هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 123    |    26 تير 1392

   


 



موانع آموزشى از منظر روايت‏هاي تاريخ شفاهى

صفحه نخست شماره 123

چکیده
امر آموزش به عنوان يكي از مهمترين مولفه‏ها در سازمان‏ها و ساير قسمت‏هاي فني و اداري مطرح است. توجه به امر آموزش موجب پيشرفت و ترقي سازماني است. در  اين نوشتار منظور از كلمه آموزش، ارتباطی با مدارس و آموزش و پرورش ندارد بلكه آموزش کارکنان در سازمان‏ها و کارگاه‏های اقتصادی است. مسئله آموزش در مفهوم مورد نظر همراه با چالش‏ها و موانعي بوده است كه در اين نوشتار كه بر اساس مصاحبه با برخي از مديران كارخانجات و سازمان‏ها است به مهمترين موانع آموزشي در ساختار سازماني اشاره می‏‏شود. مقصود بررسي موانع آموزشي از منظر و ديدگاه تاريخ شفاهي(1) است. با توجه به اينكه جامعه صنعتي ايران طي سه دهه گذشته گام‏هاي اساسي در مسير پيشرفت برداشته است، نگاه محققان تاريخ شفاهي به اين مقوله مي‏تواند يكي از مهمترين ابعاد ترقي صنعت را در بعد آموزش ثبت و ضبط نمايد.

کلید واژه‏ها: آموزش، صنعت، تاریخ شفاهی

مقدمه
انسان از بدو تولد نياز به آموزش در ابعاد مختلف دارد، اين مسئله موجب پيشرفت همه جانبه شخص در امور پيرامون اش می‏شود. اهميت آموزش بر هيچ كس پوشيده نيست ولي نگاه جوامع به اين امر متفاوت و گاهي همراه با عكس العمل‏ها و يا مقاوت منفي است.
نگاهي كه اروپائيان در گذشته نسبت به جوامع جهان سوم داشتند نشان از جامعه‏اي ابتدايي است كه ميزان آموزش در آن رونقي چندانی ندشت.(2) اگر خواسته باشيم به صورت بنيادي به اين مسئله توجه نمايم آنچه در ذهن خواننده مجسم می‏‏شود بعد آموزش و پرورش است كه سابقه آن در كشورمان به دوران باستان می‏‏رسد و در اين راه به ترقي و پيشرفت‏هاي قابل توجه‏‏ای رسيده است. اما در دنياي معاصر كه هر روز شاهد تغيير و تحولات اساسي درجوامع بخصوص بعد صنعت هستيم مباحث آموزش از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است. هر چند موضوع آموزش و پرورش يك نگاه سنتي است ولي واژه آموزش مقوله‏‏ای جديد همراه با نوآوري‏ها است. آموزش موجب ارتقاي سطح معلومات و افزايش توانايي و خلاقيت فرد می‏‏شود.

از منظر روايت‏هاي شفاهي(3) كه اصولاً از تجربيات فرد گرفته می‏‏شود بحث آموزش همراه با ميزان سواد است در اين رابطه بايد گفت: افرادي كه روايت‏هاي آنها مورد سنجش اين گفتار است، طبقات مختلف جامعه اعم از مهندسين، پزشكان، معلمان و كارگران هستند. همه اين اقشار از نسلي هستند كه آموزش و پرورش سنتي را تجربه كرده‏‏اند و حتي زماني كه در مراكزي مشغول به فعاليت شده‏‏اند بحث آموزش چندان مطرح نبوده است.

حتي جريانات تاريخي تا حدي مقوله آموزش با تهديد يا رجعت مواجهه كرده‏اند، به عنوان نمونه سال 1314 بعد از قيام مسجد گوهرشاد در مشهد يكي از تبعات اين مسئله تبعيد اساتيد حوزه علميه مشهد و تعطيلي آن است بطوري كه حوزه علميه مشهد بكلي تعطيل می‏شود.(4) يا اينكه بعد از شهريور1320 شهر مشهد شاهد فعاليت مدارس مرحوم عابدزاده است. در واقع يك نوع رجعت به گذشته است، سبك ونوع تدريس اين مدارس در واقع نگاهي مذهبي توام با آموزش است در مقابل مدارس جديد.

