تولید اثر در مقوله تاریخ شفاهی دفاع مقدس، ویژگیهای خاص خود را دارد، انتخاب سوژه با توجه به اینکه فرد مورد نظر دارای خاطرات و گفتههای بکر و نویی باشد، نحوه گردآوری مطالب، مصاحبه، تسلط بر موضوع مورد مصاحبه، جمعآوری اسناد و مدارک مستند و... همه از جمله مواردی است که در شروع کار تاریخ شفاهی باید مد نظر فرد مصاحبهکننده و یا تدوینگر باشد. اما امر تدوین تاریخ شفاهی بسیار حائز اهمیت است چرا که اطلاعات و دادههای جمعآوری شده را باید طوری با نظم و ترتیب کنار یکدیگر قرار داد که برای خواننده جذاب و قابل توجه باشد.
پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس که هدفش پرورش و تربیت نویسندگان علاقهمند به حوزه تاریخ شفاهی به ویژه تاریخ شفاهی دفاع مقدس است، کارگاههای آموزشی متعددی در سراسر کشور به منظور آشنایی با مبانی علمی و عملی تاریخ شفاهی برگزار کرده است. کارگاه تکمیلی تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس نیز توسط همین مرکز در یازدهم مهر ماه جاری با حضور جمعی از نویسندگان استانهای مختلف کشور برگزار شد. محسن غنییاری، محقق و پژوهشگر، روش تدوین تاریخ شفاهی را در این کارگاه به علاقه مندان آموزش داد. آنچه در ادامه میخوانید مشروحی از صحبتهای محسن غنییاری در کارگاه تکمیلی تاریخ شفاهی دفاع مقدس است که به روش تدوین دقیق و صحیح اثر در حوزه تاریخ شفاهی پرداخته است:
پیش از آغاز صحبتهای محسن غنییاری، نویسندگانی که از استانهای مختلف کشور در این کارگاه تکمیلی تدوین تاریخ شفاهی حضور داشتند، خلاصهای از فعالیتهای خود در امر تدوین تاریخ شفاهی را بیان کردند. غنییاری نیز با اشاره به اینکه روشهای تدوین در سازمانهای مختلف متفاوت است، گفت: «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیز مانند همه سازمانها و ارگانها کلیات و راهبردهای خاص خود را دارد. در امر تدوین نیز ویژگیهای متفاوتی را مد نظر دارد، به این معنی که به دنبال ایجاد هویتی مشترک در میان آثار منتشر شده این مرکز است. به طوری که همه آثار این مرکز حال و هوای یکسانی داشته باشند. به همین منظور شیوههای متفاوتی نیز برای تدوین اثر در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس در نظر دارد که برخی از آنها در امر تدوین مشترک و برخی متفاوت هستند.»
غنییاری با اشاره به اینکه در مقوله تاریخ شفاهی از زمانی که ذهن ما درگیر آن میشود تا زمانی که به سراغ فرد مصاحبه شونده میرویم، تا زمانی که کتاب حاضر و آماده به مخاطب ارایه میشود، این پروسه طیف گسترده ای را در بر میگیرد، اظهار داشت: «نخستین کاری که در تاریخ شفاهی به دنبال یافتم آن هستیم یک سوژه است. کسی که حرفهای بکر و نابی برای گفتن داشته باشد، و کمتر درباره آنها گفته باشد. در حقیقت حرفهای جدید و نویی را برای ما داشته باشد. دومین نکته این است که ذهن منسجم و فراموش نشدهای داشته باشد، حرفها را جزیی بیان کند و خاطراتش برای گردآوری اثری در قالب تاریخ شفاهی مناسب باشد. به این ترتیب باید نگاه دقیق و صحیحی به امر انتخاب سوژه داشت. حال فرض بر اینکه سوژه مورد نظر ما سوژه ای خوب و بکر است و فرد (راوی) راغب به بیان خاطرات خود شده است. مرحله گردآوری سوالات و مصاحبهها را پشت سر گذاشتهاید، (با توصیه بر اینکه مصاحبهها بعد از هر جلسه پیادهسازی شود.) نخستین کاری که بعد از پیادهسازی مطالب آن هم بدون هیچ کمی و کاستی و دست بردن به مطالب برای مثال حتی خندهها و