جامعه روحانیت مبارز
صادق سلیمی بنی و آیت مظفری
انتشارات: پژوهشکده تحقیقات اسلامی
چاپ: 1388
قیمت: 4 هزار تومان
در این کتاب نویسندگان علاوه بر معرفی «جامعه روحانیت مبارز» به تاریخچه، مبانی فکری، دیدگاهها، مواضع، جایگاه آن در جامعه ایران و عملکردهای آن قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازند. عمده اطلاعات تحقیق حاضر از طریق بررسی بیانیههای رسمی و انجام مصاحبه با اعضای شورای مرکزی این تشکل روحانی و دیگر صاحبنظران گردآوری شده است. نویسندگان کتاب در حین گردآوری اطلاعات با محدودیتهایی مواجه بودهاند، از جمله سختی برقراری ارتباط با اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت در اغلب موارد و عدم تمایل برخی از آنها برای در اختیار قرار دادن اطلاعات و نیز عدم دسترسی آسان و سریع به منابع دست اول، که رسیدن به نتیجه پژوهش را سرعت میبخشید، اما تلاش نویسندگان و همکاری دیگر اعضای جامعه روحانیت، سختیها را آسان نموده است.
به گواهی تاریخ، جریان اسلامی نقش مهمی را در تحولات سیاسی، اجتماعی در ایران معاصر داشته است. جریان اسلامی به رهبری روحانیت، در عصر دیکتاتوری رضاشاه، دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. رضاشاه مصمم بود با کمک قدرتهای استعماری به ویژه انگلیس و روشنفکران سکولار، به گمان خود اسلام، تشیع و روحانیت را ریشهکن کند. با سقوط استبداد رضاشاهی، پهلوی جدید کوشید، چهره نظام رضاشاهی را بهبود ببخشد.
جریان اسلامی از این فرصت و نیز از جوانی و بیتجربگی محمدرضا، استفاده لازم را برد و به سرعت خود را بازسازی کرد. در همین دوران جریانهای دیگری چون جریانهای مارکسیستی و ملیگرا نیز تلاش خود را برای به دستگیری قدرت آغاز کردند. جریان مارکسیستی به پشتوانه نیروهای اشغالگر شوروی حداکثر توانستند نمایندگانی معدود در مجلس و چند وزیر در کابینه وارد کنند، امّا نیروهای ملیگرا با کمک جریان اسلامی به رهبری آیتالله کاشانی زمام دولت را به دست گرفتند. امّا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آنان را از صحنه قدرت حذف کرد. پس از کودتا و سرکوب شدید جریانهای مخالف جریان سلطنت، فضای یأس بر بسیاری از نیروها حاکم شده بود. در این میان برخی جوانان رادیکال راه مبارزه با رژیم پهلوی را مبارزه مسلحانه دیده و بدان روی آورده بودند. عدهای دیگر نیز به مبارزه پارلمانی دل خوش کرده بودند.
در این زمان جریان اسلامی مرجعیت و روحانیت شیعه ابتدا به نصیحت، نامه، توصیه، پیامهای هشدار دهنده و انتقاد، بر اساس وظیفه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به محمدرضا پهلوی اقدام کردند. اما وقتی به نتیجه نرسیدند و به تصمیم و نقشه رژیم برای خارج کردن اسلام از سیاست و جامعه پیبردند، آنان نیز تلاش برای سقوط نظام سلطنتی را آغاز کردند. با آشکار شدن نیّت پهلوی دوم برای مبارزه با اسلام در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، امام خمینی(ره) نیز از همان سال مبارزهای بنیانی را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد.
بیگمان در شرایط استبداد پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در حالی که سکولاریزم حاکمیت خود را در کشور و حتی حوزههای دینی گسترانده بود، در نظر بعضی شکست رژیمی چنان قدرتمند کاری ناممکن مینمود، چون علاوه بر رهبری امام خمینی(ره) حرکت انقلابی نیازمند کادر فعالی از نیروهای جان بر کف بود که بتواند تا زمان به ثمر رسیدن نهضت، انواع سختیها اعم از نیش و کنایههای متحجرین و منفعلین، تا زندان و شکنجه و تبعید را به جان بخرند. تردیدی نیست که درک جایگاه «روحانیت مبارز» شیعه در نهضت اسلامی اخیر مبتنی بر شناخت جریانهای درون روحانیت در آغاز نهضت امام خمینی(ره) است. گفتنی است که جریان اسلامی در درون خود از دو نوع تشکل سیاسی برخوردار بوده است:
اول: تشکلهای روحانی همچون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز،
دوم: تشکلهای غیر روحانی امّا مرتبط با روحانیت، همچون فدائیان اسلام، هیئتهای مؤتلفه اسلامی و مانند آنها. از دیدگاه نویسندگان کتاب تشکلهای روحانی در سال ۱۳۴۱ شامل چهار گروه متمایز به شرح زیر بود:
۱. روحانیت انقلابی: که در رأس و رهبری آن امام خمینی(ره) قرار داشت و با احساس تکلیف نسبت به اجرای احکام و ارزشهای اسلام و برپایی حکومت اسلامی با رژیم پهلوی مبارزه میکرد.
