خاطرات خودنوشت یا خاطراتی که خود فرد آن را مینویسد، به خاطراتی گفته میشود که به لحاظ بکر بودن و گذشتن از ذهن فقط یک فرد، بسیار منحصر به فرد هستند. اغلب این آثار بیش از آنکه از لحاظ ادبی مهم باشند، اهمیت تاریخی دارند. بسیاری از افرادی که خاطرات خود را از دوران دفاع مقدس همان طور که به یاد میآوردهاند، نوشتهاند، شاهد رویدادهایی بودهاند که بیشک میتواند توجه تاریخنگاران را به خد جلب کند. در حال حاضر، به جهت فاصلة زمانی زیادی که از جنگ داریم، تعداد خاطرات خودنوشت کمتر از خاطرات دیگرنوشت است. اما کم هم نیستند افرادی که در حال حاضر خاطرات خود را مینویسند و منتشر میکنند. یکی از این افراد کیانوش گلزار نویسندة کتاب «شنام» است.
از کسی کمک نگرفتم
بسیاری از کسانی که خاطرات خود را مینویسند، از فراموش کردن گذشتة پررمز و راز خود ناتوان هستند. گذشتة پرحادثة بسیاری از رزمندگان و آزادگان، با تمامی جزئیات، سالها در خاطرشان باقی میماند. این جزئیات میتوانند خمیرمایة مناسبی برای نوشتن خاطرات ـ و در برخی موارد ـ داستان، و رمان در حوزة دفاع مقدس باشد. گلزار از کسانی بود که تصمیم گرفت خاطرات خود را به صورت خام بنویسد، سپس برای منسجم کردن مطالب، آن را در اختیار کسی قرار دهد. اما پس از گذشت مدت کوتاهی، تصمیم گرفت خودش کتابش را بنویسد. او در این باره میگوید: «دیدم حیف است نوشتنِ خاطراتم را به عهدة فرد دیگری بگذارم. بهتر است خودم روی آن کار کنم.» به این جهت، برای نوشتنِ کتاب از کسی کمک نگرفت. هر چه از دوران اسارت به یاد میآورد، با جزئیات کامل نوشت. او حتی یادداشتی هم از آن زمان نداشت. برای پیدا کردنِ جزئیات سراغی از دوستان قدیمی و یا متون تاریخی را هم نگرفت. گلزار در این باره میگوید: «چون اعتقاد داشتم این خاطرات متعلق به من است. اگر سراغ دیگر دوستانم میرفتم و خاطرات آنها را گردآوری میکردم، کتاب حاضر مجموعهخاطرات نامیده میشد، نه خاطرات خودم. وانگهی، اگر سراغ تحقیق و پژوهش میرفتم، به دانش امروزی نیاز پیدا میکردم، و بر اساس علم امروز به رمزگشایی سی سال پیش میپرداختم ـ که این به اعتبار کار من لطمه میزد.» او نوشتن خاطراتش را وظیفة خودش میدانست. اینکه کتاب چاپ شود، چندان برایش مهم نبود.
در مقابل کیانوش گلزار، مهدی جعفرینسب اشکذری، نویسندة کتاب «گوهر»، با فنون نوشتن آشنایی داشت. او که خود معلم ادبیات است، در کودکی به اصرار معلمهای انشا دفترچهای تهیه کرد و هرازگاهی خاطرات خود را مینوشت. در زمان انقلاب و جنگ هم رویدادهای مختلف را یادداشت میکرد. همین یادداشتها او را در نوشتنِ خاطراتش در قالب یک کتاب یاری کرد.
