به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ آیین رونمایی از کتاب «خاطرات ایران» اثری مستند از زندگی و فعالیتهای ایران ترابی در دوران دفاع مقدس که توسط شیوا سجادی، خاطرهنگار به تحریر درآمده، با حضور حجتالاسلام خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، سهیلا فرجامفر، نویسنده کتاب «کفشهای سرگردان» و فعال در جبهه، راوی و نویسنده کتاب «خاطرات ایران» و جمعی از بانوان علاقهمند به حوزه ادبیات دفاع مقدس، عصر سوم مهر سال جاری در سالن اجتماعات فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
*جنگی که عِرق ملی، مذهبی و دینی آن را هدایت کرد
حجتالاسلام خاموشی در آغاز این مراسم با اشاره به آیهای از قرآن کریم: «اگر استقامت کنید ما به شما مینوشانیم شهد گوارای پیروزی را» سخنان خود را آغاز کرد و در ادامه با خاطرهای از عملیات فتحالمبین به شیرزنی و روحیه استقامت زنان بهدار و امدادگر در بیمارستان پرداخت و گفت: «جنگ ما به عنوان یک جریان، اتفاق و فرهنگ به نگارش درآمد. مگر عراقیها درباره این جنگ چند کتاب نوشتهاند یا فیلم ساختهاند، که بتواند به عنوان یادگاری از جنگ علیه ایران در خاطرشان مانده باشد. هرچند آن چیزی هم که تولید شد به خاطر جاری و ساری بودن فرهنگی ایران نبود.»
وی ادامه داد: «در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اتفاقات غریبی رخ داد که در بطن عرق ملی، مذهبی و دینی ما نهفته است. نوجوان 11 ساله در سوسنگرد برای آنکه عراقیها به خانه و زندگی شان تعرض نکنند، میگوید باید از روی جنازه من رد شوید تا به خانه ما بروید و او را بیرحمانه و با قصاوت میکشند، همه اینها برگرفته از همان عرق ملی، مذهبی و دینی ماست. پرستاران، امدادگران زنان و مادرانی که فرزندان خود را راهی جبههها میکردند، همه، این عِرق ملی و مذهبی را در خود نهفته داشتند و اگر این چنین نبود این گونه رشادت و از خودگذشتگیها پیش نمیآمد.»
حجتالاسلام خاموشی خاطر نشان کرد: «فرهنگ جبهه دفاع مقدس به گستره فرهنگ انسانی در ایران اسلامی روی داد. به طوری که حتی اقلیتهای مذهبی با روحیهای که برگرفته از همان فرهنگ انسانی و ایرانی است برای دفاع از کشور در جبههها صفآرایی کردند، چرا که فقط یک هدف متعالی را دنبال میکردند ایرانی با عزت و اسلامی. کتاب «خاطرات ایران» را خواندم و بسیار لذت بردم و به راوی و نویسنده این اثر تبریک میگویم. راوی در دو فرهنگی خانوادگی و شاهنشاهی تعلیم دیده بود، روش زندگی خانواده او در ساخت شخصیتش بسیار موثر بود، به طوری که این تربیت باعث شد تا از جان دل به مجروحان و رسیدگی کند. امیدوارم این اثر کارکردهای خود را داشته باشد و مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گیرد.»
*جنگی که ناگهان مردم ایران را سرباز وطن کرد
در ادامه آیین رونمایی از کتاب «خاطرات ایران»، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر پایداری ضمن تبریک به راوی و نویسنده این اثر به بیان چند نکته درباره نقش زنان در جنگ تحمیلی که برگرفته از خاطرات مستند و واقعی پرداخت و گفت: «روزی در اردوگاه اسرای عراقی بودم که با اسیری به نام جبار آشنا شدم، جبار یک نظامی بسیار ورزیدهای بود که حدود 19 ماه در خرمشهر بود. این فرد معروف به جبار ورزوم بود. چون بسیار فرز و چالاک بود. جبار میگفت: «در طول 19 ماهی که در خرمشهر بودم فقط یکبار خفت کشیدم.» گفت: «با تعدادی از سربازان در کوچههای خرمشهر میگشتند که در حیاطی بند رختی دیدم که چند تا لباس از آن آویزان بود، با وجود اینکه خرمشهر سقوط کرده بود این بند رخت نشانهای از حیات در حیاط این خانه بود. زمانی که وارد خانه شدیم، یکدفعه دیدیم زن و بچه از این اتاقها بیرون میآید. به آنها گفتم: «مگر شما اطلاع ندارید که خرمشهر اشغال شده، اینجا چه کار میکنید؟» زنی آمد جلو و کشیدهای در گوش من زد و گفت: «شما در حیاط خانه من چه میکنید؟» این یک نمونه از حضور زنی که درجه دار کماندوی عراقی ا به خفت کشید.
