|
گرانیگاه تاریخ شفاهی
|
تاریخ شفاهی برای بیان رخدادهای منتهی به انقلاب اسلامی، به ویژه دورهای که از آن به نهضت امام خمینی یاد میشود، کاربرد گستردهای پیدا کرده است.تاریخ شفاهی برای بیان رخدادهای منتهی به انقلاب اسلامی، به ویژه دورهای که از آن به نهضت امام خمینی یاد میشود، کاربرد گستردهای پیدا کرده است. پیرامون این ابزار نه چندان دیرین تاریخپژوهی، کم گفته و نوشته نشده است؛ هم در تأیید و کارایی آن اظهارنظر میشود و هم در نقص و کاستیهای آن. تاریخ شفاهی مستعد هر دوی اینهاست. کارا و دستیاب است، چرا که میتواند سند بیواسطهای برای بیان واقعیتها باشد؛ آسیبپذیر و شکننده است، چرا که بهرهوری ناشیانه از آن میتواند واقعیتها را از دسترس دور کند. برای هر دو وجه برشمرده، میتوان مصادیق و نمونههایی یاد کرد و به تشریح آنها پرداخت، اما در اینجا به یک نکته، که آن را گرانیگاه تاریخ شفاهی مینامیم، توجه میکنیم؛ و آن، کوشش برای غلبه کردن بر زمان است. فردی که از رخدادهای نه چندان دور میگوید و مشاهدات خود را بیان میکند باید توان چیره شدن بر هر آنچه که سیلان زمان از گذشته به زمان حال آورده، داشته باشد. باید قدرت جدا کردن خویش از اکنون و مقتضیات بار شده بر آن را پیدا کند. باید بتواند خود را به زمان رویداد مورد نظر ببرد، و از همان چشمانداز، ببیند و بگوید. غلبه بر زمان، مهمترین دغدغه در بهرهمندی از تاریخ شفاهی است. این دغدغه، امری دوسویه است؛ یعنی هم باید در نهاد خاطرهگو جای گرفته باشد و هم در ضمیر مصاحبهکننده. چه بسا نقش مصاحبهکننده در وفاداری به این دغدغه بیشتر باشد، چرا که با کاشتن نشانهها و علائم ریز و درشت بر سر راه خاطرهگو، او را در زمان گذشته، و حال و هوای آن نگه میدارد و از پرشهای هر از گاه او به زمان حال جلوگیری میکند. سازمانها و نهادهای تاریخپژوهی، از آنجا که مدیریت بیشتر آثار تولیدشده از قِبَل تاریخ شفاهی را به عهده دارند، باید در سلیقه و نگاه خود تجدیدنظر کنند و اجازه ندهند گفتن و نوشتن از علل موجده انقلاب دچار آفت یادشده گردد. البته چنین تولیداتی برای یک مورخ سختکوش و سختپسند که سندشناسی و پیدا کردن عیار هر مدرک، مقدمهای برای تحقیقات تاریخی اوست، نمیتواند مصالح اصلی در سازه پژوهشیاش باشد، اما از آنجا که تاریخ شفاهی غیر از بهرههای علمی، مخاطبان عام نیز دارد، و مردم برای دانستن گذشتههای نزدیک خود به خواندن خاطرات اقبال نشان میدهند، ضرورت دارد نزدیکترین واقعیتها به حقایق، به آنان عرضه شود. در یک تشبیه، میتوان واقعیت را سایهای به اندازه حقیقت توصیف کرد. پرتو یاد خاطرهگو باید به نحوی بتابد که این سایه نه کوچکتر و نه بزرگتر از صاحب خود (حقیقت) باشد. و این در حالی است که بررسی برخی از آثار نشان میدهد که این سایهها یا غایباند و یا بسیار کشدار. تاریخ شفاهی بیش از هر آسیب یا نقصی، در معرض عبور زمان از روی گفتهها و نوشتههای شاهدان و له کردن اصل حادثه است. حال که این قالب به واسطه محسنات آن میتواند کمک حال بیان تاریخ انقلاب اسلامی باشد، خوب است در تولید آثاری از این رهگذر، به خواباندن مچ زمان، به عنوان عامل زورمند در عدم بهرهمندی درست از تاریخ شفاهی، توجه بیشتری کنیم.
هدایت الله بهبودی
منبع: خبر آنلاین
|