یکی از مسائل کلیدی و اساسی در روایت، به عنوان بن مایهی زندگینامه، خاطرهنگاری و مصاحبهی تاریخ شفاهی، نقطه آغازین آن است. بدین معنا که شرح رویدادهای زندگی از کدام مقطع زمانی باید آغاز شود؟ آیا تنها باید به برشی از زندگی، آن هم نقطه عطف، اکتفا کرد؟ یا آنکه مانند ساختاری سالم و مستحکم بر بنیان و پایههایی قوی و استوار، زمینهها و بسترها را نیز شامل گردد؟ طرح این مسأله از آن رو است که چارچوب منظمی از روایت زندگی افراد مختلف فراهم آید و بینظمی و بیترتیبی موجود در روایتهای ضبط و ثبت شده سامان یابد. گرچه پاسخ به این پرسش در ابتدا مستلزم توجه و التفات به جنس خاطره (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) و نوع کاربرد آن است اما میتوان با اندکی انعطاف، نسخهای واحد و یکسان برای نقطه شروع انواع خاطره در نظر گرفت. البته هدف اصلی نوشتار حاضر، روایت در مصاحبه تاریخ شفاهی و استفاده از روش تاریخ شفاهی در ضبط و ثبت خاطرات است. زیرا مصاحبه تاریخ شفاهی از نوع مصاحبه آزاد و غیرساختارمند بوده که در آن اطلاعات عمیق، کیفی و از تمام جنبههای موضوع مورد مصاحبه به دست میآید. از سوی دیگر، محقق امروز، چارهای جز پذیرش خاطرات مکتوب موجود در شکل کنونی آن ندارد و قادر به تغییر ساختار و ماهیت آن نیست.
در تبیین موضوع باید گفت، آنگاه که هدف، گردآوری خاطرات یک سیاستمدار با استفاده از روش مصاحبه فعال تاریخ شفاهی است، نقطه آغازین، شروع مصاحبه و طرح پرسشها همان دوران فعالیت سیاسی راوی و مصاحبهشونده است. در مصاحبه با رزمنده دوران دفاع مقدس اکثراً مشاهده میشود که مصاحبهکننده مستقیماً سر وقت دوران جنگ و جبهه و یا حتی عملیات و واقعه موردنظر میرود. راویان مبارزات سیاسی و یا مسلحانه خود را با پرسشهای مربوط به دوران مبارزه روبرو میبینند. شخصیتهای کلیدی عرصه اقتصادی و فرهنگی نیز تنها پاسخگوی سئوالات این عرصه هستند. در نگاه اول شاید این نوع آغاز کردن هیچگونه ایرادی نداشته باشد اما دقت و بررسی مصاحبههای موفق تاریخ شفاهی حاکی از آن است که فرصتهای فراوانی از دست رفته و مسائل مهمی مغفول مانده است. این نکته در تمامی مصاحبهها از اهمیت بالایی برخودار است. در مصاحبههای فردمحور، که روایت از مجرای آن به موضوع یا موضوعات مورد نظر و بعضاً تصادفی(غالباً در مسائل اجتماعی)، هدایت میشود، شناخت و آگاهی از اصل و نسب خانوادگی، محیط اجتماعی و فرهنگی و گاه سیاسیای که راوی در آن نشو و نما یافته اهمیت دارد. در مصاحبههای موضوعمحور نیز، شناسایی ساختار خانوادگی و شخصیتی و ویژگیهای روانی و جامعهشناختی بازیگران اصلی رویداد یا عاملان واقعه تاریخی ضرورت دارد زیرا در شیوه تاریخ شفاهی تنها به ظاهر رویداد توجه نداشته، فلسفه شکلگیری، نیّات و اهداف کنش اجتماعی و رفتار فردی و شناخت روح جمعی نیز مدّ نظر است. بنابراین شناخت نیّت و هدف در رفتار اجتماعی هدفمند و کنش اجتماعی برای رفتن از سطح به عمق رویدادها ضرورتی اجتنابناپذیر است که در غیر این صورت و تحقق نیافتن آن، دادههای گردآوری شده فاقد ارزش افزوده تاریخی خواهد بود. ارزش افزوده تاریخی، اطلاعات و دادههای کمّی و کیفیِ مازاد بر برآوردها و محاسبات اولیهی مصاحبهکننده(مورخ) از درون و عمق رویدادهای تاریخی و فراتر از مشاهده سطحی و قشری تاریخ است.
