مرکز حملات هوایی و خسارات جنگ توکیو را با گرفتن چند عکس کنار دو نمادی که مقابل در ورودی گذاشتهاند ترک میکنیم. بازدید بعدی ما از موزه نظامی توکیو یا یوشوکان است. میرانند به محلی دیگر. در بین راه، یکی میگوید پشت این رودخانه و باروی طویل، خانه امپراتور است. آن تو چه خبر است؟ خدا میداند. اما در پیاده رو آن بسیاری در حال دویدن هستند. آیا این همان خانهای است که مهدیقلیخان هدایت در 20 دسامبر 1903 / 30 رمضان 1321 همراه اتابک، امپراتور ژاپن، میکادو، را ملاقات کردند؟ نمیدانم، اما میدانم که هدایت (مخبرالسلطنه) ایرانی دنیادیده آن زمان، همان اندازه از دیدن ژاپن به اندیشه واداشته شد که یکصدوده سال بعد، هدایتالله، هموطن او، به فکر فرو رفت. این فکر و اندیشه، نه یک واکنش بَدَوی که از قیاس دو مملکت به دست میآید، بلکه پرسشی تاریخی با پاسخهای گوناگون است. چرا از کوران پیشرفت و توسعه، از بسط قوانین، گسترش تقوای اجتماعی، ارتقاء اعتماد به نفس، همهگیر شدن وجدان کاری و خلاصه چرا از گزینش بهترین های زندگی گروهی بازماندهایم؟ و اگرگامهایی برداشته شده چرا کج و معوج بوده است؟ در این 110 سال که چهار نسل در این کشور آمده و رفتهاند، چه اتفاقهایی نیفتاده! از نظم شگفت انگیز جهان نیاموختهایم؛ به رمز موفقیت طبیعت بیاعتنا بودهایم؛ چشممان را به وجدان کاری زنبورعسل بستهایم؛ بهترین آفریده بودن خدا را فراموش کردهایم؛ و... آیا 110 سال دیگر در ماه رمضانی دیگر، هدایتی دیگر، بدین پرسشها خواهد اندیشید؟ دورباد!
میگویند این سازهها دروازه خدایان نام دارند. در آستانه ورود به محوطه موزه از زیر این دروازه میگذریم. به معبدی میرسیم که نمیگویند چیست، اما افراد زیادی نیازهای خود را به آن گره زدهاند؛ دخیل بستهاند. سمت راست، آن سوی معبد، ساختمان موزه است. اینجا یک موزه رسمی دولتی است. همه امکاناتی که موجب پاسداشت رزم جنگکردگان ژاپن، به ویژه سربازانی که با فداکردن جان و جهاز خود به جنگی بیبازگشت میرفتند (کامیکازه) در اینجا مهیاست. موزه، نسبتاً بزرگ و با تالارهای پرشمار است. چینش و آرایه موزه خوشسلیقه است. هم اشیاء و ابزار باقیمانده از جنگ جهانی دوم را به نمایش گذاشتهاند، هم با اسباب جدید تصویری و صوتی به بازنمایی تاریخ آن زمان پرداختهاند . موزه ترکیبی است از بقایای دیروز و فنآوری امروز.
جهازان جنگی ژاپن در عملیات کامی کازه
این موزه، نه برای فراموشی جنگ، بلکه برای یادآوری آن تأسیس شده و برخلاف آنچه گمان میرود، حسی از پشیمانی و ندامت در آن وجود ندارد. اراده موزه بر بازخوانی قهرمانیهای جنگکردگان ژاپن است. میگویند اگر مقامی از دولت ژاپن به دیدار این موزه بیاید صدای اعتراض در داخل و خارج بلند میشود؛ اعتراض به اینکه نباید نظامیگری این کشور و جنگهای متجاوزانهاش یادآوری گردد.
در پایان، یادداشتی در دفترچه یادنوشت موزه نوشتم. جمله آخرش این است: امیدوارم جنگی در دنیا نباشد و افتخارها نه برای کشته شدن، بلکه برای زندگی بخشیدن باشد.