گریههای فرد و... را بدون دست بردن به آن باید پیاده شود، به طوری که بعد از پیادهسازی و تطبیق آن با صوت هیچ نقص و اشکالی نداشته باشد. متن و صوت هر دو به عنوان سند به شمار میآیند. پژوهشگر باید یک نسخه از مصاحبه خود را نگه دارد، چون زمانی که کتاب منتشر میشود، تقابلهای متعددی پیش میآید، برای مثال ممکن است فرد مصاحبه شونده ادعا کند، حرفهایی که در کتاب آمده را او نزده و یا آن را تحریف کند و... نسخه نگهداری شده در این زمان به داد فرد مصاحبه کننده میرسد.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه بعد از گذر از مراحل پیادهسازی، سندسازی و مستندسازی مصاحبه، مرحله تدوین شروع میشود، گفت: «قاعدتاً نخستین کاری که باید کرد، این است که متن پیاده شده مصاحبه چندین بار خوانده شود تا در ذهن جای بگیرد، چرا که این روش باعث میشود گنگی مطالب در ذهن مان از بین برود. مهندسی کتاب در مقوله تاریخ شفاهی زمانی شکل میگیرد که تدوینگر به متن تسلط کامل داشته و بتواند با آن همزاد پنداری کند، به طوری که مطالب در ذهنش جای خود را پیدا کنند. از سوی دیگر مطالعه متعدد خاطرات راوی باعث میشود متوجه برخی از اشکالات و ابهاماتی که در حین پرسشها و پاسخ صورت گرفته، بشویم، برای مثال اگر مصاحبهکننده سوالی در قالب دو بخش از مصاحبهشونده پرسیده باشد، راوی (مصاحبهشونده) ممکن است فقط به بخش اول سوال پاسخ داده باشد و بخش دوم سوال بیپاسخ مانده باشد و... این مشکل ایجاد میکند. بنابراین با خواندن مکرر متن این ابهامات تا حدودی برطرف میشود. کار علمی زمان بر بوده، مسلما به امکانات خوبی هم نیاز دارد، تولید یک اثر ارزشمند در زمینه تاریخ شفاهی نیز به طبع زمان بر و هزینه بر خواهد بود.»
غنییاری تصریح کرد: «اما بعد از مطالعه خاطرات اصلی ترین بخش برای رفع اشکالات و ابهامات مصاحبه تکمیلی است، گرفتن دوباره اطلاعات برای رفع ابهام یا گنگی مطالب نیز میتواند موثر باشد. برای آغاز مرحله تدوین در ابتدا باید چارچوب و ساختار کلی از تدوین کتاب را مشخص کنیم. خواندن مکرر متن به ما نشان میدهد که ساختار تدوین آن را چگونه طبقه بندی کنیم. اگر کتابی برای خواننده گیجکننده و دارای ابهام و اشکال میشود به خاطر همین عدم دقت به ساختار و فصلبندی کتاب است. بخشی از طبقهبندی اثر تابع سلیقه تدوینگر بوده و بخش دیگر بستگی به محتوا دارد، بنابراین دادهها و اطلاعات ناپیوسته را باید طبقهبندی کرد. در تدوین تاریخ شفاهی کارشناسان و نویسندگان بسیاری هستند که معتقدند هر اضافات که قرار است از زبان تدوینگر نوشته شود باید در پانوشت و یا پاورقی بیاید. برخی دیگر از افراد که قائل به حداقلهای تغییر در تاریخ شفاهی هستند، خاطرات و مطالب را میگیرند و با استفاده از قلم خودشان آن را بازنویسی میکنند. هر دو طیف معتقدند کار تاریخ شفاهی میکنند، کسانی که معتقد به مرحله اول هستند، تمامی جابجاییها را نشانهگذاری میکنند، در حال حاضر بنیاد نیز جابجاییها را بلامانع میداند یعنی در متن نیازی نیست اما باید در مقدمه اثر اقدامات و کارهایی که صورت گرفته آورده شود. در حقیقت مقدمه لباس و هویت اثر به شمار میآید. حذف و اضافات، نوع گویش و لهجه راوی، جابجاییها، تغییرات و ... همه باید در مقدمه ذکر شود. اگر مقدمه را با صوتی که در دست داریم تطبیق دادیم و هیچ مشکلی وجود نداشت، موفق عمل کردهایم و خیانتی در امانت صورت نگرفته است. بنابراین ما حق جابجایی داریم به شرط آنکه در مقدمه قید شود.»
