هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 115    |    25 ارديبهشت 1392

   


 

تاکید رهبر انقلاب بر نقش جدی پدید‌آورندگان آثار تاریخ شفاهی


گزارش تفصیلی هشتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی، دانشگاه اصفهان (3)


چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس برگزار شد


ناگفته‌ها (خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا)


بررسی حقوق راوی و مولف در کتاب‌های خاطرات انقلاب و دفاع مقدس


تاریخ شفاهی به شناسایی هویت افراد جامعه کمک می‌کند


دانشجویان فرصت بازدید نزدیک از مصر و انقلاب آن را می یابند


کمک هزینه مرکز تحقیقات تاریخ شفاهی چارلتون


مارتا جکسون راس درگذشت


نشست نقد و بررسی «ماه همراه بچه‌هاست» در خبرگزاری تسنیم-۲


تسلیت


 



ناگفته‌ها (خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا)

صفحه نخست شماره 115

معرفی کتاب: ناگفته‌ها (خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا)
تدوین: عبدالحسین آذرنگ، علی بهرامیان، صادق سجادی و علی همدانی
انتشارات: نامک
چاپ اول : 1391
قیمت پشت جلد: 12500 تومان

 

کتاب ناگفته‌ها به گفت‌وگوهای دکتر عنايت‌الله رضا (1389-1299)، اندیشمند، پژوهشگر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، استاد فلسفه و جغرافيا ذکر خاطرات ایشان با چند تن از همکارانش اختصاص یافته است. کتاب متن پیاده شده و بازنگاری شده 23 گفتگو، یک نشست چند ساعته در مدتی بیش از 8 ماه با ایشان است. گفتگو با سالخورده‌ای در آستانه 90 سالگی که بخش‌هایی از خاطراتش دستخوش نسیان شده بود و ذهن او گاه از تمرکز بر یک موضوع خسته شود به موضوع دیگری بپردازد، به آسانی گفتگو در حالی عادی نیست به ویژه آن که بیماری فرساینده ایشان بر احوال او تاثیر می‌گذاشت و روند گفتگوها را با دشواری روبرو می‌ساخت.

عنایت‌الله رضا در خانواده روحاني و از منسوبين حاجي آقا رضا مجتهد گيلاني بود، هنگامي متولد شد كه خانواده‌اش به دليل حمايت از قيام ميرزا كوچك‌خان جنگلي مجبور شد به تهران مهاجرت كند. اگرچه بعدا به رشت بازگشتند، اما او از كلاس دوم ابتدايي درسش را در مدرسه ادب سرچشمه پي‌گرفت. رفت و آمد خانواده به رشت ادامه داشت تا اينكه از سال 1315 در دبیرستان دارالفنون به تحصيل ادامه داد و سپس به دانشكده افسري رفت و از سال 1318 به جرگه افسران ارتش ايران وارد شد. وی پس از دانشكده افسري همچنين دوره خلباني هواپيمايي را گذراند تا اينكه پس از شهريور 1320 به حزب توده پيوست که خود مدعی است: «مشکلات کشور سبب شد که به حزب توده رو بیاورد».

در سال ۱۳۲۴ بازداشت و سپس به کرمان تبعید و زندانی شد. در 9 اردیبهشت سال ۱۳۲۵ پس از آزادی از زندان به دستور کمیته مرکزی حزب عازم آذربایجان شده و در اردیبهشت ۱۳۲۵ در آنجا به عنوان معاون نیروی هوایی حکومت دموکرات آذربایجان مشغول شد. وی در 21 آذر 1325  به همراه افراد همسر و دو فرزندش به شوروی رفت. 

وی رابطه حزب توده و فرقه دمکرات در آن دوره تاریخی و تحت فشار قرار دادن افراد برای عضویت در فرقه دموکرات را چنین شرح می‌دهد:«ما را تحت فشار قرار دادند تا عضو فرقه بشویم.گفتم:«ما عضو حزب توده هستیم و نمی‌شود هم عضو حزب بوده و هم عضو فرقه». برای کامبخش پیغام فرستادیم تکلیف ما چیست؟ این قدر نق زدیم تا بالاخره کامبخش برادرش را با نامه‌ای فرستاد. او نامه‌ای را پیش ما آورد و گفت:« نامه کامبخش را برایتان می‌خوانم و همین جا پاره می‌کنم. کامبخش گفته است این نامه را کسی نبیند. مفادش این بود:«ما شما را مامور حزب در فرقه دموکرات می‌دانیم، عضویت در فرقه را بپذیرید. بعد هم نامه را پاره کرد. ما هم اطاعت کردیم و رفتیم عضو فرقه دموکرات آذربایجان شدیم. بعدها موقعی که در باکو بودیم مرا به دلایلی از فرقه اخراج کردند.» (1)

