هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 129    |    6 شهريور 1392

   


 

حمزه‌زاده: جاده جنگ، یک دوره تاریخی را به خوبی شرح می‌دهد


جاده جنگ؛ در بوته نقد تاریخی


خاطرات سیاسی قوام‌السلطنه


آیت‌الله بروجردی، پهلوی‌ها و غربی‌ها


نقد کتاب جدید دکتر یرواند آبراهامیان


بازخوانی سیاست‌های متاثر از انقلاب اسلامی در «بهشتی از زبان بهشتی»


آرشیوهای روسیه اطلاعات باارزشی درباره تاریخ ایران دارند


تاریخ نویسی جز با تکیه بر آگاهی ملی امکان پذیر نیست-6


نخست وزیرِ پیژامه پوش -2


ثبت و ضبط تاریخ مینوت در داکوتای شمالی


بنیانگذار طرح تاریخ شفاهیِ دانشگاه ویرجینیا، جیمز استرلینگ یانگ درگذشت


 



نخست وزیرِ پیژامه پوش -2

صفحه نخست شماره 129

داستان واردکردن نفت ملِی شدۀ ایران به ژاپن

طرف ایده‏میتسوُ‏ اصرار داشت كه تخفیف 30 درصد منظور شود، و با تأكید می‏گفت: «با چنین تخفیفی است كه می‏توانیم قدرت رقابتمان را در بازار ژاپن حفظ كنیم».

هنوز مسأله دیگری باقی بود. واحد اندازهگیری نفت در ایران «تُن بلند»، و همان واحد معمول شركت نفت انگلیس و ایران بود، كه اكنون برابر 016/1 تن است. لازم بود که وزن به كیلولیتر كه معمول ژاپن بود حساب شود.
آنگاه، در پاسخ به پیشنهاد مصدق نخست‏وزیر، طرف ایده‏میتسوُ‏ تصمیم گرفت كه تدبیری در كار بیاورد که تخفیف 30 درصد در قیمت CIF تحویل ژاپن در اصل محفوظ بماند. كیسوُكه ایده‏میتسوُ‏ می‏گوید: «ما فكر می‏كردیم كه بآسانی می‏توانیم تخفیف 30 درصد بگیریم؛ اما مصدق گفت كه نمی‏توانند این اندازه تخفیف بدهند. خسروشاهی می‏گفت (و فكر می‏كنم كه این ترفند تجاری یا بازارگرمی او بود): «آدم سرسختی [از افراد مؤثر و ذیربط] حالا به اروپا رفته است، و اگر او برگردد وضع مذاكره سختتر خواهد شد. پس زودتر كار را تمام بكنید!» آن شخص واقعاً بلافاصله بعد از آن به ایران برگشت و با او مذاكره كردیم. خسروشاهی چندان با او راه نداشت، و این بود كه به ما گفت که زودتر كار را تمام بكنیم! ضمناً (مصدق) نخست‏وزیر در تصمیم‏گیری شتاب نكرد؛ زیرا که کارشناسِ معتبرِِ او بزودی به ایران بر می‏گشت. تصور می‏كنم كه نخست‏وزیر از او خواسته بود كه هرچه زودتر برای مذاكره با ما از اروپا برگردد. آقای تهشیما می‏گفت كه هرچه بیشتر (از ژاپن) به طرف غرب بروید دادوستد بهتری می‏كنید؛ كه منظورش بترتیب هندیها، ایرانیها، و رو می‏ها یا فرنگیهاست.»


***


درباره كشتی نفتكش:
همه می‏دانستند كه ایران شوق بسیار دارد كه خود كشتی نفتكش داشته باشد. از این سو، ایده‏میتسوُ‏ هم تصمیم گرفته بود كه در همكاری با ایران (برای صادر كردن نفت) از هیچ كوششی فروگذار نكند. اما مصدق، نخست‏وزیر، بی‏مقدمه پیشنهاد كرد كه ایده‏میتسوُ‏ نفتكش خود را به ایران بفروشد. در برابر این سخن، هیچیك از اعضای هیأت مذاكرهكننده، كیسوُكه ایده‏میتسوُ‏ و دیگران، آماده پاسخ دادن نبودند، و همه شگفتزده شدند.
ایده‏میتسوُ‏ در آن هنگام فقط یك كشتی نفتكش، به نام نیشّوماروُ، داشت؛ و چون انتظار می‏رفت كه در مذاكره با ایران موضوع تانكر و چگونگی حمل نفت مطرح شود، پیشتر با شركت كشتیرانی ئینو تبادل نظر كرده و میزان كرایه نفتكش نیچینان ماروُ متعلق به این شركت را به مبلغ ۱,۲۰۰,۰۰۰ دلار برآورد كرده بود. اگر قرار می‏شد كه كشتی فروخته شود، تقریباً به همین مبلغ یا كمتر از آن می‏شد. اما نخست‏وزیر ایران گفت كه قیمت تانكر را به نفت بگیرند، نه به نقد؛ زیرا که در خزانه ایران پولی برای پرداختن بهای تانكر نبود.
مدیرعامل ایده‏میتسوُ‏ در جلسه مشاوره میان اعضای هیأت خریدار نفت در هتل دربند، با تردید و تأمل گفت: «اگر این معامله را با شركت دارنده تانكر مطرح كنیم قبول نخواهند كرد، مگر آنكه دست كم یک سوم قیمت تانكر به نقد پرداخت شود.»
 