اگر از زاويه تاريخ شفاهي نگاهي به جامعه ايران از اواخر قاجار تا شهريور1320 داشته باشيم، يكي از مسائلي كه چندان به آن توجه نشده است آموزش است. آموزش براي يك فرد از مكتبخانه‏ها(5) گرفته تا زماني كه در يك مجموعه مشغول به كار می‏‏شود همراه با عكس العمل‏های ويژه‏‏ای است.

آموزش مكتبخانه‏‏ای در ايران از سابقه ديرينه‏‏ای برخوردار است و يكي از فرصت‏هاي از دست رفته براي آنانی كه در عرصه تاريخ شفاهي مشغول به كار هستند ضبط خاطرات مكتبدارها است. نسل مكتبدارها از بين رفته‏‏اند و در حال حاضر به ندرت می‏‏توان فردي پيدا كرد كه مكتبخانه را اداره می‏‏كرده است. ولي هنوز عده زيادي وجود دارند كه در مكتبخانه‏ها آموزش ديده‏‏اند. ضبط خاطرات متعلمين مكتبخانه‏‏ای از جهاتي مهم است، زيرا آنها به عنوان تنها راويان يك نوع آموزش سنتي در جامعه ايران هستند که در حال حاضر وجود خارجي ندارد. مهمترين مسئله‏‏ای كه برهمگان روشن است وجود مكتبخانه‏ها درتمام نقاط حتي در روستاهاي دور افتاده بود. نوع آموزشي كه در مكتبخانه‏ها وجود داشت بخصوص رويكرد به آموزش قرآن باعث می‏شود تا والدين استقبال خوبي از اين نوع آموزش داشته باشند.
حتي اگر مدارس دولتي در بخش‏هاي از مناطق وجود داشت، والدين ترجيح می‏‏دادند كه فرزندانشان را به مكتبخانه‏ها گسيل دارند و استدلالشان اين بود كه در مدارس دولتي بچه‏ها بي‏دين می‏‏شوند، اگر هم به مدارس دولتي می‏‏رفتند، حتماً بعد از ظهر‏ها در مكتبخانه حضور پيدا می‏‏كردند.

برعكس زماني كه مدارس به شكل نوين تاسيس مي‏شوند همراه با عكس العمل‏هاي متفاوتي است كه به برخي از آنها اشاره می‏شود.

در هنگام تاسيس نخستين مدرسه ملي دختران در اوايل مشروطيت فتوايي با اين عنوان صادر شد كه «ايجاد مدارس دختران مخالف قواعد اسلام و شيعه است» گروهي از مخالفان بر اين باور بودند كه زنان ضعيفه‏هاي هستند كه لايق و قادر به آموختن نیستند و اين خطر را جدي می‏‏ديدند كه هر گاه زنان درس بخوانند و معلوماتي كسب كنند ديگر حاضر به اطاعت از مردان نباشند.(6) اين گونه تفكرات تا بعد از شهريور 20وجود دارد. دهه20 اوج تحولات و تولد احزاب و كانون‏هاي مختلف است. حتي در امر آموزش و نحوه آن گونه‏‏ای از آموزش كه همانا رويكرد به گذشته است تبلور پيدا می‏‏كند.

بطور كلي عكس‏العمل والدين نسبت به آموزش فرزندان متفاوت است. و بيشتر طبقه متوسط و پائين جامعه كار كردن فرزندان ترجيح به آموزش می‏‏دادند. اين مسئله در مكان‏هاي ابتدايي و روستائي بيشتر عينيت داشته است. بسياري از روستاها تا دهه 40 فاقد مدارس جديد هستند. مهمترين مدعا براي اين مسئله تاريخچه‏‏ای از مدارس دخترانه خراسان است. به عنوان نمونه تاريخ تاسيس نخستين مدارس نوين دخترانه در شهرهاي گناباد (1313ه.ش)، سبزوار (1308)، قوچان (1308)، فردوس (1310)، تربت حيدريه (1300)، درگز (1309)، سرخس (1329) است.(7)

