حضور محمد علی رجایی نخست وزیر ایران در نشست شورای امنیت
|
در بعد بینالمللی، اقدامات دولت درباره جنگ تحمیلی در مقایسه با اقدامات داخلی چندان قابل توجه نبود. ابتدا به مجامع و سازمانهای بینالمللی توجه چندانی نمیکرد و از نظر تبلیغاتی نیز به علل عدیده از جمله کشمکشهای جناحی و سیاسی داخلی و مسایل و مشکلات انقلاب در دوره گذار، موفق به طرح تجاوزات عراق به قلمرو ایران در عرصه بینالمللی نشده بود. رجایی که به اتحاد داخلی و نقش مردمی کردن جنگ اصرار میورزید، نقش مجامع و سازمانهای بینالمللی را برای ایجاد صلح رد میکرد(1) و معتقد بود: «ابرقدرتها و مستکبرین، مجامع بینالمللی را برای منافع خود به وجود آوردهاند و کشوری مانند ایران اگر به امید مجامع بینالمللی، اگر به امید قراردادهای بینالمللی باشد، همیشه محکوم به شکست است.»(2) البته گذشته زمان نیز نشان داد که سازمانهای بینالمللی با نادیده گرفتن رسالت و اتخاذ مواضع جانبدارانه به نفع عراق، که ناشی از سلطه قدرتهای جهانی بر آنها بود، تمایل واقعی به حل عادلانه اختلافات ایران و عراق نداشتند. در طول دوره دولت رجایی، ایران کمترین حضور را در سازمانهای بینالمللی برای اعلام مواضع و دیدگاههای خود داشته است. موارد معدودی نیز که حضور پیدا کرد براساس عرف رایج دیپلماتیک نبوده و ویژگی انقلابی و آرمانی بر آنها حاکم بوده است. پس از طرح مسئله جنگ ایران و عراق در سازمان ملل متحد و ضرورت شرکت نماینده ایران در جلسه شورای امنیت آن سازمان، چون دولت رجایی هنوز وزیر خارجه نداشت و براساس اصل 141 قانون اساسی، نخست وزیر (رجایی) سرپرستی وزارت امور خارجه را برعهده داشت، رجایی نخست وزیر، تصمیم گرفت شخصاً به شورای امنیت رفته، نقطه نظرهای دولت ایران را بیان نماید. بیتردید اولین نهاد بینالمللی که در قبال جنگ بین کشورها مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی را برعهده دارد شورای امنیت سازمان ملل متحد است. براساس فصول پنجم الی هفتم منشور سازمان ملل، به دلیل وجود دو عنصر حقانیت و تجاوزگری ایران و عراق، شورای امنیت آن سازمان میبایست به وظیفه خود مبنی بر حفظ صلح و امنیت بینالمللی عمل میکرد.(3) رجایی در حالی به سازمان ملل سفر کرد که هیچ چشمانداز مثبتی در افق عملکرد شورای امنیت آن سازمان نمیدید و با انگیزه دیگری این ماموریت را برخود پذیرفته بود: «ما به عنوان این که در این جنگ مورد تجاوز قرار گرفته و مظلوم هستیم، میرویم تا چهره این ظالم کافر را به جهانیان نشان دهیم».(4) ایشان كه از چند روز قبل در جبهه جنگ حضور داشتند، عصر روز پنجشنبه بیست و پنجم مهر ماه ۵۹ از مناطق جنگی با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شدند و پس از انجام مصاحبه مطبوعاتی در فرودگاه، در رأس هیأتی مركب از بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی، گودرز افتخار عضو شورای نگهبان، یك نفر از وزارت امور خارجه، ۳ نفر از دفتر نخست وزیر و چهار نفر خبرنگار و فیلمبردار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاری پارس، عازم نیویورك شده، پس از ۱۳ ساعت پرواز، در ساعت هشت صبح جمعه به وقت تهران (نیم ساعت پس از نیمه شب به وقت نیویورك) وارد آن شهر شدند.