اما چرا کمتر پیش میآید که کسی خاطراتش را از دوران جنگ بنویسد. شاید بتوان ناآشنا بودن صاحبان خاطرات با فنون نگارش را از دلایلِ آن شمرد. بسیاری از این افراد ترجیح میدهند خاطرات خود را به دست کسانی بسپرند که اهل نوشتن هستند و این طور اطمینان حاصل کنند که کتابشان خوانده میشود. احمد دهقان، نویسندة دفاع مقدس، معتقد است ظهور ژانر ادبی جدیدی به نام خاطرات دیگرنوشت منجر به بیتوجهی به خاطرات خودنوشت شد. اما به چه دلیل؟
دهقان معتقد است خاطرات خودنوشت و داستانها و رمانهایی که پیش از سال 1386 دربارة جنگ نوشته میشدند، توانایی به دوش کشیدن بار ایدئولوژیک جنگ را نداشتند. همین مسئله موجب شد خاطرات دیگرنوشت متولد شوند، و وظیفة اصلی خود را ارائة دستورالعمل بدانند. او در این باره میگوید: «خاطرات دیگرنوشت از سال 1386 متولد شد. در این گونه آثار، نویسنده چندان مقید به گفتن جزء به جزء واقعیات نیست، و به تخیل هم تأکید میکند. ببینید، در داستاننویسی تخیل داستان را پیش میبرد؛ اما در خاطرات دیگرنوشت حرفی از تخیل زده نمیشود. با این حال، تخیل راوی و نویسنده دست به دست هم میدهند، برای بازسازی واقعیت.» مسئلة اصلی این است که خاطرات دیگرنوشت در شرایطی ظهور کردند که خاطرات خودنوشت فقط وظیفة خود را خدمت به تاریخ میدانستند. به همین دلیل گفتن فقط واقعیت رویدادها برای نویسندگانشان کافی بود.
اتفاقی که دربارة خاطرات دیگرنوشت افتاد، شبیه همان اتفاقی بود که همیشه در ترجمههای ذبیحالله منصوری میافتاد. احمد دهقان در این باره خاطرهای از مسعود بهنود نقل میکند، که در آن ذبیحالله منصوری در حالی دیده میشود که انواع کتب طبّ سنتی را دور خود چیده و کتاب کوچکی را به او نشان میدهد که دارد آن را ترجمه میکند. آن کتاب «سینوهه» بود. همة ما میدانیم که ترجمة ذبیحالله منصوری از سینوهه به شدت متأثر از تخیل او بوده است. به اعتقاد احمد دهقان در خاطرات دیگرنوشت چنین اتفاقی افتاد. بیشک در این آثار به کارگیری عنصر تخیل نقش مهمی در بازسازی و زیباسازی تاریخ دارد.
با این حال، گسترش روزافزون خاطرات دیگرنوشت نبایست مسئولان را از حمایت از خاطرات خودنوشت بازدارد. خاطرات خودنوشت به علت درگیر شدن فقط شخص راوی با نوشتن و در نتیجه منحصر به فرد بودن ذهنیات راوی، معمولاً از سندیت تاریخی بسیار بالایی برخوردار هستند. احمد دهقان در این باره میگوید: «به طور قطع اگر کسی بخواهد به تاریخ ادای دین بکند، باید خاطرات را خودش بنویسد. این کتابها از ذهن منحصر به فرد راوی عبور کردهاند. پس چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ تاریخی آثار منحصر به فردی هستند و اگر بخواهیم چند کتاب را بر قلة تاریخ دفاع مقدس قرار دهیم، قطعاً آن کتابها خاطرات خودنوشت هستند.» با این حال، همین منحصر به فرد بودن راوی با گذشت زمان کتابهای خاطرات خودنوشت را با خطر عدم تطابق با ناهماهنگی با تاریخ مواجه میکند. بر این اساس، بهترین کتابهای خاطرات خودنوشت آنهایی هستند که با فاصلة کمی از حادثه نوشته شدهاند. دهقان در این باره میگوید: «خاطرات خودنوشت روایت یک سرباز از گذشتة خودش است. این روایتها هر چقدر نزدیک به وقوع حادثه باشد، کمتر در آن ناخالصی وجود دارد. اما چون ذهن در گذر زمان تغییر میکند و فراموشکار است، و برخی افراد محافظهکار میشوند، یا بر برخی از مسائل تأکید میکنند و برخی مسائل را تحریف میکنند، با گذشت زمان از ارزش خاطرات خودنوشت کاسته میشود؛ هر چند در گذر زمان ممکن است نویسنده تجربههای ادبی پیدا کند و خاطرات خود را زیباتر بنویسد.» تغییر ذهنیات راوی به مرور زمان در بسیاری از موارد، حضور شخص دومی را میطلبد که با کنکاش در ذهن او واقعیت مطالب را دریابد. همین دلیل سبب میشود بهترین آثار خودنوشت موجود آثاری باشند که با فاصلة کمی از اتمام جنگ نوشته شدهاند. آثاری چون «هفت روز آخر»، «جنگ دوستداشتنی» و «زنده باد کمیل» از این دست هستند.
