نام کتاب: شهید مهدی عراقی
زیر عنوان: تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات
تدوین کنندگان: امین عزیزی و مجتبی سلطانی
انتشارات: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
چاپ اول : 1392
قیمت پشت جلد: 15 هزار تومان
با توجه به اهمیت و نقش شهید مهدی عراقی در روند نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب و فقدان پژوهش مستقل و کامل درباره ایشان کتاب درصد است در راستای تبیین نقش شخصیتها در تاریخ انقلاب با رهیافتی جدید به بررسی محیط و زمانه مهدی عراقی، پایگاه اجتماعی و فعالیتهای تشکیلاتی وی در پیوند با انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) بپردازد. تلاش محققان بر آن بوده است که در حد امکان غبار زمان و فراموشی از چهره یکی از شخصیتهای موثر در نهضت و انقلاب برداشته شود و تصویر روشنتری از ایشان در منظر نسلهایی که شاهد حیات آنان نبودهاند، قرار گیرد.
برنامههای نوسازی اقتدارگرایانه رضاشاه به ویژه سیاستهای وی در سکولاریزه کردن جامعه تبعات سیاسی و اجتماعی مهمی را به دنبال داشت. نوسازیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رضاشاه موجب به حاشیه راندن مذهب و روحانیون شد. اتحاد لباس، کشف حجاب، احیای فرهنگ ایران پیش از اسلام، تغییرات اساسی در نظام آموزشی و قضایی و ثبت و اسناد، گرچه در جهت تامین بخشی از آمال روشنفکران بود، اما موجب تضعیف نیروهای مذهبی، محدود شدن حوزههای دینی و مرجعیت دینی میشد. در پی فروپاشی رضاشاه، گروههای متعددی که به نحوی در دوران رضاشاه محدود شده بودند، نارضایتیهای سرکوب شده خود را آشکار کردند. بنابراین احزاب و سازمانهای گوناگونی شکل گرفتند تا اقشار و گروههای مختلف جامعه را بسیج نمایند. برخی از آنها به ایدئولوژی اسلام شیعی متوسل شدند و خواستار آرمانهای فرهنگی و اخلاقی بودند. جمعیت فدائیان اسلام که شهید نواب صفوی آن را بنیان گذاشت، از درون هیئت های مذهبی ایران سر بر آورد.
مهدی عراقی از جمله افرادی بود که پس از شکلگیری فدائیان اسلام وارد این جمعیت شد و اولین فعالیت سیاسیاش را از آنجا آغاز کرد. او در کلیه فعالیتها و عملیاتهای این جمعیت نقش موثری داشت. چندی بعد عراقی به دلیل اختلاف فکری با برخی از اعضای فدائیان اسلام همراه عدهای دیگر از این جمعیت کناره گرفت. بعد از درگذشت آیتالله بروجردی و حضور جدی امام خمینی در صحنه مبارزات سیاسی – اجتماعی و باز شدن باب جدیدی در مسیر فعالیتهای مبارزان، عراقی نیز فعالیت سیاسی خود را دوباره از سر گرفت. با آغاز نهضت اسلامی، افراد و شخصیتهایی بودند که با پذیرش مرجعیت دینی و سیاسی امام خمینی به او پیوستند و جزء یاران ایشان و از نیروهای مبارز و فعال نهضت و انقلاب بودند. آنان با تلاشهای خستگی ناپذیر نقش مهمی در سازماندهی و مدیریت نیروهای انقلابی و انسجام آنها ایفا کردند و در نهایت بر سر اهداف خود جان باختند.
مهدی عراقی از آغاز روزهای حرکت امام در مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، با کولهباری از تجربه مبارزه در جمعیت فدائیان اسلام، در کنار امام قرار گرفت و در تمامی مقاطع سرنوشت ساز سالهای 1342 و سالیان بعد، اصلیترین برنامههای انقلابی، از جمله راهپیماییهای تعیینکننده را مدیریت کرد. هیئتهای موتلفه اسلامی از جمله تشکلهای مذهبی بود که با آغاز نهضت امام فعالیت خود را آغاز کرد. مهدی عراقی از جمله بنیانگذاران این هیئت بود که برجستگی خاصی نسبت به هم مسلکان خود داشت. چنان که پس از سرکوب 15 خرداد و تبعید امام به ترکیه، عراقی و یارانش اصلیترین دولتمرد نزدیک به آمریکا، یعنی حسنعلی منصور را از میان برداشتند. در نتیجه برای چهارتن از آنان تقاضای اعدام گردید و او و چند تن دیگر به زندانهای دراز مدت محکوم شدند.
