رسائل اعتماد السلطنه
|
معرفی کتاب: رسائل اعتماد السلطنه نويسنده : میرهاشم محدث نشر: اطلاعات تاریخ انتشار: چاپ اول 1391 قیمت پشت جلد: 85000 تومان شمارگان: 2100 جلد
آنی از آموختن غفلت نورزیده ام ...
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه(۲۱ شعبان ۱۲۵۶- ۱۸ شوال ۱۳۱۳) برای اهل تحقیق در زمینه تاریخ و جغرافیا نامی آشنا است. وی در طول عمر 57 ساله خود 40 کتاب و چندین رساله نوشته است و در دوره قاجاریه خدمات زیادی در عرصه شکوفایی فرهنگ نمود.دوره قاجار از لحاظ نگارش كتب تاریخی و جغرافیایی یكی از دورههای شكوفای تاریخ ایران است و بدون شك خدمات اعتمادالسلطنه در این امر نقش بسزایی داشت.سرگذشت وی در اغلب مراجع عمومی وجود دارد و در بیشتر کتابها و خاطرات عصر ناصری به احوال وی اشاره شده است. وی در سال 1267 از مدرسه دارالفنون فارغالتحصیل شد و در سال 1268 وکیل نظام شد و به تدریج مناصب نظامی را پیمود و در سال 1275 به رتبه سرهنگی رسید و ریاست قشون خوزستان و لرستان و همچنین نیابت حکومت آنجا را عهدهدار شد. در سال 1280 به سمت نماینده نظامی در سفارت ایران برای مدت چهار سال به پاریس رفت و در این شهر به تکمیل زبان فرانسه همت گماشت و پس از بازگشت مترجم حضوری دربار شد. بعدها به زبان عربی نیز آشنا شد. در 1287 اداره امور روزنامه رسمی و بعد ریاست دارالترجمه به او واگذار شد. سپس به چند مقام دولتی دیگر از جمله وزیر انطباعات (چاپ و نشر)که وظیفه آن دارالترجمهها، اداره روزنامههاو اداره باغات و عماراتهای دولتی بود،منصوب شد.(1)به دلیل شهرت زیاد، انجمن جغرافیایی پاریس وی را در دو انجمن آسیایی لندن و انجمن جغرافیایی روسیه به عنوان یکی از اعضای خود برگزید. در سال 1295 اعتمادالسلطنه مجدداً به همراه شاه به اروپا رفت و در سال 1297 «شهردار تهران» شد و اداره «تألیفات¬ نامۀ دانشوران» نیز به او داده شد. در سال 1299 عضو اعضای مجلس شورای دولتی گردید. در سال 1300«وزارت انطباعات و دارالترجمه دولتی» به اعتمادالسلطنه سپرده شد این منصب در واقع آخرین منصب مهمی بود که در طول حیاتش به آن دست یافت. در همین سال همزمان با وزیر بودنش «روزنامه اردوی همایون» و مجموعه«سیاحت نامه مصور» را که منحصراً به مسافرت دوم ناصرالدین شاه قاجار به خراسان اختصاص داشت، تحت نظر وی منتشر شد. وی لقب اعتمادالسلطنه را در سال 1304 دریافت کرد. بعد از این توجه ناصرالدین شاه به او با دادن درجه و اعطای هدایایی از قبیل «شمسه» و «نشان» .... محدود ماند.