در این هنگام خسروشاهی كه پیدا بود فرصت طرح موضوعی را یافته است، گفت: «اكنون در خرمشهر، نزدیك آبادان، فولاد قراضه از بهترین مواد به مقدار حدود 25 تا 30 هزار تُن موجود است. اگر ایران این را بفروشد، بیشتر از ۱,۲۰۰,۰۰۰ دلار قیمت تانكر عایدش می‏شود.»
 می‏شود تصور كرد كه خسروشاهی می‏دانست كه این آهنآلات قراضه آنجا افتاده است، و به احتمال این فكر به سرش آمده بود كه با قیمت فروش آن تانكر خریده شود. نیز، او می‏گفت كه می‏شود فروختن این قراضه‏های فولاد را به ایده‏میتسوُ‏ واگذارد.


كیسوُكه ایده‏میتسوُ‏ در اینباره می‏گوید:
«پیشتر گفتم كه در دوره فعالیت شركت راه آهن جنوب منچوری، شركت ایده‏میتسوُ‏ در كار خرید و فروش آهن بود. از این رو خوب می‏دانستیم كه خرید و فروش آهن و فولاد قراضه كار بسیار پردردسری است، و این معامله به نظرم پرمخاطره آمد. پس این پیشنهاد را بی‏درنگ رد كردم. در معامله آهن آلات قراضه خبرگی لازم است. فكر كردم كه وارد این كار نشویم؛ پس به او گفتم كه اكنون برای این كار نیامده ایم، بلكه برای معامله نفت به ایران آمده ایم.»
سرانجام قرار شد كه خسروشاهی فروختن آهن آلات قراضه را به عهده بگیرد و ایده‏میتسوُ‏ هم تا حد امكان در این كار یاری كند. برابر یادداشت بارون از جریان مذاكرات، این تصمیم به مصدق، نخست‏وزیر ایران، اطلاع داده شد و او به وزرای مربوط دستور داد كه در این راه همكاری كنند.
در روز 10 نوامبر كه دور دوم مذاكره انجام می‏شد فقط دو نفر، خسروشاهی و بارون، به منزل نخست‏وزیر رفتند، و نتیجه گفت‏وگویی را كه روز گذشته در هتل داشتند به او گزارش دادند و نظرش را جویا شدند.
آنها در این جلسه دیگر بار به نخست‏وزیر تأكید كردند كه دولت ایران باید خودش تانكر داشته باشد؛ زیرا که اگر تانكر مال (دولت) ایران باشد این شناور از نظر حقوق بین‏الملل «كشتی عمومی» (دولتی) شناخته می‏شود، و از دادگاه هر كشور جهان می‏شود خواست كه حاكمیت ایران را (صرفنظر از محلی كه كشتی در آنجاست) بشناسد. نخست‏وزیر هم زود متوجه شد كه نفتكش متعلق به دولت ایران دارای حق «برونمرزی» خواهد بود، و نفتی هم كه به این تانكر بار شده است از این امتیاز بهره‏مند.
این دو نفر درباره مطلب دیگری هم از نخست‏وزیر ایران نظر خواستند: كرایه محموله نفتی میان لس‏آنجلس و ژاپن 7 دلار و 60 سنت می‏شد، و برآورد كرایه میان آبادان و ژاپن به 10 دلار و 80 سنت می‏رسید. اختلاف این دو كرایه 3 دلار و 20 سنت (در هر بشكه) است.
مصدق بطور منطقی پاسخ داد كه ایران این تفاوت 3 دلار و 20 سنت را می‏پذیرد [و آن را از قیمت فروش نفت كسر می‏كند.]
از سوی دیگر، در این دیدار دوم خسروشاهی پیشنهاد متقابل ایده‏میتسوُ‏ را، كه آن چهار نفر بعد از دور اول مذاكره در روز گذشته به هتل محل اقامت خود برگشته و پس از بحث و تبادل نظر آماده كرده بودند، به نخست‏وزیر تقدیم و خواهش كرد كه تا ساعت 5 بعدازظهر روز 11 نوامبر به آن پاسخ داده شود.

