نقطه تلاقی رشتههای همتا
|
در مارس ۲۰۱۲، در لیستسِرو(1) پابلورِ کارشناسان فولکلور، دربارة تکامل تاریخ شفاهی بهعنوان رشتهای تعریفشده و نیز مشارکت کارشناسان فولکلور برای گسترش آن بحثی برپا شد. بهعنوان ناظر و شرکتکننده در هر دو حوزه، امروزه میبینم که این دو باهم همپوشانی دارند. رهبران دو انجمن ملی ـ انجمن تاریخ شفاهی(OHA) و انجمن فرهنگ عامة آمریکا (AFS) ـ بارها در پروژههای بزرگ همکاری کردهاند، مانند پروژة IMLS ـ مؤسسة خدمات موزه و کتابخانه: Institute of Museum and Library Services ـ که در حال حاضر تاریخ شفاهی را در عصر دیجیتال بررسی میکند. جلسههای سالیانة آنها بهطور منظم پیوسته برگزار میشود.
هنگامیکه همکاران دربارة تفاوت میان این دو همایش از من میپرسند و بیان میکنند که در انجمن تاریخ شفاهی ممکن است کتابدار یا متخصص موشکی داشته باشیم که در حرفة تاریخ شفاهی فعالیت دارد یا در انجمن فرهنگ عامة امریکا ممکن است کارشناس فولکلوری داشته باشیم که کتابدار یا متخصص موشک باشد، با آنها مزاح میکنم.
زمانیکه اَلِن جَبور، مدیر پیشین مرکز فولکلایفِ امریکا در کتابخانة ملی کنگره، این مناظرة لیستسِروِ دوازدهروزه را آغاز کرد، دربارة تمایز کاربرد تاریخ شفاهی توسط قومنگاران و ظهور نسبتاً تازة تاریخ شفاهی بهعنوان رشتهای مجزا گفتوگویی چشمگیر شکل گرفت. بهعنوان مورخ شفاهی، چه به لحاظ عنوان شغلی چه به لحاظ عملکرد در آموزشِ دانشگاهی و عمومیِ فرهنگ عامه، متعجب هستم که: فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی در کجا با یکدیگر تلاقی میکنند؟ چگونه با یکدیگر تلاقی میکنند؟ آیا در حال حاضر به یکدیگر مرتبطاند یا به یکدیگر بستگی دارند یا هیچگونه ارتباطی به هم ندارند؟ اینها پرسشهایی تازه نیستند. ریچارد ام. دُرسِن در سال ۱۹۷۱ آنها را پرسیده است. کارشناسان فولکلور و انسانشناسان و دیگر قومنگاران دربارة گسترش دقیق رشتة خود نگاشتهاند ـ و مورخان شفاهی نیز به همینگونه. مباحثه دربارة آنچه تاریخ شفاهی به آن شبیه است و آنچه به آن شبیه نیست، تا اندازهای بازتابدهندة بحثهای تاریخی دربارة آنچه فرهنگ عامه بدان شبیه است و آنچه بدان شبیه نیست، است: برجهای عاج و صندلیهای راحتی در مقابل ۵۰پوند. ضبطصوتها و قدمزدن در جنگل.
رویارویی با این ادعا که نظموترتیبِ تاریخ، تاریخ شفاهی را «ابداع کرد» و نیز استناد به کاربردهای اولیة این اصطلاح توسط قومنگارانی چون آلن لومَکس و مجموعههایی که طی پروژة نویسندگان فدرال(FWP) تهیه شدند، آغازگر مناظرة پابلور بود. گمان کنم امروزه بسیاری از مردم، بدون توجه به پیشینه، بیدرنگ به کوشش پروژة نویسندگان فدرال در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ خواهند اندیشید که ماجرای بردگان پیشین را بهعنوان نسخة اولیه تاریخ شفاهیِ رسمی مستند کردند. جان لومَکس، کارشناس فولکلور و موسیقی سنتی و نیز مدیر این پروژه، حدود ۲۳۰۰ داستان را روی کاغذ مستند کرد.
تردیدی نیست که پیش از آلن نِوینس، روزنامهنگار و مورخ، که در سال ۱۹۴۸ اولین بایگانی مدرن تاریخ شفاهی را در دانشگاه کلمبیا شکل داد، کوششی مشابه صورت گرفته بود. این ادعا که نِوینس «پدرِ» رشتة تاریخ شفاهی یا آغازگر آن بوده است، متون تاریخی بسیاری را از نظر دور میدارد. در واقع، جرالد هَرْش در اینباره در مجلة نقد و بررسی تاریخ شفاهی، مقالهای با نام «پیش از کلمبیا: پروژة نویسندگان فدرال و پژوهشهای تاریخ شفاهی امریکا» نگاشته است. در حالیکه این رویداد نقطة عطفی در استحکام تاریخ شفاهی بهعنوان رشتة مطالعاتی تخصصی بود، به هیچوجه نقطة آغاز نبود. در پاسخ، پابلور گفتة صحیح جِف تاد تیتون را اعلام کرد: تفاوت میان نِوینس و بسیاری از پیشگامان آموزشدیده در رشتة قومنگاری و معاصران این بود که او بر شیوة «از کل به جزء» تمرکز کرده بود.