برخي از والدين موافق تحصيل فرزندانشان در دبيرستان‏ها نيستند بخصوص بعد از شهريور 1320 با توجه به فعاليت چشمگير احزاب و نفوذ در بين جوانان و دبيرستانها تصور می‏‏كردند «كساني كه به دبيرستان می‏‏روند مباني اعتقاديشان(8) سست می‏‏شود».
ضمن اينكه بعد از شهريور 20بواسطه تبليغات سوء احزاب و گرايشاتي كه در بين جوانان وجود داشت در برخي از موارد باعث می‏شود تا والدين از ادامه تحصيل فرزندانشان ممانعت كنند. تبليغات بهائيت هم تا حدي تاثيرگذار در اين افكار است زيرا ترس از گرايش دانش آموزان به بهائيت درمواردي از عوامل ترك تحصيل محسوب می‏شود.(9)
در بررسي انجام شده در بين مصاحبه‏شوندگان چنين برداشت می‏شود موقعيت جغرافيايي و قوميت‏ها حتي در طرز فكر آموزشي موثر بوده‏‏اند. بطوري كه در برخي از مناطق جنوب خراسان تحصيل دختران پذيرفته شده است ولي در شمال خراسان اين موضوع چندان اهميت ندارد.
آموزش به عنوان يكي از مهمترين و اساسي‏ترين مباني براي توسعه و پايداري يك اجتماع است. آيا جامعه ايران در بحث آموزش به خصوص ورود فناوری توانسته است نیازهای آموزشی را تامین کند؟

روايت شفاهي
در بين روايت‏هاي شفاهي كه در چند سال اخير ضبط و ثبت نموده‏ايم آنچه مهم و قابل تامل است نگاه و رويكرد برخي از راويان به مسئله آموزش است. مسئله آموزش در حوزه‏هاي كاري و ساختار سازماني مهمتر است. بدين معني كه با ورود فناوری به كشور به خصوص در كارخانجات و سازمان‏ها مديران و کارکنان چه ديدگاهي نسبت به اين تحول عظيم داشته‏‏اند. در اين تحليل نگاهي به كارخانجات ايران خودرو طي سال‏هاي 60 تا 62 و 1368 تا 70، كارخانجات ايران ناسيونال، كارخانه نان رضوي و برخي از سازمان‏هاي آستان قدس رضوي داريم.(10)
به طوری کلی، آموزش‏های مربوط به اشتغال را می‏توان به دو دسته اساسی: 1- آموزش‏های پیش از خدمت (اشتغال) 2- آموزش‏های ضمن خدمت تقسیم کرد. آموزش‏های پیش از خدمت به آموزش‏هایی گفته می‏شود که یک نفر، پیش از عهده‏دار شدن یک شغل آنها را فرا می‏گیرد؛ مانند آموزش‏هایی که در مدرسه و دانشگاه، یا در دوره‏های کارآموزی به افراد داده می‏شود. هدف از این آموزش‏ها نیز آماده کردن فرد برای احراز یک شغل به خصوص است.
البته آموزش‏هایی که در مدرسه و دانشگاه داده می‏شود، کمتر جنبه اختصاصی و بیشتر جنبه کلّی دارد و در بیشتر موارد، فرد را به صورت نظری برای پذیرفتن شغل آماده می‏کند. در این میان باید حساب آموزش‏های فنی و حرفه‏ای و یا دوره‏هایی که به صورت عملی برای پذیرفتن یک شغل در نظر گرفته می‏شوند (مانند کارآموزی‏ها) را جدا کرد.
درباره آموزش‏های ضمن خدمت، می‏توان گفت: با توجه به تحولات سریع علوم و تکنولوژی، دانش و اطلاعات افراد برای پاسخگویی به این پیشرفت سریع، ناتوان و ناقص است. از این رو، در دنیای متحوّل امروز، هیچ کس نمی‏تواند با تکیه بر آموخته‏های خود در نظام آموزش رسمی، سازگاری مناسب با محیط خود داشته باشد. بنا براین بر اساس فلسفه آموزش مستمر، اطلاعات و دانش انسان باید همواره پویا، به روز و در حال تکامل باشد و در هر مرحله‏ای از زندگی باید در کوران جدیدترین یافته‏ها و اطلاعات مربوط به حرفه و زندگی‏اش قرار گیرد. هدف آن، تجهیز نیروی انسانی شاغل در سازمان‏ها به دانش‏ها و مهارت‏های جدید و مورد نیاز است.
از منظر راويان آنچه سبب می‏‏شود تا به مسئله آموزش در كارخانجات و سازمان‏ها توجه شود بحث فناوری و وجود رقابت در عرصه بازارهاي بين‏المللي است. اگر نگاهي به آمار و ارقام ايران خودرو طي سال‏هاي 60 تا 1362 داشته باشيم به ميزان آموزش و تفاوت آن با ديگر خودروسازهاي خارجي كاملاً محسوس است.

