سالهای بی قرار
قرائت و روایتی جدید از رویداد انقلاب اسلامی ایران از زبان جواد منصوری
با تحقیق و تدوین محسن کاظمی
انتشارت سوره مهر
چاپ اول: اردیبهشت 1392
قیمت: 29900 تومان
تاریخ انقلاب اسلامی با فراز و فرودهایش، همواره مورد توجه تاریخ نگاران، پژوهشگران و نویسندگان داخلی و خارجی بوده است و با چاپ هر اثری در این موضوع، گوشه ای از زوایا و اتفاقات این نهضت بزرگ مردمی بر مخاطبان روشن میشود و در این فرآیند تاریخی و تحقیقی، تلاشها و از جان گذشتگیهای بزرگمردان و دلیرزنان این مرز و بوم، بر همه آشکار میگردد.
در دهه اخیر با همت و پشتکار نهادهای فرهنگی و انقلابی همچون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، شاهد تدوین و تولید آثار ارزشمند و با محتوایی در حوزه تاریخ شفاهی و تاریخ پژوهی انقلاب اسلامی بودهایم که این روند در آینده نزدیک باعث رونق جریان ثبت تاریخی، تاریخ شفاهی و تاریخنگاری انقلاب و نیز انتقال و گسترش این مفاهیم به نسلهای آینده و حتی خارج از کشور خواهد شد.
جواد منصوری از چهرههای فعال و انقلابی تهرانی است که از همان سالهای نوجوانی در محافل مذهبی با فعالان سیاسی و جریانات سیاسی آشنا میشود و بعد در جوانی از مؤسسین و پایهگذاران گروهها و و تشکلهای خاص مبارزتی میشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نخستین فرمانده سپاه پاسدران انقلاب میشود و در سالهای بعد متصدی امور زیادی در نهادهای انقلابی و به ویژه وزارت امور خارجه و سفیر در کشورهایی چون چین و پاکستان میشود. نخستین بار خاطرات ایشان در سال 1371 در دوران سفارتش در اسلام آباد تدوین و به چاپ میرسد و در بار دوم در سال 1389 بازنویسی و ویراست جدید و تکمیلی از خاطرات ایشان بر مبنای مصاحبههای جدید و روش کاملاً تحقیقی و تاریخی تدوینگر، شروع و در سال 1392 به چاپ میرسد.
این کتاب زندگینامه و خاطرات جواد منصوری از زمان کودکی، نوجوانی، جوانی و فعالیتهای سیاسی و انقلابی ایشان تا 22 بهمن ماه 1357 و پیروزی انقلاب است که در 10 فصل تدوین شده است.
31 صفحهی اول کتاب، حاوی پیش گفتار، مقدمه و پیش خاطره (معرفی اجمالی راوی) است. محسن کاظمی با داشتن تجربههای بسیار زیاد در تدوین مجموعههای انقلاب اسلامی، این اثر را نیز با سبکی همچون خاطرات عزت شاهی ولی با ادبیاتی متفاوتتر از آثار گذشته در پژوهشهای تاریخی به رشته تحریر درآورده که در نوع خود حائز اهمیت بوده و الگویی خوب برای تحقیقپژوهان و کارآموزان تاریخ شفاهی و تاریخ انقلاب اسلامی به شمار میرود.
فصل اول «پنجاه و 5 نفر» با دستگیری جواد منصوری در بعد از ظهر 23 مهر 1344 شروع میشود. در این فصل نحوه کشف و دستگیری اعضاء حزب ملل اسلامی، تشکیلات، سازماندهی و جذب نیروی حزب، چگونگی محاکمه اعضای حزب ملل اسلامی، شرایط زندان قصر، ادامه تحصیل راوی و آزادی از زندان بعد از سه سال و نیم در 29 اسفندماه 1347 اشاره شده است. در پایان فصل نیز 33 پی نوشت جهت گویا سازی ذکر شده است.
در فصل دوم با عنوان «پشت پنجره»، تدوینگر کتاب زندگی کودکی و نوجوانی و شروع فعالیتهای سیاسی و مذهبی راوی را پیش روی مخاطب قرار میدهد. در صفحه ی 83 نحوه ورود به مسائل سیاسی را چنین بازگو میکند: «روزی برادرم در حالی که مشغول خواندن اعلامیهای بود، آقای علامه (طبق معمول سرکشیهای مخفیانه از کلاسها) سرزده وارد کلاس شد و اعلامیه را از دست او گرفت و بعد از این قضیه قصد ملاقات با پدرم را داشت، که موفق نشد، در نتیجه نامهای به ایشان (پدرم) نوشت و در آن متذکر شد: «فرزندان شما یا باید درس بخوانند و یا دنبال امور سیاسی بروند و اینکه عاقبت آن هر چه باشد، شما و خودتان مسئول هستید» پدرم با مطالعه این نامه، مطلب را با ما در میان گذاشت و توصیه کرد: «شما دنبال درس باشید، این گونه فعالیتها برای شما زود است و به شما لطمه میزند.»
