در ایران گذشته و امروز، نویسندگان را میتوان از منظر «هدف نوشتن» به دو دسته اصلی و چندین دسته فرعی تقسیم کرد: 1. نویسندگانی که برای علم و پیشرفت و گسترش دانش و آگاهی جامعه انسانی قلم میزنند و هدف خویش را از زندگی و نوشتن، تولید اندیشه خاصه اندیشه اصیل و پاک و ارزشمند قرار میدهند؛ 2. نویسندگانی که برای کسب نام یا نان مینویسند و روزگار میگذرانند. این دسته از افراد نویسندگی را در مقام شغلی یافتهاند تا امرار معاش نمایند و از اشتهار جانبی آن برای عرضه اندام در محافل و مجالس مختلف بهره گیرند. به عبارت دیگر مینویسند تا روزگار بگذرانند و بر خلاف دسته اول که روزگار میگذرانند تا بتوانند بنویسند و بر دانش خویش و دیگران بیفزایند.
بدین ترتیب میتوان گفت که برای گروه اول، اندیشه و مظهر و تجلی آن علم، اهمیت دارد و تلاش برای تولید و فراهمآوری آن ارزش زیستن مییابد و برای گروه دوم زندگی دنیوی با مظاهر فریبندۀ آن یعنی پول و مقام و شهرت مهم است و زیستن در جهت کسب آنها مفهوم یافته و ارزشمند میگردد. براین اساس چنانچه به نتایج فعالیت هر یک از این دو دسته بنگریم، به نیکی درخواهیم یافت که جامعه امروز ایران سخت نیازمند کدامیک از این دو دسته است و حاصل کار کدامیک از آنها را غنیمت شمرده و با دل و جان آن را پذیرا میگردد.
دربارۀ گروه نخست که شرافت زیستن را در شرافت قلم و تولید آگاهی میدانند بسیار میتوان گفت که چگونه روزگار میگذرانند و با تحمل سختی و مشقت فراوان برای حفظ شرافتشان و دستیابی به اهداف و آمالشان، تلاش مینمایند؛ اما قلم راقمه این سطور شرم دارد که دربارۀ اغلب افراد گروه دوم سخن بگوید که شرافت نویسندگی را در کسب نام و نان میبینند و فراوردۀ خویش را کالایی بازاری میشمارند که طبیعتاً همانند سایر کالاها به مسائلی همچون دلالی و واسطهگری و بازارگرمی و حراجنمایی و دیگر امور مربوطه گرفتار میشوند. از بارزترین مسائل و مصائب فعالیت گروه کثیری از دسته دوم میتوان به سرقتهای ادبی به اشکال و اقسام مختلف، نشر کتاب دیگری به نام خویش، ترجمه و انتشار کتاب دیگری به نام خویش، ارائه و دفاع از پایاننامه دیگری به نام خویش، ارائه مقالات علمی ـ پژوهشی دیگران به مجلات معتبر بینالمللی بهنام خویش و نشر چندباره یک مطلب در چند نشریه و سایت اینترنتی، اشاره کرد.
حال در پایان شایان ذکر است با فردی که در مقام نویسندگی به یکی از کارهای یادشده اقدام مینماید و بدون توجه به شأن یک نشریه تخصصی مطلبی را در ظرف پنج سال به اشکال گوناگون، سه بار منتشر میسازد، چه کرد و دربارۀ او چه گفت. فقط میتوان گفت آیا کسب نام و نان و خوردن آن به غفلت ارزش چنین عملی را دارد؟
جعفرگلشن روغنی