ايران خودرودر سال 1360 حدود 2 يا 3درصد از کارکنان اين مجموعه تحصيلات دانشگاهي داشته‏‏اند، ضمن اينكه برخي از اين افراد در سمتهاي غيرتخصصي مشغول فعاليت بوده‏‏اند. از مجموع 12800 نفر کارکنان ايران خودرو در سال 1362، 124نفر مهندس و متخصص با مدرك بالاتر از ليسانس و 135نفر با مدرك ليسانس غيرفني مشغول فعاليت بوده‏‏اند. در حالي كه در اين زمان شركت بنز آلمان از مجموع 19هزار نفر کارکنان 9هزار نفر از تحصيلات دانشگاهي برخوردار بوده‏‏اند.(11) در اين مقايسه مهمترين مسئله‏‏ای كه مورد نظر است بحث آموزش و ميزان تحصيلات است با توجه به سياست‏هاي مديران ايران خودرو قبل از انقلاب كه اكثر نيروها ازسواد كمتري برخوردار بوده‏‏اند بنابراين خودرو مونتاژ شده هم از كيفيت بسيار ابتدايي برخوردار است. مديريت ايران خودرو سال 60 در جهت ارتقاءدانش نيروها عده‏‏ای را جهت آموزش از مرحله طراحي تا توليد به شركت تالبوت انگليس اعزام كرده است. همچنين به كارگيري نيروهاي تحصيل كرده و متعهد براي بخش تحقيق و توسعه از ديگر اقدامات سال 60 تا 62 است. اما سال 68 تا 70 در حوزه آموزش اقدامات قابل توجه‏‏ای شكل گرفته است. ايجاد مركز تحقيقات خودرو يكي از موارد اساسي و ضروري شركت كارخانجات خودرو است كه در سال 69 معاونت امور فني و مهندسي شركت اقدام به تهيه گزارش فاز صفر آن نموده است، در راستاي احداث اين مركز تاكيد گرديده از مهندسين مشاورخارجي در امر خودرو استفاده شود تا از دانش و فناوری آنها بهره‏گيري شود.

آموزش کارکنان از ديگر اقدامات ايران خودرو طي سال‏هاي مزبور است. کارکنان جديدالاستخدام شركت در سال 1369 براي اولين بار دوره‏هاي آموزش قبل از شروع كار را در شركت گذرانده و از اين طريق علاوه بر آشنائي با محيط كار و مقررات مربوطه، نظری و عملي با كار و حرفه آتي خود آشنا گرديده در اين سال وضعيت آموزش در اين مجموعه نسبت به سال 68، 23درصد رشد داشته و طبق برنامه طرح ريزي شده طي سال 70به 28درصد ارتقاءآموزشي کارکنان دست خواهند يافت.
در مجموع، ميزان سواد، عدم آموزش، فقدان نهادهاي علمي پشتيبان(12) خودرو، سياسي شدن سيستم مديريت و عدم برنامه ريزي مطلوب از عوامل عدم پيشرفت اين مجموعه قبل از انقلاب است.
از ديگر سازمان‏هايي كه مسئله آموزش به صورت جدي در آن مورد بررسي قرار گرفته برخي از كارخانجات و سازمان‏هاي آستان قدس رضوي هستند.
ورود فناوری، ميزان سواد کارکنان به مجموعه اداري اين سازمان جالب توجه است. اگر نگاهي گذرا به وضعيت کارکناني اين مجموعه داشته باشيم تا قبل از سال 1350 اكثر افرادي كه در ادارات تابعه آستان قدس رضوي مشغول خدمت بوده‏‏اند از تحصيلات چنداني برخوردار نبوده‏اند، اكثراً به واسطه حضور اجدادشان به اين مجموعه راه يافته و كارها اكثراً بدون آموزش و بر اساس تجربي فرا می‏‏گرفته‏‏اند. طيف گسترده‏‏ای از شاغلان اين سازمان قبل از انقلاب بي‏سواد، عده‏‏ای تا ششم ابتدايي سواد دارند. تا قبل از سال 1350 به ندرت مي‏توان افراد دانشگاهي در اين مجموعه ديد. مهمترين علت بي‏سواد بودن شاغلان اين مجموعه را می‏‏توان در چند بعد كلي مورد ارزيابي قرار داد.