آیا این بدان معناست که مردم برای/ در شکلگیری رشتة تاریخ شفاهی با تمرکز بر آدمهای کلهگنده فعالیت/ شرکت میکنند؟ اثبات خواهم کرد که خیر. گرچه حقیقت دارد که تا اواخر دهة۱۹۶۰ بسیاری از دفاتر تاریخ شفاهیِ نهادینهشده که پیرو دانشگاه کلمبیا بودند، روش «از کل به جزء» را بهکار بردند؛ دان ریچی اولین فرهنگ عامة گستردة کاربرد اصطلاح «تاریخ شفاهی» را به مقالهای در نیویورکر به سال۱۹۴۲ نسبت میدهد. این مقاله، کوششهای جوزف گولد (مشهور به پرفسور سی گال) را برای گردآوری «تاریخ شفاهی دوران ما» شرح میدهد که در آن ادعا میکند «تاریخچة غیررسمی تودة پیراهنپوش را مینویسد.»
این نکته نیز درخور اشاره است که نِوینس روزنامهنگاری بوده که مورخ شده است. در اواسط قرن نوزدهم با رواج تاریخ علمی مکتب آلمانی (تاریخ مبتنی بر منبع فون رَنک)، مورخانِ دانشگاهیِ سنتی عمدتاً تاریخ شفاهی یا شهادت شفاهی را بهعنوان منبع مطمئن تاریخی نپذیرفته بودند. بهراستی روزنامهنگاران، قومنگاران، کارشناسان فولکلور، انسانشناسان و برخی از مورخانِ دانشگاهیِ سنتی ساختار تاریخ شفاهی را ـ آنگونه که امروز بین همگان شناختهشده است ـ بنا نهادند. ربکا شارپلِس در «تاریخچة تاریخ شفاهی»، از کتابچة راهنمای تاریخ شفاهی، رسمیتِ تاریخ شفاهی در اوایل تا اواسط قرن بیستم را به پروژة نویسندگان فدرال، آثار منتشرشدة کارشناسان فولکلور، مانند بی.ای. بوتکین و مورخان نظامی جنگ جهانی دوم، مانند سرهنگ اس.ال.ای مارشال و فارست سی. پوگیو نسبت میدهد. صادقانه بگویم، اطلاعات بسیار زیادی در آن وجود دارد و من قصد ندارم همة آن را نقلقول کنم. در واقع، تیم لوید مقالهای را در سایت OHDA(تاریخ شفاهی در عصر دیجیتال) ارائه کرده است که به بحث دربارة تفاوتهای میان فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی میپردازد. در عوض، با جدول زمانیِ جزءبهجزءِ هر دو رشته آغاز کردهام. امیدوارم شرکتکنندگان در همایش انجمن تاریخ شفاهی و انجمن فرهنگ عامة آمریکا، نظرهای خود را دربارة جدول زمانی بیان کنند یا دربارة هرچیزی که با توجه به تاریخ شفاهی/ فولکلور پویا میشنوند یا مباحثه میکنند.