به دلیل بروز اختلاف با سران فرقه دموکرات آذربایجان در مورد تاسیس فرقه در ایران و اعلام رسمی ایشان در کنفرانس باکو مبنی بر انجام این امر به مثابه یک خیانت، از سوی سران دستگاه حاکمه جمهوری شوروی آذربایجان (اران قفقاز) از جمله رئیس جمهوری وقت و همچنین دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان به اتفاق چند نفر دیگر از اخراج شد. در نتیجه مجبور به عزیمت از شوروی به چین شد و به همکاری چند تن از همفکرانش بخش فارسی رادیو پکن را تاسیس نمود.

اما به دلیل دشواری تحصیل فرزندانشان در چین و آشنایی آنها به زبان روسی و پس از برخي تغييرات در نظام شوروي به اين كشور بازگشت و در بخش فارسي راديو مسكو مشغول به فعاليت شد. دوران تبعید وی حدود ۲۰ سال به طول انجامید. او در این دوره تبعید نخست پس از چهار سال تحصیل در دانشکده حزب کمونیست شهر باکو موفق به اخذ مدرک لیسانس شد و پس از آن در سال ۱۳۳۵ در آزمون دکترای رشته فلسفه دانشگاه دولتی از رساله خود «اندیشه‌های کسروی» به راهنمایی پرفسور ماکاولسکی از استادان بزرگ فلسفه در شوروی با درجه عالی دفاع کرد.

عنايت‌الله رضا در سال 1349 پس از جدايي كامل از حزب توده با وساطت برادرش پروفسور فضل‌الله رضا به ايران بازگشت و تا سال 1357 در كتابخانه پهلوی مشغول به كار شد. دکتر رضا خود در این خصوص می‌گوید:«وقتی آمدم جز کتابخانه پهلوی امکان کار در جای دیگری نداشتم. شجاع‌الدین شفا مشغول تدارک کتاب «جهان ایرانشناسی» بود. او بخش مربوط به روسیه را گذاشت در دامان من که تدارک دیدم، گردآوری و ترجمه کردم و به هر حال از این کار راضی هم بودم.»

زندگی در شوروی تفکر سیاسی دکتر رضا را دگرگون کرد به‌گونه‌ای که‌ مقابل جریان فکری حزب توده ایستاد. وی پس از بازگشت به ایران و رفع ممنوعیت برای تدریس، در مدرسه وزارت امور خارجه مشغول شد.«در مدرسه وزارت امور خارجه، محمود فروغی رئیس آنجا از من خواست درباره اتحاد شوروی سخنرانی کنم و به اصطلاح سوویت شناسی درس بدهم. دیپلمات ها آنجا می‌آمدند، حتی دیپلمات‌های شاغل هم می‌آمدند. اشخاص معتبر و صاحب نام هم می‌آمدند. مثل (فریدون) آدمیت. در آنجا احمد میرفندرسکی ساختار دولت شوروی را درس می‌داد. من هم ساختار دولت شوروی را درس می‌دادم. بعد از ماجرای عبور هواپیمای شوروی از ایران به روسیه، او را خانه‌نشین کردند. او در آنجا هفته‌ای حدود دوازده ساعت درس می‌داد، من دو ساعت درس می‌دادم. بعد از من خواستند هفته‌ای 12 ساعت درس بدهم. گفتم: «چرا آقای میرفندرسکی درس نمی‌دهند؟» گفتند: «ایشان یکی دو ساعت درس می‌دهند.» گفتم: «من این کار را نمی‌کنم. ایشان درس خودشان را بدهند، من درس خودم را.» یک روز میرفندرسکی در یک مهمانی آمد و مرا بوسید و گفت:«می‌دانم شما به خاطر من از تدریس خودداری کردید.» بعد هم به من حسن نظر داشت. بسیاری از کاردارها و دیپلمات‌های قدیمی شاگردان من هستند.» 

 دکتر رضا پس از انقلاب براي دوره كوتاهي براي درمان به خارج از كشور سفر كرد. از سال 1365 در مركز دايرة المعارف اسلامي به عنوان مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي فعاليت مي‌كرد. وي داراي بيش از  120مقاله در دائره‌المعارف بزرگ اسلامي و بيش از 60 مقاله در مجلات و نشريات خارج از مركز دائره‌المعارف و همچنين10 مقاله ترجمه شده در مجلات و نشريات مختلف است.

