در سال 1359 رژیم حاکم بر عراق در سراسر خوزستان و کردستان از جمله اهواز و خرمشهر دست به تشکیل سازمانها و گروههای علنی و مخفی برای براندازی نظامی جمهوری اسلامی زد. مرکز فرهنگی خلق عرب که در اوایل پیروزی انقلاب در اهواز تشکیل گردیده بود مستقیما از کنسولگری عراق در خرمشهر تغذیه میشد.(1) تشکیل گروههای مجعول بنام «جبهه آزدیبخش عربستان» (جبهه التحریر العربستان) با کمکهای مالی و تشکیلاتی و آموزشی رژیم عراق انجام گرفت. دهها جاسوس و تروریست پس از طی دورههای آموزشی در عراق و گرفتن پول و امکانات به خوزستان گسیل گردیدند. در گزارش 27/1/59 ستاد مشترك ارتش جمهوری اسلامی به وزارت خارجه در این باره چنین آمده است: «از طرف وزارت كشور عراق برای افراد جبهه آزادیبخش خوزستان حقوق ماهانه در نظر گرفته شده است و به كسانی كه ماموریتهای محوله را در جهت خرابكاری در خوزستان به نحو احسن انجام دهند علاوه بر حقوق، مبلغی هم به عنوان پاداش پرداخت خواهد شد.»
این عوامل از سوی نیروهای ایرانی دستگیر و در دادگاهها اعتراف نمودند از طرف عراق تجهیز و حمایت شده و مستقیماً توسط کارشناسان خرابکاری و تروریستی عراق آموزش دیده و متعاقباً به اقداماتی نظیر منهدم نمودن لولههای نفت و پالایشگاهها، مساجد، مغازهها و خانههای مردم مباردت مینمودند. اسنادی که بعدها بدست آمد ارتباط و همکاری مقامات کنسولی عراق در خرمشهر و همچنین کارکنان مدرسه عراقیها را با این عوامل بیش از پیش آشکار ساخت. در نامه به تاریخ 17/7/58 ، استانداری خوزستان به وزارت كشور آمده است: «اینك مسلم شده است كه كنسول عراق در خرمشهر یكی از فعالان دستگاه جاسوسی است و در خرابكاریها دست دارد. مدرسه عراقیها در خرمشهر نیز كانون جاسوسی دیگری است. دفتر مشترك شط العرب هم كانون دیگری است كه قریباً به بصره منتقل خواهد شد.» در نامهای دیگر در مورخه 6/8/58 استانداری خوزستان به وزارت كشور، پیرو نامه قبلی مجدداً نگرانیهائی در این باره ابراز شده است: «تاكنون اقدام قاطعانهای كه تكلیف كنسولگری عراق و مدرسه عراقیها را روشن كند و از فعالیت جاسوسی و گسترش چنان مناسبتی جلوگیری كند، انجام نپذیرفته است. گفته میشود كه كارمندان مهم كنسولگری عراق، از سه نفر به چهار نفر كه همه یا غالب آنان افسر میباشند، افزایش یافته است. در مدرسه عراقیها نیز گفته میشود كه افسران تعلیم دیده، به جای آموزگار و دبیر، به كار میپردازند.»
بعلاوه کشف شد که معاون عراقی دبیر کل دفتر مشترک هماهنگی امور شطالعرب و معاون عراقی قسمت عملیاتی دفتر بعنوان گردانندگان یک شبکه خرابکاری در خوزستان عمل میکردند. از سوی دیگر تهیه و چاپ کتابهایی همچون «تاریخ سیاسی امارت عربی عربستان، تاریخ عربستان، محمره، شهر و امارت عربی، مشکل عربستان، درگیری عربی فارسی و الاحواز» از نمونههای دخالت عراق در امور داخلی ایران بود. تهیه و چاپ نقشههای جعلی و تفکیک قسمتهای مهمی از خاک ایران شامل استانهای خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان از دیگر اقدامات عراق بود. دولت عراق از طریق استانداریهای بصره و عماره مبادرت به صدور کارتهای شناسایی جهت عوامل خود فروخته عرب زبان خوزستان نمود. در رابطه با دعاوی ارضی، حکومت عراق اهداف توسعه طالبانه خود را طریق غیر اسامی و عناوین تاریخ و جغرافیایی دنبال نمود. عراق با ایجاد جبهه تحریر عربستان دست به تشکیل ستون پنجم خود در خوزستان زد.