- تعدادي از اين افراد از روستاها و شهر‏هاي مجاور هستند كه به علت خشكسالي در دهه 20 تا دهه 40 به مشهد مهاجرت كرده‏‏اند. اين افراد در قسمت‏هاي مختلفي چون امور ساختماني آستان قدس رضوي، و باغات مشغول كار هستند به جرئت ميتوان گفت بيش از 90صد از اين گروه در حد خواندن و نوشتن سواد داشته يا بكلي بي‏سواد بوده‏‏اند. افراد به صورت تجربي امور باغباني، بنايي و ساير هنرهاي موجود (معرقكاري، كاشي پزي، هفت رنگي، طلاكاري، حجاري،مقرنس) در اماكن متبركه آستان قدس رضوي فرا می‏‏گيرند. شايد اگرملزم شدن اين گروه براي شركت در دوره‏هاي پيكار با بي‏سوادي وجود نداشت اين گروه قادر به خواندن و نوشتن هم نبودند.
- تا قبل ازانقلاب اسلامي اغلب مديران اين مجموعه ازساير ادارات هستند، اين امرموجب رخوت در بين كارمندان اين مجموعه می‏‏شده است. اغلب كارمندان تا بازنشستگي به عنوان كارمند ساده مشغول به كار بوده‏‏اند. اين موضوع موجب شده تا هيچ وقت كارمندان به فكر ادامه تحصيل يا فراگيري آموزش‏ها براي ارتقاء شغلي باشند. هر چند در اين مجموعه در برخي از موارد نشانه‏هايي از آموزش كاركنان وجود دارد وليكن فقط رؤساي بخش‏ها در اين آموزش‏ها شركت می‏‏كردند. در مجموع قبل از انقلاب در اداره باغات عده‏‏ای دوره باغباني به صورت فشرده می‏‏بينند كه از اين افراد به عنوان مسئول بخش‏ها استفاده می‏شود. ضمن اينكه عده‏‏ای هم براي گذراندن دوره‏هاي حسابداري در كلاس‏هاي خارج از سازمان شركت دارند. شايد يكي از اتفاقات نادر در مجموعه اداري اعزام يكي از مديران به آمريكا در دهه 50براي گذراندن دوره كشاورزي(13) از مباحث جديد سازمان باشد. هر چند بازگشت ايشان از كشور مزبور مقارن با بازنشستگي وي است به هر حال زمينه‏هاي آموزشي در مجموعه آستان قدس رضوي قوت می‏‏گيرد. از ديگر اتفاقاتي كه در دهه 50 در مجموعه مزبور اتفاق می‏‏افتد، استخدام نيروهاي ديپلمه است .ورود قشر تحصيلكرده موجب ارتقا آموزشي می‏‏شود به طوري كه نخستين اسناد ورود رایانه به اين مجموعه مربوط به سال 1352 هستند.