وی با اشاره به چند نکته در فصلبندی مقدماتی کتاب اظهارداشت: «با توجه به اینکه بنیاد به عنوان صاحب امتیاز کار و سرمایهگذار در مقوله تاریخ شفاهی دفاع مقدس در سراسر استانها عمل میکند، باید مشخص شود چه نگاهی به امر فصلبندی دارد برای مثال قید زمانی است یعنی پرداختن از تولد تا شهادت؟ یعنی پژوهشگر قرار است درباره چه مقطع زمانی بنویسد، یا اینکه اثر دارای پیشینه تاریخی است یعنی اینکه در متن به پیشینه تاریخی محله یا شهر یا استان بپردازد. در بخش مقدماتی باید مطالبی را گزینش کنیم که رابطه بیشتری به جنگ دارد، هنر در تدوین کتاب را خواندنی و جذاب میکند، زندگی خطی افراد شاید برای خواننده جاذبهای نداشته باشد، در فصل مقدماتی نکات برجسته که تاثیرات عمدهای را بر خواننده میگذارد، باید آورده شود. در تدوین، مطالبی که ابتدای کتاب آورده میشود، دست خواننده را میگیرد و تا آخر او را با خود میکشد، و این نشانه یک تدوین موفق است.»
غنییاری گفت: «بعد از فصل مقدماتی باید بخشی از مطالب را حذف کرد، مطالب تکراری، مطالبی که به مصاحبه ربطی ندارد، مانند تکه کلامها، تحلیلهایی که راوی از خود در حین مصاحبه آورده است، مهمترین بخش حذفیات نیز همین تحلیلهاست. بن مایه اصلی تاریخ شفاهی خاطره است. خاطره همان چیزی است که خود فرد از نزدیک آن را حس کرده است. از طرفی خاطره توصیفی و خبری باید از یکدیگر تفکیک شود و اینکه ما به دنبال کدام یک هستیم. در تاریخ شفاهی ما به دنبال خاطره خبری هستیم نه توصیفی. در خاطره خبری قیدهای زمانی و موقعیتهای مکانی وجود دارد. خاطره توصیفی در نوشتن آثار ادبی چون رمان به خاطر تهییج افکار عمومی خوب است اما در تاریخ شفاهی خاطره خبری به درد تدوینگر میخورد. خاطره خبری نیز مقید همان موقعیتهای زمانی و مکانی است. خاطرهای به دردمان میخورد که یک خبر درباره جنگ به ما بدهد. مصاحبهکننده تاریخ شفاهی در حین مصاحبه باید به دنبال همین خاطره خبری باشد.»
غنییاری با تاکید بر اینکه یکی از نقصهای تاریخ شفاهی این است که افراد با مواضع فعلی خاطرات و وقایع آن دوران را تحریف میکنند و این به کار لطمه میزند، افزود: «شاید در دیگر آثار ادبی تحلیل به کار بیاید اما در تاریخ شفاهی ضرورتی ندارد. تاریخ اساساً ضمخت است، خواندن کتاب تاریخ برای مخاطب سخت است، اما با همه این سختی و ضمختیها نباید در متن تاریخی دست برد تا برای خواننده جذاب شود، پژوهشگر زمانی که میخواهد سندی را به نسل آینده انتقال دهد، نباید متنی که مفهوم تاریخی ندارد را به متن اضافه کند. از سوی دیگر علوم انسانی علوم دقیقهای نیست، بنابراین یکی از موارد حذفی باید آن چیزی باشد که خاطره نیست. البته مصاحبهکننده میتواند با هماهنگی راوی مطالبی را به متن اضافه کند به شرطی که به اصل و محتوای متن خللی وارد نکند.»
