10 مرداد 1392
از فراز اصفهان، شیراز و خلیج فارس رد میشویم و میافتیم تو سرازیری امارات متحده عربی و در فرودگاه دُبی به زمین مینشینیم. به شهری روشن رسیدهایم. فرودگاه شهری است روشن، بزرگ، زنده، دیدنی و رنگین. یک سوله غولپیکر فلزی- شیشهای دراز، پر از فروشگاههای کوچک و بزرگ، پر از گذرگاههای سوار و پیاده شدن و پر از آدمهای جوراجور. چند ساعت معطلی را به گشت در این سوله میگذرانیم. آن چه روی این برهوت دیروز خیمه زده، چیزی جز بلیت برنده اماراتیها برای پاسخگویی به نیاز ترانزیتی این منطقه نیست. درست نشانهگیری کرده، به هدف زدهاند. این را رنگ آدمهایی که راه میروند، نشستهاند و یا خوابند، میگویند. از همه ملیتها، زبانها و رنگها میتوان نمونهای در این جا دید. اینان یا در حال رفت هستند و یا برگشت. کاروانسرایی میخواهند برای تبدیل مرکب؛ جایی برای تازه کردن نفس. بویینگهای این فرودگاه، شرق و غرب را به هم میدوزند. آن بیرون شمارشان بسیار است. به اندازه یا بیشتر در هوا؛ به اندازه یا بیشتر در دیگر فرودگاههای جهان. در گشت این سوله که شاید تعبیر تهرانی آن «کوچهبرلن» فضایی باشد، گاه گمان میکنم آدمها چه اندازه دوستدار خلق بهشت هستند، امّا ...
ادامه میدهیم تا اذان. سه- چهار نمازخانه کوچک در کمرکش این سوله پر زرق و برق تعبیه شده. به درون یکی از آنها میرویم.
بیخوابی را به صبح رساندهایم. این جا هم با تأخیر پرواز میکنیم. ساعت 9:30 داخل یک بویینگ نیمهپُر میشویم. یکراست به توکیو میرود. از زمین که کنده میشود؛ دُبی را غبارآلود میبینم. از این بالا چشماندازی ندارد. به یمن اختراع ادیسون، شبش بهتر از روز است. یازده ساعت هواپیمایی داریم. نمایشگری آن روبهرو مسیر پرواز را به سوی شرق نشان میدهد. از روی دریای عمان میگذریم. پاکستان، شمال هند، چین، کُره و دریای ژاپن آسمانهای بعدی هستند. نمایشگر، هرازگاه، قبله را هم نشان میدهد. به سمت شب میرویم. هوا زودتر تاریک میشود. آن عقب، دَمِ دُم هواپیما، نمازهای ظهر و عصر، و چند ساعت بعد مغرب و عشا را شکستهبسته میخوانیم.
در فرودگاهی که نزدیک شهر است، به زمین مینشینیم. فرودگاه اصلی، دور از توکیو است. اقامتمان، با لطف سفیر، در کاشانههای سفارتخانه است. همسفران پخش میشوند درون کاشانهها. من و مرتضی هم با آسانسور به طبقه پنجم میرویم.
صبح با صدای جیرجیرکها که به نظر میرسد به مرز فریاد رسیده، بلند میشویم.
ادامه دارد...
هدایت الله بهبودی