هرچند روسیه و انگلستان به دنبال منافع خود در مشهد رقابتی پنهان را آغاز نموده بودند ولی روسها نفوذ بیشتری داشتند و درصدد بودند تا نواحی اشغال شده را به سوی نظام کمونیستی سوق دهند. حرکت نرم روسها در خاک خراسان علاوه بر اثرات سوء اقتصادی موجب گسترش هنجارها و مسائل حزبی و فرهنگی میشود. طی سالهای 1320 تا 1324 شهر مذهبی مشهد شاهد گسترش مسائلی است که در جامعه سنتی مشهد چندان رونق نداشته است. برگزاری کنسرتها، شب نشینیهاو گاردن پارتیهای متعدد از جمله مواردی است که موجب جذب جوانان به کانونهای به اصطلاح فرهنگی روسیه در شهر مشهد است. فضاهای ایجاد شده درخیابان ارگ مشهد مناظر جدید برای هر رهگذری تداعی میکرد جایی که سینماها و کلوپها جاذبههای خاصی برای مشهدیهای دهه بیست ارمغان داشته است. این خیابان چهره جدیدی از شهری مدرن بود که اغلب موسسات فرهنگی اعم از سینما، تماشاخانه و بازارهای مجلل در آن واقع شده بود. حتی سبک معماری آن هم متفاوت با دیگر اماکن شهر مشهد بوده است.
کشور روسیه از شرایط سخت اقتصادی ایجاد شده در شهر مشهد به نحو مطلوبی بهره برداری میکند. زیرا مهاجرین عشقآبادی که از اوایل حکومت پهلوی در مشهد حضور داشتند و در مراکز صنعتی شاغل بودند از فرصت استفاده کرده و در جهت اهداف کمونیستی تبلیغات میکردند. شرایط ایجاد شده به گونهای است که جمعیت زیادی از ساکنان شهر مشهد جذب حزب توده میشوند. با مرور اسناد مدارک باقی مانده از شهریور 1320 چنین به نظر میرسد قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر در این موضوع نقش پر رنگی ایفا نمودهاند. جمعی از روزنامه نگاران، پزشکان، وکلا و مهندسان مطرح با رویکرد به حزب توده موجب میشوند تا بخش اعظمی از جامعه کارگری متمایل به حزب توده شوند. عده ای از روزنامه نگاران مشهدی هم با انتشار روز نامه اخبار تازه روز که توسط شعبه مطبوعات سرکنسولگری شوروی در مشهد منتشر میشد با انتشار مطالبی به طور علنی از نظام کمونیستی تعریف و تمجید میکردند. به نظر میرسد کارکرد این گروه در جذب مردم به حزب توده بی تاثیر نبوده است. روسها به منظور سرپوش گذاشتن به منویات خائنانه خود و عوام فریبی حتی اقدام به ایجاد چاه نیمه آرتیزن برای آب مورد نیاز زائران میکنند.
(1)در واقع این گونه فعالیتهادر نگاه عامه مردم خوب جلوه میکرد. برنامهریزی دقیق روسها در جهت گسترش نیات پلیدشان در حد چپاولهای اقتصادی باقی نمانده است. زیرا مرور مطبوعات آن زمان نشان میدهد، تبلیغات آنها چنان در فکر و ذهن برخی از مردم تاثیر داشته است با آن که اکثریت مردم از کمبود ارزاق عمومی رنج میبردند ولی شاهد کمکهای مردمی به مناطق جنگ زده روسیه هستیم. تعبیر «احساسات دوستانه ملت ایران نسبت به ملت شوروی» از جمله مطالبی است که در نشریات دهه بیست مشهد ثبت شده است.
«کمک به خانوادههای که در اتحاد شوروی از جنایات فاشیستهای آلمانی آسیب دیدهاند. کمیته کمک به خانوادههای آسیب دیده شوروی در مشهد تا کنون مبلغ دویست و پنجاه هزار ریال اعانه برای اتباع آسیب دیده شوروی جمع آوری و به سرکنسولگری شوروی مقیم مشهد تسلیم نموده».(2)
انعکاس کمکهای اشخاص متنفذ به کشور شوروی در مطبوعات متعدد گزارش شده است در یکی از این آگهیها برخی از اشخاص مبالغ بیست هزار ریال یا پنج هزار ریال جهت کمک به اطفال شوروی به سرکنسولگری شوروی در مشهد کمک نمودهاند(3) . قطعا این کمکها دور از دید مسئولین شوروی در شهر مشهد نبوده و در جهت منافع این اشخاص قدمهایی برداشته میشود. به طوری که برخی از آنها به عنوان نمایندگان دوره چهاردهم مجلس شورای ملی از نقاط مختلف خراسان رهسپار مجلس میشوند.
روسها در صدد هستند از راههای متفاوتی به اقتصاد کشورشان کمک کنند. از جمله ایجاد خط هوایی تهران به مشهد توسط شرکت Intorist اقدام میکنند. با نگاهی به حقوق ماهانه کارکنان بخشهای دولتی و خصوصی چنین به نظر میرسد سفر با هواپیما چندان صرفه اقتصادی نداشته است. اگر حقوق ماهانه یک نفر را در سال 1322 چهل یا پنجاه تومان در نظر بگیریم. هزینه سفر هوایی مشهد به تهران برای هرنفر بالای هفت سال 173 تومان ذکر شده است.
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی شعبه خراسان در تاریخ دهم مرداد 1323 در دبیرستان شاهرضا مشهد با حضور شخصیتهایی چون استاندار خراسان، سرکنسول شوروی و سایر مدیران شهری بازگشایی شد(4) . مرور فعالیتهای آنها نشان میدهد مهمترین برنامههای انجمن برگزاری کلاسهای آموزش زبان روسی، مسابقات ورزشی و کنسرت و نمایش فیلم بوده است.
