هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 93    |    17 آبان 1391

   


 

سلیقه مخاطبان


تاریخ شفاهی، از یک جمع دوستانه تا جهانی شدن


سیدحسین امامی: «در انتظار شهادتم!»


4 شماره فصلنامه مطالعات تاریخی


مرکز ملی اسناد و تحقیقات امارات متحده عربی عضو دائم انجمن تاریخ شفاهی آمریکا شد


تلاش آمريکايي‌هاي ويتنامي تبار براي حفظ سرگذشت ريش سفيدان


ثبت و ضبط خاطرات مردم چک از جنگ دوم جهانی در قالب طرح تاریخ شفاهی


طباطبایی: برتری امام(ره) در میان مراجع، به دلیل جرأت و بینش ایشان بود


انتشار دوباره خاطرات «نگاه شیشه‌ای» پس از 11 سال


روی موج سرخ


گفت‌وگو با محمد افراسیابی (2)


دفترچه سیاه


نخستین دیدار


 



تاریخ شفاهی، از یک جمع دوستانه تا جهانی شدن

صفحه نخست شماره 93

در دوره ای که اکنون عصر طلايي پشت سر نهاده به نظر می‏رسد، بسياري از ما نشان دادیم که تاريخ شفاهي با گرد آوردن جماعتی که تاکنون نادیده انگاشته می‏شدند و شناسايي قابليت‏هاي آنها براي تدوین تاريخ خودشان، انقلابی در مطالعه تاريخ ايجاد کرده است. اکنون علیرغم وجود آنچه که مغایرت‏های واضح تلقی می‏شوند، ما شادمان از این که دریافته‏ایم مصاحبه‏هایی که گرد آورده‏ایم، و افرادی که با آنها گفتگو کرده‏ایم، چیزی بیش از اطلاعات صرف گذشته به ما گفته‏اند، می‏توانیم نشان دهیم که آنان نه تنها غنی‏تر از مخزن داده‏ها و مستندات، بلکه خودِ متن بوده‏اند.

به عنوان بخشي از تلاش خود در درک بطن پيچيده، گاهي متغاير و پرتضاد مصاحبه‏هايي که در کار خود انجام مي‏داديم، توجه خود را به موضوعاتي از قبيل يادآوري، بازگويي، آسيب‏هاي روحي، اجتماع، آگاهي جمعي، اساطير، ايدئولوژي، هويت و ديگر جنبه‏هاي فردي متمایل ساخته‏ایم.

در گيروداد اين شکوفايي تمایلات، اغلب فراموش مي‏کنيم که وظيفه اصلي ما هنوز تاريخ است، درک گذشته است حتی در حالي که مي‏دانيم مرز سيال ميان گذشته و حال گاهی ناپدید می‏شود.

وظيفه ما اين نيست که ببينيم چه‏ می‏توانيم به ديگران در مورد کار خود بگوييم، بلکه بايد ببينيم که آنها چه می‏توانند در مورد کار ما به ما بگویند. کار ما اين است که تغييري شگفت در مطالعه تاريخ ايجاد کنيم.  ما اين کار را از طریق کسانی که با آنها صحبت می‏کنیم و درک تفاوت بودن یا نبودن در این دنیا و سهیم بودن در اتفاقاتی که در آن رخ می‏دهد انجام می‏دهیم. مسئوليت جديد ما درک ابعاد بين‏المللي اين انقلاب است.