نعیم حداد معاون وقت رئیس جمهور عراق در مصاحبه مطبوعاتی ماه مه 1980 اعلام داشته بود: «عراق نسبت به تقاضای خود در مورد بازگشت جزایر استراتژیک ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به اعراب که در سال 1971 اشغال شد، پافشاری خواهد کرد.» وی در همین مصاحبه تاکید کرد: «عراق برای برقراری کنترل کامل شطالعرب از سوی خود تلاش خواهد کرد.» شخص صدام در تاریخ 27/3/59 (17 ژوئن 1980) بمناسبت دوازدهمین سالگرد انقلاب عراق اعلام داشت: «ما به مبارزات خلقهای ایران ایران علیه دیدگاههای عقبافتاده و خودکامه و علیه جهتگیریهای منحرفی که زیر پوشش مذهب مخفی میشوند ولی در روشهای خود به مرز کفر ورزیدن به دین پاک اسلام و ارزشهای والا و تمدن پاک و اصیل آن رسیدند، درود میفرستیم. ما به خلق مبارز عربستان (خوزستان) که در راه آزادی و برابری علیه دارودسته نژادپرستی که او را از سادهترین حقوق زندگی و امیدها محروم ساخته است کاروانهای شهیدندانش را تقدیم میدارد، درود میفرستیم!» صدام در اواخر تیر 59 (ژوئن1980) مدعی شد: «اینک توانایی نظامی برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج فارس که توسط شاه اشغال شده است را داریم، هرگز از زمان اشغال این سه جزیره ساکت ننشستهایم و پیوسته از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن سه جزیره خود را آماده کردهایم.»
در 26 شهریور ماه سال 1359، نمایندگان مجلس عراق از سوی رئیس جمهور (صدام حسین) به جلسهای فوقالعاده دعوت شدند. مجلسی که پس از بیست سال و در نخستین انتخابات مجلس در عراق (29 خرداد همان سال) تشکیل شده بود و حزب بعث 157 کرسی از 200 کرسی نمایندگی را به دست آورده بود. صدام به پشت تریبون مجلس رفته بود و در مقابل نمایندگان و دوربینهای تلویزیونی اعلام کرد که قرارداد 1975 بین ایران و عراق را دیگر ملغی میداند؛ «ما تصميم تاريخي خود را براي اعاده حاكميت كامل خود بر سرزمين و آب خود اتخاذ كرديم و با قدرت هرچه تمامتر در برابر هركس كه اين تصميم قانوني را ناديده بگيرد، ميايستيم؛ رژيم عراق تصميم گرفته سرزمينهاي خود را با زور باز پس گيرد.» نمایندگان ایستاده بودند و کف میزدند و در این میان صدام قرارداد را پاره میکرد. او خود را در چند قدمی رهبری خلق عرب میدید. قرارداد و عهدنامه مرزی و حسن همجواری 1975 الجزایر به پیوست 3 پروتکل الحاقی و 4 موافقتنامه تکمیلی که به شمارههای 14903 تا 14907 در دبیرخانه سازمان ملل به ثبت رسیده بود، رسماً از سوی دولت عراق لغو شد و تنها پنج روز بعد جنگ رسمی علیه ایران آغاز گردید.