***


در توكیو دست اندركاران این طرح در مركز شركت نفتی ایده‏میتسوُ‏ ناراحت و نگران وضع مدیرعامل این شركت و همكار او تهشیما بودند كه با پنهانكاری از فرودگاه هانهدا روانه شده بودند. فكر می‏كردند كه آیا آنها به آسانی توانسته اند به تهران برسند؛ آیا در اینجا موفق به ملاقات با مصدق، نخست‏وزیر ایران، شده اند؛ و آیا مذاكرات خرید نفت خوب پیش می‏رود؟
برای اینان كه سخت نگران و در انتظار بودند تلگرامی آمد كه می‏گفت كه این مسافران رسیده اند؛ اما فقط نوشته بودند كه در دربند هستند.
آقای ریوسوُكه سوُئه ماتسو متصدی اسناد و مكاتبات شركت ایده‏میتسوُ‏ كه كار تشریفات سفر آنها را به تهران انجام می‏داد، می‏گوید:
«نمی‏دانستیم كه دربند كجاست. قرار شد كه نقشهای پیدا كنیم و در آن جستوجو كنیم. اما در نقشه‏های معمولی نام این محل نیامده بود. پس نزد آقای بیوك اوءتسوُكی كه برای ترتیب سفر تهران آنها یاری فراوان كرده بود رفتیم و نقشه دقیق خاص شركت هواپیمایی را امانت گرفتیم، و سرانجام این محل را پیدا كردیم. اینجا آبادی كوچكی در شمال شرق تهران بود. متعجب و نگران شدیم كه چرا آنها را به آنجا بردهاند. اما تلگرام دیگر كه رسید دانستیم كه اینجا هتل دربند است، و همه خندهمان گرفت. به هر حال، هیچ از وضع آنجا نمی‏دانستیم.»

 
همزمان با این سردرگمی و آشفتگی در توكیو، در تهران هیأت مذاكره كننده پس از بررسی نتیجه مذاكره اول با مصدق، نخست‏وزیر، پیشنهاد متقابل ایده‏میتسوُ‏ را به نخست‏وزیر تقدیم داشت. كپی نسخه این پیشنهاد به زبان انگلیسی باقی مانده است. كوتاه و سادهشده آن در زیر می‏آید:
اول: درباره [خرید] نفتكش بود، كه دولت ایران اشتیاق بسیار به آن نشان می‏داد؛ به این ترتیب كه مواد فولادی قراضه كه دولت در خرمشهر داشت به بهای عادلانه خریده شود، و دولت حاصل فروش آن را به خرید تانكر حدود ۷۰,۰۰۰ تنی و به مبلغ حدود ۱,۲۰۰,۰۰۰ دلار تخصیص دهد. پس از آن دولت ایران این نفتكش را به شركت ایده‏میتسوُ‏ اجاره دهد تا با آن نفت از ایران به ژاپن حمل كند.
دوم: درباره مقدار نفت مورد معامله بود، كه در مذاكره اول با نخست‏وزیر مطرح نشده بود. مقدار فراورده‏های نفتی كه ایده‏میتسوُ‏ در آینده نزدیك می‏خرد ۴۰۰,۰۰۰ تُن و قیمت آن برپایه نازلترین قیمت رایج نفت سواحل خلیج مكزیك با منظور كردن كسر و تخفیف به نرخهای زیر باشد:

ــ بنزین 25 درصد
ــ دیگر فراورده‏های نفتی 29 درصد
علاوه بر این، معادل اختلاف كرایه حمل از آبادان به ژاپن و از لس‏آنجلس به ژاپن نیز در قیمت تخفیف داده شود.


