اشاره: سومین شماره از ویژهنامه علمی تخصصی نقش مشهد در انقلاب اسلامی زیر نظر مدیریت فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد همزمان با سی وچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد و در دسترس علاقمندان به موضوعات پیرامون انقلاب اسلامی قرار گرفت. این ویژهنامه با مدیر مسئولی غلامحسین نوعی در 128صفحه رنگی تدوین شده است.
رحیم نیکبخت، غلامرضا جلالی، علی جانسکندری، حسین روحانیصدر، سیدقاسم رزاقیموسوی، امین عزیزی، علی نجفزاده، جواد روحانینژاد، نعمت فیروزی، نرگس فرهود، الهام یزدانپناه و غلامرضا آذریخاکستر در این ویژهنامه مقاله دارند.
یکی از ویژگیهای اصلی سومین شماره نقش مشهد در انقلاب اسلامی، توجه به تاریخ شفاهی است.
در سرمقاله این ویژهنامه به قلم جواد روحانینژاد، ضمن ترسیم خط مشی مجله، به اهمیت تاریخ شفاهی و انگیزههای ویژهنامه از توجه به تاریخ شفاهی اشاره شده است. از مقالاتی که در آنها به تاریخ شفاهی توجه شده است، مقاله «از مرجعيت حاج آقا حسين تا قيام پانزده خرداد1342 هـ.ش» نوشته حسين روحانيصدر است که نویسنده بخشی از آن را با بهره از مصاحبه نوشته است. همچنین مصاحبههای منتشر شده در این ویژهنامه و مقاله «تاثیر درگذشت و تشییع جنازه حجتالاسلام احمد کافی بر جریان انقلاب اسلامی در مشهد»، برگرفته از شیوههای تاریخ شفاهی هستند. در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی، به ویژه در شهرستانها که با کمبود اسناد و منابع مواجهه هستند، تاریخ شفاهی میتواند مهمترین ابزار برای واکاوی انقلاب اسلامی محسوب شود. ویژهنامه تخصصی انقلاب اسلامی در مشهد با بهرهگیری از روش تاریخ شفاهی درصدد جمعآوری خاطرات انقلابیون مشهد و پرداختن به مسائل سالهای 1342 تا 1357 در این شهر بوده است.
روحانینژاد در سرمقاله خود مینویسد: «ضرورت يک نگاه تخصصي به مقوله تاريخ معاصر ايران با وجود همـه کارهـاي کوچک و بزرگـي که تاکنون انجام گرفته است همچنان احساس ميشود. پرداختن به مباحث تاريخي خصوصاً آن چه در ارتباط با تاريخ معاصر ايران اسـت به دليل ظرافتها و پيچيدگــيهاي موجود در آن مسـتلـزم يک نگاه تخصصي، دقيق و به دور از تعصبات رايج سياسي و غيرسياسي است تا نتيجه آن شفاف سازي زواياي تاريک و پنهان تاريخ معاصر اين سرزمين باشد.
دستاندرکاران فصلنامه تاريخ پژوهي و اعضاي خانه تاريخ مشهد با يک همکاري نزديک و صميمانه تلاش دارند با چنين نگاهي در حد توان خويش در اين راه گام بردارند و انتشار دو شماره ويژهنامه در خصوص تاريخ انقلاب اسلامي در مشهد با چنين هدفي صورت پذيرفته است؛ کاري که هم اکنون در مرحله سوم به سوي اهداف تعيين شده به پيش ميرود.