(5) علی شمساردکانی نماینده ایران در سازمان ملل که مقدمات حضور شهید رجایی در این سازمان در سال 59 را فراهم کرده بود، خاطره این سفر را چنین نقل میکند: «در آن سال قبل از ورود هیئت ایرانی من از خانم نوری شاهرودی که مسئول هماهنگیهای نمایندگی (ایران در نیویورک) بود پرسیدم برای هتل چه کاری کردهاند؟ او هم گفت با اینکه هتلی را برای هیئت ایرانی رزرو کرده بودند اما از تهران دستور آمده که آقای رجائی گفتهاند که هتل نگیرید و در زمان جنگ برای کشور خرج نتراشید. مرحوم رجایی خواسته بود که ایشان و هیئت همراه در همان منزل سفیر ایران در سازمان ملل مستقر شوند. من دیدم که در این منزل تنها 10 تخت و کاناپه هست به انضمام یک تخت دو نفره در اتاق خواب مخصوص سفیر. درحالی که هیئت همراه و باضافه هیئت ما حدود 27-28 نفر بودیم. برای کمبود تخت هم برای هیئت همراه نخست وزیر به تعداد بقیه افراد کیسه خواب گرفتیم. مشی آقای رجایی این بود که «درویش هر کجا که شب آید، سرای او است.» وقتی آنها وارد نیویورک شدند، قرار شد آقایان رجایی و بهزاد نبوی و یک نگهبان در اتاق خواب سفیر بخوابند. هنگامی که با هیئت از اقامتگاه عازم مقر سازمان ملل بودیم به آقای بهزاد نبوی گفتم چرا کاپشن پوشیدهاید؟ شما اینجا یک سردار جنگی نیستی و باید لباس متناسب بپوشی. او هم به استهزا به من گفت من مثل تو کراوات نمیزنم!»(6) یکی از همراهان رجایی خاطرات این سفر را چنین بازگو میکند: «در سفر از نیویورك به ایالت دیگر، رجایی و هیئت همراه شب را در هواپیما خوابیده بودند. بهزاد نبوی كاپشن رجایی را هنگام خواب زیر سرش گذاشته بود. وقتی رسیدیم و میخواستیم از هواپیما پیاده شویم متوجه شدیم كه كاپشن آقای رجایی به شدت چروك شده است. آقای رجایی چارهای پیدا نكرد جز اینكه پالتوی اضافی آقای افتخار جهرمی را در آن هوای گرم بپوشد و از هواپیما پیاده شود. در هواپیما آقای رجایی همه را جمع كرد و گفت: «ما در آنجا نه باید مرعوب آمریكاییها باشیم و نه باید ژست انقلابی بگیریم.» ایشان تاكید كردند: «همان جور كه در ایران عمل میكنید در اینجا هم همان گونه رفتار كنید، نه بیشتر و نه كمتر.» رسم بود كه نطق با مخاطب قرار دادن رئیس و حضار شروع شود، اما آقای رجایی گفت كه من این كار را نمیكنم. گفتیم چرا؟ ایشان گفتند چون من همانطور رفتار میكنم كه در مجلس ایران رفتار میكنم. من هیچگاه در مجلس صحبت خودم را با سلام به رئیس شروع نمیكنم و اینجا هم از نظر من مثل مجلس است. پس این كار را نمیكنم. ایشان نمیخواست روش خود را تغییر دهد. نطق ایشان هم به دلیل همان عجلهای كه در سفر بود، در نیویورك آماده شد. آقایان رجایی و نبوی متن را نوشتند و آقای افتخارجهرمی و نماینده حقوقی وزارت خارجه، متن را به لحاظ حقوقی بررسی كردند. به دلیل تسخیر لانه جاسوسی سفر رجایی به شدت مورد توجه رسانههای بینالمللی قرار داشت. او نخستوزیر یك نظام انقلابی بود و همین امر جاذبه ایجاد میكرد كه همه به ایشان توجه كنند. بنابراین فضای آنجا بسیار سنگین بود. رجایی در این سفر به دیدار دبیركل سازمان ملل رفت و همراه ایشان وارد اجلاس شد و پس از نطق از اجلاس خارج شد. جلسهای استثنایی بود. همه صندلیها پر شده بود و همه میخواستند ببینند كه دیدگاه یك نخستوزیر انقلابی كه دیپلماتهای آمریكایی هم در كشورش به گروگان گرفته