در گذشته بحث فناوری جديد در سازمان آستان قدس به علت وجود برخي از مشكلات همواره با تاخير همراه بوده است. به عنوان نمونه نخستين اسناد ماشين‏نويسي شده كتابخانه مركزي مربوط به سال‏هاي 24 تا 1326 هستند هر چند ماشين‏نويسي شدن اسناد آستان قدس از اوايل دوره پهلوي است ليكن مجموعه كتابخانه با تاخيري 25ساله اين مساله می‏‏پذيرد.(14) مسئله مكانيزاسيون آستان قدس رضوي از سال 52 مطرح است و نخستين فيش‏هاي حقوقي بصورت رایانه‏ای انجام می‏‏شود. تلاش براي ايجاد پایگاه رایانه(15) بعد از انقلاب اقدام می‏‏شود ولي عدم توجيه طرح و نگراني‏هاي برخي از مديران از ورود رایانه به بخش‏ها موجب می‏‏شود كه عملا تا سال 1366 كار اساسي در اين زمينه انجام نگيرد. ورود رایانه به مجموعه‏‏ای با انبوه اطلاعات بخصوص در بخش‏هاي وصول و اراضي موجب رونق گرفتن مباحث آموزشي در بين کارکنان می‏شود و بعد از آن در دهه 70 با ايجاد مركز آموزش ضمن خدمت عده‏‏ای از مديران و كارمندان با گذراندن واحدهاي آموزشي به مدارج علمي دست می‏‏يابند.
ايجاد دوره‏هاي آموزشي كوتاه مدت هم از جمله برنامه‏هاي است كه در سال‏هاي اخير موجب ارتقاء آموزشي كارمندان شده است.

موانع آموزش 
مهمترين موانع آموزشي از ديدگاه يك پژوهش تاريخ شفاهي می‏‏تواند در موارد ذيل خلاصه شود.
1- ميزان سواد، مهمترين مسئله‏‏ای كه باعث شده تا به آموزش توجه نشود سطح پائين سواد است كه مسئله آموزش را باچالش مواجه می‏‏كرده است.اصولاً در جامعه‏‏ای كه ميزان سواد و آگاهي مردم از سطح مطلوبي برخوردار نيست مباحث آموزشي نمي‏تواند جايگاهي داشته باشند.
 2- تجربي بودن كارها: اكثر كارها را به صورت تجربي منتقل می‏‏شده است. دولت در سال 1345 امر آموزش در قانون استخدامي كشور تصويب می‏‏كند اين مسئله موجب می‏‏شود تا در سال 1348 مركز آموزش مديريت دولتي فعاليتش را با برگزاري دوره‏هاي آموزشي شروع نمايد.
3- عدم برنامه ريزي آموزشي توسط مديران
اين مسئله حتي در حال حاضر به عنوان يكي از معضلات می‏‏تواند مورد بررسي جدي قرار گيرد. چه موانع آموزشي در داخل كشور وجود دارد كه ساليانه هزاران نفر از جوانان جوياي علم و دانش راهي كشورهاي آسياي ميانه يا شرق آسيا می‏‏شوند.(16)
4-سطح فرهنگي جامعه
5- وجود تفكرات سنتي
6-ترس از ورود فناوری يا بيكارشدن

نتيجه گيري

رويكرد محققان تاريخ شفاهي به مباحث آموزش در سازمان‏ها و كارخانجات از زواياي مختلفي می‏‏تواند مورد بررسي قرار گيرد. نخست، بحث ثبت اين اتفاق به عنوان موضوعي جديد در پژوهش‏هاي تاريخي است، ديگر اينكه اين ديدگاه موجب می‏‏شود تا ورود فناوری با هدف صنعتي شدن هر يك از واحدهاي مورد بررسي، به علل و انگيزه و نحوه برخورد به اين قضيه تبيين شود. اگر يك جمع‏بندي از مباحث مطرح شده داشته باشيم بايد اذعان داشت با اينكه بحث آموزش مهمترين ركن در مسائل جديد است ولي بواسطه پائين بودن سطح سواد و عدم درايت مديران در گذشته هيچ گاه مسئله آموزش بصورت جدي مطرح نبوده است. هر چند درمورد صنعت، جامعه به سمت سوي صنعتي شدن گام برداشته است وليكن از فناوری روز برخوردار نبوده است. كشورهاي صنعتي با انتقال قسمتي از دانش به برخي از كشورهاي نيمه صنعتي هميشه يك نوع وابستگي را ايجاد كرده‏‏اند. هرچند بعد از انقلاب اسلامي تا حدي اين نقيصه برطرف شده وليكن مهمترين مسئله‏‏ای كه همواره مورد تاكيد مديران است ارتقاء كاركنان از طريق آموزش و دوره‏هايي درون سازماني است كه همواره بايد وجود داشته باشد.
روايت‏هاي شفاهي با بيان پيامدهاي آموزش در جامعه ضمن ثبت اين اتفاق در تاريخ‏نگاري به مهمترين موانع آموزشي در يك جامعه اشاره دارند .اين روايت‏ها ضمن بازگويي قسمتي از جامعه سنتي كه در حال صنعتي شدن هستند به نحوه برخورد با فناوری جديد هم اشاره دارند.رابطه مستقيمي بين ميزان سواد و آموزش وجود دارد اگر شاغلان يك مجموعه از تحصيلات عالي برخوردار باشند قطعا مباحث آموزشي به سرعت فراگير خواهد شد برعكس هر گاه جامعه مورد نظر از سطح آگاهي برخوردار نباشد ورود فناوری و آموزش همراه با چالشهايي خواهد بود.