يکي از مباحث اساسي در مورد تاريخ معاصر، بيان و بررسي خاطرات، نظرات و ديدگاههاي افراد حاضر در صحنههاي مهم تاريخي در قالب پروژههاي «تاريخ شفاهي است.» مقولهاي که غفلت از آن ميتواند باعث از دست رفتن فرصتهاي بسيار ذيقيمتي منجر شود چرا که طبيعتاً گذر زمان و کهولت سن حاضران در صحنههاي مهم تاريخ معاصر غبار نسيان و فراموشي بر خاطرات ديرين خواهد نشاند و اين به معناي از دست رفتن فرصتهايي است که جايگزين ندارند؛ اتفاقي که متاسفانه کم رخ نداده است. فعاليت در حوزه تاريخ شفاهي کاري است که هم اکنون مراکز علمي معتبر جهان در حال انجام آن هستند؛ به عنوان نمونه میتوان از اقدامات و فعاليتهاي دانشگاه هاروارد در اين خصـوص ياد کرد. جالـب آن که کار در زمينه تاريخ شفاهي ايران يکي از مهمترين فصول اين بحث به شمار میرود و اين خود جاي بسي تامل و البته تاسف دارد که مراکز علمي معتبر سـاير کشـورها بسيار پيشتر و بيشتر از دانشگاهها و پژوهشـکدههاي داخلي دست به اقدام زدهاند. کارهـاي فراواني در حوزه تاريخ مکتوب نيز از آنها سراغ داريم و همين سبب شده اکنون در بسياري موارد از دستاوردهاي ايشان براي تفحص در تاريخ ايران استفاده کنيم، مسلماً علاوه بر جنبههاي علمي اهداف بلندمدت ديگري نيز مد نظر سياستگذران اين مراکز هست که همين امر ضرورت تسريع در تاسيس مراكز تاريخ شفاهي توسط نهادهاي علمي دانشگاهي را صدچندان مينمايد. مراکز علمي و پژوهشي داخلي به خصوص آنهايي که از سابقه بيشتري برخوردارند میتوانند ورود به حوزه تاريخ شفاهي را از درگاه تاريخ داخلي خويش نيز مد نظر قرار دهند. دانشگاه فردوسي مشهد به عنوان يک مرکز علمي که قطب علمي بارزي در سطح کشور نيز به شمار ميرود با سابقه حدود هفتاد ساله به پيشنهاد فصلنامه تاريخ پژوهي تدوين چنين تاريخي را آغاز نموده و خوشبختانه با همکاري و حمايتهاي مجموعه مديريتي اين دانشگاه تاکنون گامهاي موثري نيز در اين زمينه برداشته است و اميدواريم اين روند همچنان ادامه يافته و با تأسيس مرکز تاريخ شفاهي دانشگاه تا به عنوان الگويي براي ساير مؤسسات و مراکز معتبر علمي مطرح شود.
تاسيس مراکز تخصصي مانند خانه تاريخ مشهد (که مدتي است راهاندازي شده) و فرهنگسـراي انقـلاب اسـلامي نيز ميتواند اتفاق مبارکي در اين باب باشد تا در حوزه بررسي تاريخ اين شهر به خصوص تاريخ معاصر آن در پيوند با انقلاب اسلامي به عنوان يکي از پايگاههاي اصلي انقلابيون، از نظرات اهالي تاريخ استفاده نمايد. همکاري و هماهنگي اين مرکز با ساير افراد، نهادها يا مجموعههايي که در زمينه تاريخ مشهد فعاليت ميکنند ميتواند زمينه بسيار مساعدي را براي پژوهشگران اين عرصه فراهم آورد. مشهد به عنوان يکي از پايگاههاي اصلي انقلاب و محلي که رهبران انقلاب توجه ويژهاي به آن داشتهاند ظرفيتها و قابليتهاي زيادي براي ورود به عرصـه تدوين تاريخ انقلاب دارد، جز آنچه اشاره شد راهاندازي رشته تاريخ ايران با گرايش انقلاب اسلامي در مقطع کارشناسي ارشد نيز میتواند به عنوان يک پيشنهاد موثر مورد توجه مراکز علمي اين شهر به ويژه دانشگاه بزرگ فردوسي قرار گيرد تا زمينه براي پرورش استعدادهاي موجود در اين خصوص بيش از پيش فراهم گردد.
تطــبيق و مقايـسه گفتار افراد مختلف در يـک واقعه تاريـخي و نيز انـطباق اين گفتهها با اسناد و مدارک موجــود میتـواند کـمک شــاياني به روشــن شدن حقايقي کند که شايد سالها مورد تاييد يا تکـذيب قرار میگرفته است.