در ادامه این فصل خاطراتی از کار در بازار، نحوه ورود به دبیرستان علوی، یار مهربان دبیرستان (هاشمیان)، مراسم شبهای یکشنبه، انجمن اسلامی دانش آموزان، راهاندازی صندوق تعاونی هماهنگ، جریان فیضیه قم، قیام 15 خرداد، نحوه معلمی راوی و حضور و انصراف در انجمن حجتیه، بیان شده است. در پایان فصل، 28 پینوشت ذکر شده است که اطلاعات خوبی از مباحث مطرح شده متن به ویژه انجمن حجتیه، را به مخاطب معرفی میکند.
فصل سوم با عنوان «تلاشی تازه» زندگی جدید جواد منصوری پس از آزادی از زندان را پیش روی خواننده قرار میدهد.
در این فصل، برخورد اطرافیان با موضوع زندان رفتن راوی، ورود به دانشگاه تهران در رشته اقتصاد، تشکیل گروه حزب الله و بیان اهداف، برنامهریزی و فعالیتهای آن و بالاخره ادغام این حزب با سازمان مجاهدین خلق در سال 1350 و جدا شدن وی از این تشکیلات مورد بررسی و پژوهش خاطرهای قرار میگیرد. در پایان نیز 22 پینوشت تدوین شده که بیشتر به معرفی اعضای حزب الله و عاقبت نافرجام بعضی از افراد سازمان مجاهدین، میپردازد.
فصل چهارم، با این تیتر شروع میشود: «دویدن بیامان». دلیل نام گذاری این فصل تنوع فعالیتها و گسترش مبارزات ضد رژیم توسط راوی است. گسترش و انتقال مفاهیم دینی و مبارزاتی در پوشش تدریس عربی، معرفی افراد فعال در حلقههای درس عربی، آشنایی با آیتالله خامنهای، معرفی جلال گنجهای و عاقبت نافرجام او، آشنایی با دکتر شریعتی و تحلیل راوی از شخصیت علمی و انقلابی ایشان است. در جایی در صفحه 176 میگوید: «من با دکتر شریعتی در هیچ تشکیلات خاصی نبودم و فقط یک بار پس از سخنرانی و در خارج از حسینیه ارشاد او را دیدم و نوشتههای او را به دقت مطالعه کردم... از این روست که باید در مورد او با واقع بینی سخن گفت.»
در ادامه شرح مختصری از سفرهای سیاسی و آشنا شدن با مبارزان انقلابی بعضی از شهرها همچون؛ زنجان، همدان، نهاوند، قم، شاهرود، کرج، دماوند و ... ذکر میشود. پایان بخش این فصل نیز 29 پینوشت گویا و مستند است که در نوع خود کم نظیر و میتواند مرجع بسیار مناسبی برای تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی باشد.
فصل پنجم با عنوان «زخمهای گرم» به خاطرات و شرح وقایع دستگیری مجدد راوی، انتقال به زندان قزل قلعه، انتقال به زندان اوین، شکنجهها و بازجوییهای شدید و سخت تا حد مرگ، مقاومت در برابر بازجوهای ساواک، آشنایی با اشخاص و گروههای سیاسی و انقلابی میپردازد. در این فصل راوی و محقق کتاب، با استفاده از خاطرات و اسناد سایر هم بندها و یا همرزمان، وقایع داخل زندان، نحوه دستگیری و بازجویی، ونیز شرح مختصری از موقعیت زندانهای قزل قلعه و اوین و نیز معرفی مسئولان آنها را در اختیار مخاطب قرار میدهند. این فصل با 28 پینوشت به اتمام میرسد که در گویاسازی متن کار را به اکمال رسانده است.
فصل ششم با تیتر «پشت دیوارهای بلند»، وقایع و حوادث داخل زندان را به تصویر میکشد و از تشدید محدویتهای رژیم بر علیه مبارزان و انقلابیون در زندانها، محاکمه جواد منصوری بعد از ماهها بازجویی، شکنجه و بلاتکلیفی، محاکمه و انتقال به بند محکومین، برخورد و سرنوشت رؤسای زندانها، نجات از سوء قصد در زندان، ممنوعیت اقامه نماز صبح در زندان، دستگیری برادر راوی و بازجوییهای مجدد از سوی ساواک سخن میگوید. 22 پینوشت به گویاسازی اسماء متن میپردازد.
فصل هفتم یکی از فرازهای مهم خاطرهای و تاریخ زندان جواد منصوری است که با عنوان «قصر مجاهدین» به وضعیت زندانیان مجاهدین خلق در زندان قصر میپردازد. در این خاطرات و تحلیلها، افکار، اندیشهها و خط و مشی سران سازمان، نحوه جذب نیرو، چگونگی تبیین اعتقادات مذهبی و انقلابی و مشی سیاسی آنها به تصویر کشیده میشود.