متأسفانه تاکنون کسي به دنبال پیشبرد نهضت تاریخ شفاهی در سطح بين‏المللي نبوده است اگر چه چندين ارائه در اين مجمع نشان از اين دارد که در آينده اين کار انجام خواهد شد. در نگاه اول اين کار آنقدر مهم به نظر‏ نمی‏رسد. در دوراني که همه چيز در حال جهاني شدن است، توجه خاصي به جهاني‏سازي زندگي روشنفکرانه و ضابطه‏مند نشده است. نهضت تاريخ شفاهي عرصه ای را ارائه‏ می‏کند که به قدر کفايت انجام این کار را ساده و دست‏یافتنی می‏سازد و بسیاری از کسانی که در حرکت جهاني‏سازی اخير دخيل بودند هنوز در قيد حيات هستند تا داستان‏هاي خود را بازگو کنند، مگر رافائل ساموئل Raphael Samuel، کارل رايان Karl Ryant  و دورا شوارزشتاين Dora Schwarzstein که متاسفانه دیگر از دست رفته اند. تا آن زمان ما بايد تحقيقات تدريجي را انجام دهيم به اين اميد که آنها هر آنچه ما در مورد تاريخ خود تعميم داده‏ايم به متن تبديل کنند.

از دید من، جهاني‏سازي دنياي تاريخ شفاهي تا به حال از سه مرحله عبور کرده و در شرف گذر از مرحله چهام‏ است. جالب است که من مراحل مشابهي را در چکیده‏اي که آل تامسونAl Thomson  در اينجا ارائه کرده است، پيدا کردم، ولی آن طور که خواهید دید، من اين مراحل را به شکل متفاوتي تعريف خواهم کرد. در مرحله نخست، افراد، خصوصاً لوئيز استار Louis Starr در ايالات متحده و پال تامپسون Paul Thompson و رافائل ساموئل Raphael Samuel در انگلستان ارتباطات شخصي را به سوی الگو‏هاي ارتباط جهاني گسترش دادند. در مرحله بعدي، در شماری از نشست‏ها مانند اجلاس اسکس Essex و آمستردام Amsterdom، جامعه‏ای غيررسمي متشکل از مورخان شفاهی‏کار در ميان نوچپگرايان در آمريکا و اروپا شکل گرفت که به تاريخ شفاهي با اميد به ساختن یک درک سياسي جديد از فرديت (subjectivity) روي آورده بودند. در مرحله سوم اين جامعه گسترش يافت و اعضايي از ديگر نقاط جهان، خصوصاً آمريکاي لاتين، پذيرفت، و در سال 1993 به يک نقطه عطف در نيويورک با ايجاد انجمن بین‏المللی تاریخ شفاهی رسيد. چهارمين مرحله، که هم اکنون در حال ورود به آن هستيم، دنياي جهاني شدن است. در اين مرحله سوالي که مطرح است اين است که آيا جنبش تاريخ شفاهي توان اين را خواهد داشت این جهان را دربربگیرد و ما را برآن دارد که دیگر بار بیاندیشیم در آنچه که جهان پس از استعمار‏ می‏نامند، چه می‏کنیم.