در اين ويژهنامه سعي شده است مباحثي که در قالب تاريخ شفاهي گردآوري شده با کمترين دخل و تصرف در محتوا و مضمون ارائه شود؛ و تحليل وقايع با توجه به آگاهيهاي موجود قبلي بر عهده خوانندگان محترم گذارده میشود. تاريخ پژوهي از اين فرصت نيز استفاده نموده، از همه عزيزاني که درباره مطالب منتشره در اين ويژهنامه و ويژهنامههاي قبل نظري دارند دعوت میکند مطالب و نظرات خود را به اين نشريه ارائه نموده تا از آنها استفاده شود. تاريخپژوهي همچنين آمادگي خود را براي انجام مصاحبه با افرادي که در وقايع مهم تاريخ معاصر ايران و مشهد حضور داشتهاند اعلام میدارد تا به اين وسيله هم بر غناي آرشيو تاريخ شفاهي خود بيافزايد و هم منابع جديدتر و بيشتري را در اختيار پژوهشگران علاقهمند قرار دهد.»
گزیدهای از دیگر مقالات این ویژهنامه در ادامه پیش روی شماست که آقای غلامرضا آذریخاکستر در اختیار ما گذاشته است:
• انقلاب اسلامی ایران و مطالعات شیعی در غرب انگلیسی زبان، سیدقاسم رزاقی موسوی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
«نشانههايي از آشنايي اوليه غربيان با شيعه را میتوان در همان قرون اوليه اسلامي، دوره فاطميان و يا جنگهاي صليبي يافت. اما پيشينه مطالعات علمي و آکادميک شيعي در غرب انگليسي زبان، چندان دور نيست و به اوايل قرن بيستم به پژوهشهاي گلدزيهر و دونالدسن برمي گردد. بررسي سير اين مطالعات، دگرگونيها و گونهشناسي آن که مورد توجه هر انديشمند شيعه است، نشان از فراز و فرودهايي دارد که اين مطالعات را مورد توجه بيشتر قرار داده است. بررسي اجمالي سير شيعه پژوهي در غرب انگليسي زبان، گذر از دوران آشنايي اوليه، دوره سفرنامهنويسي همراه با ارائه اطلاعات به صورت سنتي بدون درنظرگرفتنِ شيوههاي علمي و در نهايت دوره مطالعات علـمي و آکادمـيک را نشان میدهد. تحـولات چشـمگير به لحاظ کمي و گستره موضوعي اين مطالعات به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران، موضوعي است که اين نوشتار در صدد بررسي آن است. حجم گسترده اين مطالعات، افزايـش چشمگير مراکز شيعه پژوهي، توجه مراکز علمي و دانشگاهي به اين مطالعات، برگزاري کنفرانسهاي مختلف درباره شيعه، به ويژه مسائل اجتماعي و سياسي شيعه از نکات قابل توجه در بررسي اين مطالعات، آثار و پيامدهاي آن به شـمار میآيد.»
• روزشمار دي ماه خونين مشهد، غلامرضا جلالي، استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
«در سال 1357 مردم مشهد با ابعاد انقلاب اسلامي بيشتر آشنا شدند. آنها با خواندن اعلاميهها، به ويژه اعلاميههاي دستنوشتي که در بيوت علما و مساجد نصب ميشد، در جريان راه پيماييها و حوادث شهر و کشور و حتي مسايل جهاني قرار ميگرفتند و از آرا و نظريات گروههاي اجتماعي و رهبري انقلاب با خبر ميشدند و کم کم اطلاعات نظامي، چريکي و نحوه تهيه مخلوطهاي انفجاري و ساختن کوکتل مولوتوف و نارنجک دستي و دفاع شـخصي و آشنايي با بکارگيري اسلحههاي مختلف در دسترس مردم قرار میگرفت. بسياري از اعلاميهها و جزوههاي خبر رساني با بهرهگـيري از امکانات دولـتي و در محيطهـاي اداري تکـثير ميشـد و شعارها با تحول نيازهاي جامعه دگرگون شده و تفکرات نوين و باورها و خواستههاي مردم را در خود منعکس ميکــرد. پلاکاردها مضـامين ملـي، ديني و انقلابي را به نمايــش ميگـذاشت و از هنرهــا به ويژه هنرهاي گرافيـک و کاريکاتور براي تبليغ عليه رژيم استفاده ميشد.