یک تکاور نیروی دریایی به روی شکم خوابیده و هقهقکنان به حال خانواده عراقی که او و همرزمانش در یک درگیری سخت به قتل رساندهاند گریه میکنند. این خانواده سوار بر شورلت سفید رنگ خود با سرعت به وسط معرکه وارد شده بودند. سرباز دیگری، خسته از تاخت وتاز در خاک بغداد، آنقدر خسته است که در حال عوض کردن جورابهایش به خواب فرو میرود.
دیگری با صورتی در هم دریده و احساس گناه به سرعت از رزم خارج میشود. احساس گناه میکند چون او زنده مانده ولی دوست صمیمیش که یک همسر و پدر دو کودک بود در کنار او در سنگر کشته شد.
اینها بخشی از سرگذشتهای جانکاهی است که سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان برای تاریخنگاران مرکز غربی آمریکا در دانشگاه اوتا University of Utah’s American West Center بازگو میکنند.
به گفته مدیر این برنامه، ماتیو باسو Matthew Basso، این مرکز چهار سال پیش تصمیم به مصاحبه با کهنه سربازان جنگهای اخیر کرد که هنوز تجربیاتشان از اتفاقات جنگ دست نخورده مانده است. این حرکت جبران تاخیر در تلاشی است که برای ثبت خاطرات کهنه سربازان جنگ جهانی دوم در آمریکا رخ داد.
باسو میگوید: «با خود فکر کردم که آیا باز هم میخواهیم بعد از 40 سال دوباره نگران از دست دادن سرگذشتهایی باشیم که میدانیم برای میراث تمدنی ما بسیار با اهمیت خواهد بود؟»
تا کنون، با 33 سرباز آمریکایی بازگشته از جنگهای عراق و افغانستان در قالب بخش عراق و افغانستان طرح نجات یک میراث مصاحبه به عمل آمده است. و باسو می گوید از نظر این مرکز هنوز «بسیاری ماندهاند که باید با آنها مصاحبه شود.»
باسو امیدوار است که صدها سرباز دیگر از ایالت یوتا Utah و اینترمنتین وست Intermountain West و یا کسانی که در پایگاههای نظامی این مناطق مشغول خدمت بوده و هستند خود داوطلبانه تاریخ شفاهی خود را به این طرح ارائه دهند.
به گفته باسو، «آنها صدای مردم عادی را به ما میدهند و به ما یادآور میشوند که نظامیگری واقعاً کار خطرناکی است.»
باسو خصوصاً امیدوار است که بتوانند خاطرات زنان را نیز به دست آورد که نقش آنها در این جنگ دچار تحولی اساسی شد.
مرکز فایلهای صوتی و متن مصاحبهها را به صوت آنلاین در اینترنت قرار داده و سربازانی که خاطراتشان ثبت میشود میتوانند بدون اینکه نامشان فاش شود در این طرح شرکت کنند یا حتی میتوانند درخواست کنند که سرگذشتشان تا قبل از مرگشان منتشر نشود.
«هدف چیست؟»
این مرکز که دفاتر آن در فورت داگلاس Fort Douglas در سالت لیک سیتی قرار دارد، یکی از معدود طرحهای تاریخ شفاهی آمریکاست که اقدام به جمع آوری سرگذشتهای سربازان از جنگهای قرن حاضر کرده است. خود ارتش آمریکا نیز مشغول مصاحبه با کهنه سربازان است، با این تفاوت که به گفته باسو تاریخنگاران ارتش بیشتر به دنبال استراتژی و تاکتیکهای جنگی، فرماندهی و کنترل هستند.
باسو که خود یک کهنه سرباز ارتش است ادامه میدهد: «اما ما به دنبال مسائل فرهنگی و اجتماعی هستیم؛ میخواهیم بدانیم که سرباز ارتش آمریکا بودن در این سالها یعنی چه؛ میخواهیم از تعاملات بین سربازان و کسانی که در کنارشان خدمت میکردند بدانیم.» باسو از کلمه سرباز به معنی تمام مردان و زنانی که در جنگ شرکت داشتهاند استفاده میکند.
