31 تیرماه 1357در حافظه مردم مشهد یادآور و سرآغاز شکلگیری اعتراض همگانی علیه حکومت پهلوی است. در این روز ناگهان تشیعکنندگان مرحوم حاج احمد کافی با شعارهایی علیه حکومت پهلوی فضای خفقان را شکسته و پس از آن مبارزات مردمی شکل نمایانتری به خود گرفت. تحلیلها و نگاه افرادی که در این روز شاهد ماجرا بودند حاوی نکاتی است که به آن اشاره میشود.
پاسخ تعدادی از مصاحبهشوندگان در ارتباط با تشیع جنازه مرحوم کافی در مشهد قابل تامل بود، زیرا این عده براین باور بودند که «انقلاب در شهر مشهد از تشییع جنازه مرحوم کافی شروع شده است». واژههای «انقلابی دیگر»، «جرقه انقلاب» یا «شروع انقلاب» همچنین «انقلاب اول» همه گمانههایی بودند که عامه مصاحبهشوندگان به کار میبردند. هر چند در حوزه تحقیقات تاریخ شفاهی بعضی مواقع با مداخلی مواجهه میشویم که موضوعی ساده تبدیل به پیچیده میشود، ولی از منظر تحقیقات تاریخی ریشهیابی مسائل موجب میشود تا تعابیری که عامه مردم در ارتباط با یک موضوع به کار میبرند چندان مورد اعتماد نباشند.
وقتی در برابر پاسخ تعدادی از افراد قرار میگرفتیم برخی از معادلات فکری به هم میریخت زیرا از دید یک گروه که از ریشهها و لایههای پنهانی انقلاب خبر ندارند همه چیز را در یک موضوع برجسته میکنند. جمله «انقلاب مشهد از تشییع جنازه مرحوم کافی شروع شد» دلیلی بود تا بارها از دید روایتگری معمولی به موضوع نگاه کنم ولی برجسته نمودن چنین موضوعاتی در مباحث و وقایع روزشمار انقلاب موجب میشود تا تحلیلهای به کار رفته چندان مستند نباشند.
مهمترین دلایلی که موجب میشود تا این طیف مصاحبهشوندگان چنین پاسخی را ارائه دهند میتوان در چند محور کلی مورد بررسی قرارداد:
1- فضای بسته جامعه و نبود اطلاع رسانی
2- عدم شناخت جریانات انقلاب
3- برای عامه مردم ریشهیابی مهم نیست بلکه آنچه میبینند دلیلی برای بازگویی گفتههایشان است.
4- ورود به نخستین صحنههای هیجانی انقلاب اعم از راهپیمایی یا درگیریهای سیاسی خیابانی
5- محدود بودن اطلاعات فرد
6- بزرگ واقع شدن آن اتفاق
7- استمرار حرکتهای انقلاب به صورت ملموس بعد از آن راهپیمایی
8- انعکاس موضوع در خاطره جمعی
9- شایعه سازی و...
مجموع عوامل یاد شده کمک میکند تا حافظه عموم مردم یا تلقی آنها از موضوع مورد نظر برجسته شده و تمام تحولات را در آن حادثه بازکاوی کنند.
حجة الاسلام حاج شيخ احمد ضیافتی كافي اول خردادماه 1315ه ش. در مشهد متولد شد، ایشان تحصيلات حوزه ازمدرسه نواب شروع كرد و بعد از مدتي جهت كسب علم و دانش راهي نجف شد و از محضر بزرگاني چون سيد ابوالقاسم خوئي، سيد محسن حكيم و سيد اسدالله مدني كسب فيض نمود. درسال 1338 بعد از ازدواج برای ادامه تحصیل راهي قم شد. شروع مبارزات سياسي كافي عليه حکومت پهلوی به اواخر سال 1341 باز ميگردد.