وی ادامه داد: «نکته دیگری از زبان یک سرهنگ عراقی درباره حضور زنان در جنگ نقل شده، این سرهنگ عراقی میگفت: «ما یک خانم 27 ساله را زمانی که در خیابانهای خرمشهر گشت زنی میکردیم، گرفتیم. چون از او بازجویی کردم نامش را در خاطردارم، فاطمه خزرجی، این زن به خرمشهر آمده بود برای شناسایی از جبههها، هم عکاسی و یادداشتبرداری هم میکرد و آنها را به سپاه تحویل میداد.»»
سرهنگی در ادامه با اشاره به نقش زنان به عنوان همسران شهید در جنگ اشاره کرد و افزود: «در مراسم خاکسپاری یکی از فرماندهان شهید، پدر همسر این شهید گفت: «مردم زمانی که این مرد به خواستگاری دختر من آمد، به دخترم گفتم: «که دیر یا زود او را از دست میدهی خوب فکرهایت را بکن.» دخترم به من گفت: «پدر اگر آدم یک شب با یک مرد زندگی کند، بهتر از این است که صد سال با یک نامرد زندگی کند.»» این هم یک نوع از حضور زن در دوران دفاع مقدس است که شاید ما کمتر در جنگهای دیگر که زنان هم به نوعی در آن نقش داشتند، ببینیم. درکشورهایی که اشغال میشوند و کشور ما هم جزئی از آن بود، کسی به فکر زن و بچه، پیر و جوان نیست. اما تمام محاسبات دنیا در حمله به ایران درست بود، در 31 شهریور عراق با 192 هواپیما به ایران حمله کرد، فردای آن روز تمام قدرتمان را جمع کردیم، 140 هواپیما در پاسخ به حمله عراق فرستادیم. بنابراین تمام این محاسبات درست بود به جز یک محاسبه و آن ناگهان سرباز شدن مردم ایران بود، همه چیز به یکباره تغییر کرد و پشت همه اینها زنان ایستادند.»
*کتاب «خاطرات ایران» براساس 50 ساعت مصاحبه شفاهی با ایران ترابی
در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «خاطرات ایران»، سهیلا فرجامفر، پرستار و فعال در جبهه و همچنین نویسنده کتاب «کفشهای سرگردان» درباره حضور خود در آبادان و فعالیت در بیمارستان پایگاه وحدتی دزفول به منظور رسیدگی به مجروحان عنوان کرد.
همچنین ایران ترابی، راوی کتاب «خاطرات ایران» نیز در این مراسم خاطراتی از پاوه و سوسنگرد بیان کرد. درباره ناامنیهای پاوه، همراهی با شهید چمران، راهاندازی درمانگاههای فوری در مناطق جنگی و... برای حاضران خاطراتی را عنوان کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار کارش، وارد جهاد سازندگی شد، او حضور در تیم پزشکی اعزامی به پاوه را در مرداد 1358 در کارنامه دوران دفاع مقدس خود دارد. وی به عنوان نخستین پرسنل درمانی است که در روزهای آغازین جنگ وارد منطقه شد. خاطراتش را به تشویق سیده زهرا حسینی روای کتاب «دا» بازگو کرده است. بارها در سوسنگر مورد محاصره دشمن قرار گرفته اما با صبر و مقاومت از محاصره آزاد شد.
شیوا سجادی، خاطرهنگار این کتاب درباره نحوه فعالیت خود در حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: «فعالیت در این حوزه را از همان دوره دانشجویی با ویرایش و گاهی پیادهسازی نوار شروع کردم. اولین نوار خاطرهای که پیاده کردم درباره خاطرات آزادهها بود. زمانی که نوار مصاحبه خانم ترابی به دستم رسید، نظرم را جلب کرد. به پیشنهاد واحد بانوان دفتر ادبیات تدوین خاطرات را برعهده گرفتم.»
وی ادامه داد: «50 ساعت مصاحبه را پیاده و تایپ کردم. اما آن چیزی که برایم اهمیت داشت ساختار کار بود، متوجه نامشخص بودن برخی اطلاعات زمانی و مکانی شدم. برای رفع این ابهامات از ایشان دوباره دعوت به مصاحبه کردم و مصاحبههای تکمیلی از سال 83تا 84 به طول انجامید.»
سجادی خاطر نشان کرد: «تدوین و نگارش کتاب در بهار 90 به پایان رسید، اما مرحله ویرایش نهایی 5 تا 6 ماه طول کشید. کتاب حاضر در قالب 22 فصل توسط انتشارت سوره مهر به چاپ رسید.»
گزارشگر فاطمه نوروند