در نقطه مقابل، قواي امنيتي دستاندرکار کنترل هر چه بيشتر اوضاع بودند. در طرح تأمين امنيت شهر مشهد که از سوي سرهنگ افشار گرجي برنامهريزي شده بود، نقاط شهر به قسمت حساس، مهم و خيلي مهم تقسيم شده بود. کانونهاي حرکت در مشهد براساس گزارش مأمورين ويژه شهرباني نقاط زير بودند: مدرسه نواب، منزل آیتالله سيدعبدالله شـيرازي، مسجد حاج ملاهاشم، منزل آیتالله قمي، مدرسه کاظميه واقع در کوچه زري و مسجد درخت توت در خيابان نادري، مدرسه آيتالله خويي در کوچه مستشاري، مدرسه اميرالمؤمنين(ع)، مسجد مقبره جنب باغ نادري، مسجد جعفريها، در چهارراه نادري و مدرسه حسينيه در بازارچه سراب، مسجد امام حسين(ع) در سه راه دارايي، مسجد بناها در خيابان خسروي، مدرسه موســيبنجعـفر(ع) در کوچه پنجم خيابان خسروينو، مسجد ملاحيدر، منزل آیتالله ميرزاجوادآقا تهراني در خيابان خسروينو، مسجد حاجفرهاد در کوچه تلفن خانه، مسجد ترکها جنب بيمارستان سابق آمريکاييها، مدرسه جواديه، مسجدالرضا و کلانتري سابق، مسجد سنگي، مسجد صاحبکار، مسجد محرابخان در خيابان طبرسي، مدرسه عباسقليخان، مدرسه محمديه و مدرسه صاحبالزمان در کوچه حسنقلي و مسجد فيل در خيابان سفلي، تکيه نخود بريزها در ميدان دقيقي، مدرسه رضوان در عيدگاه، مدرسه عسکريه در کوچه محمديه در عيدگاه و مدرسه ميرزا جعفر جنب حرم، حسينيه دانشکده ادبيات، دانشکده علوم خيابان اسرار، دانشکده دندانپزشکي، سينماها، مدرسه و حسينيه انتهاي بازار سرشور، مسجد امام جعفر صادق(ع)، مدرسه جعفريه، کوچه ميرعلمخان، مدرسه موسوي، مدرسه بعثت، تکيه طبسيها، خواجه ربيع، مدرسه باقريه، مدرسه نقويه در کوچه کربلايي، مسجد صاحبالزمان، مسجد حوض لقمان در خيابان عشرتآباد و منزل عباس واعظ طبسي بودند...»
• سيري درزندگي و مبارزات آیتاللهالعظمي سيديونس اردبيلي، رحيم نيکبخت، پژوهشگر تاريخ انقلاب اسلامي
«درتحولات تاريخ ايران به ويژه بعد از رسميت تشيع علما نقش و تاثير مهمي ايفا کردهاند. از اين پس به طور طبيعي مراجع و فقهاي شيعه به حافظ هويت ملي تبديل شدند زيرا هر تعرضي که موجوديت ايران را تهديد ميکرد هويت شيعي ايران را مورد تعرض قرار ميداد. نهضتهاي اسلامي که درتاريخ معاصر ايران به رهبري علما شکل گرفته با اين رويکرد به وقوع پيوسته است. مشهد مقدس از جمله کانونهاي مهم مذهبي ايران ميباشد که در دوره پهلوي اول شاهد قيام مسجد گوهرشاد و قتلعام مردم در اين مسجد بود. در پي اين قيام تعداد زيادي از علما دستگير، زنداني و از مشهد تبعيد شدند. از جمله نقش علماي تبعيد شده مرحوم آیتالله العظمي سيديونس اردبيلي بود که فعاليتهاي سياسي اجتماعي او بعد از شهريور 1320 و فرار رضاشاه ادامه يافت وي در جريان در نهضت ملي نفت از حاميان نهضت در مشهد بود. مبارزات وي بخشي از فعاليتهاي مذهبي سياسي علما و مراجع در تاريخ معاصر را تشکيل ميدهد که پيشينه و بستر شکلگيري نهضت اسلامي به رهبري امام خميني است...»