وقتی از توسعه بین‏المللی تاريخ شفاهي حرف می‏زنیم رشد، منظورمان رشد تاریخ شفاهی در نقاط مختلف دنیا نیست.  حرف ما این است که چگونه مورخان شفاهي‏کار يكديگر را در نقاط مختلف دنيا پيدا‏ می‏كنند. در ابتدا اين كار از طريق تماس‏هاي شخصي صورت‏ می‏گرفت، همانطور که اشاره کردم، خصوصاً توسط افرادي چون لوئيز استارLouis Starr، رافائل ساموئل Raphael Samauel و پال تامپسون Paul Thompson. از آنجا كه استار رياست اولين و بزرگترين دفتر تاريخ شفاهي در ايالات متحده را در اختيار داشت،‌ در موقعيتي بود كه‏ می‏توانست در دامنه گسترده‏ای از عرصه‏ها نفوذ كند، و او از طرق مختلف تلاش كرد فعاليت‏هاي تاريخ شفاهي غيرآمريكايي‏ها را به گوش مورخان آمريكايي برساند. در داخل انجمن تاريخ شفاهي آمريكا نيز او يكي از هواداران گسترش فعاليت‏هاي اين انجمن به كانادا و مكزيك بود. او با استفاده از نفوذ خود در تحريريه نشريه بررسی تاريخ شفاهي Oral History Review  مجالی فراهم کرد تا تعدادی مقاله درباره تاريخ شفاهي در كشور‏هاي ديگر چون استراليا و اتحاد شوروي منتشر شوند. او با بهره از نفوذ خود در بنياد‏هاي آمريكايي موجب شد از فعاليت‏هاي آمريكاي لاتين، به خصوص برزيل، و نیز اندونزي حمايت شود. اگر درست خاطرم باشد، ‌استار يكي از اولين آمريكايي‏هايي بود كه براي شركت در يكي از گردهمايي‏هاي جامعه تاريخ شفاهي انگلستان British Oral History Society  راهي اين كشور شد كه در آنجا با تامپسون ملاقات كرد و آنها بلافاصله دشمن یکدیگر شدند. اين استار بود كه نماينده ايالات متحده را در اولين كنفراس بين‏المللي تاريخ انتخاب كرد، ‌كه فكر‏ می‏كنم در بخارست برگزار شد و در آن جا او درباره  تاريخ شفاهي سخنرانی کرد. به علاوه او ميزباني تعداد زيادي از مورخان شفاهي‏کار از سرتاسر جهان را در نيويورك برعهده داشت. از ميان اين مورخان‏ می‏توان به مرسدس ويلانوا Mercedes Vilanova، لوتز نايتامر Lutz Neithammer و آنامشري تروژر Annamarie Troeger اشاره كرد. و درست ديشب، من متوجه شدم كه يك ارتباط مستقيم بين مورخان استراليايي كه به كلمبيا سفر كرده بودند و استار وجود داشت كه در اين بين استار هازل دي برگ Hazel de Berg را ترغيب كرده بود نخستین گام‏ها را برای ضبط خاطرات استراليايي‏ها براي كتابخانه ملي استراليا بردارد.

