الحمدالله الذی ذیالحکمه البالغه و النعمه السابقه
ابتدائاً رسیدن به شمارهی صدمین را به سردبیر نجیب سایت تاریخ شفاهی ایران، جناب آقای کریمی، و همراهانِ کوشای این سامانه و خواهندگان آن تبریک میگویم و از خداوند برای بقا و رَسِش این نهال، به ثمرات پُربها، توفیق بیش از پیش میطلبم. نیز همینجا و اینک فرض است از سَعیِ مُستمر و جدّ و جهد پایهگذار این بنایِ بایستهی بودن و شایستهی شدن، جناب آقای محسن کاظمی، یاد کنم.
بنا را در این نظرْداد، حَسبِ نظرْخواست، بر اشاره میگذارم و میگذرم. چه اگر مجال و مصلحت مقتضی میبود تا پوست بازکرده، به همهی آنچه در این باب میتوان گفت بپردازم گفت و نوشت من صورت و سامانی دیگر مییافت. اما بعد:
1ـ صرف وجود این پایگاه/ سامانه ـ به هر گونه که فعلاً موجود است ـ اهمیت، ضرورت و موضوعیّت بودن دارد. مع هذا، مسئله این است که میان هست و بودِ موجود تا هستِ شدِ ممکن، نه حتی موعود، فاصله است. گذر از این فاصله، مستلزم «دانایی» و «تواناییِ» توأمان و خواهندگی و پیجوییِ پیگیرِ مربوطان و مسئولان است.
2ـ افق و آرزوی مدّنظر در تأسیس این سایت، بهزعم من، همان است که با عنوانِ «تمرکز بر سه وجه تاریخ شفاهی» در سخنرانی افتاحیه بهشرح بازگفتهام. خوانندگانِ این یادنوشتک را به مطالعهی مجدد همان سخنان فرامیخوانم.
3ـ در حال حاضر از میان سر موضوعات و اهداف مقصود و متوقع، بخش اطلاعرسانی و اخبار این سایت برجستگی و نمود شایان توجه دارد و جای خالی مقالات، جُستارها و نقد و نظرهای پژوهشی، علمی و خصوصاً آموزشی مشهود و محسوس است. معالوصف، گاه و بیگاه برخی اظهارنظرها و نقل سخنانِ شورمندانهی احساسی عاطفی (ادبی)، جُورِِ نبودِ تأملات تاریخشناسانه/ تاریخکاوشانه را به دوش میکشد! گرچه «تاریخ» به حیث معنا از کژتابیهای تصور و تصدیق ذهن دور نیست، ابتنای فهم تاریخ بر «عقل» و «تحمل» است و این امر با توجیه و تشبُّه منفعلانه حاصل نمیشود. علیکم بالدرایات لا بالروایات. خروج از عالم خاطرهگرایی ادبی و ورود به حدود و ثغور تاریخ، مستلزم پشت سر گذاشتن راهی است که با بهرهمندی از دانش و اندیشهی تاریخفهمانه و تاریخپژوهانه، اندکاندک میتوان آن را پویید.
4ـ و ...