(2) وی در زمینه موضوعاتفرهنگی پرکار، مدیر و علاقمند به تحقیقات ادبی بود. در این مدت اداره امور دارالتالیف و دارالترجمه توانست کتب زیادی را تالیف و ترجمه کند وجمع کثیری از فضلا و دانشمندان عصر را در حلقه علمی و ادبی دور هم جمع کند و چون از پشتیبانی خاص شاه برخوردار بود عامل خدمات مهمی واقع شد چرا که شاه به نشر معارف و طبع کتب علاقه مخصوصی داشت. گزارشهایی که اواز کار مجالس دارالتالیف و دارالترجمه منظماً به عرض شاه میرسد نشانگر کار مرتب و علاقه وی به همین ملاحظات بود. وی در سفرهایی که با شاه قاجار داشت به تحقیق در موضوعات مختلف اقدام میکرد و از مساجد و مدارس و قلعهها و خانههای قدیمی و تاریخی بازدید میکرد و درباره آنها تحقیق میکرد و همراهان را به نسخه برداشتن از کتبیههای قدیمی آنها مامور میکرد. حتی از ناصرالدین شاه خواست از حاکمان و دانشمندان استانهای مختلف بخواهد که از آثار و اماکن و مساجد هرچه میدانند، بنویسند. وی سالها مدیریت چندین روزنامه(3)را برعهده داشت كه در عصر خود بهترین روزنامههای ایران بودند. اعتمادالسلطنه كتابهایی را براساس روش علمی جدید نوشت و طی آن به نتیجه تحقیقات تاریخی، باستانشناسی، سكهشناسی، علوم اجتماعی و مردم و شكل زندگیشان توجه نشان داد.اعتمادالسلطنه کهبیتردید یکی از پرکارترین دانشمندان عصر ناصری و تخصص وی در حوزه تاریخ و جغرافیا است سعی کرده تا در این رسائل و در این منطقه جغرافیایی -در عهد ناصری- جادهکشیها، پلها، تاسیسات، مسایل اجتماعی و فرهنگی را شرح داده و بررسی کند.شرح و تفصیل اعتمادالسلطنه از اتفاقات رخ داده در شمال ایران و جاده هراز و چالوس، با توجه به شرایط و پیشآمدهای تاریخی- جغرافیایی عهد ناصری، مدخل مناسبی برای آشنایی با گذشته تاریخی ایران است. كتاب حاضر شامل 24 رساله از رسائل خطی و چاپی اوست كه به بررسی این مواردپرداختهاست: «جغرافیای نور، جغرافیای قلعه نور، جغرافیای قدیم و جدید طالقان، جغرافیای جاجرود، جغرافیای نمارستاق، راه كجور، كلاردشت، جغرافیا و تاریخ دره لار، دوشانتپه، قیراط الماس فی ترجمه سلماس، تاریخ و جغرافیای ورامین، قلعه ایرج ورامین، احوال بلوك مالمیر، تاریخ الافغان، سفرنامه طالقان، شرح بعضی منازل و سفر سوادكوه، رساله امیریه یا قواعد نظام، كلید استطاعت، تغییر وضع دارالخلافه ناصری، قانونِ تسهیلِ ساختنِ طُرق و شوارع، تعیین حدود احترامات سفرا در ایران، شرح بیرقهای دولت ایران، كاداستره یا رساله علویه، غصن مثمر در ترجمه ولتر.» درباره انتساب این آثار به اعتمادالسلطنه تشتتآرا و اختلاف نظر وجود دارد. عدهای تمام این نوشتهها را تالیف خود او میدانند، برعکس عده دیگری مدعیاند که اواصلاًسواد خواندن و نوشتن نداشته است! این گروه مدعیاند از آنجایی که وی وزیر نشر بوده، بالطبع آنچه که دیگران تالیف کردند وی بنام خود منتشر کرده است! افرادی همچون «ادوارد براونخاورشناس و ایرانشناس مشهور انگلیسی، محمد محیط طباطبایی و استاد محمد قزوینی» در زمره اشخاصی هستند که بر این اعتقادند وی دانشمندانو فضلا را از نقاط دور و نزدیک کشور گرد آورده و آنان را با نظارت خود به نگارش و تالیف وادار نموده و آنگاه پس از پایان کار آنها را به نام خود به چاپ رسانده است.