راوی با محوریت قرار دادن خود در بین موافقین و مخالفین سازمان، به مواضع مارکسیستی آنها پی برده و ارتباطش را با ایشان کم میکند و این عمل زمینه ای برای دشمنی و آزار و اذیت سازمان با وی میشود که تا سالها ادامه داشته و حتی منجر به ترور او در سالهای بعد از انقلاب میشود.
در این فصل به برخی از تناقضات و اشتباهاتی که از سوی اعضاء به ضرر سازمان مجاهدین خلق تمام شده اشاره میگردد. بررسی عملکرد، خط مشی سران اصلی در زندان اوین، تغیر ایدئولوژی در سال 1353، ادامه کار با مشی جدید از سال 1354 و اشاراتی به گروه لطف الله میثمی دارد. 23 پینوشت به معرفی اعضاء و سران سازمان مجاهدین خلق و عاقبت آنها در زندان و یا بعد از انقلاب میپردازد.
جواد منصوری در دوران حبس، دو تبعید را نیز در کارنامه مبارزاتی خود بر جای گذاشته که در فصل هشتم و با عنوان «تبعید» بدانها اشاره میکند. نخستین تبعیدگاه او زندان دیزل آباد کرمانشاه است که راوی به شرح وقایع چند ماهه حضور خود در این زندان میپردازد و دیگری زندان مشهد است که بنا بر خواست و پیشنهاد منصوری انجام میپذیرد که تا روز آزادی ادامه مییابد. در زندان مشهد نیز راوی با جریانات و فعالیتهای سران و اعضاء سازمان مجاهدین خلق درگیر میشود و تحلیلی نیز از ترکیب اعتقادی زندانیان سیاسی مشهد ارائه میگردد. کمترین پینوشتها با تعداد 7 عنوان متعلق به این فصل است.
به وجود آمدن فضای باز سیاسی از اوایل سال 1356، استفاده سازمان مجاهدین از فضای به وجود آمده در بیرون از زندان و تأثیرات آن در داخل زندانها، از موضوعاتی ست که در فصل نهم با تیتر «بی قراریها» به آنها اشاره شده و تحلیلهایی نیز از حوادث، سینما رکس آبادان، اقدامات دولت شریف امامی، فاجعۀ 17 شهریور، زلزله طبس، مثلث بیق، 13 آبان 1357 ارائه شده که براساس شنیدهها، روایات و برداشتهای بعد از دوران حبس راوی است. 12 پینوشت به شرح مختصر افراد و وقایع تأثیرگذار در سالهای 56 و 57 اشاره دارد.
و بالاخره در فصل دهم کتاب با عنوان «ای آزادی» وقایع ماههای آبان، آذر و دی ماه 1357 و شور و شعف انقلابی مردم و هیجانات و احساسات فرو خورده و دردمند زندانیان سیاسی در پشت میلههای زندان، و بالاخره ورود امام(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی به روایت جواد منصوری بیان میشود. امیدها، اروزها، اوهام، آخرین نفسهای رژیم طاغوت، لحظه شماری برای رهایی از بند رژیم پهلوی و پیوستن به دریای خروشان ملت، روی کارآمدن دولت بختیار، فرار شاه در 26 دی ماه 57، حضور در ستاد استقبال از امام(ره) و بیان خاطراتی از حضور و نقش مردم در خیابانهای شهر تهران از نگاه راوی به خاطرات منصوری تا روز پیروزی انقلاب پایان میبخشد. فصل پایانی کتاب با 24 پینوشت به اتمام میرسد.
در قسمت منابع و مأخذ، محسن کاظمی از 236 منبع شامل؛ کتاب، مجله، روزنامه، مصاحبه، جزوه، تاریخجه، خاطرات، درگاه اینترنتی، وبلاگ، صحیفه امام(ره)، دانش نامه آزاد ویکی پدیا، سنگ نبشته مزار و ... در تدوین کتاب بهره برده است که در جای خود کاری فاخر در مستند کردن کتاب به شمار میرود.
اسناد و نشانها بخشی از کتاب است که در آن 92 سند شامل، گزارشات ساواک، شهربانی، بازجوییها، دادرسی نیروهای مسلح، صفحات روزنامهها و خاطرات دست نوشته راوی و 20 نشان و علامت از سازمانها، مؤسسات و نشانهای خاص رژیم پهلوی، در آن به چشم میخورد که همگی متناسب و مرتبط با اعلام، مکانها و مختصات متن خاطرات است.
در قسمت عکسها 174 عکس به تصویر درآمده که در مستند کردن خاطرات نقش مؤثری میتواند داشته باشد. پایان بخش کتاب فهرست اعلام است.
محسن عزتی- محقق تاریخ شفاهی
مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات ادبیات پایداری حوزه هنری کرمانشاه