هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 7    |    8 دي 1389

   


 

فراخوان مقاله نهمین کنفرانس تاریخ علوم اجتماعی اروپا (EESHC)


میزگرد «نقش تاریخ شفاهی در توسعه تاریخ اجتماعی»


خون خنده (روایتی متفاوت از جلسه نقد کتاب شنام)


عابد خلوت نشين (شرح‌حال و سيري در آثار عاشق شوريده اهل بيت (ع) زنده‌ياد استاد محمّد عابد)


جشنواره "خاطره‌نویسی دفاع مقدس" ویژه تهرانی‌ها برگزار می‌شود


جلد هفدهم تقويم تاريخ دفاع‌مقدس منتشر شد


گفت و گو با هادی تهرانی درباره شهيد محلاتی


فراخوان مقاله همايش ملي «نقش اسناد در تاريخ نگاري استان بوشهر»


گفت و گو درباره تاریخ شفاهی با حجت‌الاسلام والمسلمین رسول جعفریان


جستارهایی در منشور تاریخ­نگاری انقلاب اسلامی


تاریخ شفاهی کمیته های انقلاب اسلامی


ارسال 155 اثر به جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس


حضور فعال کتابخانه مجلس در همایش ایران و استعمار انگلیس


هويت ملي و تاريخ نگاری


«صدا، جُنگ خبري تاريخ شفاهي – دوره جديد، شماره دوم»


مرداد خاموش


تاريخ شفاهي در جنگ عراق عليه ايران-3(در آمدی بر چند و چون مصاحبه با نخبگان مشاغل)


تاثیر فضاي گلزار شهدا بر خاطره‌گویی


دیروز و امروز: تاریخ نگاری ایلات و عشایر


"حديث صبر و ايثار"


گذری بر پيشينه تاريخی نام « خليج فارس»


 



گذری بر پيشينه تاريخی نام « خليج فارس»