مدت این قرارداد 10 سال از تاریخ تحویل نخستین محموله از این ۴۰۰,۰۰۰ تُن خواهد بود. در این مدت شركت ایده‏میتسوُ‏ می‏تواند به قیمتی كه به این شركت امكان رقابت با دیگر شركتهای نفتی ژاپن را می‏دهد فراورده‏های نفتی به صورت انحصاری از ایران به ژاپن وارد كند. قیمت (ترجیحی) این محموله‏ها (پس از ۴۰۰,۰۰۰ تُن اول) بهتناسب احوال وقت و با توافق طرفین معین خواهد شد.
نیز، در این طرح قرارداد كیفیت فراورده‏های نفتی و نحوه پرداخت قیمت آن و موارد دیگر معین شده، و در پایانِ متن آمده بود:
«به ملاحظه اوضاع كنونی بین‏الملل پیرامون نفت ایران، قطعاً لازم است كه شركت ایده‏میتسوُ‏ همانكه نمایندگانش به ژاپن بازگردند، از دولت ژاپن برای وارد كردن نفت ایران اجازه بگیرد؛ و امید دارد كه این موضوع در اینجا محرمانه نگه داشته شود.»
پس از ارائه این پیشنهاد متقابل، دو نماینده ایده‏میتسوُ‏ (كه به ملاقات دوم با نخست‏وزیر رفته بودند) خواهش كردند كه تا ساعت 5 بعدازظهر روز 11 نوامبر به آنها پاسخ داده شود، چون قرار بود كه روز 13 نوامبر از تهران روانه شوند و به ژاپن بازگردند.
از جانب ایران اطلاع داده شد كه آنها روز چهارشنبه 12 نوامبر بار دیگر به منزل نخست‏وزیر بروند. این دعوت از سوی ایران چه معنایی داشت؟
ساعت 10 صبح روز 12 نوامبر ایده‏میتسوُ‏ و تهشیما، دو مدیرعامل ایده‏میتسو، به منزل نخست‏وزیر رفتند؛ و همانكه به اینجا رسیدند علت این دعوت را فهمیدند.

***


«صبح چهارشنبه 12 نوامبر نزدیك ساعت 10، به دیدن نخست‏وزیر رفتیم. در میان كسانی كه در اتاق پذیرایی منتظر بودند، بیمقدمه با مردی كه ن می‏شناختیم ملاقات كردیم. او هم بظاهر منتظر بود تا نخست‏وزیر را ببیند.»
یادداشت بارون از جریان مذاكره كه پیشتر از روی آن نقل شد گزارش گفت‏وگوها بود كه وكیل حقوقی ایده‏میتسوُ‏ نوشته بود. اما آنچه در اینجا می‏آید گفته‏های كیسوُكه ایده‏میتسوُ‏ مدیرعامل این شركت است كه در مذاكرات نفت با ایران مسئولیت اصلی را داشت. او می‏گوید: «در میان صحبتمان با این شخص كه بدون آگاهی مقدماتی از اوضاع ژاپن با ما سخن می‏گفت، رفتهرفته معلوممان شد كه او همان كسی است كه كارایی و اختیار بسیار در اینجا دارد.»
 
مدیر عامل ایده‏میتسو می‏افزاید:
«هنگامی به او برخوردیم كه برای گرفتن پاسخ ایران به پیشنهادمان از مصدق به منزل نخست‏وزیر رفته بودیم. این بار آقای بارون با ما نیامد، و یادم است كه ما سه نفر، من و تهشیما و خسروشاهی بودیم.
«مأمور پذیرایی ما را به اتاقی راهنمایی كرد كه حدود 10 تاتامی مساحت داشت، و محل انتظار برای ملاقات نخست‏وزیر بود، و این بار ما را به اتاقی كه تختخواب موصوف در آن بود نبردند.
«چند ایرانی روی صندلیها نشسته بودند و میان خود گفت‏وگو می‏كردند، و چند نظامی هم بودند. ما هم در گوشهای نشستیم و منتظر ماندیم. مردی حدود چهلساله به اینجا آمد. او قدی متوسط داشت و باهوش می‏نمود، و عزم و كاربُری از چهرهاش پیدا بود. كراواتش در روی سینه اثر لكه‏های چرك داشت كه جلب نظر می‏كرد، و این منظره هنوز بروشنی در یادم مانده است.»
«او با كسی از حاضران خصوصیت نشان نداد، و می‏شود گفت كه ماهرانه سر صحبت را باز كرد و درباره اوضاع ژاپن از ما پرسید. انگلیسی او لحنی غلیظ، كه شاید لهجه لندن بود، داشت.»
«البته سلام و احوالپرسی نكردیم و كارت ویزیت هم به یكدیگر ندادیم. نخست فكر كردیم كه او هم منتظر ملاقات نخست‏وزیر نشسته است، و آسودهخاطر به او پاسخ دادیم. اما رفتهرفته پرسشهایش دقیقتر و سختتر شد، و تعجبمان را برانگیخت؛ و سرانجام چهره حقیقی او را شناختیم. در این هنگام از دیگران كه در اتاق انتظار نشسته بودند، هیچكس نمانده بود.»