پانوشت ها:
1. تاريخ شفاهي (oral history) عبارتست از روش نوين براي جمع آوري (collecting)، حفظ (preserving ) و نگهداري (meantaning ) خاطرات ، زندگينامه ها ، رسوم ، فولكلور و كلاً اطلاعات ثبت شده متنوع كه از طريق مصاحبه با افراد صاحبنظر، انديشمندان و بعضاً عموم در زمينه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي صورت مي‏گيرد و بعد از طي مراحلي به صورت كاست يا نوار ويدئو نگهداري مي‏شود . اين اطلاعات بعد از پياده سازي ، تايپ و ويرايش، به صورت يكي از منابع مهم در كنار اسناد كتبي قرار مي‏گيرد . حسن آبادي، ابوالفضل: نقش تاريخ شفاهي در تعامل فرهنگي، فرهنگ پناهندگان با فرهنگ مهاجر پذيران، تاريخ پژوهي، سال يازدهم شماره 38-39 بهار و تابستان 1388، ص151
2. سنابادي عزيز، نورالدين حسين: تاريخ شفاهي رويكردي نو به تاريخ حوزه در مشهد، مجموعه مقالات نخستين همايش تاريخ شفاهي، تهران، سازمان اسناد و كتابخانه ملي،1387، ص110
3. دكتر مهدي فضلي نژاد از جمله پزشكاني است كه براي ادامه تحصيل راهي هلند شده است گوشه‏‏ای از خاطرات وي حكايت از نگاه آموزشي اروپائيان نسبت به جوامع شرقي تبيين مي كند: خاطره که برای من گذشت از نظر آموزشی بود. وقتی وارد ورودی ساختمان دانشگاه بیماری های گرمسیری هلند می شدیم از پله ها می رفت طبقات بالا و کلاس ها و آزمایشگاه ها بود. رو در رو ما به دیواری که نقاشی کرده بودند، دقت کردم. دیدم از وسط خط کشیدند دست راست نوشته بودند این غرب است و دست چپ نوشته بودند این شرق است. ما که شرقی بودیم طرف چپ کشیده بودند همش جنگل نشین، شتر سوار، قالیچه علی بابا و همه‏اش قبیله و ایل و تبار ترسیم شده بود.اما در طرف غرب تصاویری کشیده بودند، دیدم این ها همه اش میکروسکوپ و هواپیما و کشتی و راه آهن. گفتم: این بدبخت ها انگار از تاریخ ما خبر ندارند که زمان کوروش با هزاران کشتی به طرف یونان حمله کرد حداقل اون تکنولوژی بوده در قبال یونان. خیلی ناراحت شدم. بگذریم، چرا این قدر اینا تو ذهنت می گذارند که تو عقب افتاده ای؟ بعد آمدند روزهای اول برای ما کلاس های پنل درست کردند گروه های کوچک که با ما از نظر وضع بهداشت و درمان نسبت به منطقه سوالاتی بکنند در حالی که سوالات شون عمداً ضد شرقی بود به خاطر که در هر میز که ما می نشستیم اول می پرسیدند تو خراسان چند ایل دارید؟ چند تا قبیله دارید؟ یا اینکه خراسان کجا هست؟ اصلاً مطرح نبود. تو ذهن ما جا می کردند که شما از ایلات و قبایل و عقب افتاده ها آمدید این جا. در این شرایط کلاس های درس شروع شد. از نظر خود من جالب بود، چون اشکال دیگری که در هلند و آمستردام بود که برای من بحث اش فوق العاده پیچیده است. اول اینکه آنها فوق العاده نژادپرست بودند نسبت به هر مو سیاهی به یک حالت وحشت زدگی نگاه می کردند . (خاطرات دكتر مهدي فضلي نژاد تدوين غلامرضا آذري خاكستر ص42-43)