20مرتبه احضار به ساواك، بازجوئي و تبعید موجب شده تا اين خطيب شهير شخصيتي سياسي از لحاظ تشكيلات آن زمان باشد. مهمترين مسائلي كه در خطابهها مورد بحث مرحوم کافی بوده است عبارتند از: انتقاد از وضعيت جامعه، ايراد مطالب انتقادي، سخنراني عليه اسرائيل و حمايت از امام خميني(ره) و مراجع که موجب ميشوند او ممنوعالمنبر، بازداشت و تبعيد شود. وي علاوه بر مبارزات سياسي، فعاليتهاي فرهنگي نیز چون تأسيس مهديه، صندوق قرضالحسنه، درمانگاه و ... در طول حیاتش داشته است.
ساعت 6 صبح جمعه 30/4/1357 مرحوم كافي به همراه خانواده از قوچان به طرف مشهد در حركت بودند، اتومبيل او با دو اتومبيل ديگر تصادف میکند كه خود او و فرزند 10 سالهاش و هفت تن ديگر كشته ميشوند. صبح 31/4/57 با انتشار خبر در گذشت كافي عده زيادي از مردم براي تشيع جنازه در بالا خيابان مشهد تجمع ميكنند و به جمع تشيعكنندگان مي پيوندند. وقتي خاطرات انقلابيون شهر مشهد مرور میشود، بسياري از آنان بر اين نظرند، انقلاب شهر مشهد از تشيع جنازه مرحوم كافي شروع شد. مراسم تشیع مرحوم کافی در باور عموم مردم به عنوان يك اعتراض به رژيم پهلوي، آن هم با شعار عليه شاه و اعتراض عملي عليه حكومت بوده است.
31 تيرماه 1357 نقطه عطفي در مبارزات مردم مشهد عليه حکومت پهلوی است. دراين روز تب اعتراضات تا حدي است كه جمعي از طلاب، دانشجويان و مردم درخلال درگیری با نظامیان مجروح ميشوند. تشيع مرحوم كافي تبديل به راهپيمايي عليه رژيم ميشود. در جريان درگيريها ماموران براي متفرق كردن مردم از گاز اشكآور و تيراندازي استفاده ميكنند. روزنامه خراسان بعد از سه روز سكوت در تاریخ سه شنبه 3مرداد 1357با تشريح تشيع جنازه مرحوم كافي در مشهد به كشته شدن يك نفر و مجروح شدن 7تن از پاسبانان اشاره نموده و از تظاهركنندگان به عنوان اخلالگران و نوكران اجانب ياد كرده است. در این روز نيروهاي امنيتي به مدرسه نواب حملهور شده و عدهاي از طلاب را مجروح میکنند. علماي مشهد و زنان مسلمان خراسان در اعلاميههايي جداگانه حمله به طلاب را محكوم میكنند. درگيري بين مردم و نيروهاي نظامي موجب ميشود تا به وسيله آمبولانس جنازه مرحوم کافی به فرودگاه و سپس تهران منتقل شود.
مراسم خاكسپاري مرحوم كافي در سكوت مطلق مطبوعات آن زمان انجام مي شود. اسناد ساواك در سال 1383 به همت مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات انتشار یافته، پرده از این رویداد برداشت و روند خاكسپاري مرحوم كافي در خواجه ربيع مشهد را روشن میکند.
در ساعت 14 تاريخ 1/5/57 جلسهاي مركب از نمايندگان ساواك و شهرباني در تهران تشكيل شد و پس از ملاحظه شرايط موجود چنين تصميم گرفته شد که چون ممكن است در جريان مراسم تشيع جنازه در تهران اخلال در نظم ايجاد شود، با نظر آيتالله سيد احمد خوانساري و خانواده متوفي جنازه به مشهد منتقل شده و در محل خواجه ربيع دفن شود. هواپيماي پارسایر حامل جنازه مرحوم كافي در ساعت يك بامداد در فرودگاه مشهد به زمين نشست. در اين پرواز خانواده مرحوم كافي و عدهاي از ماموران امنيتي حضور داشتند. اين مراسم در سكوت مطلق انجام شد و تا ساعت چهار و نيم صبح ادامه یافت.