«بسیاری از این مصاحبه شوندگان تعصب شدیدی به زمانی که در ارتش سپری کردهاند دارند ولی در عین حال داستانهای مختلفی از آنجا نقل میکنند. صداقت و حقیقت جالب توجهی در سرگذشت آنها دیده میشود.»
از جمله موضوعاتی که خیلی تکرار میشود قدرت تحول و تغییرپذیری در خدمت کردن در ارتش است؛کوته نظری، نادانی و تنبلی افسران بالادست ارتش؛ و نیاز به آگاهی فرهنگی بیشتر قبل از این که سربازان به خاک دیگر کشورها اعزام شوند.
بیشترین مصاحبههای این طرح را جان ورسنکرافت John Worsencroft انجام داده است که خود یکی از سربازان آمریکا در عراق بوده است. او این مصاحبهها را همزمان با گذراندن دوره لیسانس و فوق لیسانس خود در رشته تاریخ دانشگاه انجام داده است. در حال حاضر، او درگیر پایان نامه دوره دکترای خود از دانشگاه تمپل Temple University در فیلادلفیا است.
ورسنکرافت مصاحبههای خود را با سربازانی که بیشتر از همه میشناخت یعنی تفنگداران دریایی گروهان فاکس، گردان دوم، یگان 23 تفنگداران دریای شروع کرد. این یگان در فورت داگلاس Fort Douglas، یکی از مقرهای مهم نظامی و تاریخی است که در نزدیکی دانشگاه یوتا وجود دارد. در سال 2006 ورسن از این یگان خارج شد و سرگذشت خود را برای باسو بازگو کرد.
گروهان ذخیره که بین شهر سالت لیک و واس وگاس تقسیم شده است به نام گروهان پاکان و گناهکاران the Saints and Sinners شناخته میشود و در تهاجم به عراق در سال 2003 شرکت داشته است.
مصاحبهها گزارشی گام به گام از حمله به بغداد ارایه میدهند: گرسنگی سربازان ذخیره در مواقع کمبود جیرهی غذایی، هفتههایی بدون حمام، از دست رفتن اندوهناک گروهبان جیمز کاولی James Cawley به خاطر اشتباه راننده جیپی که در شب چشمانش را خوب باز نکرد و از روی سنگر انفرادی جیمز رد شد.
«آنها جنگ را چگونه میبینند؟»
این سرگذشتها حاوی جزئیات دیگری نیز هست از جمله تجربه خوش آمدگویی عراقیها به اولین سربازان آمریکایی که رنجهای زیادی در زمانی حکومت صدام حسین دیده بودند.
بسیاری از این تفنگداران به یاد می آورند عراقیهایی را که به سمت آنها میآمدند و فریاد می زدند «بوش خوب است، بوش خوب است!»
ناوی آمون گرنت Ammon Grantصبحی را به یاد میآورد که بعد از یک درگیری سخت یک مرد عراقی به همراه پسر کوچکش به طرف او آمد و با انگلیسی دست و پا شکسته به او فهماند که می خواهد پسرش کسانی که آنها را آزاد کردهاند لمس کند.
با این وجود، مصاحبههای دیگر حاکی از سرخوردگی عراقیها پس از ورود کشورشان به جنگ داخلی است و تردید سربازان آمریکایی در کارایی آنها در بازسازی عراق.
ورسن کرافت می گوید مقاومت در برابر این فکر که از تجربیات سربازان تنها یک روایت شکل بگیرد، اهمیت دارد.
به عقیده او، اینکه آنها در چه زمانی در جنگ شرکت داشتهاند و یا چه شرایطی را سپری کردهاند واقعا در برداشت آنها از جنگ تغییر تأثیرگذار است.