• بازار و انقلاب اسلامي؛ مطالعة موردي هيأتهاي موتلفه اسلامي (در آغازين روزهاي نهضت امام خميني(ره))، امين عزيزی، کارشناس ارشد تاريخ انقلاب اسلامي
«بازار و بازاريان همواره در تحولات سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر ايران نقش آفرين بودهاند. عامل اصلي اين نقشآفريني به دليل ارتباط و تعاملات ديرينة بازاريان با روحانيت و همچنين مراکز و مؤسسات مذهبي است. اين ارتباط و تعامل را ميتوان از جنبش مشروطيت تا انقلاب اسلامي به خوبي مشاهده نمود. هيأتهاي مؤتلفة اسلامي که در اوايل دهة 1340ش از متن بازار تهران شکل گرفت از جمله گروههايي است که با آغاز نهضت امام فعاليتهاي خود را آغاز کرد. اين گروه با توجه به ماهيت بازاري و ارتباط گسترده با اصناف مختلـف بازار نقش مهمي در مبارزه با رژيم پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي ايفا نمود. اين مقاله ميکوشد ضمن شرحي کوتـاه از چگونگي تشکيل، سازمان، تشکيلات و پايگاه طبقاتي اعضاي ايـن گـروه به فعاليـتها و اقدامات اين جمعيت در نهضت امام خميني بپردازد...»
• نگاهي به نقش روحانيت مبارز در خراسان (بخش نخست)، عليجان سکندري، پژوهشگرتاريخ انقلاب اسلامي
«مشهد با وجود ويژگيهاي مذهبي و همچنين موقعيت و جايگاه سياسي، فرهنگي و اجتماعي در تاريخ انقلاب اسلامي از اهميت بسيار برخوردار است.اين شهر داراي حوزه اي بس کهن است که درسالهاي 1340 الي 1357ش داراي مدارس متعددي بوده که قدمت بعضي از آنها حتي به دوره تيموريان و صفويه هم میرسد. در اين سالها مشهد به لحاظ کثرت اهل علم جزو شهرهاي کم نظير ايران بوده و علماي موجه و صاحب نفوذي در ميان مردم داشته است. وجود اسنادي از ساواک خراسان و توجيه ناتواني آن در مقابله با روحانيون ضد رژيم دليلي بر اين ادعاست. در يکي از اين اسناد، شهر مشهد از مراکز تشيع جهان دانسته شده که 2500نفر طلبه در حوزه آن مشغول تحصيل بوده و يک سوم شهر هم طرفدار روحانيت بودهاند. علاوه بر آن روزانه بطور متوسط 20 الي 30 هزار زوار هم به اين شهر وارد میشدهاند.
مخالفت و تحصن مردم مشهد در اعتراض به کشف حجاب در مسجد گوهرشاد حرم مطهر امام رضا (ع) و شهادت تعداد زيادي از آنان به دست ايادي پهلوي از اقدامهاي شاخص مردم اين شهر در دفاع از ارزشهاي اسلامي است.
فعالـيتهايي که با آغاز نهـضت انقلاب اسـلامي به رهبري امام خميني(ره) عينيت خاصي يافت. بعد از کودتاي 28 مرداد 1332 و تعطيلي احزاب ملي و جمعيتهاي اسلامي، چند تن از مبارزان و روشن فکران مشهد دستگير و به زندان قزل قلعه تهران منتقل شدند و با اين وجود، جمعيتهاي سياسي و اسلامي مشهد به صورت غيرعلني فعاليت داشتند و با پخش اعلاميههاي مخفي، مرحله جديدي از مبارزات خود را عليه رژيم پهلوي آغاز کردند...»