در انگلستان،‌ تأسيس كارگاه تاريخ History Workshop، که ‌رافائل ساموئل و همقطارانش را با هدف ايجاد تاريخ سوسیالیستی گرد هم آورد،‌ نقش مهمي  در ارایه فعاليت‏هاي تاریخ شفاهی آن كشور و ديگر كشورهاي اروپايي به شمار بیشتری از مخاطبان ايفا كرد. اگر اشتباه نكنم فكر‏ می‏كنم نشريه كارگاه تاريخ History Workshop Journal نخستین مقالات انگلیسی زبان درباره تاریخ شفاهی را از الساندرو پورتلي Alessandro Portelli و لويزا پاسريني Luisa Passerini منتشر کرد.  ولي نقش اصلي را تامپسون بازي كرد ه بود. از زمان تأسيس نشریه تاريخ شفاهي Oral History در سالهاي 72-1971، تامپسون، سردبير نشريه، در هر شماره نشريه مقاله‏ای درباره تاريخ شفاهي در نقاط مختلف جهان به چاپ‏ می‏رساند. او از طريق ارتباطاتش با جامعه‏شناسانی که روی روش‏هاي بررسی زندگي (life review methods) کار می‏کردند، توانست به دامنه گسترده‏اي از ارتباطات دست پيدا کند. او همچنين پیوسته به كشورهاي مختلف در اروپا، افريقا و آمريكاي شمالي و جنوبي سفر‏ می‏كرد. او به خاطر دوستي با تاريخ‏نگاران اجتماعي در آفريقاي جنوبی توانست توجه ها را به کارهای متعدد انجام شده توسط کسانی كه بعداً تبديل به طلايه‏داران تاريخ شفاهي در اين كشور شدند، جلب کند. از همه مهمتر اين كه او نقش اساسي در سازماندهي نخستین چهار گردهمايي مورخان شفاهي‏کار را از بسياري از كشورها (تورينTurin ، اسكسEssex ، ‌آمستردامAmsterdam، ‌‌ايكس ان پراوينسAix-en-Province ) ايفا كرد. دومين گردهمايي از اين دست ملاقات‏ها  در اسکس Essex بود که از نظر بین‏المللی تبديل به نقطه عطفي در تاريخ تاريخ شفاهي شد. من در جايي ديگر توضيحات نسبتا مبسوطي در مورد تحولات نهضت تاريخ شفاهي در سطح جهاني ارائه کرده ام و البته مقالات دیگري نیز از ديگران در این رابطه به چاپ رسيده كه ریشه ها و مفهوم اين مرحله را توضيح داده اند، پس در اين قسمت تنها به ارائه برخي از مشخصات اين مرحله بسنده‏ می‏كنم. اولاً، ‌همان طور كه قبلاً اشاره شد، ‌اين گردهمايي‏ها موجب تشکیل جامعه ای در ميان تاريخ نگاران شفاهي‏کار از طريق جمع كردن آنها در يك مكان شد كه قبلاً در كشورهاي خود به طور جداگانه كار‏ می‏كردند و اکنون علايق مشابهي با دیگران یافتند. بسياري از آنها نوچپگرایان کهنه‏كاري بودند كه دامنه علایق خود را در حوزه کار تاریخ شفاهی به مسائل مربوط به آگاهی و ذهنیت بسط داده بودند. اين به معنای كار در حوزه‏هایي چون ايدئولوژي، ‌خاطره و از همه مهمتر، در پیروی از باختين Bakhtine، مقولات مربوط به متن بود. بنابراين عمده‏ترین تنشی که توجه بسياري را به خود جلب کرد، تبدیل مصاحبه از یک سند به یک متن بود. علاوه بر این در ميان تاريخ‏نگاران علاقه عامدانه‏ای به وجود آمد تا از تاريخ شفاهي به عنوان روشي براي بازيابي تاريخ کساني که تا به حال در روش‏هاي سنتي تاريخ‏نگاري به شمار‏ نمی‏آمدند استفاده شود: افراد طبقه کارگر، زنان، سياه پوستان، اقليت‏هاي ستمديده و غيره.. گفتمان اصلي اين گروه گفتماني بود که در غالب سنت‏هاي مارکسيسم و چپ‏های دو سوی اقیانوس اطلس در اروپا و آمریکا قرار داشت که بر محوریت دنياي توليد تکيه داشتند. همگاني بودن اين زبان و معنای آن را‏ می‏تواند در بيشتر مقالات مربوط به تاريخ شفاهي منتشر شده در  نشريه کارگاه تاريخ History Workshop Journal  و سپس در نشريه بين المللي تاريخ شفاهي International Journal of Oral History يافت که پس از نشست اسکس بنيان گذاشته شد. اين همگاني بودن به علوم و زمینه های ديگر نيز راه پيدا کرد. در واقع، بسياري از کساني که به نوعي در اين سال‏ها با مقوله تاريخ شفاهي درگير بودند دانشگاهیانی بودند که نسبتاً ارتباط تنگاتنگي با رشته‏هاي خودداشتند، و یا افراد غيردانشگاهی و مورخان محلی بودند، به ویژه در انگلستان و ايالات متحده. تاريخ شفاهي جامعه روشنفکری آنان شد.