با همة مسائلی که گفته شد، نوشته شدنِ خاطرات از جانب خود فرد اهمیت بسیار بالایی دارد. همین امر موجب میشود نوشتنِ خاطرات خود در حمایت دستاندرکاران نشر در حوزة دفاع مقدس قرار گیرد. با این حال، چنین کاری از نظر برخی صاحبنظران مقبول نیست. از باب مثال،احمد دهقان این اجبار در نوشتن را چنین تحلیل میکند و میگوید: «ما به افرادی که میخواهند بنویسند، چند کتاب خاطره معرفی میکنیم، تا با نوشتن خاطره آشنا شوند. اما اشکالی که وجود دارد این است که افرادی که میخواهند خاطرات خودشان را بنویسند، خاطرات دیگرنوشت را الگوی خود قرار داده و تصور میکنند برای نوشتن میبایست از تخیلشان کمک بگیرند. وقتی میبینند بعد از سی سال، فردی 34 روز خرمشهر را در هزار صفحه نوشته است، خودشان را مجبور میکنند همراه با جزئیات بنویسند. در این راه از تخیل خود کمک میگیرند تا واقعیت را بازسازی کنند؛ پس نتیجة کار روایت واقعیت نیست، بلکه بازسازی واقعیت است.»
سؤالی که پیش میآید این است که اگر راویِ خاطرات دوران دفاع مقدس از تخیل خود استفاده نکند، برای زیبا و برجستهسازی واقعیت امروز چه باید بکند؟ احمد دهقان معتقد است راههای دیگری برای جذاب کردن خاطرات وجود دارد. او برای اثبات سخن خود کتابهای بیوگرافی را، که در حال حاضر در غرب مقبولیت بسیاری دارند، مثال میزند و میگوید:« این کتابها الگو و اسلوب خاصی برای نوشتن دارند. در حالی که ما هیچ الگوی خاصی نداریم. ما خودمان را در گلخانهای قرار دادیم و زیاد به بیرون توجه نمیکنیم. در واقع میخواهیم با شیوههای خودمان، که شیوههای غیر ادبی است، خاطرات را جذاب کنیم.» ایجاد جذابیت به شیوهای که از لحاظ تاریخی و ادبی پذیرفتهشده نیست، چندان به نفع ژانر خاطرهنگاری نیست؛ چون این آثار به لحاظ قرار گرفتن در مکانی بین تاریخ کشورمان و ادبیات این مرز و بوم، به رعایت اصولی از هر دو گزینه ناچار هستند. گذر از این دو عرصة ریشهدار در تمدن ایرانی و اسلامی و تبدیل شدن به ژانری مستقل امری است که در حال اتفاق افتادن است. در این گذار، از مرحلهای به مرحلة دیگر خاطرات خودنوشت گم میشود، و بیش از پیش به حمایت نیاز پیدا میکنند. امید که این آثار ارزشمند فراموش نشوند.
الاهه اسلامی
منبع: نشریه تخصصی کتاب انتشارات سوره مهر، ش 170 ، ص5