• از مرجعيت حاج آقا حسين تا قيام پانزده خرداد1342 هـ.ش حاج آقا حسن قمي، حسين روحانيصدر، کارشناس ارشد تاريخ ايران دوره اسلامي، پژوهشگر پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران
«بـــيشــک در پيشينه پرفراز و نشيب تاريخ ايران، انقلاب اسلامي نقطه عطفي درجريان هويت يابي و پويش تحولات سياسي اجتماعي مردم ايران به حساب ميآيد. انقلاب ايران با ماهيتي اسلامي در عصر انقلابهاي مـدرن و گسست فکـري جوامع سياسـي نوين از دوره حاکميت فلسفه سنتي حيات به وقوع پيوست ويژگي خاص اين انقلاب برخلاف رويکرد دينگريز انقلابات مدرن، بازگشت به دين و پيريزي نظام اجتماعي جديدي با اتکا به هنجارهاي سياسي و اجتماعي برگرفته از دين است که در آن مبناي ميثاق ملي حقوق و تکاليف اجتماعي را بايدها و نبايدهاي ديني تعيين ميکند. علاوه برگرايش به دين، وجه تمايز ديگر اين انقلاب حضور متوليان دين يعني روحانيون در اداره و رهبري آن بود. ويژگياي که در مقايسه با ساير جنبشهاي سياسي مقارن از جهت نوع نيروها کارگزار انقلابي و مشارکت نخبگان ديني درآن درخور استثناست. علاقه و اشتياق مردم به آگاهي از رويدادهاي تاريخ معاصر مشهد مقدس به ويژه آنچه بر روحانيت اين شهر تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است، طي سالهاي اخير موجب انتشار کتب و آثار تحقيقي بسياري در اين زمينه شده است که بسياري از آنها ارزنده و ماندني و بعضي با کمال تاسف افسانهپردازي و گمراهکننده است. بعضي از نهادهاي انقلابي و موسسات فرهنگي و پژوهشي که به اسناد و مدارک معتبري از اين دوران دسترسي دارند با انتشار تدريجي اين اسناد کمک بزرگي به روشن شدن نقاط تاريک اين دوره حساس تاريخ کشور ما ميکنند که به واسطه نوع و انگيزه انتشار، محققان محدودي را به خود جذب نموده است. سابقه حضور روحانيت شيعه در عرصههاي گوناگون سياسي و اجتماعي هرچند ديرينه تاريخي دارد و فرازهاي برجسته آن در ادوار مختلف مبارزات ملت ايران قابل جستجو است اما واقعيت اين است که در جريان انقلاب اسلامي نمودهاي تحرکات سياسي درون صنفي اين قشر و حضور فعال و آگاهانه آنها در توجيه، سازماندهي و بسيج نيروهاي مردمي به گونهاي بود که جلوه خاصي به گستره پيکارهاي مردمي بخشيد و با ارتقاي نقش ارشادي روحانيت شيعه، ايشان را در صف مقدم مبارزه قرارداد. اين نوشته نگاهي تحليلي دارد به رويدادهاي مشهد مقدس از 1304 – 1342 هـ..ش و نقش پدر و پسري روحاني در مقابل با برخي اعمال خلاف شرع پهلويها که يکي از زمينههاي پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران درسال 1357 را فراهم آورد....»
• تاثیر درگذشت و تشییع جنازه حجتالاسلام احمد کافی بر جریان انقلاب اسلامی در مشهد، نرگس فرهود کارشناس ارشد تاريخ، دبيرآموزش و پرورش
«در آستانه انقلاب 1357، اوضاع مشهد مانند ساير نقاط کشور ملتهب بود. سال 56 اعتراضات جسته گريختهاي عليه رژيم در اين شهر به چشم ميخورد. حادثه 30 تير 1357 و در گذشت شيخ احمد کافي بهانهاي بود در راستاي تسريع اعتراضات. در پي حادثه تصادف و درگذشت مرحوم کافي، و خصوصـاً انتشار خبر ساختگي بودن اين سانحه، مردم بسياري از نقاط مختلف کشور از جمله مشهد، تهران، کاشان، يزد، قم و...در مخالفت با رژيم پهلوي اعلام همبستگي کردند. ماجراي درگذشت اين روحاني شهير بر اوجگيري اعتراضـات عمومــي و ضـد حکومـتي بيشک تأثيرگذار بوده و بستر مناسبي جهت خيزش جديتر در روند مقابله با رژيم را فراهم آورده بود. به دنبال تجمع مردم در خيابانها و شعارهاي ضدحکومتي، رژيم واکنش نشان داده و در راستاي متفرق نمودن مردم که خطر انقلاب را با خود همراه داشتند از هر شيوهاي استفاده ميکرد. با درگذشت و تشييع جنازه مرحــوم کافـي پژواک اعتراضاتي در مشهد برخاسـت که رفته رفته گسترش مييافت. نوشـتار حاضـر نگاهـي اسـت به تأثـيرات درگذشـت و تشييع جنازه مرحــوم کافي درآستانه انقلاب در مشهد...»