دولت عراق آن قسمت از اراضي را كه ادعا ميكرد بر طبق موافقتنامة 1975 الجزيره بايد به آن دولت مسترد ميشد با توسل به زور به اشغال خود درآورد. پس از اشغال مناطق سيف سعد، زينالقوس و ميمك، ژنرال عدنان خيرالله وزير دفاع عراق در 19 شهريور 59 اعلام كرد نيروهاي مسلح عراق به مرزهاي بينالمللي رسيدهاند. وي اضافه كرد: «ما تمام سرزمينهايي را كه ايران با زور تصرف كرده بود، دوباره پس گرفتيم و اختلافات خود را با ايران در مورد سرزمينهاي مذكور حل كرديم.» دولت عراق نيز اعلام كرد تمام اراضياي را كه ايران در بازگرداندن آن به موجب موافقتنامة الجزيره كوتاهي كرده بود، آزاد كرده است. وزير دفاع عراق وسعت مناطقي را كه ارتش آن كشور به اشغال خود درآورد 324 كيلومتر مربع اعلام كرد، ولي سعدون حمادي طي مصاحبهاي در سازمان ملل اين رقم را 400 كيلومتر مربع ذكر كرد.(2)
عراق تمايل خود را به سرنگون ساختن دولت جمهوري اسلامي ايران و يا تضعيف انقلاب اسلامي ايران هرگز پنهان نكرد. طه ياسين رمضان معاون اول نخست وزير و فرمانده ارتش خلقي عراق در مصاحبه اختصاصي با روزنامه الثوره ارگان رسمي حزب بعث در ژانويه 1980 مدعی میشود: «ما بر اين نكته تأكيد ميكنيم كه جنگ به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه رژيم حاكم بر ايران به كلي منهدم شود.» وي افزود: «هيچ كشوري در جهان قادر نيست بدون داشتن يك دولت قوي، متحديني در محافل بينالمللي، اقتصادي مطلوب، منابع مالي و تداركات تسليحاتي اقدام به جنگ نمايد. جمهوري اسلامي ايران هيچ يك از اين امتيازات را ندارد.
صدام همچنین در مصاحبه مورخ 21/8/59 (12 نوامبر 1980) مدعی شد: «ما از وضع خود و نتیجه حاصله راضی هستیم و حسابهایمان تا بحال درست از آب درآمده است و نیروهای عراقی در جبهه ای بطول 550 کیلومتر بین 20 تا 110 کیلومتر در داخلی ایران پیشرفت کردهاند. ما از تجزیه و انهدام ایران نارحت نمیشویم و صریحاً اعلام میداریم در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد هر فرد عراقی و یا شاید هر عربی مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.»
روزنامه لوموند در مورخ 12 نوامبر 1981 به نقل از صدام نوشت «اگر مردم عربستان (خوزستان) از ما بخواهند آنجا مستقر شویم همچنانکه مردم بلوچ، کردها و یا آذریها میخواهند، میتوانند مستقیماً تصمیماتی که به آنها مربوط میشوند، بگیرند.» وی بار دیگر بمناسب روز ارتش عراق در 16/10/59 (7 دسامبر 1980) تاکید کرد: «لازم است که ایران سرزمینهایی را که از عربها گرفته اعاده نماید.» صدام در گفتگو با سردبیران مطبوعات کویت در مورخ 22/9/59 (17 دسامبر 1980) اعلام داشت: «بازگرداندن سه جزیره یکی از شرایط ما است. جنگ ما بمنظور بازگرداندن حقوق اعراب است.»
طارق عزیز (معاون وقت نخست وزیر عراق) هشت ماه پس از آغاز جنگ اعلام داشته بود: «وجود پنج ایران کوچک تر بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود. ما از شورش ملتهای ایران پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خو را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.» روزنامه کویتی القبس در فرودین ماه 1360 (آوریل 1981) نوشت: «عراق قصد حمله گستردهای به خوزستان را دارد و هدف از آن آزاد کردن خوزستان و اشغال چاههای نفت، اعلام استقلال آن و تشکیل حکومت موقت میباشد.»
صدام در دیدار با گروهی از اعضای ارتش ملی عراق مدعی شد: «ما به مردم عرب عربستان (خوزستان) بعنوان اقلیتی که ویژگیهایش در تاریخ از لحاظ ملی و قومی شناخته شده است و نیز به سایر ملیتهای ایران به ویژه کردها، بلوچها و همه وطن دوستان واقعی و شریف اعلام میداریم که آمادهایم روابط محکمی با آنها بوجود بیاوریم تا بتوانند از حقوق ملی و قومی خویش بهرهمند شده و با شرافت و امنیت مناسبات حسن همجواری برقرار نمایند. ما آمادهایم هرگونه کمک از جمله سلاحی که مورد نیاز آنها باشد به آنها بدهیم. تصمیم ما این است، حال بگذارید حکام ایران به جنگ ادامه دهند آنها پاره پاره و ما یکپارچه بشویم، ما به تمامیت ارضی ایران علاقهای نداریم و این است استراتژی ما که از مدتها پیش اعلام نموده ایم.»