طی هفت يا هشت سال بعد، اين جامعه در مسیرهای مهمی گسترش فوق العاده‏ای یافت. نشست بارسلونا و ايجاد انجمن تاریخ و منبع شفاهی Historia y Fuente Oral به دست مرسدس ويلانووا Mercedes Vilanova، و تصميم قرار دادن اسپانيايي به عنوان یکی از زبان های رسمي همایش‏ها، تعداد زيادي از تاریخ‏نگاران شفاهي‏کار آمريکاي لاتين را به اين همایش‏ها به ویژه از کشور‏هايي مانند برزيل، مکزيک و آرژانتين جذب کرد. کار لوتز نايتامر Lutz Neithammer و همکارانش و تماس‏های تامپسونThompson  و دانيل برتوکس Daniel Bertaux در جذب پژوهشگران اروپاي شرقي و شوروی، بعدها روسیه، و فعالان عرصه تاريخ و جامعه‏شناسي بسيار سودمند واقع شد. علاوه بر این نخستین افراد از استراليا، آفريقاي جنوبي و آسيا در همایش‏ها حضور پيدا کردند، که اوج اين گرد هم آمدن در همایش نيويورک 1993 بود. اين رشد به پيشنهاداتي انجامید مبنی بر اينکه برای میل به اهداف عملي سازماندهی همایش هایی که رو به فزونی و پیچیدگی می رفتند و دیگر بر مبنایی کمابیش منظم بر پا می شدند، چارچوبی کمابیش رسمي‏تر به کار گرفته شود. خاطرم هست که اولين بار پال تامپسون بود در ايکس ان پراوینس Aix-en Province پيشنهاد کرد یک سازمان رسمي تشکیل شود، ولي بسياري با وي به مخالفت برخواستند، به ویژه من واکنش خودم و مرسدس را به يادم‏ می‏آيد، که معتقد بوديم که اين کار موجب تخریب جامعه دوستانه نهضت تاريخ شفاهي خواهد شد. به اين ترتیب این کار تا سال 1996 که انجمن بين المللي تاريخ شفاهي IOHA تأسيس شد و سومين مرحله از تاريخ اين نهضت را رقم زد، صورت نگرفت.

يقيناً دلايل محکم ديگري نيز براي ايجاد  يک سازمان رسمي وجود داشت. ضرورت نوعی پيوستگي برای آن که این نهضت بتواند به رشد خود ادامه دهد و در خدمت تشکیل‏دهندگان تازه خود باشد، احساس شد. باور این بود که يک سازمان متکی بر حق عضويت می تواند بهتر از یک شبکه دوستانه هزينه‏هاي اوليه برگزاري يک همایش و يا يک خبرنامه برای حفظ ارتباط ميان گروهی که دیگر بسیار بزرگتر بود تامین کند. همچنين پر واضح بود که با حرکت نسل آغازین اسکس و آمستردام به سمت کارهای روشنفکرانه و یا درگیری بيشتر در مشاغل مختلف، يک رهبري جديد مورد نياز بود. براي بسياري از ما اين يک تحول طبیعی به شمار‏ می‏رفت. زمان آن رسيده بود تا هماهنگي‏هاي رسمي‏تري شکل بگيرند و انجمني فراگیرتر با محوریت کمتر اروپا ايجاد شود. اين گسترش در همایش‏هايي که از آن زمان تا به حال برگزار شده است آشکارا مطرح شده است. جداي از رم، این امر در تمام همایش‏هایی در مکان‏هاي ديگري برگزار شده است یعنی برزيل، آفريقاي جنوبي، ترکيه، و حالا استراليا، مطرح شده است.

يکي ديگر از مسائلي که به گمان من به همان اندازه حائز اهميت بود، توسعه افق‏هاي دید تاریخ‏نگاران شفاهي‏کار در فاصله دو نشست اسکس و گوتبرگ بود. فعاليت‏هاي اوليه تاريخ شفاهي در بين دو قطب جابجا‏ می‏شد: جمع‏آوري خاطرات گوناگون، يا نشر تک‏نگاري‏هاي مرتبط با سياست در گسترده‏ترین معنای سياست‏ عمومي از یک طرف، و جمع‏آوري مصاحبه‏ها و نشر تک‏نگاري‏هاي تاريخ اجتماعي نوين از طرفی دیگر. به رغم تفاوت‏هاي موجود در این گرایش‏ها، این دو اطلاعات و مفاهیم خود را از يک دنياي صنعتي مشترک می گرفتند که در آن روابط میان طبقه، نژاد و جنسيت در تضارب با یکدیگر قرار داشتند و مقولاتی عمومی محسوب می شدند. علاقه به ذهنیت (subjectivity) و طرح‏هاي تاريخ شفاهي و انتشار آثار متمرکز بر جوامع خاص، به آرامی اما با اطمینان، سخن گفتن با دنيايي از تفاوت‏های چندگانه، سياست‏هاي هويتي، شکلی متفاوت از زندگی‏نامه‏نويسي، ضربات روحي، خاطرات مخدوش، و انواع سرکوب را آغاز کرد. این امر آشکارا در طرح‏هاي مربوط به هولوکاست و نيز طرح‏هاي دوران پسااستعماری جهان غيراروپايي و نیز طرح‏هاي مرتبط با حقوق بشر و بازسازی دیده شد. همزمان با گسترش دامنه جغرافیایی تاريخ شفاهي، بعد نظری آن نيز گسترش یافت، اما این بعد مقوله تازه‏ای بود. فاصله بين تاريخ و درمان therapy کوچک شد. بسياري از طرح‏ها، آنهايي نبودند که 20 سال بعد از وقوع يک واقعه صورت‏ انجام بگیرند، بلکه طرح‏هایی بودند که در حين وقوع رویدادها انجام مي‏شدند. اين امر براي تاریخ‏نگاران شفاهي‏کار نقشي تازه و بسيار پر دردسرتر بود.