• مروري برزندگي و مبارزات انقلابي شهيد ديالمه، الهام يزدان پناه، کارشناس ارشد تاريخ
«شهيد عبدالحميد ديالمه در زمره جواناني که عمر کوتاه خود را در راه احياي مکتب اسلام و نشر فرهنگ اهل بيت به کار گرفته و در سنگرهاي گوناگون با جهل و ستم به مبارزه پرداخته است. انديشه مبارزه عليه حکومت پهلوي با برپايي راهپيمايي و تمرکز درايجاد وحدت در جنبش دانشجويي میتواند مهمترين اقدام وي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تلقي شود. وي با برپايي محافل مذهبي در دانشگاه تلاش میکرد مبارزات دانشجويي عليه حکومت پهلوي را سروسامان دهد بنابراين چند مرتبه تعقيب و توسط ساواک دستگير میشود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با تاسيس مجمع احيا «تفکرات شيعي» تلاش در جهت وحدت حوزه و دانشگاه دارد. وي به عنوان جوانترين نماينده به مجلس شوراي اسلامي وارد ميشود و از طريق سخنراني به مبارزه با گروههاي منحرف بعد از انقلاب ميپردازد. در اين مقاله سعي برآن است تا نحوه زندگي شهيد عبدالحميد ديالمه و اقدامات ايشان قبل و بعد از انقلاب و دوران نمايندگي و ابتکارات و مبارزات و سخنرانيهاي مهم وي مورد بررسي قرار گيرد...»
• شهرداري مشهد در انقلاب اسلامي، علي نجفزاده، عضو هيأت علمي گروه تاريخ دانشگاه بيرجند
«در سال 1325ق/ 1286ش قانون تشکيل بلديهها در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد. به استثناء روزنامه « بلدالامين» که نخستين نشرية منتشر شدة اداره بلديه مشهد است، دو سـال پس از تصويب اين قانون، يعني در سـال 1328ق/ 1288ش، بلديه [همان شهرداري] در مشهد تشـکيل شده و نخستين رئيس بلديه «شجاعالاياله» نام داشته است. عمـارت اوليه بلـديه مشهد، در کوچة مجاور ادارة گمرک سـابق، پشت ارگ حکومتي قرار داشته که از سال 1332ش به محل کنوني انتقال يافته است. در نوشتار ذيل تلاش شده به وضعيت شـهرداري مشهد و نقش کارکنان آن در آستانة پيروزي انقلاب اسلامي پرداخته شود...»
• واکاوي نقش فرهنگيان مشهد در انقلاب اسلامي (گفتگو با اکبر صابريفر)، مصاحبه و تدوین غلامرضا آذريخاکستر و غلامحسين نوعي، کارشناس ارشد تاريخ
«اکبر صابريفر متولد فرورديـن سال 1316ش است. والدين وي اهل يزد بودهاند که قبل از تولد ايشان در سال 1314ش به خراسان مهاجرت ميکنند و در مشـهد ساکن ميشوند. او دوره ابتدايي را در دبستان آذربايجان گذرانده و همزمان زبان فرانسه را ميآموزد. در مقطع دبيرستان از محضر دکتر شريعتي بهرهمند ميشود؛ و در سال 1334ش ازدواج ميکند. وي در سال 1335ش بعد از دريافت مدرک ديپلم استخدام آموزش و پرورش ميشود. سپس با ادامه تحصيل در سال 1340ش موفق به دريافت مدرک ليسانس تاريخ و جغرافيا ميگردد. آقاي صابريفر تا سال 1357ش به تدريس خود ادامه ميدهد. از فعاليتهاي ايشان در اين ايام شرکت در جلسات کانون نشر حقايق اسلامي و جلسات مرحوم عابدزاده است. او در چند سال تدريس خود در دبيرستان رحيميان تحت تاثير تعليمات آن زمان مقام معظم رهبري، آيت ا... خامنهاي قرار گرفته و در سال 1356ش وارد جرگه انقلابيون ميشود. وي در اولين راهپيمايي شهر مشهد در17 دي ماه سال 1356 جزو محافظان است. در سال 1357ش انجمن معلمين را تشکيل ميدهد. در سالهاي 58 و 59 معاون آموزشي اداره کل آموزش و پرورش خراسان و سال 1358 تا 1360ش مدير سازمان اتوبوسراني مشهد و در طي سالهاي 60 تا 64 همچنين 68 تا 71 شهردار مشهد بودهاست.
