سایت «تاریخ شفاهی ایران» تا بهمن ماهی که در پیش است، پنج ساله میشود و «هفتهنامه تاریخ شفاهی» در پایان همین هفته (12 آبان)، دومین سال انتشار را پشت سر میگذارد. زمان سریعتر از آن که تصور میکنیم میگذرد و همین روزهاست که در برابر شماره یکصدم این هفتهنامه قرار میگیریم.
این عددها کارنامه میسازند و سابقه و اعتبار برای کسانی که روزها و هفتهها برای تولید محتوا در محیط مجازی، آمدورفت کردهاند و خسته شدهاند و گاهی اخم کردهاند. اما در نهایت خنده رضایت بر لبانشان نشسته است.
خاصیت فعالیتهای رسانهای همین است. مثل نویسندهای که متنش را پس از انتشار با چنان لذتی میخواند که گویی یکی دیگر نوشته و او برای نخستین بار آن را میخواند. این حس در کوتاه مدت عددهای کارنامه را محو میکند، اما در بلند مدت تمام اینها مهم میشوند و این حس پدید میآید که عجب کاری انجام شد! این عجبپنداری، از جنس عُجب نیست، برخاسته از صبر و حوصله تجربه شده برای تولید بستههای محتوایی روزانه یا هفتگی است و فقط آنان درک میکنند که این صبوری را ساعتها و گاهی برای تنظیم یک عنوان متن یا نوشته تجربه کردهاند.
تاریخ شفاهی نیز از همین جنس است، صبر و حوصله و دقت میخواهد برای ثبت و ماندگار شدن. فضا و محتوای سایت و هفتهنامه تاریخ شفاهی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، همین زاویه را در سطر سطر اخبار و گزارشها و نقدها و نظرها پیمیگیرد و یادآور میشود تا تجربه این سبک و قالب نوپا در سرزمین ما فقط به افقها وایدهآلها خیره نماند و دست بجنباند و قدمی بردارد برای بهتر و دیده شدن و شناخت وضع موجود. تا ندانیم در چه موقعیتی هستیم، نمیتوانیم تدبیر کنیم به کجا باید برسیم.
مخاطبان عام و خاص این صفحهها همراهان مسیرند و قدمشماران سختگیر و دقیقی که نتیجهها را برمیگیرند و گاه به تولید و ارایه آثار قابل توجهی میرسند. شاید دستاندرکاران سایت و هفتهنامه تاریخ شفاهی از این تاثیرگذاری بیخبر بمانند، اما کاملترین نتیجه برای هدف یک رسانه همین است؛ تاثیری درونی و ماندگار و بیهیاهو، درست مثل معلمهای کلاس اول که الفبا را یاد میدهند و هر که در هر کجای زندگیاش درست میگوید و درست مینویسد، به نوعی مدیون آنان است.
اگر سایت و هفتهنامه تاریخ شفاهی توانسته باشد چنین راهنمایی در موضوع مورد نظر این مجموعه باشد، به هدف خود بسیار نزدیک شده و حال ـ در آستانه ورود به ششمین و سومین سال فعالیت سایت و هفتهنامه ـ برای ادامه راه، تشخیص و تدبیر برای ایدهپردازی و سوژهشناسی در زمینه هدف پایهای دیگری لازم است. این موضوع را میتوان در گفتوگوها و نظرسنجیها و مشورتها جستوجو کرد و نتایج آن را با مخاطبان در میان گذاشت.
احد گودرزیانی