یک پیشرفت علمی دیگر: شیوه یادگیری تاریخ
کملطفی مورخان شفاهی به تاریخ صنفی باعث شده تا اکثر آنها از تحولات جدید در کاربرد تاریخ شفاهی در حوزة مطالعات سازمانی-مانند شیوة یادگیری تاریخ- بیخبر بمانند. روش «یادگیری تاریخ» در سال 1997 توسط آرت کلاینر و جرج راث، دو تن از دانشمندان سازمانی مؤسسه فناوری ماساچوست، به دنیا معرفی شد. منطبق با این روش، فرض بر این است که بنگاههای تجاری و صنفی میتوانند از طریق مصاحبه با کارمندان خود، نگهداری خاطرات آنها و ارائه آن خاطرات در قالب روایت تاریخی-یعنی شیوة یادگیری تاریخ- از اشتباهات خود درس بگیرند. در این شیوه لازم است که با همة بازیگران یک واحد اقتصادی از دَم تا دُم مصاحبه شود.کلاینر و راث معتقدند که یادگیری تاریخ علیالاصول «داستانی محکم و سرشار از احساسات گوناگون است که آدم را به یاد گزارشهای دست اولِ سرراست و واقعی «اِستادز تِرکل»(38) از زندگی و جامعه آمریکا میاندازد.»(39) راث و کلاینر با عطف به ترکِل صراحتاً روشن میسازند که رویکردشان منبعث از تاریخنگاری عمومی است.(40)
از شیوه اجرای مصاحبهها میتوان به چنین خاستگاههایی پی برد. مصاحبهای که در چارچوب اصول یادگیری تاریخ انجام میشود چشمانداز بسیار گستردهای را در قاب خود میگنجاند به طوری که مصاحبهشونده میتواند آزادانه دربارة موضوع تحقیق و تجربیات حرفهای و شخصی مربوط به سازمان یا تشکیلاتش سخن بگوید. سپس محققان نتایج حاصله را تجزیه و تحلیل نموده و با منابع و اسناد مکتوبی مانند اظهارات اعضای هیئتمدیره، یادداشتها و دیگر مکاتبات داخلی مقایسه مینمایند. فاز دوم شیوة یادگیری تاریخ مشتمل بر دور دوم مصاحبههاست که از مصاحبهشوندگان در این مرحله سؤالات اختصاصیتری پرسیده میشود و آنان را با «شواهد» رسمی روبهرو میکنند. سرانجام مجموع نتایج را در قالب روایت به هم متصل میسازند و متن نهایی را برای مشاهده و تبادل نظر در میان همکاران توزیع مینمایند. هدف این است تا بدین روش بین مصاحبهشوندگان از یک سو و میان آنان و مصاحبهگران از سوی تضارب آراء به وجود بیاید. در فاز سوم به مناظره میرسیم. در این مرحله با تشکیل جلساتی از کارمندان به صورت گروه گروه میخواهند تا دربارة تاریخ سازمان یا شرکتشان آنگونه که در برنامة یادگیری تاریخ بدانها عرضه شده است، اندیشه کنند. هدف از یادگیری تاریخ این است که کارمندان و کارگران علاوه بر عبرتآموزی از گذشته بتوانند از یکدیگر نیز درس بیاموزند تا با نحوة معرفی و توصیف مدیران ارشد و کلیت سازمان در بیان مصاحبهگران و محققان آشنا شوند. پس میتوان استنباط کرد که روش مذکور از این نظر که موجبات بهبود و پیشرفت صنوف دخیل در مصاحبه و همچنین تاریخ شفاهی را فراهم میسازد از ارزش وصفناپذیری برخوردار است.(41)
روایت مصاحبهشونده و سؤالات، نظرات، و تأثیر مصاحبهگر در روند برنامه یادگیری تاریخ کاملاً جدا از هم و در ستونهای مجزا ثبت و به نمایش درمیآیند که این امر به خودی خود از جنبههای ابتکاری روش مذکور محسوب میشود. شما میبینید که داستان مصاحبهشونده را بدون کم و کاست در ستون عریضی گنجاندهاند. توضیحاتی نیز در ستون باریک سمت چپ برای فردی که از بیرون به قضایا مینگرد، اضافه کردهاند؛ مثلاً در مورد سلسلهمراتب شرکت یا معنای اختصارات. هدف دوم این ستون باریک از این نظر نیز جالبتر است که همچون ابزاری برای ثبت مشاهدات و سؤالات محققان به کار میرود با این هدف که به بحث و جدل دامن زده و با شواهد مقایسه شوند. در ستون کاملی، شواهد و رویدادهایی درج میگردند که همة مصاحبهشوندگان روی آنها اتفاق نظر پیدا کردهاند یا از منابع مکتوب گردآوری شدهاند. (نمودار 1).(42) فکر نمیکنید که ارائه داستان یا در واقع خاطرات مصاحبهشونده علاوه بر نظرات، سؤالات و تأملات مصاحبهگر به شکل مجزا میتواند خزانه تاریخ شفاهی را پربارتر کند؟ چنین کاری به نظر ما تصویری از نقش و تأثیر مصاحبهگر بر مصاحبهشونده به دست میدهد و روابط قدرت بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده، همکاری، سانسور، و سکوت در مصاحبه را بدون ابهام علنی میسازد.(43)
شایان ذکر است که تا به امروز هیچ مورخی در حوزه تاریخ شفاهی از این شیوه و تاریخهای حاصل از آن استفاده نکرده است.(44) از یک سو گزارشهای تاریخ شفاهی جالبی به واسطة اجرای برنامة یادگیری تاریخ تولید میشوند و از سوی دیگر متدولوژی مصاحبه نیز با شیوه تاریخ شفاهی موصوف در سخنان آلکساندر فون پلاتو(45) شباهت دارد. وی معتقد است که مصاحبه باید با تمرکز بر تاریخ زندگی مصاحبهشونده آغاز شود تا بتوان آن را به معنای واقعی کلمه مصاحبه قلمداد نمود.