همان طور که مشهود است، با نگاهي اجمالي به برنامه‏هاي سه يا چهار همایش گذشته، می توان دید در شبکه ای تقریباً بدون مرز که مقوله دیگری است و از این پس وجود دارد، یک شکاف عميق وجود دارد و مقولات طبقاتی آن را احاطه کرده اند و ساختار آن بر اساس زبان سنتی اروپایی برای بیان طبقه و انگيزه طبقاتي (class motive) شکل گرفته است. و اين چهارمين و جديدترين مرحله از نهضت جهاني ماست. با توجه به زمان کمي که در اختيار دارم‏ نمی‏تواند به ارائه تمامي جزئيات بپردازم، ولي اجازه بدهيد تا به طور اجمالي بعضي از مفاهيم را برای ترسیم این دنیای تازه نام ببرم: استعمار چند وجهي زنان، سياه پوستان، همجنسگرايان و غيره. مطالعات مربوط به مردان،  مطالعات عجایب، مطالعات سفیدها، دولت‏سازي در اروپا، گفتمان اقليت‏ها و به حاشيه رانده شدگان، ساختارهاي روایت های خودسانسورشده، دورگه بودن، چندگونه‏گی در یک زبان، هویت ناشی از مهاجرت اجباری و کمرنگ شدن «من» غربي. مرحله بعد تاريخ شفاهي به نظر من دوران ديجيتال نیست- که آن تنها رسانه‏ است. مرحله بعدي تمرکز بر جهاني‏سازي و اشکال ستم خواهد بود که به واسطه ساختارهاي همان شبکه شکل‏گرفته به وجود‏ می‏آيند و بناست چیزی را روشن‏ ‏کنند که به نظر‏ می‏رسد کار طبيعت است.

پس‏اندیشه:
در فضایي متفاوت، اورلاندو پترسون Orlando Paterson هنگام سخن گفتن از به بردگي گرفتن آفريقايي‏ها در قرن نوزدهم ميلادي، مقوله اي به نام «مرگ اجتماعي» را ارائه کرد. به نظر من واضح‏ است که يکي از بدترين جنبه‏هاي اندیشه جاری جهاني شدن، دچار شدن ميليونها تن به مرگ اجتماعي است: مردم ناپديد‏ می‏شوند، آنها نابود‏ می‏شوند و زندگي آنها به جایی فراتر از خاطره فرستاده می‏شود. به آنها دستور داده می‏شود که حق ندارند بدانند آنچه میدانند. اين چالش ماست- تاريخ شفاهي روشي بسيار مهم براي مقابله با مرگ اجتماعي است. تاریخ شفاهی چیزی است که با آن‏ می‏توانيم گذشته و حال خود را درک کنيم.

 

رونالد جي. گریل
رئیس پیشین دفتر تاريخ شفاهي دانشگاه کلمبيا
ايالات متحده آمريکا
ترجمه: عباس حاجی هاشمی

Source: Words and Silences, (The Journal of International Oral History Association, New Series), Vol. 4, No. 1 and 2, November 2007 - November 2008, pp: 1-4.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.