اگرچه مهدی عراقی و هاشم امانی به اعدام محکوم شدند اما با تلاشهایی که توسط برخی از روحانیون در قم از جمله ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، صادق خلخالی و انصاری شیرازی انجام شد و حتی کار به مداخله برخی از مراجع دینی و روحانیون بلندپایه همچون آیتالله شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی نیز کشیده شد، مهدی عراقی و هاشم امانی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند. عبدالمجید معادیخواه که خود یکی از روحانیونی بود که در تحصن در بیوت مراجع قم برای جلوگیری از اعدام اعضای موتلفه حضور داشت، نجات مهدی عراقی را مدیون این تحصن میداند. وی در این زمینه میگوید:«شکل گیری نخستین تحصن، در ارتباط با حکم اعدام برخی اعضای موتلفه بود... در حوزه، دغدغهای را جدیتر از سرنوشت گروهی به خاطر نمیآورم که در آن روزها سخن از دادگاه آنان بود ... تحصن سه روز ادامه داشت ... شاید اگر آن تحصن نبود، عراقی نیز در شمار اعدامیهای مسلم بود! پیوند عاطفی فرزندان فیضیه با او به گونهای بود که رهیدن او از اعدام، دستاورد کمی نبود...(1)
با آزادی وی از زندان در آخرین روزهای سال 1355، او بار دیگر، گام در میدان مبارزه نهاد و با تمامی تجربهها و تواناییهای خود در خدمت نهضت اسلامی قرار گرفت. در همین راستا و برای ضربه زدن به رژیم پهلوی تلاش کرد گروههای سیاسی از طیف اسلامگراها را با خط مشی مسلحانه مبارزه میکردند به یکدیگر نزدیک نماید. مهدی عراقی همواره در محوریت اغلب راهپیماییها و فعالیتهای سیاسی 1356 و 1357 قرار داشت.
کتاب 316 صفحهای «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی» در پنج فصل تنظیم شده است. در فصل اول به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمانای که عراقی در آن متولد شده است و دوران کودکی و نوجوانی خود را در آن گذراند و همچنین پایگاه اجتماعی و اقتصادی او در متن حوادث روزگارش پرداخته شده است. فصل دوم در برگیرنده اوضاع بعد از شهریور 1320 و چگونگی تشکیل فدائیان اسلام، به نحوه ورود عراقی به این جمعیت، نقش وی در این جمعیت و اخراج و سپس کنارهگیری از جمعیت به دلیل برخی اختلافات فکری با دیگر اعضای این جمعیت میباشد. اوضاع سیاسی – اجتماعی ایران بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و فعالیتهای مذهبی مهدی عراقی در طی سالهای 1331 تا 1340 از مباحث دیگر این فصل میباشد. در این زمان حضور دوباره عراقی در عرصه مبارزه سیاسی با عضویت در هیئتها و دستجعات مذهبی را شاهد هستیم.
فصل سوم، به اوضاع سیاسی ایران در سالهای اولیه دهه 1340 و آغاز نهضت امام و پذیرش مرجعیت ایشان توسط عراقی و پیوستن او به نهضت امام، تشکیل هیئتهای موتلفه، سازمان و تشکیلات موتلفه و نقش عراقی در تشکیل شاخههای نظامی هیئتهای موتلفه میپردازد. نقش مهدی عراقی در تظاهرات عاشورای 42، قیام پانزده خرداد و پخش اعلامیه کاپیتولاسیون، ترور منصور، دیدگاه امام در باره ترور، دستگیری، محاکمه و دادگاه عراقی متهمان ترور منصور، دوران زندان عراقی، فعالیتهای او در زندان، چگونگی ارتباط و تعامل وی با دیگر زندانیان، مواضع عراقی نسبت به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق، مراسم سپاس (2) و آزادی عراقی در بهمن 1355 از جمله موضوعاتی است که فصل چهارم را به خود اختصاص داده است.