يكي از مسئولان خواجه ربيع در مرور خاطراتش چنين بيان مي كند: «من توخونهمون خواب بودم، آن وقت سرپرست خواجه ربيع بودم. يك مرتبه تلفن زنگ زد پشت خط وليان بود. گفت:
چرا خوابيدي! بلند شو برو خواجه ربيع؟
از ساواك با ماشين آمدند دنبالم. در اين مراسم عدهاي از مامورين اطراف خواجه ربيع را محاصره كرده بودند. به جز مأموران نظامي، خانواده كافي و يكي از علما هم حضور داشت. يك درگيري لفظي بين برادر كافي و وليان انجام شد. تصميم گرفته شد براي دفن مكاني بكر اختصاص داده شود. پس از غسل و دفن در محل مراسم خاكسپاري انجام شد. دستور دادند نگذاريم مردم از محل دفن آگاه شوند.
هر چند مرحوم كافي وصيت كرده بود «اگر مرگم در بين هفته بود جنازهام را توي سردخانه بگذاريد تا صبح جمعه، رفقا دور جنازهام دعاي ندبه بخوانند، چند تا صاحبالزمان بگوئيد تا مردهام ناله تان را بشنود». اما ترس حکومت از مبارزات انقلابی مردم، عاملی است تا شبانه مراسم دفن انجام شود وتا مدتها راز خاکسپاری مرحوم کافی مستور بماند.
انعکاس خبر درگذشت مرحوم کافی در شهر مشهد بازتاب گستردهای داشته است. به طوری که یکی از بزرگترین تجمعات در 31 تیرماه در شهر مشهد شکل میگیرد. شایعهای که سالها در سینه طرفداران مرحوم کافی باقی مانده، عمدی بودن تصادف مرحوم کافی و دست داشتن ساواک در این موضوع است. بسیاری از عموم مردم حادثه تصادف مرحوم کافی را عمدی و از نقشههای ساواک میدانند. بازتاب چنین مسئلهای در شهر مشهد و جایگاه مرحوم کافی به عنوان واعظ شهیر موجب میشود تا دامنه مبارزات مردم مشهد بعد از این ماجرا ابعاد جدیدی داشته باشد.
روزنامه خراسان در تاريخ 5مرداد 1357 با درج خبري به ابعاد این موضوع اشاره دارد روحانيون با امضاء و انتشار اعلاميهاي اعلام نمودهاند در مراسم تشيع جنازه مرحوم كافي در مشهد عده كثيري از مسلمانان و طلاب و دانشجويان بقتل رسيده و مجروح شدهاند، ميخواهيم مشخصات مجروحين و مقتولين را به ما اعلام دارند.
همين روزنامه در روز جمعه 13مرداد 1357 با نقد و بررسي اعلاميه علماي مشهد راجع به قتل و جرح عده كثيري از مردم در جريان تشيع جنازه مرحوم كافي، با قاطعيت خبر درگذشت يك پاسبان را تائيد ميكند. همچنین طبق اسناد منتشر شده در جريان تظاهرات يك دستگاه پيكان آتش كشيده شده و شيشههاي دو دستگاه اتوبوس شركت واحد و اتومبيل وزارت راه خساراتي وارد شده است. به آتش كشيدن يكي از بانكها در خيابان تهران و به شهادت رسيدن دختر 14 ساله و مجروح شدن 18 نفر كه 8 تن از آنها نظامي بودهاند از دیگر حوادثي هستند كه شهر مشهد در 31تيرماه شاهد آن بوده است.
منابع
1- واعظ شهیر شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، (تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1383)
2- روزنامه خراسان، مردادماه 1357
3- مصاحبه با مسئول آرامگاه خواجه ربیع، 23/9/1387
4- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک عبدالعظیم ولیان، (تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379)
غلامرضا آذری خاکستر