به تازگی دو عنوان کتاب از خاطرات آزادگان با عنوانهای «اسارت فرحبخش» و «وقتی خدا به من خیره شد» با حمایت اداره امور ایثارگران شهرداری تهران و از سوی نشر آلاحمد منتشر شده است.
- اسارت فرحبخش: خاطرات اکبر فرحبخش/ تدوین: اکبر خوشزاد/ ویراستار: زهرا یداللهپنبهزاری/ چاپ اول: 1391 (363 صفحه، با شمارگان 3 هزار نسخه و بهای 120 هزار ریال)
این کتاب پنج فصل دارد که در آنها 165 عنوان فرعی برای خاطرات اکبر فرحبخش دیده میشود. او از سال 1361 تا 1369 اسیر ارتش صدام در عراق بوده و روایت خاطرات را از آنچه درباره تولدش در سال 1337 در محله نظامآباد تهران شنیده آغاز کرده است. جایی که در کودکیاش هم غلامرضا تختی را از نزدیک دیده و هم بعدها تجمع سیاسیون را برای مبارزه با حکومت پهلوی.
اکبر فرحبخش ساعت ده صبح 17 آبان 1360 از تهران به سوی جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جنوب کشور حرکت میکند. از صفحه 66 کتاب خاطرات او تا صفحه 118 صحبت از عملیاتهای طریقالقدس(آزادسازی بستان)، بیتالمقدس(آزادسازی خرمشهر) و رمضان است. فصل سوم با شرح لحظههای اسارت آغاز میشود و به جزییات روزهای و شبهای سپری شده در اردوگاههایی مانند موصل و الانبار(عنبر) میرسد و تا پایان کتاب ادامه پیدا میکند.
فرحبخش در صفحه 203 کتاب خاطراتش به یاد آورده که: «اوایل جنگ برای مراسم دفن شهدای در اسارت، تنها شهردار اردوگاه به اتفاق فرمانده و یک نفر دیگر، سه نفره شهید را برای غسل و کفن و دفن می بردند. معمولا کنار قبرستان عراقیها، قطعهای بود که شهدای ما را آنجا دفن میکردند. طبق آخرین اطلاعاتی که من داشتم، حدود 140 نفر از شهدای ما را در همان قبرستان موصل دفن کردهاند.»
«اسارت فرحبخش» متنی نزدیک به لحن راوی و صراحت او دارد که در ذیل عنوانهایی مانند «گرایشات مذهبی» (صص 286-288) به زاویه های تازهای از فضای اسارت نزدیک میشود. به نظر میرسد چنین قسمتهایی قابلیت پرداخت بیشتر، با کسب اطلاعات کاملتری از راوی را داشته است. این کتاب با ده صفحه از تصاویر و اسناد سرگذشت راوی به پایان رسیده است.
- وقتی خدا به من خیره شد: خاطرات محمود حمیدی/ تدوین: سیدسعید / ویراستار: محمدرسول رستمی/ چاپ اول: 1391 (359 صفحه، با شمارگان 3 هزار نسخه و بهای 120 هزار ریال)
خاطرات محمود حمیدی در 72 قطعه تنظیم شده است. او متولد سال 1344 در قم است و با مرور کوتاهی بر وقایع بعد از این سال به سال 1360 و ورودش به جبهههای دفاع مقدس میرسد. او پیدرپی سفر به مناطق جنگی و عملیاتی را تجربه میکند و از هر منطقه و عملیاتی، نکاتی را به یاد آورده و بازگو کرده است. عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و والفجر یک از آن جملهاند. سرنوشت محمود حمیدی چنین رقم میخورد که اسیر ارتش صدام می شود و نیمی از کتاب خاطراتش به روزهای اسارت اختصاص دارد.
ویژگی تدوین خاطرات او در این است که با حفظ سیر زمانی وقایع، بخشها و برشهایی انتخاب شده و مهمترین اتفاقهای پیشآمده برای راوی در جنگ و اسارت روایت شده است.