وی درباره زبان نوشتار متن گفت: «در نگارش متن گاهی افعال به صورت زبان نوشتاری میآید و گاهی به روش شکستهنویسی یعنی اینکه اگر فرد گفت: «میرم» به همان صورت حفظ شود. هر دو مدل در متنهای تاریخ شفاهی وجود دارد، بنابراین بستگی به متن خاطره و نظرات سازمان دارد که کدام مدل نوشتاری را برای متن انتخاب کرد. کتاب «کوچه نقاشها» درباره خاطرات ابوالفضل کاظمی است، تیپ شخصیتی این فرد طوری بود که تدوینگر شکستهنویسی را انتخاب کرد، بنابراین مدل نوشتاری متن به تیپ شخصیتی راوی و از سوی دیگر به سلیقه تدوینگر بر میگردد.
متن تاریخ شفاهی بلاتشبیه باید متن مقدسی بدانیم، یعنی باید با کمترین تغییرات مفاهیم گوینده را انتقال دهیم. چون زمانی که کلمهای اضافه میکنیم معلوم نیست که این کلمه تکهکلام راوی باشد، در حقیقت کاری که تدوینگر انجام میدهد نوعی بازی با کلمات و دیالوگهایی است که از زبان راوی بیان میشود یک نوع جابجایی نه تغییر... چرا که اصالت متن باید حفظ شود. نکته دیگری که درباره متن باید به آن توجه داشت زبان و لهجه نوشتاری است، چند مدل زبان داریم؛ زبان معیار (زبان رسمی و نوشتاری ویژه کشور) زبان محاوره ای (زبان رسمی و گفتاری ویژه پایتخت) زبان لهجه و زبان گویش. در زبان لهجه واژههای نامانوس را در پاورقی توضیح میدهیم، درست است مصاحبهای که با گویش و لهجه راوی گردآوری میشود، زمانی که ترجمه شود، مزهاش از بین میرود، اما تاریخ شفاهی اثری فراگیر و همگانی است اثری برای عموم نه صرف محله یا شهر خاصی ... زبان لهجهای در استانها برای حفظ تاریخ محلی آن استان بسیار اهمیت دارد، چرا که جنگ تحمیلی در همین لهجههای محلی شکل گرفته و ناگفتههای بسیاری دارد. در حقیقت زبان فرهنگ و فرهنگ خاطرات را میسازد.»
غنییاری زیبایی و هنجار یک متن را در پرسش و سوالات از مصاحبه شونده دانسته و گفت: «پرسشها حیطه اختیارات ماست، به ویژه اگر خود فرد مصاحبهگر باشد، زیبایی و هنجار یک متن با حفظ پرسشها حفظ میشود، گاهی مصاحبه شونده به یک سوال 7 صفحه پاسخ داده، تدوینگر میتواند یک سوال دیگر مابین متن اضافه کند. سوالی که اضافه میشود باید داخل قلاب { } قرار میدهیم، در کل هر چیزی که به متن اضافه میکنیم باید داخل این علامت قرار گیرد تا خواننده بتواند حضور مصاحبهکننده در متن تشخیص دهد.»