صدام در کنفرانس مطبوعاتی 19/8/59 (10 نوامبر 1980) میگوید: «حقوق ما روشن است، سرزمینهای ما روشن است، حاکمیت ما بر سرزمینهای عربی غصب شده روشن است. اکنون لازم است که خمینی بگوید که مرزهایش کجاست و نقشه ایران کجاست؟» وی همچنین در مصاحبه با روزنامه کویتی الانباء مورخ 29 دی 59 (19 ژانویه 1981) در پاسخ خبرنگاری که از وی سئوال کرده بود آیا عراق اعطای خود مختاری به اعراب منطقه عربستان (خوزستان) را یکی از شرایط خاتمه جنگ میداند، اعلام میکند: «در ایران پنج ملیت مختلف وجود دارد که به آنها باید به نوعی از انواع خودمختاری داده شود ما از برادران عرب خود در عربستان (خوزستان) دفاع کنیم.»
صدام حسين نيز طي همدردي با ملت ايران در مجلس ملي عراق اظهار داشت: «اميدوارم از اينكه در برابر مجلس ملي، بخشي از سخنانم را خطاب به ملت ايران اختصاص ميدهم، تعجب نكنيد، زيرا در حال حاضر ملت ايران در محنت و بدبختي واقعي به سر میبرند! و مسئوليت ما اين نيست كه به جاي آنان براي رهاييشان از اين محنت تلاش كنيم ولي وظيفه انساني ما حكم ميكند كه بیچارگي و درماندگي آنان را درك كنيم و اگر آنها را براي مقابله دشمن مشترك نجات دهيم، به خطا نرفته ايم.»(3)
صدام که خود را رهبر جهان عرب میدانست در 28 سپتامبر 1980 طي سخناني اظهار داشت: «ما بايد شمشيرهاي علي، خالد و سعد ابن ابيوقاص را براي مبارزه با آن گروه ستمگر و آموختن درسهاي تاريخي جديد به آنها همانند نبرد با شكوه قادسيه از نيام درآوريم. نبرد با شكوه قادسيه تكبر و خودخواهي خسرو پرويز را نابود كرد و موانع اسلام را از ميان برداشت و بيديني و ناداني و تجاوز را در اين منطقه ريشهكن كرد. ارتش دلير ما نيز در «زين القوس» و «سيف سعد»، همين كار را انجام ميدهد.»(4)
طه ياسين رمضان، معاون نخست وزير وقت عراق، گفت: «اين جنگ براي عهدنامه 1975 و يا چند صد كيلومتر خاك و يا نصف شطالعرب نيست، اين جنگ براي سرنگوني جمهوري اسلامي است.»(5) وی همچنین در مصاحبه با روزنامه الثوره اظهار داشت: «ما بر اين نكته تاكيد میكنيم كه جنگ به پايان نخواهد رسيد، مگر اينكه رژيم حاكم در ايران به كلي از بين برود.»(6)
دقت در گفتهها و اظهارات مقامات رژیم عراق تردیدی در نیت تجزیه ایران در ذهن باقی نمیگذارد که آنها ماهها پیش از آغاز حمله گسترده و همه جانبه در 31 شهریور 59 (22 سپتامبر 1980) به ایران در رویای تجزیه ایران بسر میبردند و همواره سرگرم طراحی و تهیه نقشه برای عملی ساختن این نیت شوم خود در انتظار فرصت مناسب بودند. اما این هدف نه تنها عملی نگردید بلکه به اجبار آنها در گردابی هولناک که خود عامل ایجاد آن بودند گرفتار شدند و تلاشهای آنها برای برون رفت از آن ناکام ماند.
پانوشتها:
1- اعضای این کانون از روشنفکران عرب زبان چپگرا و اعضای سابق جبهة التحریر و از ابتدا خواستار خودمختاری برای خوزستان بوده و روابط نزدیکی نیز با عراق برقرار کرده بودند. اسناد این ارتباط در کنسولگری عراق در خرمشهر کشف شد.
2- سعدون حمادی نخست وزیر کشور عراق در زمان حاکمیت صدام از مارس تا سپتامبر ۱۹۹۱ بود.
3- تاريخ دفاع مقدس، منصوري لاريجاني، انتشارت خادم الرضا(ع)، سال82.
4- همان، ص 95.
5- همان، ص 92.
6- همان،ص 93.
منابع:
- تحلیلی بر جنگ تحملی رژیم عراق، وزارت امور خارجه، 1361.
- تاريخ دفاع مقدس، منصوري لاريجاني، انتشارت خادم الرضا(ع)، سال82.
محمود فاضلی