4. روايت شيوه اصلي است كه از طريق آن، انسان ها تجربه هاي خود را درون رشته رخدادهايي(Events) كه از نظر زماني پر معنا و با اهميت هستند، سامان مي دهند. كاموس، مهدي: مفهوم و ماهيت مصاحبه در تاريخ شفاهي. مصاحبه در تاريخ شفاهي مجموعه مقالات چهارمين نشست تخصصي و كارگاه آموزشي تاريخ شفاهي (6و7 اسفند 1386)، (تهران، 1387، سوره مهر) ص 28
5. سنابادي عزيز، نورالدين حسين: تاريخ شفاهي رويكردي نو به تاريخ حوزه در مشهد، مجموعه مقالات نخستين همايش تاريخ شفاهي، تهران، سازمان اسناد و كتابخانه ملي، 1387، ص110
6. جهت اطلاع از تاريخچه مكتبخانه ها نگاه كنيد به جديدترين كتاب در اين زمينه، جهانپور، فاطمه: تاريخچه مكتبخانه‏ها و مدارس قديم آستان قدس رضوي با تكيه بر اسناد (مشهد ،1387، سازمان كتابخانه‏ها، موزه‏ها و مركز اسناد آستان قدس رضوي)
7. ترابي فارساني، سهيلا: اسنادي از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوي (تهران، سازمان اسناد ملي، 1378) ص15
8. متولي حقيقي، يوسف: تاريخچه آموزش و پرورش نوين خراسان از آغاز تا انقلاب اسلامي (مشهد، مرنديز، 1384) صفحات 578، 547، 565، 313
9. آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي، 2/5/1384. مصاحبه با دكتر محمود دلاسايي، شماره پرونده 1/116، ص4
10. آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي، 9/6/1388مصاحبه با حسين رضوي
11. طي سال 1385 تا 1388 چندين جلسه مصاحبه با برخي از مديران كارخانجات، رؤساي بيمارستان‏ها و سازمان‏ها در آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي انجام شده است به عنوان نمونه حدود 28ساعت مصاحبه با مهندس عليرضا صفري مديرعامل اسبق ايران خودرو، حدود7 ساعت مصاحبه با مهندس صلحدوست مديرعامل سابق نان رضوي و هپكو و ساعت ها مصاحبه با رؤساي بيمارستان‏هاي شاهين فر و بيمارستان سينا و مدير عامل كارخانه نخريسي خسروي مشهد.
12. آرشيو تاريخ شفاهي آستان قدس رضوي، مصاحبه با مهندس عليرضا صفري، كاست شماره 2747
13. فرهادي، احمد: تاريخ شفاهي و صنعت (با تاكيد بر صنعت خودرو سازي)، مجموعه مقالات نخستين همايش تاريخ شفاهي، تهران، سازمان اسناد و كتابخانه ملي،1387، ص137
14. آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي،14/11/1386 مصاحبه با اصغر كفائي رضوي
15. آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي ،19/11/1387مصاحبه با محمد تقي حافظيان رضوي
16. آرشيو تاريخ شفاهي مديريت اسناد آستان قدس رضوي،13/11/1387مصاحبه با علي اكبر خسروي
17. طبق آمار 55 هزار دانشجوي ايراني در دانشگاههاي خارجي مشغول به تحصيل هستند، از اين تعداد حدود 12 هزار نفر در گروه علوم پزشكي مشغول به تحصيلند. منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران - ايسنا،  شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸.

غلامرضا آذري خاكستر



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.