۲. روحانیت وابسته به حکومت پهلوی: این گروه به شدت از محمدرضا پهلوی به عنوان تنها پادشاه شیعه حمایت میکردند، با دربار پهلوی رابطه داشته، دعاگوی رژیم بودند و با گروه اوّل به شدت مخالفت میکردند.
۳. روحانیت میانهرو: این بخش از روحانیون گرچه با استبداد موافق نبودند، امّا به سقوط رژیم پهلوی نیز اعتقاد نداشتند. آنان تلاش میکردند تا رژیم به قانون اساسی مشروطه عمل کند.
۴. روحانیون غیر سیاسی: این گروه از روحانیان به شدت از ورود و دخالت در سیاست پرهیز میکردند.
آنان تمام تلاش خود را به تحصیل، تدریس، و بیان مسائل اخلاقی و معنوی معطوف کرده بودند. آن چه امروز با عنوان «جامعه روحانیت مبارز» میشناسیم، تشکلی برآمده از همان روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) است که علاوه بر جذب بخشهای دیگری از روحانیت به نهضت اسلامی، در آگاه سازی مردم و هدایت جریان مبارزه به پیروی از امام و تثبیت جایگاه رهبری نقش اساسی داشته است. در سال ۱۳۵۶، تعدادی از یاران و شاگردان امام به تشکل این گروه رسمیت بخشیدند و در تحولات سال ۱۳۵۷ با توجه به حضور در پایتخت، اقدامات سرنوشت سازی انجام دادند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مقابل بحرانها و مشکلات اوایل انقلاب ایستادند و در تثبیت نظام اسلامی در عرصههای مختلف فکری و اجرایی فعالانه کوشیدند. بر این اساس با توجه به نقش جامعه روحانیت در بنیانگذاری، استمرار و پیروزی انقلاب اسلامی و تأثیری که در سرنوشت جامعه ایران دارد، شناخت بیشتر و علمیتر آن ضروری است.
کتاب جامعه روحانیت مبارز شامل هشت فصل است. عناوین این کتاب 376 صفحهای عبارت است از : کلیات (معرفی جامعه روحانیت) تاریخچه و تحولات، مبانی فکری جامعه روحانیت مبارز، اهداف و سیاستها، عملکرد جامعه روحانیت، میزان حضور جامعه روحانیت در ارکان نظام، ائتلاف و مشارکت سیاسی جامعه روحانیت، پایگاه اجتماعی جامعه روحانیت.
در بخش «تاریخچه و تحولات» انشعاب مجمع روحانیون مبارز و آغاز اختلاف دیدگاه در میان گروهی از روحانیون مورد اشاره قرار گرفته است: بدنبال اختلافات در درون جامعه روحانیت سه تن از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز (1) احساس کردند که امکان فعالیت با دیگر اعضای جامعه روحانیت تحت یک تشکل واحد را ندارند. بر این اساس در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در فروردین سال 1367 افراد یاد شده ضمن انشعاب از تشکل قبلی خود، با موافقت امام خمینی(ره) تشکل جدید «روحانیون مبارز تهران» را که بعدها به مجمع روحانیون مبارز معروف گشت به همراه تعداد دیگری از روحانیون که عمدتا از اعضای دفتر امام بودند، تاسیس کردند. آنچه که بهانه انشعاب قرار گرفت لیست نامزدها برای مجلس سوم بود. در رایگیری شورای مرکزی جامعه، آقایان حجازی، هادی غفاری و سید محمود دعایی که مورد حمایت طیف آقای کروبی در جامعه روحانیت بودند، اکثریت لازم را برای قرار گرفتن در لیست نامزدها کسب نکردند. اصل آن بود که آنان به خرد جمعی احترام میگذاشتند، اما با توجه به اختلاف دیدگاهی و در اقلیت بودن ترجیح دادند که انشعاب کنند.(2)
در بخش پیوستها و ضمائم زندگینامه بیست و شش تن از اعضای آن، اساسنامه اولیه و اساسنامه دوم و تشکیلات جامعه روحانیت در تهران و اساسنامه فعلی آن مورد اشاره قرار گرفته است. نویسندگان کتاب خود اذعان نمودهاند تحقیق حاضر خالی از عیب و نقص و مبرا از انتقاد علمی نیست. هرچند کتاب از معدود منابع موجود در خصوص جامعه روحانیت مبارز است و این خود ویژگی اصلی آن بنظر میرسد، اما نگاه جانبدارانه کتاب به این تشکیلات، بدون در نظر گرفتن نقدهای سایر تشکلهای اسلامی به جامعه روحانیت مبارز از جمله ضعفهای کتاب محسوب میگردد.
پانوشت:
1- حجج اسلام مهدی کروبی، سید محمود دعایی و حیدر علی جلالی خمینی(ره).
2- ص 88.
محمود فاضلی