در این فصل در رابطه با تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق در سال 1354 و موضع عراقی آمده است: «پس از علنی شدن جریان تغییر ایدئولوژی و ارتداد بخشی از اعضای سازمان مجاهدین روحانیون و علمایی که در این زمان از زندان های مختلف به بند یک اوین آورده شده بودند، در ارزیابی خود از وضعیت سازمان مجاهدین و تغییرات پیش آمده به این نتیجه رسیدند که در حمایت مادی و معنوی برخی از ایشان از سازمان مغبون شده اند... پس از بحث و تبادل نظر در نهایت به فتوایی رسیدند که این فتوا بعدها محل حرف و حدیث و جریانات بسیاری شد. در جلسهای در زندان از عراقی خواسته شد در باره این موضوع تحلیلی ارائه دهد. وی معتقد است تبلیغات ساواک (در معرفی سازمان بعنوان یک گروه مارکسیست اسلامی) و نیز رفتار نفاقآلود مجاهدین و واقعه تغییر مواضع آن سازمان در سال 1354 یکی از دلایل اصلی نقل فتوای نجس – پاکی علمای زندانی اوین بود.(3)
بنظر میرسد مهدی عراقی برخلاف برخی دیگر از اعضای موتلفه اسلامی، طرفدار قطع کامل رابطه با مجاهدین و تحت فشار قراردادن آنها نبود. از شواهد این گونه بر میآید که عراقی با این اقدام مجاهدین خلق کاملا مخالف بود. ولی چون بعضی از اینها را قابل هدایت میدانست، سعی میکرد ارتباط خود را با آنها کاملا قطع نکند. معادیخواه که خود همراه مهدی عراقی در زندان بسر میبرد در باره موضع عراقی نسبت به مجاهدین خلق میگوید:«مهدی عراقی هیچ گرایشی به مجاهدین خلق نداشت و آنها را به چشم قربانیانی میدید که شاید بتوان برآنها تاثیرگذاشت و اینکه چرا این اتفاق افتاده است. اما عزت شاهی یکی دیگر از انقلابیونی که در همان برهه زمانی در زندان حضور داشت از گرایش قابل توجه عراقی به مجاهدین خبر میدهد و معتقد است:« او همان اندازه که از لحاظ عاطفی به مجاهدین علاقهمند بود، به طیف مذهبی نیز اعتقاد محکم قلبی داشت، اما تنها چیزی که عراقی را در این طیف نگه میداشت و مانع پیوستن به مجاهدین می شد، تعلق خاطر شدیدش به امام بود.(4)
حتی بعد از این فتوا مهدی عراقی روابط محدودی با رجوی و خیابانی، که از رهبران مجاهدین خلق بودند، داشت و این امر موجب اعتراض برخی از همفکرانش در موتلفه اسلامی گردید و مشکلاتی را بوجود آورد. برخی اینگونه روایت کردهاند که مهدی عراقی، دیدگاه میانهرو و روحیه تسامح در برابر گروههای فکری – اعتقادی مخالف همچون مجاهدین داشت. این برخورد مهدی عراقی برخلاف نظر و شیوه برخی دیگر از اعضای موتلفه همچون اسدالله لاجوردی بود که خواستار طرد کامل افراد و گروههایی بودند که از نظر اعتقادی، همسان با موتلفه و روحانیت نبودند.(5)
فصل پنجم، فعالیتهای مهدی عراقی بعد از آزادی از زندان تا شهادت در شهریور 1358 را شامل میشود. از جمله تلاش عراقی برای ایجاد وحدت بین گروههای هفتگانه مسلمان(6) و سفر عراقی به پاریس بعد از مهاجرت امام از عراق به پاریس، اقدامات وی در زمینه تدارکات و حفاظت از ایشان در نوفل لوشاتو و تلاشهای او بعد از بازگشت امام به کشور تا پیروزی انقلاب در این فصل مورد بحث قرار میگیرد. فعالیتهای سیاسی – اجتماعی مهدی عراقی بعد از پیروزی انقلاب از جمله حضور در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران، رئیس واحد اجرایی بنیاد مستضعفان، ریاست زندان قصر و مسئولیت مالی روزنامه کیهان، چگونگی تشکیل گروه فرقان، مبانی ایدئولوژیک و اهداف این گروه، دلایل و چگونگی ترور عراقی توسط این گروه و همچنین برخی از ویژگیهای شخصیت و رفتار مهدی عراقی نیز در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.