این شخص همان بود كه خسروشاهی می‏گفت كه گرداننده كارهای نفت است؛ و چون در ایران نبود، [خریداران نفت] با مصدق، نخست‏وزیر، درباره قرارداد مذاكره كرده بودند. منظور خسروشاهی كه می‏گفت كار را زودتر فیصله بدهند، با آمدن این شخص به انجام نرسید.


در یادداشتهای بارون درباره مذاكرات ایده‏میتسو با دولت ایران گفته شده كه حسیبی، از رؤسای حزب اكثریت (جبهه ملی) و عضو مؤثر مجلس شورای ملی، و در دستگاه حكومت شخص دوم پس از مصدق است. او از اعضای هیأت سه نفره كه برای فروش نفت به خارج تشكیل داده شد نیز بود. با اینكه برای مأموریتی به هلند رفته بود، نخست‏وزیر تلگرام فرستاده و او را برای مذاكره با شركت ایده‏میتسوُ‏ به ایران خواسته بود. آشكار می‏نمود كه نخست‏وزیر درباره امور نفت چندان نمی‏داند؛ اما این شخص خوب كنكاش می‏كرد، و در جزئیات امور اداری هم دقیق بود. گفتند كه او آقای حسیبی است، و قرار است كه از آن پس مذاكره را با آقای حسیبی ادامه بدهیم.


برای هیأت ایده‏میتسو طرف مذاكره بسیار سختگیری پیدا شده بود، و هر سه نماینده این شركت نفتی رفتهرفته آثار اضطراب در چهرهشان نمودار می‏شد.


مدیرعامل ایده‏میتسوُ‏ می‏گوید:


«حسیبی عقیده داشت كه اگر هم نخست‏وزیر پذیرفته باشد، او كه یكی از اعضای هیأت [سه نفره] است می‏داند كه مجلس شورای ملی این توافق را رد خواهد كرد. این پیشنهاد 30 درصد تخفیف را به هیچ وجه نمی‏توان قبول كرد.
«او این حرف را با لحنی سخت و قاطع گفت. بسیار تعجب كردیم و هیچ نگفتیم.
«آیا تا پسفردا كه نمایندگان ایده‏میتسوُ‏ بر می‏گشتند، این مذاكره به نتیجه می‏رسید؟ فكر كردیم كه این رفتار فقط گونهای چانهزدن است، و فردا آسانتر به توافق خواهیم رسید.»
اما این توافق آسان به دست نیامد.

***


درباره گفت‏وگوهای سخت و پیچیده با حسیبی، به «یادداشتهای بارون از مذاكرات تهران» نگاهی بیفكنیم:
«حسیبی كه رفته رفته چهره حقیقی خود را نشان می‏داد، پی در پی نمایندگان ایده‏میتسوُ‏ را سؤال‏پیچ می‏كرد؛ چنانكه پنداری اعتبار این شركت را می سنجد یا عملكرد آن را بررسی می‏كند، می‏پرسید كه ایده‏میتسوُ‏ چگونه شركتی است؛ چه رابطهای با كارتلهای نفتی دارد؛ حالا از كجا فراورده‏های نفتی وارد می‏كند، و به چه نرخی؛ به چه نسبت با نفتكشهای خودش حمل می‏كند و چه اندازه با تانكرهای كرایهای؛ چه تأسیسات و شبكه فروشی دارد؛ فروش سالانهاش چه اندازه است، و برنامه‏های آینده و پیشبینیاش در این تجارت چیست؟ و پرسشهای دیگر. در برابر این سؤالها، تهشیما، مدیرعامل ایده‏میتسوُ‏، پاسخ داد: حدود 60 درصد واردات نفت ایده‏میتسوُ‏ از ناحیه لس‏آنجلس است و حدود 40 درصد آن از ناحیه سان فرانسیسكو، و اندكی هم از ناحیه هوُستون وارد می‏كند. از نظر وسیله حمل هم حدود 25 درصد مواد نفتی را با نفتكش خود و حدود 75 درصد دیگر را با تانكر كرایهای وارد می‏كند. فروش ایده‏میتسوُ‏ سالانه حدود ۵۰۰,۰۰۰ كیلولیتر است، و این رقم رو به افزایش دارد. 60 درصد شركتهای فروش نفت در ژاپن از توابع شركتهای عظیم نفتی بین‏المللی است، 30 درصد این شركتها با سرمایه مساوی خارجی و داخلی اداره می‏شود، و 10 درصدِ مانده این شركتها با سرمایه داخلی یا سرمایه خود ژاپنیها می‏گردد، كه ایده‏میتسوُ‏ از این نمونه است.