مغفول ماندن این بخش اساسی در مصاحبه و بالتبع خاطره و زندگینامهی افراد میتواند ناشی از چندین مسأله باشد. شایعترین آن این است که مصاحبهکنندگان ضرورتی در طرح پرسش از این بخش ندیده، بر روی موضوع اصلی تمرکز میکنند. این نکته، خواننده مشتاق قرائت روایت اصلیِ منطبق با عنوان کتاب و مصاحبه را نیز اقناع میکند. اما از دیدگاه محققین و کاربران دادههای تاریخ شفاهی، دارای ایراد است. زیرا هیچ شخصیتی ابتدا به ساکن شکل نگرفته و هیچ واقعه و رویدادی بدون مقدمه و بستر مناسب پدید نیامده است. نکته قابل توجه دیگر آنکه افراد به دلایل مختلف شخصی گاه از رفتن به خاطرات دوران کودکی و یادآوری آن دوران پرهیز و ابا دارند. خاطرات غمانگیز، فقر و بیچیزی، شغل و منزلت اجتماعیِ پایین پدر، میتواند دلایل محکمی برای عبور سریع از دوران اولیه زندگی و مسکوت نهادن روایت آن باشد. با آنکه مصاحبهکننده مجاز نیست تا مانند بازجو و بازپرس عمل کرده، اصرار به خرج دهد تا به کنه موضوع پی ببرد اما استفاده از انواع پرسشها و طرح ماهرانه و بجای آن میتواند چالش موجود را مرتفع سازد. گاه نیز راوی بدون دلیل و تنها به علت تمرکز مصاحبهکننده بر روی موضوع اصلی از روایت مورد نظر در می گذرد.
برانگیختن فرد به گفتگو و دیالوگ یکی از اهداف مصاحبه است مصاحبهای که میتواند به مشورت و درمان منجر شده، عقدههای درونی از دوران کودکی را تخلیه کرده، همزبان و همدلی برای خود بیابد. در یک بسته پرسشی مناسب، پرسشهای مربوط به دوران کودکی، خود نوعی سئولات تماسی و مقدماتی است که در راستای اعتمادسازی و جلب موافقت راوی و ایجاد قرابت و نزدیکی میان دو طرف گفتگو مؤثر واقع میشود. رویدادهای دوران کودکی که چون نقش بر سنگ، در ضمیر و ذهن راوی نقش بسته، غالباً دقیقتر و جزییتر بازگو شده، بر ارزش کیفی دادهها میافزاید.
در هر صورت این وظیفه مصاحبهکننده آگاه است که نسبت به ابهامزدایی از تاریخ این بخش از زندگی راوی، تلاش و کاوش نماید. در هر نمونه از مصاحبه تاریخ شفاهی با رجال سیاسی، شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی و صاحبان پیشه و حِرف طرح پرسش از زمینهها و بسترهای شخصیتی و رویداد ضرورت دارد. پرسشهایی در خصوص:
- پیشینه خانوادگی؛ پدر ، مادر و اجداد.
- شرایط و ویژگیهای محیط اجتماعی و خانوادگی راوی.
- طبقه و قشربندی اجتماعی؛ شهری یا روستایی بودن خانواده.
- سطح رفاه و بهرهمندی اقتصادی.
- میزان تحصیلات پدر و مادر و سایر منسوبان.
- اعتقادات مذهبی، باورهای سیاسی و اجتماعی خانواده.
- میزان محصور و محدودبودن فرد در خانواده: شناخت شخصیتهای مرتبط با راوی.
- نوع مدارس، میزان تحصیلات و رشته تحصیلی راوی.
ماحصل سخن آنکه، با در نظر گرفتن تمامی محدودیتها و معذوریتهای احتمالی حاکم بر هر نوع مصاحبه در طرحهای مختلف تاریخ شفاهی، شایسته است بستهی پرسشیِ از پیش طراحی شده که چارچوب اصلی و اولیه گفتگو و مصاحبه را معین و مشخص مینماید و در جریان اجرای مصاحبه، با قابلیت فراوان انعطاف و تغییر، تمامی جوانب رویداد و عاملان آن را در نظر میگیرد، به بسترها و زمینههای وقوع رویداد تاریخی یا تجربه فردی و جمعی توجه ویژه داشته باشد.
دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی
دانشگاه اصفهان