(4) اما گروهی دیگر بر این عقیدهاندکه میباید اذعان داشت اکثر کتابها و رسالههای او حتی در سالهای دور، به چاپ رسیدهاند و برخی از آنان نیز به صورت خطی باقی ماندهاند. دکتر عبدالحسین نوائی تاریخدان ایرانی معتقد است «بزرگترین جرم اعتمادالسلطنه «نوشتن و نوشتن و نوشتن» است.(5) بیانصافیها علیه وی فقط بعد از مرگ وی نبود بلکه در زندگیش نیز وجود داشت. خود در این زمینه مینویسد«... زحمات چند سالهمرا که در عالم علم و مدنیت معروف است هیچ پندارند و بارها این کار شده و من از آن دلتنگ نشدهام بلکه بر جهل جاهلان ترحم نموده بیشتر از پیشتر درصدد برآمدهام که راه آگاهی و اطلاع آنها را باز نمایم و دری از دانش به روی ایشان بگشایم. تمام زندگی خود را صرف تحصیل کرده و آنی از آموختن غفلت نورزیدهام. خداوند تبارک و تعالی گواه است که منظوری نداشته جر این که به پارسی زبانان دنیا خدمت کرده باشم.» دکتر نوائی همچنین معتقد است: «اولین تحولی که در تاریخنویسی ما پیش آمد نتیجه آشنایی ما با روشهای فرنگی و علوم جدیدبود. یعنی از زمان ناصرالدین شاه، اعتمادالسلطنه به سبب این که چند سال در خارج زندگی کرده بود و با روشهای فرنگی و علوم جدید آشنا شده بود شروع کرد به این که کتابهایی را براساس روش علمی فرهنگی بنویسد. تواریخی که در گذشته داشتیم بیشتر کارنامه سلاطین بود و در کتابهای تاریخی توجهی به مردم و شکل زندگی آنها نمیشد در حالی که در تاریخنگاری فرنگی بیشتر به این مسائل میپرداختند. به نظر من کتابهای اعتمادالسلطنه آغاز حرکتی است به سوی تاریخ به معنای حقیقی آن». نویسنده کتاب نتیجهگیری نموده است در روش جدید، دیگر افسانهها و اساطیر تکرار نمیشد بلکه نتیجه تحقیقات تاریخی، باستانشناسی، سکهشناسی و سایر موضوعات مثل علوم اجتماعی مورد توجه محقق قرار میگرفت. اعتمادالسلطنه در 53 سالگی به سکته قلبی درگذشت.(6) علت مرگ وی در منابع مختلف بیماریهایی همچون «سکته، مرض قند، چاقی مفرط و مسمومیت توسط امینالسلطان» قید گردیده است. وی در «وادی¬السلام» نجف اشرف مدفون گردید.
پانوشتها: 1- ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، انتشارات مدبر، چاپ هفتم 1375، ص 358. 2- وزیر تاریخنگار،یوسف متولی حقیقی، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، 1381،ص20 – 22. 3- روزنامه ایران (از 1288 تا مرگ او)، روزنامه مریخ (1296 و 1297) و روزنامه شرف (از 1300 تا 1309). 4- ایران در سه قرن گذشته، علیرضا اوسطی،جلد اول، انتشارات پاکتاب، 1382،ص204 . 5- دکتر عبدالحسین نوائی تاریخنگار ایرانی (۱۸ مرداد۱۳۸۳ - ۱۶ مهر۱۳۰۲) از محققین تاریخبهویژه دوره قاجاربود. از وی دهها کتاب و مقاله در موضوعات مختلف تاریخی برجای مانده است. 6- دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل اعتمادالسلطنه.
منابع: - رسائل اعتماد السلطنه،میرهاشم محدث، اطلاعات، چاپ اول 1391. - ایران در سه قرن گذشته، علیرضا اوسطی،جلد اول، انتشارات پاکتاب، 1382. - ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، انتشارات مدبر، چاپ هفتم 1375.
محمود فاضلی
|