بدین وسیله فضا یا محیط ذهنی (Subjektivitat) و آراء شخصی مصاحبهشونده برای مصاحبهگر عریان میگردد. به عبارت دیگر تصور و باوری که مردم از خود و زندگیشان دارند نمایان میشود. این هم فاز ضروری و مهمی است زیرا جدیت مصاحبهگر یعنی همان دانشگاهی غریبه را به مصاحبهشونده ثابت میکند. مصاحبهگر نیز متقابلاً «هنر گوش دادن» به اصطلاحات مورد استفادة مصاحبهشونده را «یاد میگیرد.» به گفتة فون پلاتو، در فاز دوم باید دور جدیدی از مصاحبهها را با طرح سؤالات اختصاصیتری انجام دهیم و دور سومی هم باید باشد تا محققان قادر باشند مصاحبهها و پاسخهای مصاحبهشوندگان را با دیگر منابع و مصاحبهها مقابله نمایند. و در فاز نهایی نیز جلسهای با محوریت پرسش دربارة مصاحبه و روایت ترتیب داده شود (جدول 1).(46)
محققانی که تاریخهای شفاهی مرسوم را تولید کردهاند و محققانی که محصول تلاششان مجموعههای یادگیری تاریخ بوده است، میتوانند درسهای آموزندهای از تجربههای یکدیگر بگیرند، زیرا اساس هر دو روش بر مقایسه دائمی شواهد با ضد شواهد و آراء ذهنی متفاوت با دیگر منابع استوار شده است. علاوه بر این، مهمترین فایده علمی شیوه یادگیری تاریخ در این است که ابزاری به دست میدهد تا بدان وسیله بتوان دیدگاه «رسمی» (سازمانی) را به نحو معقول و توجیهپذیر با پادروایت(47) تجربههای متفاوت مصاحبهشوندگان به هم آمیخت و از آن «کلانروایتی»(48) ساخت که حرف و سخن و روایتهای هر دو گروه در آن توزیع شده باشد.(49) به منظور رعایت انصاف در مورد پادروایتها و دیدگاههای مخالف در مصاحبهها، بحث و مناظرهای در حوزه مطالعات سازمانها صورت گرفت.(50) مناظره مذکور شباهت فراوانی با بحثهای جاری پیرامون چگونگی رعایت انصاف در مورد پادروایتها و صداهای خاموش در تاریخ شفاهی دارد.(51) «شیوه یادگیری تاریخ» در این مقطع میتواند استحکام منطق علمی تاریخ شفاهی را دوچندان سازد.
38 -Studs Terkel
39 -Art Kleiner and George Roth, "How to Make Experience Your Company's Best Teacher," Harvard Business Review 75, no. 5 (1997): 175-76.
40 -Frisch, "Oral History And Hard Times."
41 -Art Kleiner and George Roth, Car Launch: The Human Side of Managing Change (Oxford: Oxford University Press, 1999), 179-213; Art Kleinr et al., Oil Change: Perspectives on Corporate Transformation (Oxford: Oxford University Press 2000), 183-87.
42 -Kleiner and Roth, Car Launch, 5-7.
43 -Annmarie Turnbull, "Collaboration and Censorship in the Oral History Interview," International Journal of Social Research Methodology 3, no. 1 (2000): 15-34.
44 -For example, the learning history of Oil Change or Car Launch, with interesting quotations and reflections on emotional processes has not yet been analyzed by oral historians.
45 -Alexander von Plato
46 -von Plato, "Zeitzeugen und die historisch Zunft," 22/
47 -counter-narrative
48 -grand narrative
49 -John Bodnar, "Power and Memory in Oral History: Workers and Managers at Studebaker," The Journal of American History 75, no. 4 (1989): 1203-04; Agnes Delahaye et al., "The Genre of Corporate History," Journal of Organizational Change Management 22, no. 2 (2009): 39-40.
50 -Barbara Czarniawska and Pasquale Gagliardi, eds., Narratives We Organize By (Amsterdam, The Netherlands: John Benjamins Publishing Company, 2003).
51 -David Boje, Narrative Methods for Organizational and Communication Research (London: Sage, 2001); Michael Bamberg and Molly Andrews, eds., Considering Counter-Narratives: Narrating, Resisting, Making Sense (Amsterdam, The Netherlands: John Benjamins Publishing Company, 2004).
توجه:
*-این مقاله نخستین بار در همایش تاریخ علوم اجتماعی اروپا در تاریخ 16-13 آوریل سال 2010 در شهر گِنت کشور بلژیک ارائه شده است. بدین وسیله از شرکتکنندگان در این همایش، به ویژه آقای راب پِرکس، به خاطر نظرات و پیشنهاداتشان کمال تشکر را دارم. همچنین از خانم سِلما لیدزدورف به خاطر کلاس بسیار پرنشاط و عالی تاریخ شفاهی در سال 2009 که برای مقطع فوق لیسانس در مؤسسه هویزینگای هلند برگزار نمودند نیز قدردانی مینمایم.
ادامه دارد...
Sjoerd Keulen and Ronald Kroeze, E-mail: S.J.Keulen@uva.nl, dbr.kreoze@.vu.nl
نویسنده: شوورت کولن، رونالد کروز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
منبع:
Oral History Review, Volume 39, Number 1, Winter/Spring 2012, pp. 15-36