جدول زمانی تاریخ شفاهی و فرهنگ عامه
۱۸۵۹: سردبیر نیویورک تریبون، هوراس گریلی با بریگهام یانگ مصاحبهای پُرسروصدا انجام میدهد (که بر روند مصاحبه در روزنامه تأثیر بسزایی میگذارد). ۱۸۷۰: ناشر کالیفرنیا، هوبرت هاو بَنکرافت خاطرات کاوشگران اولیة کالیفرنیا و غرب آمریکا را مستند میکند. ۱۸۷۸: توماس ادیسون، اولین گرامافون را به مردم میشناساند. ۱۸۸۸: انجمن فولکلور آمریکا تأسیس میشود. دهة۱۸۹۰: دفتر قومشناسی ایالات متحده پژوهشگرانی را برای ضبط داستانها و آوازهای بومیان امریکا روی سیلندرهای مومی گرامافون اعزام میکند. ۱۹۲۸: بایگانی فرهنگ عامه ایجاد میشود. ۱۹۳۵: ادارة پیشرفت کار(WPA)، نویسندگان بیکار را استخدام میکند تا زندگی شهروندان عادی را مستند کنند. ۱۹۳۶: جان لومَکس، اولین سردبیر WPA / طرحِ نویسندگان فدرال، پروژة ثبت ماجرای زندگی بردگان پیشین را راهاندازی میکند که بعداً با نظارت بی.ای بوتکین منتشر خواهد شد. ۱۹۴۲: نیویورکر مقالهای دربارة «تاریخ شفاهی دوران ما»، نوشتة جوزف گولد منتشر میکند. ۱۹۴۲: اولین ضبطصوت تجاری را به ارتش ایالات متحده میفروشند (تاریخ تقریبی است). ۱۹۴۴: پساز جنگ جهانی دوم، درست در کنار میدان جنگ با رزمندگان مصاحبه میشود. ۱۹۴۸: اولین ضبطصوتِ ساخت آمریکا راهاندازی میشود (هرچند تا سالها بعد بهطور گسترده در دسترس نبود). ۱۹۴۸: دفتر پژوهش تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا تأسیس میشود. ۱۹۵۳: اولین مدرک دکترای فولکلور در دانشگاه ایندیانا به وَرِن رابرتز اهدا میشود. ۱۹۵۴: دانشگاه کالیفرنیا در بِرکلی دفتر تاریخ شفاهیِ منطقهای را تأسیس میکند. ۱۹۵۹: مرکز پژوهشهای تاریخ شفاهیِ دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس راهاندازی میشود. ۱۹۶۰: کتابخانة هَری تُرومَن، اولین کتابخانة ریاستجمهوری با طرحِ تاریخ شفاهی میشود. ۱۹۶۳: دانشگاه پنسیلوانیا اولین مدرک دکترا در رشتة فرهنگ عامه را به کِنی گُلداِستاین اهدا میکند. ۱۹۶۷: انجمن تاریخ شفاهی تأسیس میشود. ۱۹۷۶: مرکز فرهنگ عامه آمریکا درکتابخانة کنگره ایجاد میشود. ۱۹۸۷: انجمن بینالمللی تاریخ شفاهی تأسیس میشود.
نظرهایتان را که با شوروهیجان در زیر ثبت میکنیم، دریافت کنید!
از ژوئن ۲۰۰۷ سارا میلیگان مدیر کمیتة تاریخ شفاهی کنتاکی بوده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشتة مطالعات قومی از دانشکدة مطالعات قومی و انسانشناسی دانشگاه کنتاکی غربی است. او پیش از پیوستن به این کمیته، بهعنوان کارشناس فولکلور در طرحِ فرهنگ عامة کنتاکی فعالیت میکرد. در دوران فعالیت خود در طرحِ فرهنگ عامة کنتاکی(KFP)، بهعنوان هماهنگکنندة پژوهشگران در سرتاسر ایالت کار میکرد و با ایجاد پروژههای تاریخ شفاهی، از کار با آنها بهره میبرد. میلیگان بهعنوان مدیر کمیتة تاریخ شفاهی کنتاکی(KOHC)، به حفظ تاریخ شفاهی در سرتاسر ایالت کمک کرده، همچنین از مستندساختن تاریخ شفاهی در کنتاکی پشتیبانی میکرد.
مجلة نقدوبررسی تاریخ شفاهی، منتشرشده توسط انجمن تاریخ شفاهی، روزنامة ایالت متحده برای تاریخ شفاهی نظری و عملی است. مأموریت اصلی آن بررسی ماهیت و اهمیت تاریخ شفاهی و درک پیشاپیش این رشته در میان پژوهشگران، آموزگاران، پزشکان و عامة مردم است. آنها را در سایت Twitter، در @ oralhistreview دنبال کنید و در فیسبوک برای پیشنمایش آخرین نسخة مجلة نقدوبررسی تاریخ شفاهی، روی گزینة Like کلیک کنید، تا با نمونههای دیگر پروژههای تاریخ شفاهی آشنا شوید، با مراکز تاریخ شفاهی در سراسر جهان ارتباط برقرار کنید و موضوعاتی را که ممکن است فکر کنید رابطهای دور با تاریخ شفاهی دارند، کشف کنید. برای آگاهی از پیوست مقالههای گذشته، مصاحبه با پژوهشگران تاریخ شفاهی و رشتههای مرتبط، محل همایشها و کارگاههای آموزشی و غیره، به سایت OUPblog مراجعه کنید. |
۱. فهرست پستالکترونیکی افرادی که مایل هستند اطلاعاتی خاص را از اینترنت دریافت کنند.
نوشته: سارا میلیگان ترجمه: زهرا حسینیان
منبع: blog.oup
|