از اهم فعاليتهاي ايشان در دوره تصدي ميتوان به اجراي طرح بزرگ ميدان وحدت، افتتاح مجدد شهرداريهاي مناطق چهارگانه، احداث زيرگذر پارک ملت، افتتاح اولين مرکز کامپيوتر، بازگشايي بلوارهاي شهيد دستغيب، قاضي طباطبايي، امت و پل سوم طلاب، بلوار22 بهمن، بلوار کلاهدوز تا تقاطع عطار، بلوار چمن تا خيابان نخریسي اشاره نمود. در اوايل پاييز سال 1391 فرصتي دست داد تا بخشي از خاطرات ايشان ثبت و ضبط گردد...»
• شهيد سيدعلي اندرزگو روحاني مبارز، عارف و چريک انقلاب، تدوین نعمت فيروزي، کارشناس ارشد الهيات
«شامگاه هجدهم ماه مبارك رمضان سال 1318ش (1357ق) بود كه در يكي از محلات جنوب شهر تهران، به دنيا آمد و به دليل تقارن او با شهادت اميرمؤمنان، نامش را علي نهادند. پدرش سيداسدالله، شغل بنايي داشت و سپس به خردهفروشي در ميدان شوش تهران روي آورد و زندگي فقيرانهاي را براي هفت فرزندش، چهار پسر و سه دختر فراهم آورد. علي كوچكترين فرزند خانواده بود.
با آنكه خانوادهاش از لحاظ مالي در شرايط معيشتي سختي بودند، از هفت سالگي چون ديگر كودكان درس را آغاز کرد، ولي در 12 سالگي به كار نجّاري در کنار برادرش، سيد حسن پرداخت و درس را به صورت شبانه پيگيري کرد.پس از كلاس ششم، درس طلبگي را با عشق و شور نزد اساتيدي چون حجج اسلام بروجردي، و ميرزا علي اصغر هرندي به آموزش جامعالمقدمات، تحفالعقول، نهجالبلاغه، فقه واصول و... پرداخت و اين چنين دوران نوجواني خود را در محيطي مذهبي و با افراد متدين و مرتبط با شهيد سيدمجتبي نوابصفوي گذراند...»
• جريانشناسي مبارزات فرهنگيان مشـهد تا انقلاب اسـلامي از نگاه ابراهيم عقدايي، مصاحبه و تدوین غلامرضا آذريخاکستر و غلامحسين نوعي، کارشناس ارشد تاريخ
«ابراهيم عقدايي در سال 1317ش در شهر نيشابور متولد شد. پدرش شيخ رضا عقدايي داراي تحصيلات حوزوي بود. دوره ابتدايي و متوسطه را در شهر نيشابور گذراند. بعد از قبولي در دانشسراي مشهد به تدريس در روستاها مشغول شد. سپس از محضر استاد محمدتقي شريعتي بهره جست. بعدها با شرکت در جلسات روحانيون مبارز فعاليت خودر را عليه رژيم پهلوي آغاز نمود. در سال 1342 در دانشسراي عالي تهران پذيرفته شد اين موضوع عاملي بود براي آشنايي ايشان با جلال آلاحمد. وي به عنوان يک روشنفکر مورد اقبال جوانان مذهبي قرار داشت. عقدايي به دليل همين فعاليتهاي ضد رژيم از دانشسراي عالي اخراج و به مشهد برگردانده شد. بعد از مدتي دوباره به تدريس در مدارس و تحصيل در دانشگاه فردوسي مشهد مشغول گرديد. درسالهاي 48 و 51 و1357 توسط ساواک دستگير اما بعد از مدتي تحت نظارت ساواک مشغول به کار شد. همزمان آموزشگاههاي فارابي و ابوريحان را با کمک عدهاي تاسيس نمود. ايشان با بهرهمندي از هدايتهاي امام خميني(ره) و ديگر روشنفکران مذهبي در مسجد هدايت تهران تبليغات گستردهتري را عليه حکومت پهلوي مجدداً آغاز کرد. در سال 1354 جامعه فرهنگيان را با کمک فرهنگيان مبارز تشکيل داده و ديگر بار در پس حوادث دي ماه مشهد درسال 57 توسط رژيم پهلوي گرفتار شده و پس چند روز آزاد شد...»