی پانصد ریال آقای کفائی به هیئت میدهند و به این طریق به جای دفاع از حقوق اهالی خراسان در مجلس شورای ملی به دسته بندیهای عجیب و غریب نه تنها در کارخانه بلکه در تمام نواحی خراسان مشغول و فعالیت میکنند...» (3)
حرکت اساسی مذهبیها در تأسیس هیأتهای مذهبی خلاصه نمیشود. در چنین شرایطی کانونها و انجمنها روشنفکری در شهر مشهد تأسیس میشوند که نقش عمدهای در جذب جوانان به این محافل دارند.
شاخه کارگری حزب توده سرانجام در هشتم شهریور سال 1325 برای انتخاب هیأت عامل و کمیسیون تفتیش در محل شورای متحده ایالتی تشکیل جلسه میدهد در نتیجه انتخابات برگزار شده آقایان محمد مجبوری، حسین مشکینیان، فیروز پاشایان، حسن وثوق حسینی، رجب شعبانی، غلامرضا حسن پور و اصلان پدیداران بیشترین رأی را کسب میکنند. حسین مشکینیان از جمله کارگران فعال کارخانه نخریسی است که در این انتخابات مسئول امور مالی شورای متحده ایالتی کارگران و زحمت کشان حزب توده در خراسان میشود.(4)
۱ - روزنامه راستی، 18/2/1323
۲ - آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، مصاحبه با محمد مهدی باروحی31/1/1389 جلسه چهارم
۳ - روزنامه راستی، 2/8/1323
۴ - روزنامه راستی، 21/6/1325
ادامه دارد ...
غلامرضا آذری خاکستر