گزارشی از جلسه نقد کتاب سهم من از چشمان او
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، جلسه نقد کتاب «سهم من از چشمان او» 23 مهر 1391 در حوزه هنری برگزار شد. در این جلسه، سردار حمید حسام، مصطفی رحیمی و جمعی از نویسندگان حضور داشتند. جعفر گلشن موضوع را با تعریف نقد و تقسیم آن به نقد ظاهر و محتوا آغاز کرد. سپس حاضران نظرات خود را بیان کردند و نقاط قوت و ضعف کتاب بررسی شد.
حجتالاسلام فخرزاده، در ابتدا به رنگ سرد در طراحی جلد کتاب اشاره کرد و گفت: «رنگ جلد، بی حسی را به بیننده منتقل میکند و طراحی دکل دیدهبانی و خوننامه صریح و روشن است در حالی که معمولاً در طراحی، مستقیم حرف نمیزنند.»
وی همچنین در بحث محتوا گفت: «در مقدمه این کتاب، نحوه شکل گیری از زمان طرح، ویژگیهای راوی، تا تدوین و انتشار، بیان نشده و سؤالات زیادی را ایجاد میکند. او گفت در کتاب صداقتی وجود دارد که خواننده در مییابد خاطرات عجیب نیستند.
سعید منزه به عنوان گرافیست گفت: «طرح یک کتاب باید طوری باشد که در نگاه اول، خودش را معرفی کند. یعنی اگر درباره خوننامه توضیح نمیدادند، متوجه نمیشدم. سپس به بیان نکاتی درباره طراحی و گرافیک پرداخت.»
حمید قزوینی، تدوینگر خاطرات حافظنیا، درباره نوع خط نام کتاب گفت: «خط واضحی نیست البته طراح، ابتکار به خرج داده اما فونت به حدی تازه است که باید خودش هم به کتاب الصاق شود.» وی همچنین افزود نام طراح در شناسنامه کتاب نیامده است.
صادق فیض، عکسهای استفاده شده در کتاب را جالب و قابل تأمل دانست؛ اما درباره کیفیت عکسها گفت: «آلبومی از عکسهای منتشرنشده در کتاب آمده که جالب است، اما با توجه به رنگی بودن عکسها چهرهها مشخص نیستند و بهتر بود هر کدام در یک صفحه جدا و با کیفیت خوب چاپ میشد»
جواد کامور نظر خود را اینگونه بیان کرد: «طرح روی جلد کار جالبی است اما ای کاش توضیح پشت جلد کتاب را به آن اختصاص میدادند و به جای تکه خاطره کوتاه، طرح خوننامه را توضیح میدادند.»
کامور همچنین در نقد محتوایی کتاب، اشکالاتی را آورد. او انتخاب واژهها و فضاسازی ادبی در کنار تاریخ شفاهی، را مناسب دانست.
سیدمحمود خیرالامور نیز با تأکید بر اینکه خوننامه نگاری یکی از سنتهای رایج بوده و باید مثل ایثار در ذهنها شناخته شود، گفت: «مبهم بودن طرح این حسن را دارد که ایجاد سؤال میکند تا اهل مطالعه ورقی بزنند.»
قاسمعلی زارعی که کتاب دست خدا را در انتشارات سوره مهر دارد، توضیح داد: «با خواندن کتاب برخی جزئیات برایم روشن شدند که تاکنون برایم مبهم بودند؛ و مواردی را در محتوای کتاب برشمرد که سردار حسام به آنها را پاسخ داد.»
یحیی آریا بخشایش هم به ادبیات جذاب و روان متن اشاره کرد و گفت: «در پاورقی فهرست منبع وجود ندارد و نمیشود تشخیص داد که متن یا پاورقی، نوشته راوی است یا نویسنده.» آریا همچنین درباره نقاط مثبت کتاب گفت: «نوشتن خاطرات تنها برای لذت بردن نیست بلکه باید بتوان از آنها به عنوان منبع تاریخ شفاهی، استفاده تاریخی هم کرد.»
مصطفی رحیمی تدوینگر کتاب گفت: «نویسنده نباید در تدوین برخی چالهها را پر کند. من سعی کردم از این کار بپرهیزم. اما از سوتیتر هم استفاده نمیکنم چون اعتقاد دارم با آوردن سوتیتر، فهم مخاطب را کانالیزه میکنیم و توجه او را فقط به همان قسمت جلب میکنیم و هم اینکه با وجود مطالب و سوتیترهای زیاد، خاطره پراکنده میشود.» وی اشکال نداشتن مقدمۀ حاوی نحوۀ شکلگیری کتاب را پذیرفت و دلیل خود را این گونه توضیح داد که: «با وجود مقدمه انتشارات سوره و سردار حسام، مقدمه را ننوشتم.»
سردار حسام از فرصت پیش آمده اظهار خوشحالی کرد و با تأمل به تمام پرسشها پاسخ گفت: «ارزش تاریخ شفاهی به استناد است؛ به معرفی زمان و مکان و معرفی اشخاص و اسمهاست که در این مورد برای دقیق بودن از چند نفر کمک گرفتم. نباید خاطره را تبدیل به رمان کنیم.» او درباره خوننامه نیز گفت: «این خوننامه روی پارچه امضا شده و هنوز هم آن را دارم.»
جعفر گلشن در پایان ضمن بیان اینکه کتابهای مهم به نقد گذاشته میشوند، گفت: «از آنجا که نقد بیشتر نویسندگان بر مقدمۀ حاوی نحوه شکلگیری و ارجاع پاورقیها بود، نیاز است چاپهای آینده با ویرایش جدید همراه شود.»
گزارش از: ملیحه کمال الدین