جنگ عراق تا زمانی که آخرین گروه از سربازان آمریکایی در پایان سال گذشته خاک این کشور را ترک کردند، تقریبا 9 سال طول کشید. ولی جنگ در افغانستان همچنان پس از یک دهه ادامه دارد و نیروهایی ائتلاف هیچ تصمیمی مبنی بر خروج نیروهایشان از این کشور تا قبل از سال 2014 ندارند.
شرایط این کشورها، و قطعاً خود ایالات متحده، در طول این سالها تغییرات زیادی کرده است.
حتی پیشرفت فن آوری نیز تجربه جنگ را برای مردان و زنان نظامی تغییر داده است. قبلا آنها مجبور بودند به خاطر استفاده از نامهنگاری دستی هفتهها از خانوادههای خود بی اطلاع باشند. ولی در اواسط این دو جنگ، آنها هر روز به ایمیل، تماسهای تصویری و شبکههای اجتماعی دسترسی داشتند.
«پیچیده و متنوع»:
در اوج خونریزیها در عراق، جذب نیروهای مورد نیاز به اندازه کافی صورت نگرفت و این بحران اقتصادی بود که باعث شد نیروهای داوطلب که حاضر بودند جان خود را در خاور میانه به خطر بیاندازند، به صحنه آمدند.
همانطور که تجربههای ناشی از جنگ متفاوت است، ارزیابیها از منطقی بودن و اجرای مناسب جنگ نیز متفاوت است.
ورسن کرافت میگوید: «یکی از مهمترین چیزهایی که من در این مصاحبهها دستگیرم شد این است که برداشت افراد تا چه حد میتواند در مورد جنگ پیچیده و متنافر و متفاوت باشد و یا حتی تفکرات یک نفر ویا افرادی که از یک یگان هستند چقدر میتواند متناقض باشد.»
به گفته ورسن کرافت و باسو، سرگذشت کسانی که روی زمین و در جبهههای واقعی جنگ خدمت کرده اند- نه کسانی که از مقر امن فرماندهان و سیاستگذاران اتفاقات را نظاره میکنند- به صاحب نظران و مردم کمک میکند تا به درک بهتری از این جنگها برسند و شاید در این رویکرد که ارتش تماماً داوطلبانه بهترین روش است، تجدید نظر کنند.
باسو میگوید: «بسیاری از این سربازان از خود میپرسند که آیا مردم آمریکا به اندازه کافی از ارتش خبر دارند. . . آیا آغاز جنگی که مجبور نباشی در آن بجنگی، آسانتر است؟ برای چنین درصد اندکی از شهروندان آمریکایی که باید در این جنگ ها شرکت کنند، در زمانی که در دید وسیعتر، ملت مجبور به ایثار نیست، جنگیدن به چه معناست؟»
سرگذشت آنها را بخوانید:
نیک لوپز Nick Lopez: لوپز که اکنون برای اداره آتش نشانی سال لیک سیتی کار می کند در 1984 به تفنگداران دریایی آمریکا پیوست و در 2010 با درجه استواری بازنشست شد. او می گوید: «تاریخ مهم است؛ من فکر میکنم هرکس بخشی از آن است، هرچند که کوچک باشد.»
مایکل شونفلد Micheal Schoenfeld: که سرگرد تفنگداران دریایی آمریکایی است هنگام تهاجمی که به رهبری آمریکا به عراق رخ داد، سروان بوده است.او می گوید: «وقتی به جنگ می روی، توقع داری با سربازان بجنگی و انتظار آن را نداری که آنها از زنان و کودکان به عنوان سپر خود استفاده کند.»
جان رید John Reed: او سرهنگ دوم بازنشسته است و 25 سال در نیروی ذخیره ارتش خدمت کرده است. او می گوید: «خدمت در بغداد یکی از مهمترین تجارب من در زندگی ام بود، شاید مهمترین چیز بعد از تولد فرزندم.»
نوشته: کریستن مولتن Kristen Moulton
kmoulton@sltrib.com
روزنامه سالت لیک تریبیون Salt Lake Tribune
21 ژوئن 2012
ترجمه: عباس حاجی هاشمی
منبع: americanhomecomings