صفحه نخست شماره 7

در نوشتار حاضر تلاش خواهد شد با تکيه بر شماري از منابع و کتب تاريخي به گونه‌اي مختصر و موجز پيشينه تاريخي کاربرد نام « خليج فارس» براي آبراه بسيار مهم و استراتژيک خليج فارس مورد بررسي، بازکاوي و يادآوري قرار گيرد.
تا قبل از ورود آرياييان به فلات ايران در منابع آسوري از خليج فارس با عنوان « نارمرتو Narmarratu» نام برده شده است که به معناي رود و يا آبراه تلخ است و اين قديمي‌ترين عنواني است که بر خليج فارس داده شده است.
در کتيبه‌اي از داريوش بزرگ شاه هخامنشي واژه يا عبارت « درايه تيه هچا پارسه آئي تي Draya tya hacha Parsa aity» بر آبراه خليج فارس اطلاق شده است که معناي آن « دريايي که از پارس مي‌رود» است.
فلاويوس آريانوس (Flavius Arrianus) مورخ يوناني که در قرن دوم ميلادي مي‌زيسته است در کتابش آنابازيس براي نام خليج فارس واژه « پرسيکون کااي تاس Persikon Kaitas» را به کار مي‌برد که معنا و مفهوم آن قرابت نزديکي با عبارت « خليج فارس» دارد.
« استرابون Strabon» جغرافي‌دان معروف يوناني هم که در نيمه قرن اول ميلادي زندگي مي‌کرد در کتاب خود مکرراً از همين واژه براي معرفي خليج فارس بهره برده و به ويژه تصريح مي‌کند که اعراب ب93ين درياي سرخ و خليج فارس (پرسيکون کا اي تاس) روزگار مي‌گذرانند.
کلوديوس پتوله ما اوس (Claudius Ptalemaeus) معروف و مشهور به بطلميوس بزرگترين جغرافيادانان عالم در قرون اوليه پس از ميلاد در قرن دوم ميلادي از آبراه خليج فارس تحت نام « پرسيکوس سينوس Persicus Sinus» ذکر کرده است که دقيقاً به مفهوم « خليج فارس» است. در برخي منابع لاتين اين واژه به صورت سينوس پرسيکوس و « ماره پرسيکوم Mare Persicum» هم ذکر شده است که معناي عبارت اخير درياي پارس است.
لازم به يادآوري است که در بسياري از زبانهاي زنده دنيا نيز همين واژه سينوس پرسيکوس براي معرفي نام خليج فارس وارد شده است. چنانکه در زبانهاي : فرانسه به صورت : Golfe Persique؛ .6انگليسي Persian Gulf؛ آلماني Persischer Golf؛ ايتاليايي Golfo Persico؛ روسي Persidskizaliv؛ ژاپوني Perusha Wan؛ و ترکي Farsi Korfozi ثبت شده است.
کوين توس کورتيوس روفوس (Quintus Curtius Rufus) مورخ رومي هم در قرن اول ميلادي نام لاتين « آکوارم پرسيکو Aquarum Persico» را براي نام خليج فارس به کار برده است که به معناي آبگير پارس است.
در منابع تاريخي و جغرافيايي دوره اسلامي نيز به طور مکرر براي شناسايي و معرفي آبراه خليج فارس از واژه‌ها و عبارات « بحر فارس ـ البحر الفارسي ـ الخليج الفارس ـ خليج فارس» استفاده شده است.
ابوبکر احمد بن محمدبن اسحاق بن ابراهيم الهمداني مشهور و معروف به ابن الفقيه در اثر جغرافيايي‌اش مختصر کتاب البلدان که در سال 279ق تأليف شده است درباره خليج فارس چنين آورده است : « و اعلم ان بحر فارس و الهندهما بحر واحد لاتصال احدهما بالاخر. يعني : بدان که درياي پارس و هند از براي پيوستگي به يکديگر هر دو يک دريا هستند.»
ابوعلي احمدبن عمر بن رسته در کتابش الاعلاق النفيسه و در سال 290ق درباره خليج فارس چنين نوشته است :
فاما البحر الهندي يخرج منه خليج الي ناحيه فارس يسمي الخليج فارس ... و بين هذين الخليجين (يعني خليج احمر و خليج فارس) ارض الحجاز و اليمن و ساير بلاد العرب. يعني : اما درياي هند، از آن خليجي به سوي ناحيت پارس بيرون آيد که خليج فارس نام دارد... و بين اين دو خليج يعني خليج احمر و خليج پارس سرزمين حجاز و يمن و ديگر بلاد عرب واقع است.
ابوالقاسم عبيدالله بن عبدالله بن احمد بن خرداد به خراساني (وفات 300ق) در کتاب خود المسالک و الممالک در اين باره مي‌نويسد: « گروهي از اين رودها به سوي بصره و گروهي به سوي مذار [شهري بين واسط و بصره] روانند و سپس همه آنها به درياي پارس مي‌ريزند.»
بزرگ بن شهريار الناخذاه هرمزي (ناوخداي هرمزي) در کتابش عجايب الهند بر و بحر و جزايره که در سال 342ق آن را تأليف کرده است از واژه « بحر فارس» براي معرفي خليج فارس بهره برده است. ابواسحاق ابراهيم بن محمد الفارسي الاصطخري (وفات 346ق) هم در کتاب خود مسالک الممالک از همين عبارت « بحر فارس» براي معرفي نام خليج فارس استفاده مي‌کند. مورخ نامدار ابوالحسن علي بن الحسين بن علي مسعودي (وفات 346ق) نيز در اثرش « مروج الذهب و معادن جوهر» در ذکر خليج فارس عبارت « بحر فارس» را به کار برده است. مسعودي در کتاب ديگرش « التنبيه و الاشراف» هم واژه « البحر الفارسي» را براي شناساندن خليج فارس به کار گرفته است.
ابوريحان محمد بن احمد البيروني الخوارزمي (وفات 440ق) نيز در آثار خود واژه‌هاي « درياي پارس ـ خليج پارس ـ بحر پارس» را براي معرفي خليج فارس ذکر کرده است.
ابن حوقل در اثرش « صورﺓ الارض» و بشاري در کتابش احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم که به ترتيب در سالهاي 367ق و 375ق تأليف شده‌اند، واژه « بحر فارس» را به جاي خليج فارس به کار برده‌اند در کتاب « حدودالعالم من المشرق الي المغرب» هم در معرفي خليج فارس از عبارت « خليج فارس» بهره گرفته شده است.
محمد بن نجيب بکيران در کتابش جهان نامه؛ ابن البلخي در کتابش فارسنامه؛ شرف‌الزمان طاهر مروزي در اثرش طبايع الحيوان؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادريس در کتاب نزهه المشتاق في اختراق الآفاق؛ شهاب‌الدين ابوعبدالله ياقوت بن عبدالله حموي رومي در کتاب مشهورش معجم‌البلدان؛ ابوعبدالله زکريا بن محمد بن محمود قزويني در کتاب آثارالباقيه و اخبارالعباد؛ در کتاب عجائب المخلوقات و غرايب الموجودات؛ ابوالفداء در کتاب تقويم‌البلدان؛ و شمس‌الدين ابوعبدالله محمد بن ابي طالب الانصاري الدمشقي الصوفي در کتابش نخبة‌الدهر في عجايب البر و البحر به ترتيب واژه‌ها و عبارات : « بحر پارس - درياي پارس (و هم بحر پارس) ـ الخليج الفارسي ـ بحر فارس ـ درياي پارس (و هم بحر فارس) ـ درياي پارس ـ بحر فارس ( و درياي پارس) ـ بحر فارس و بحر الفارسي (و بحر فارس)» را در معرفي و ذکر خليج فارس به کار برده‌اند. اين عبارات و واژه‌ها به طور مکرر طي قرون پنجم تا يازدهم قمري در کتب و منابع تاريخي و جغرافيايي زير نيز ذکر شده است : شهاب‌الدين احمد بن عبدالوهاب بن محمد النويري در کتاب نهايت‌الادب في فنون العرب؛ حمدالله ابي بکر مستوفي در کتاب نزهه‌القلوب؛ ابوحفص زين‌الدين عمر بن مظفر معروف به ابن الوردي در کتاب حزيدة‌العجائب و فريدة‌الغرايب؛ ابن بطوطه در کتاب خود تحفه النظار في غرائب الامصار و عجائب‌الاسفار؛ ابوالقاسم محمد بن حوقل در کتاب صورةالارض؛ و کتاب صبح الاعشي في کتابه الانشاء نوشته احمد بن علي بن احمد القلقشندي.
همچنين مصطفي بن عبدالله کاتب چلبي فلسطيني معروف و مشهور به حاجي خليفه (وفات 1067ق) صاحب کتاب کشف‌الظنون در کتاب ديگرش جهان‌نما در توصيف خليج فارس آورده است : [ترجمه از زبان ترکي است] « درياي پارس ـ به اين دريا سينوس پرسيقوس مي‌گويند يعني خليج فارس به مناسبت اينکه در مشرق آن فارس واقع است بدان نسبت داده مي‌شود و آن را ماره پرسيقوم (درياي پارس) نيز مي‌گويند.»
در جلد هفتم دايرة‌المعارف البستاني نيز که در سال 1883م به چاپ رسيده است براي معرفي خليج فارس از واژه « الخليج العجمي» استفاده شده است.

نویسنده: مظفر شاهدی
منبع: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران (مقالات)


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.