شدهاند و كشور در حال جنگ است، چیست. اما فضای مصاحبههایی كه بعد انجام شد سنگینتر بود. رجایی، نطقش را كه تمام كرد برای اولین مصاحبه مطبوعاتی در مقابل خبرنگاران قرار گرفت. برنامهریزی شده بود كه دو مصاحبه انجام شود تا در مصاحبه اول به جنگ بپردازد و در مصاحبه دوم به گروگانها. در همان مصاحبه اول وقتی ایشان گفت كه امروز درباره گروگانها به پرسشی پاسخ نمیدهد و برای این موضوع فردا مصاحبه جداگانهای خواهد داشت، برخی خبرنگاران اعتراض كردند و یكی از آنها گفت كه ما امروز درباره گروگانها سئوال داریم و سئوال دیگری نداریم. آقای رجایی آماده شد كه از سالن بیرون بیاید اما خبرنگاران دیگر اصرار كردند كه ایشان بماند و پذیرفتند كه برای پرسشهای خود درباره گروگانها، فردا بیایند. در مصاحبه دوم ایشان پایشان را روی میز گذاشتند و آثار شكنجه را نشان دادند و گفتند رژیم شاه كه دولت آمریكا از آن حمایت میكرد، با مخالفان خود چنین میكرد. به این ترتیب میخواست علت مخالفت مردم را در آن ایام با دولت آمریكا نشان دهد. صحنه استثنایی بود. انجام دادن این كار در سازمان ملل، یك عمل قابل توجه و بیسابقه بود. همانجا یك خبرنگار گفت كه آقای رجایی اگر شما را بنابر یك عمل متقابل در آمریكا به گروگان بگیرند، چه واكنشی خواهید داشت. آقای رجایی هم گفت كه ما 25 سال از 28 مرداد 1332 تا انقلاب 57، گروگان آمریكاییها بودیم و بنابراین ترسی از به گروگان گرفته شدن نداریم و این اتفاق برای ما جدید و عجیب نیست.(7) در این سفر رجایی با کورت والدهايم دبیر کل سازمان ملل دیدار و به وی تأکید کرد: «اگرچه اين سفر در بدترين شرايط کشور من روي مي دهد، ولي اميدوارم با بيان موضع ايران، شوراي امنيت را در جريان حقايق اين جنگ بگذاريم. اميدوارم که اطلاعات شما از آثار جنگ در کشور ما، از منابع قابل اعتماد باشد. در حال حاضر، تقريباً جنوب و غرب کشور به طور کامل و نقاط ديگر نيز به طور نسبي، در زير بمباران کشور عراق، در سخت ترين شرايط قرار دارند. ما اميدواريم آقاي دبيرکل و دوستانشان در سازمان ملل و شوراي امنيت، قضيه را جدي تر تلقي کنند و تشريفات دست و پاگير معمولي باعث تاخير در اقداماتي که در اين زمينه لازم مي دانند، نشود. به نظر ما شورا مرجع قابلي که براي مردم کار کند، نيست. من به خود حق مي دهم بگويم که شايد شوراي امنيت احتیاج به يک تجديد سازمان و قواعد داشته باشد. براي اينکه بين آنچه ما از سازمان ملل و شوراي امنيت تصور داريم با آنچه که شورا و سازمان ملل در عمل انجام ميدهند، فاصله زيادي است. حال آنکه دنياي ما نيازمند به يک دستگاه جدي اجرايي است تا در موقع لزوم بتواند جلوي انحراف آن کساني را که قدرت در دست آنهاست، بگیرد. من ديروز مستقيماً از جبهه جنگ عازم اينجا شدم. کشتهها و مجروحيني را که ديدن آنان دل هر انساني هر چند کم احساس را به درد مي آورد، به چشم خود نظاره کردم. موشکهاي 9 متري زمين به زمين که به شهر دزفول پرتاب شده قسمت اعظم شهر را بر سر مردم شريف و قهرمان آن ديار خراب کرده است. در دزفول متجاوز از 30 کودک مجروح کمتر از شش ماه را که هم اکنون در بيمارستان اين شهر بستري هستند، ديدم. ارتش صدام حسين به بهانههاي واهي که بهتر است حتي گفته شود بدون بهانه، به خاک ما تجاوز کرده مراکز توليدي