حسیبی با صدای فریادمانند گفت: «شركت نفت انگلیس و ایران مدعی مالكیت نفت ایران شده و (به دادگاه) شكایت برده است. اما این نفت كه ایده‏میتسو می‏خواهد بخرد از منابع زیرزمینی ایران و به دست ایرانی استخراج شده است، و اینطور نیست كه شركت نفتی انگلیسی صاحب آن شده و از ملكیت ایران درآمده باشد.


«ذخیره نفتی كه هنگام ملی شدن نفت ایران برجای ماند برای مصرف داخلی اختصاص یافت، و برای فروش به خارجی عرضه نشد. پس ذخیره موجود نفت در ایران هیچ مسأله ای از نظر حق مالكیت ندارد. اما پیشنهاد ایده‏میتسوُ‏ به نخست‏وزیر اصلاً پذیرفتنی نیست، و حتی ممكن است وضعی پیش بیاید كه به جای فروش به چنین قیمت نازلی نفت را به رایگان به ایده‏میتسوُ‏ تحویل بدهیم.
«از طرفی هم ایران حالا سرگرم مذاكره با ایتالیا برای خرید یك نفتكش ۳,۵۰۰ تنی است؛ و ممكن است كه برای كل قیمت آن به جای پول نفت بدهد.»

«ایده‏میتسوُ‏ چه نوع فراورده نفتی می‏خواهد از ایران بخرد؟»
طرف ایده‏میتسوُ‏ در پاسخ این سؤال محصولات نفتی مشخص مانند بنزین با اكتان بالا و دیگر مواد را برشمرد. در این هنگام حسیبی ناگهان شیشه كوچكی حاوی نمونه بنزین از جیبش بیرون آورد، و با فریاد گفت: این بنزین است! این بنزین است!
كِیسوُكه ایده‏میتسوُ‏ می‏گوید:
«او گفت: این بنزین است! این بنزین است! چون ما معمولاً به این ماده گازولین می‏گوییم. چند لحظه گیج بودم؛ اما یادم آمد كه در انگلیس گازولین را بنزین می‏گویند. او می‏خواست با این حركت به ما نشان بدهد كه فراورده‏های نفتی ایران چنین كیفیت خوبی دارد؛ اما برای من مایه خجلت بود، زیرا كه در آن وقت هنوز نمی‏توانستم میان مواد نفتی با كیفیتهای متفاوت فرق بگذارم.»


«پس این نمونه نفت سنگین را تكان دادم و شیشه را وارونه گرفتم. به این شیوه، اندازه چسبندگی نفت سنگین را برآورد می‏كنند. باز روشی یادم آمد كه برادرم بارها به كار می‏بُرد. از نفت سنگین [چند قطره] روی كاغذ چكاندم و آن را در آفتاب نگه داشتم و نگاه كردم و بو كردم.


«این كارها را كردم؛ اما در واقع نمی‏دانستم كه درجه سنگینی نفت را چطور باید تشخیص داد، و فقط وانمود كردم كه دارم آن را می‏سنجم. آثار رضایت و خشنودی در صورت حسیبی پیدا شد.»
گفت‏وگوی تخصصی دیگر هم شد. در «یادداشتهای مذاكرات» نوشته بارون می‏خوانیم كه «در مذاكره با مصدق، نخست‏وزیر، و حسیبی آشكار شد كه موضوع پرداخت (یا دریافت) قیمت (فراورده‏های نفتی) به ایران هم برای این دولت حائز نهایت اهمیت شده است.


«طرف ایران می‏خواست نفت بفروشد؛ اما می‏خواست قیمت آن را هرچه زودتر و تمام و كمال دریافت بكند.»

 ادامه دارد..

بخش سوم و پایانی: در شماره آینده

هاشم رجب زاده

منبع: فصلی از کتاب «قضیّۀ نیشّومارُو»؛ بخارا ،سال پانزدهم، ش 91، بهمن و اسفند 91، ص 184


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.