وی درباره پانوشت یا پاورقی متن گفت: «پانوشت میتواند پایین هر صفحه باشد و این تابع سلیقه تدوینگر است. پانوشت برای چیست؟ گویاسازی مطالب گنگ باید در پانوشت بیاید. البته به شرطی که در مصاحبههای تکمیلی ابهامات برطرف نشده باشد میتوان توضیحات را در پانوشت آورد. بنابراین اطلاعات مبهم و گنگ را در پانوشت میآوریم. گاهی این ابهامات تابع دو جمله کوتاه است، و برخی معتقدند میتوان آن را در قلاب آورد، اما شاید خواننده چند خط را در داخل قلاب در خلال متن بخواند، احساس خستگی کند. به هر حال آوردن توضیحات در خلال متن داخل قلاب یا در پانوشت بستگی به سلیقه مخاطب دارد. در بخش پانوشت تدوینگر اختیار تام دارد این محدودیت برای ویراستار هم وجود دارد، میتواند به متن مصاحبه دست بزند اما به متن راوی نباید دست بزند. نحوه ارایه اطلاعات و دادهها در پانوشت باید با زبان شیوا و روان نوشته شود، امروزه جملات کوتاه و ایجاز مرسوم است، اطلاعات وسیع در قالب جملات کوتاه که ویراستار نتواند آن را حذف کند. پانوشت شناسنامهای برای شناختن مصاحبهگر است. از سوی دیگر منبع ارایه اطلاعات بسیار حایز اهمیت است؛ این اطلاعات وزن کتاب را بالا میبرد، بنابراین باید سراغ منبعی رفت که به لحاظ علمی معتبر باشد، اینترنت آخرین رده منبع است. زمانی که دادهها و اطلاعات را از دو منبع مختلف استخراج میکنیم باید هر دو منبع ذکر شود، هر چه اهمیت دادهها بالاتر میرود، منبع هم باید دقیق تر ارایه شود. فرهیختگان فهرست منابع را مطالعه میکنند.»
غنییاری تصریح کرد: «نثر باید بدون تحریف، تمجید و یا توهین آورده شود. ضرورتی ندارد در متن ارادت و احترام و یا انزاجار و تنفر نگارنده اثر نشان داده شود. از طرفی نمیتوان متن را با غلو و بزرگنمایی نوشت. هدف ارایه تاریخ به مخاطب است. بنابراین از لحن و کلام معتبر، منابع و دادههای معتبر اینها با هنرنمایی تدوینگر به کتاب وزن میبخشد. استفاده از عکس، خاطرات را برای خواننده جذاب و شیرین میکند البته بستگی دارد که عکسها چگونه و کجا استفاده شوند، در خلال متن یا در پایان متن. کتابسازی نکنیم اما آنقدر از منابع و اطلاعات قوی استفاده کنیم که اگر کسی بخواهد قسمتی از آن را حذف کند، بگوید حیف است. نکته دیگر درباره متن راستی آزمایی است. خاطرهای که مشکل راستیآزمایی دارد، در پازل ذهنی مصاحبهکننده قرار نمیگیرد. پژوهشگر باید خنثی باشد و نگاه ویژهای به جنگ داشته باشد، بنابراین برای راستیآزمایی باید اطلاعات اولیهمان را بالا ببریم.»
وی اظهار داشت :«ابتدای کتاب قبل از ورود به متن اصلی دو بخش دارد، بخشی که مقدمه آن را کارفرما نوشته و بخش دیگر مقدمه است که نویسنده مینویسد، نویسنده نباید در مقدمه روده درازی کند، بلکه مجمل و شیوا و روان با استفاده از واژههای زیبا و همه فهم مقدمه را بنویسد و درباره شیوه و روند کارش در مقدمه توضیح دهد. نخستین چیزی که در ضمیمه به ذهن میرسد، عکسها و سندها هستند چرا که در فهم متن به مخاطب کمک میکنند. هرچه در ضمیمه جمعآوری کنیم به نفعمان است. در روش فعلی ضمائم در آخر کتاب میآید. برخی خاطرهها با عکس گویاتر میشود. عکسها و سندهایی که در ضمائم با زیر نویس میآید به اثر هویت میبخشند. در ضمیمه بخشی با عنوان فهرست اعلام یا نمایهسازی وجود دارد، یعنی کتاب را خورد میکند و اجزای خورد شده را دستهبندی میکند. نام شهدا، عملیاتها، مکانها، فرماندهان و...»
گزارشگر فاطمه نوروند