و اقتصادي و بخصوص مناطق مسکوني ما از جمله بيمارستانها و موسسات آموزشی را منهدم مينمايد و مردم بيگناه ما را به قتل مي رساند. دنيا بايد بداند که ارتش فريب خورده صدام به هيچ چيز رحم نميکند و خاطرات حمله هيتلر را دوباره در يادها زنده کرده است.» سخنرانی رجایی از سخنرانیهای به یاد ماندنی مقامات ایران در سازمان ملل متحد است. ایشان در سخنان خود گزارشی از آغاز جنگ ایران و عراق به شورای امنیت ارائه داد و با اشاره بر تجاوز عراق به ایران به عنوان آغازگر حمله و تحمیلکننده جنگ میان دو کشور، تاکید کرد: «شرکت ما در این شورا به منظور بیان واقعیتی است که در حال حاضر در کشورمان میگذرد. رجاء واثق داریم که اولاً شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و دارا بودن وابستگیهای دیگر عملاً قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیاً تاریخ گذشته این شورا مبین این واقعیت است. در مواردی نیز که شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده است، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت هیچ گونه ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است. حضور ما در این شورا صرفاً به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بپاخاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از بابت خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیه خلقهای در بند است. همچنین در این مقام، بار دیگر به ابرقدرتها و مستکبرین جهانی اخطار میکنیم که با توجه به شکستهای پیاپی، دست از تلاشهای مذبوحانه و توطئه علیه انقلاب اسلامی ایران بردارند. پایان عادلانه جنگ جز با سرکوب و مجازات تجاوزگر امکانپذیر نخواهد بود.»(8) وقتی آقای رجایی از سفر نیویورک برگشت از فرودگاه یک راست به بیت امام رفت تا با امام ملاقات کند و گزارش سفر خود را به ایشان بدهد. بعد از این ملاقات که به هیئت دولت آمد تعریف کرد: «وقتی خواستم خدمت امام برسم تا امام مرا دیدند از دور با یک تبسم بسیار شیرین و زیبایی از من استقبال کردند که تمام خستگی چند روزه سفر به سازمان ملل از تنم بیرون رفت.»(9)
پانوشتها: 1- زندگی نامه سیاسی شهید رجایی، سجاد راعی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382، ص 167. 2- شهید رجایی اسوه صبر و استقامت، به کوشش بنیاد شهید انقلاب اسلامی، ج 2 ، ص 580. 3- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ولایتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 63 . 4- گزارش سفر، دفتر تحقیقات و انتشارات نخست وزیر، 1359 ص16-15. 5- فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی، به کوشش مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱. 6- سایت خبرآنلاین، 18/6/1391. 7- سایت فرارو ،7 شهريور 1388 . 8- گزارش سفر، همان، ص 37-33 . 9- سیره شهید رجایی، به کوشش غلامعلی رجایی، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1385، ص 676 .
منابع: - فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی، به کوشش مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱. - زندگی نامه سیاسی شهید رجایی، سجاد راعی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382.
محمود فاضلی
|