دكتر رضا آثار فراواني ترجمه و تاليف كرد كه از آن ميان مي‌توان به «تمدن ايران ساساني نوشته لوكونين، شهرهاي ايران در دوران پارتيان و ساسانيان نوشته پيگولوسكايا، آذربايجان و اران، اران از دوران باستان تا عهد مغول، ايران و تركان در روزگار ساسانيان، كمونيسم اروپايي، طبقه جدید تحلیلی از تحول جامعه کمونیست نوشته میلوان جیلاس، اسرار مرگ استالین نوشته آوتور خانوف، به زمامداران شوروی نوشته سولژنیتسین، منابع کمونیسم روسی و مفهوم آن نوشته نیکلای الکساندرویچ بردیایف، نیکتا خروشچف، سال‌های حاکمیت به ضمیمه متن کامل گزارش خروشچف در جلسه، سری کنگره بیستم شوروی، گفتگو با استالین، نوشته میلوان جیلاس، سیزده روزی‌که کرملین را لرزاند، (انقلاب مجارستان) نوشته تیبور مرای، خاطرات بوریس باژانف، رئیس دبیرخانه دفتر سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی، تاریخ سری جنایت‌های استالین، نوشته آرلف، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده‌های 4-6 میلادی، نوشته پیگولوسکایا، ایران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، کمونیسم و دموکراسی، مارکسیسم و ماجرای بیگانگی انسان» اشاره كرد.

او فردي شهرت طلب يا ستيزه جو نبود و با اينكه بارها از اجانب هم مسلكان پيشين خود در حزب توده آزار ديد و تهمت شنيد، در مقام پاسخگويي برنيامد. در شرایطی که بسیاری از سران حزب توده تا پیش از این خاطراتشان را منتشر کرده بودند اما دکتر رضا حاضر به انتشار خاطرات خود نبود و پس از مدت‌ها تلاش موافقت کرد تا خاطراتش در نشست‌هایی به ‌صورت گفتگو انجام شود.

خود وی علت عدم نگارش خاطراتش را چنین شرح داده است:«باید توضیح بدهم که چرا از خاطره‌نویسی بیزار بودم و چرا اصلا از خاطره‌نویسی دور ماندم. برخی از دوستان سئوالاتی درباره گذشته می‌کردند و مسائلی که آنجا بر ما گذشت، با ناباوری با پاسخهایم برخورد می‌کردند! معتقدات ایدئولوژیک نمی‌گذاشتند که بتوانند راحت فکر کنند. با شک و تردید برخورد می‌کردند و گاه سخنم را دروغ می‌پنداشتند. اینها جهان زیبایی را در پندار خود تصویر می‌کردند و نمی‌توانستند از آن عدول کنند. بنابر این اگر از خاطراتم صحبت می‌کردم، جز بدنامی برایم حاصلی نداشت، جز اینکه مرا متهم کنند به دروغ گفتن و تهمت زدن به اتحاد شوروی و مقدس را ناپاک جلوه دادن. به این دلیل اصلا از خاطره نویسی یا خاطره‌گویی دور شدم.»(2)

یکی از مصاحبه کنندگان با دکتر رضا معتقد است:«خاطرات رضا با دیدگاهی متفاوت و سوای نگاه اعضای فرقه دموکرات و حزب توده است و به‌نوعی تاریخ‌نگاری شفاهی دوره‌ای حساس از تاریخ ایران و به‌ویژه آذربایجان به‌شمار می‌رود اما در برخی موضوع‌های شخصی ترجیح داد به‌دلیل روحیه انزواطلب و آرامی که داشت، سکوت کند.» (3)

عنايت‌الله رضا در این گفت وگوها سكوت چندين ساله خود را شكسته و درباره يك عمر فعاليت علمي، سياسي و اجتماعي خود سخن گفته است. او در این گفتگو ماجراهای روزگار دوری از میهن، تلاش برای بازگشت به ایران، مسائل پشت پرده دخالت دولت شوروی در کار احزاب سیاسی ایران و جهان، روابط با اعضای حزب توده، چگونگی زندگی در کشورهای اردوگاه سوسیالیسم  و کوشش‌های خود سخن گفته است.