در تاریخ دهم شهریور 1323 مسابقه فوتبال بین تیم مشهد و پادگان شوروی برگزار میشود که عواید آن صرف توسعه ورزش و جهانگردی میشود.
حضور روسها در شهر مشهد فضای آزاد و متفاوت ارمغان میآورد. هر چند با حضور ارتش سرخ نیروی نظای مشهد منحل میشود و روسها در صدد هستند تا با ایجاد ایستگاهها و پاسگاهها نظم و امنیت به وجود آورند. ولی در گزارشهایی پراکنده مواردی مبنی بر سرقت در شهر مشهد وجود دارد؛ و در نواحی مختلف خراسان شاهد قیامهای هستیم. در بهمن ماه 1320 صولت السلطنه هزاره علیه حکومت مرکزی شورش میکند و مناطق مختلف جنوب خراسان در دست میگیرد و به حمایت از وی در شمال خراسان نامنیهاگزارش شده است.
شورش و طغیان
بخشی از اطلاعات ثبت شده راجع به طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد به موضوع امنیت میپردازد. مرحوم عباسقلی جلایر متولد 1302مشهد از آخرین بازماندگان حکام محلی کلات بود. در سال 1384 مصاحبه مفصلی با ایشان انجام شد که بخشی از این مصاحبه به قیام صولتالسلطنه هزارهای اختصاص دارد. وی از جمله افرادی است که به عنوان سواره در رکاب صولت حضور داشته است. در بخشی از این مصاحبه آمده است(5) .
«پدر صولت در زمان ناصرالدین شاه به خاطر درایت و شجاعتی که داشت لقب شجاعالملک مفتخر گردید و حکومت جام و باخرز و تایباد داشت. مرحوم شجاعالملک با خانواده جلایر که از حکام محلی کلات از دوره افشاریه تا اوخر قاجار بودند وصلت میکند. اولین زن صولت6السلطنه به نام تاج خانم خواهر عباسقلی جلایر بوده است بنابراین ارتباط نزدیکی بین آنها وجود داشته است.
رضاشاه در اوایل سلطنت رؤسای عشایر را از محل خودشان به جاهای دیگر کوچ داده و صولت را هم به شیراز میفرستد و در فیروزآباد ساکن میشود. با سقوط رضاشاه بعد از شهریور 1320 صولت به مشهد مراجعت میکند. وی تحت تاثیر عوامل خارجی دست به قیام میزند. هر چه عموهایم او را نصیحت میکنند که دولت املاکت را پس میدهد ولی کارساز نمیشود. وی به اتفاق سوارانش که اغلب از زارهها بودند سرخس، فریمان و تایباد را تصرف میکند و مشغول رتق و فتق امور میشوند. چون روسها در مشهد بودند و ارتش هم وجود نداشت بنابراین طی قراردادی که بین ایران و روس منعقد میشود روسها اجازه میدهند که ارتش در مشهد مجدد تشکیل شود.
سواران صولت در سنگ بست مستقر میشوند و زمانی که قشون ایران از تهران به سنگ بست مشهد میرسند درگیری به وجود میآید که صولت شکست میخورد و به همراه حدود دویست نفر از سوارهها به کلات نادر رهسپار میشود. دژ طبیعی کلات و وجود اقوام وی در آنجا از جمله دلایل حضور صولت در کلات است. نیروهای نظامی در تعقیب وی به درگز و سپس کلات میرسند حاج محمد خان و صارم درگزی میانجیگری کرده و به صولت پیغام میدهند که اگرتسلیم شود دولت تامین میدهد. بنابراین صولت السلطنه تسلیم شده و خودش را به قشون معرفی میکند.»
چنین به نظر میرسد قیام صولت در جهت دستیابی به منافع شخصی بوده است و در بعد سیاسی چندان مطرح نیست. زیرا صولت در برای گرفتن املاکش اقدام کرده بود و پس از اینکه حکومت مرکزی پاسخ مناسبی به خواسته وی نداده است بنا به سرپیچی و قیام میگذارد. در واقع فضای ایجاد شده پس از شهریور 1320 به مخالفان رضاشاه فرصت داد تا اعتراضشان را به اشکال مختلفی نشان دهند. به اعتقاد عباسخان جلایر تحریک خارجیهادر این موضوع بیتاثیر نبوده است. بیتفاوتی روسها نسبت به این موضوع قابل تامل است. زیرا در دوره قاجار سرداران یا افرادی که علیه حکومت مرکزی در خراسان قیام میکردند هرگاه تحت فشار بودند و یا شکست میخوردند به روسیه فرار میکردند.
سرانجام در درگیری بین صولت با ماموران ژاندارم وب به ضرب گلوله کشته میشود. و این قیام خاتمه پیدا میکند.
همچنین در شمال خراسان فرج بیگ به همراه گروهی از عشایر بیچرانلو وسیف کانلو دربهمن ماه 1320 در شیروان موجب ناامنی میشوند. بعد از شهریور، هر چند در خارج از شهر مشهد شاهد ناامنی هستیم ولی شهر در آرامش به سر میبرد. فقط درگیریهای حزبی و متینگها بخشی از دغدغههای سیاسی آن ایام است. چنین به نظر میرسد تحولات فکری و فرهنگی صورت گرفته در شهر مشهد در ابعاد مختلفی میتوان بررسی کرد. موضوع شکلگیری حزب توده و عکسالعمل جامعه مذهبی مشهد به این موضوع میتواند از مبحث مهمی باشد که به آن پرداخته میشود.