در این کتاب با افراد و شخصیتهای سیاسی که از یاران و همراهان شهید عراقی در حزب موتلفه اسلامی بودند همچون «امیر عبدالله کرباسچیان» (مدیر مسئول روزنامه نبرد ملت)، «اسدالله بادامچیان» (عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی)، «حبیبالله عسگر اولادی» (عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی)، «سید محمود دعایی» (سرپرست موسسه روزنامه اطلاعات)، «سید کاظم بجنوردی» (رئیس سازمان دایره المعارف بزرگ اسلامی) و «جواد منصوری» (سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در کشور چین) گفتگو شده و حاصل آن در این کتاب گرد آمده است.
به گفته مولفان کتاب، روش کار در این اثر، پژوهش تاریخی بوده و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اقتصادی در زمان پهلوی اول و دوم و نقش و تاثیر آنها بر روی زندگی شهید عراقی و خانوادهاش بررسی شده است. تعدادی از کتابهای مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره رویدادهای انقلاب و نقش احزاب در پیروزی انقلاب مورد استفاده قرار گرفته است. امین عزیزی یکی از مولفان کتاب هدف خود از نگارش اثری با روش تاریخ شفاهی از زندگی و مبارزات شهید عراقی را چنین توضیح میدهد:«زندگی شهید عراقی به عنوان یكی از شخصیتهای موثر در پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به فعالیتهای چشمگیر ایشان در پیشبرد نهضت اسلامی و نیز رابطه نزدیكشان با امام راحل مورد توجه قرار داشت و تاكنون اثری كه در برگیرنده نقش چشمگیر ایشان در فعالیتهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی باشد، تالیف نشده بود. روش كار، پژوهش تاریخی بود، و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اقتصادی در زمان پهلوی اول و دوم و نقش و تاثیر آنها بر روی زندگی شهید عراقی و خانوادهاش بررسی شدهاند.»
وی در پایان درباره منابع مستندی كه در تدوین این اثر از آنها استفاده كرده، یادآور شد: «تعدادی از كتابهای مركز اسناد انقلاب اسلامی درباره رویدادهای انقلاب و نقش احزاب در پیروزی انقلاب مورد استفاده بودهاند، همچنین از نظر شماری از جامعهشناسان درباره رویدادهای سیاسی و اجتماعی دوران زندگی شهید عراقی و برخورد خانواده او با آنها مانند كشف حجاب در دوره پهلوی اول و افكار و فعالیتهای جمعیت فداییان اسلام استفاده شده است.(7)
شهید مهدی عراقی سرانجام در سحرگاه روز چهارم شهریور سال 1358 زمانی که به اتفاق فرزندش «حسام» قصد عزیمت به محل کار خود را داشت، توسط سه تن از اعضای گروه فرقان به شهادت رسید.
پانوشت:
1- جام شکسته, عبدالمجید معادیخواه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1382، ج 2،ص 39-41.
2- برای اطلاع بیشتر از مراسم «سپاس» نگاه کنید به کتاب خاطرات عزت شاهی، تحقیق و تدوین محسن کاظمی، سوره مهر، 1385،ص 404-405 و 430 و کتاب سالهای بی قرار، خاطرات جواد منصوری،تحقیق و تدوین محسن کاظمی، سوره مهر، 1392، ص 288-290.
3- خاطرات دکتر مهدی جعفری، سازمان مجاهدین خلق از درون، سیدقاسم یا حسینی، نشر نگاه امروز، 1383ص 171-188.
4- شهید مهدی عراقی، امین عزیزی و مجتبی سلطانی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392،ص 196.
5- همان ص 197.
6- گروههای هفتگانه فلق، توحیدی صف، فلاح، بدر، منصورون، امت واحده و موحدین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از توافق اولیه مبنی بر تلاش برای ایجاد سازمانی ائتلافی، در 7 فروردین 1358 با صدور بیانیه ای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را تاسیس نمودند.
7- تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی،
http://www.mehrnews.com/TextVersionDetail/2036795
محمود فاضلی