آشنايي نزديك دكتر رضا با چهره‌هاي سياسي زمانه خود به ويژه اعضاي اصلي حزب توده همچون ايرج اسكندري، احسان طبري، عبدالصمد كامبخش، نورالدين كيانوري، مرتضي يزدي، محمود بقراطي، فريدون كشاورز و رضا روستا باعث شده كه كتاب سرشار از اطلاعات دسته اول و داوري‌هاي دكتر رضا درباره آنها باشد. البته همچنان كه مصاحبه شوندگان در مقدمه خود بر كتاب گفته‌اند، به دليل آنكه بسياري از اطلاعاتي كه دكتر رضا مي‌گويد، در زمان‌هايي رخ داده كه هيچ يك از ايشان حضور نداشته‌اند، در صحت و سقم آنها نمي‌توان تحقيق كرد. كتاب منبعي غيرقابل انكار براي كساني است كه مي‌خواهند در تاريخ معاصر كنكاش كنند. ضمن آنكه بسياري از اطلاعات براي نخستين بار در كتاب آمده است.

پنهان نیست که دکتر رضا زندگی ماجراجویانه، پرافت و خیز، پرتنش و پررنجی را پشت سر نهاده است. وی مردی پرخاطره، پر اطلاع و روزگار دیده بود و هرگاه به مناسبتی موضوعی به میان می‌آمد در باره آن اطلاع یا خاطره‌ای داشت، حرف‌هایش شنیدنی می‌شد. دکتر رضا ذاتا بسیار مودب، محجوب خجول و مایل به گوشه گیری بود. او از جنجال، غوغا، حضور در مطبوعات دوری می‌کرد. درخواست‌های فراوانی از او برای مصاحبه شد که نپذیرفت و از حضور در نشست‌های بسیاری خودداری ورزید. در دوره‌ای که آماج حملات شد از سوی شماری از هم مسلکانش قرار گرفت، سکوت را بر پاسخگویی ترجیح داد و حتی گاه نظاره‌گر میدانی شد که پیاپی و از چند سو در آن میدان به او می‌تاختند.

دکتر رضا بارورترین سال‌های عمرش را چالش‌جویانه گذارنده است. در دنیایی که او در آن زیست، با آن مناسبات، کشاکش‌ها و دوستی‌ها و دشمنی‌های سیاسی، شاید کمتر بتوان روایت‌های یافت که منطبق بر هم یا حتی نزدیک به هم باشد. سال‌ها باید بگذارد تا گفته‌ها و شنیده‌ها، نوشته‌ها و سندها، اتهام ها و دفاع‌ها، مشاهده‌ها و روایت‌ها نقد شوند و در عین حال رویدادها از تب و تاب بیافتد، تا خطوط چهره‌ها اندک اندک شکل بگیرد، به ثباتی نسبی برسد و موضوعات در معرض داوری‌های دقیق‌تر و منصفانه‌‌ای قرار بگیرد.

مصاحبه کنندگان تاکید دارند:«ما وارث دعواهای سیاسی او نیستیم، زیرا نه آن دعواها را به چشم دیده‌ایم و نه از حقیقت ماجراها آگاهی داریم، بلکه فقط کوشیده‌ایم تا استاد رضا سکوت دردناکش را بشکند و از خودش، از گذشته‌اش و از ماجراهایش بگوید. آنچه در این کتاب از زبان وی نقل شده است گفته‌های مردی است که تلاش کرده است در واپسین سال‌های عمرش از ماجراهایی پرده بردارد که شماری از آنها قطعا و شماری دیگر احتمالا از نکاویده‌ترین رویدادهای تاریخ سیاسی معاصر این سرزمین بشمار می‌آید. ما تا حد امکان تلاش کردیم تا او آنچه در ذهن دارد به زبان آورد.»  

کتاب 290 صفحه‌ای ناگفته ها فاقد هرگونه فهرست موضوعی است و صرفا دارای «فهرست اعلام» است. در این کتاب 69 قطعه عکس‌های کمیاب از  دکتر رضا و چهره‌های سیاسی معاصر او منتشر گردیده است. دکتر عنایت‌الله رضا در روز یکشنبه 20 تیر ماه 1389 پس از مدت ها نبرد با بیماری و چند هفته میان اغما و هوشیاری و در سن 90 سالگي درگذشت و پیکرش با حضور شماری از دوستدارانش در تهران به خاک سپرده شد.


پانوشت‌ها:
1- ناگفته‌ها، (خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا)، انتشارات نامک، 1391، ص 16.
2- ناگفته‌ها، همان، ص 40.
3- خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا، علی همدانی، خبرگزاری کتاب ایران، 3 فروردین 1392.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.