|
خاطرات شفاهی زنان رزمنده جانباز خوزستانی منتشر میشود
|
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ زهرا شریفپور، یکی از فعالان عرصه رسانه و مطبوعات که خاطرات دوران کودکیاش در دفاع مقدس رقم خورده درصدد جمعآوری «خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی» است. در دوران دفاع مقدس هرکس به هر نحوی میتوانست از آب و خاک کشورش دفاع کرد، مردان در جبهههای حق علیه باطل سینه خود را سپر گلولههای خصمانه دشمن کردند و زنان نیز به هر گونهای که در توانشان بود، با تفنگ، با فداکاری و روحیه دادن به رزمندگان توانستند در جنگ دین خود را به وطن ادا کنند. این که زنان با دارا بودن روحیهای حساس و لطیف چگونه در میان هجوم و حملات متجاوزانه عراق ایستادگی کردند، شاید دور از ذهن باشد. اما زنانی بودند که در همان روزهای نخست حمله عراق به ایران در شهرهای مرزی در جنوب و غرب کشور به خاطر حمایت و پشتیبانی از رزمندگان، خالی نکردن خانه و کاشانهشان تا پای جان ایثار و مقاومت کردند. سالیان طولانی از آن حماسه آفرینیها میگذرد و خاطرات بسیاری از زبان راویان و شاهدان عینی آن دوران نوشته و منتشر شده است. در این میان «زهرا شریفپور» که خود نیز خاطرات دوران کودکیاش در دفاع مقدس رقم خورده است، با استفاده از تجربهای که در حوزه رسانه و مطبوعات در این سالها کسب کرده، علاقهمند به جمعآوری «خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی» شده است. چرا که معتقد است به خاطرات مردان رزمنده در دوران دفاع مقدس بیشتر پرداخته شده، اما درباره خاطرات زنان هنوز ناگفته و ناشنیدههای بسیاری وجود دارد. زهرا شریفپور با حضور در وادی اخبار مربوط به دوران دفاع مقدس و سفر به مناطق جنگزده و بازگشت به خاطرات دوران کودکی در دوران دفاع مقدس علاقهمند شد تا در زمینه خاطرات فعالیت کند، وی در این باره میگوید: «مدتها پیش به پیشنهاد مادرم تصمیم گرفتم اطلاعاتم درباره دوران دفاع مقدس را بیشتر کنم و با مطالعاتی که در این زمینه داشتم، در تصمیمم برای قدم نهادن در وادی فرهنگ و ادب دفاع مقدس مصممتر شدم. از آنجا که پس از دوران دفاع مقدس آثار متعددی درباره حضور مردان در جنگ تحمیلی نوشته و منتشر شده است تصمیم گرفتم سراغ خاطرات زنان در دوران دفاع مقدس بروم. اگر فقط به سراغ خاطرات زنان رزمنده دوران جنگ میرفتم، دامنه کار وسیع میشد، بنابراین تصمیم گرفتم خاطرات زنانی که علاوه بر رزمنده بودن جانباز هم باشند جمعآوری کنم. برای دردسترس بودن و بررسی خاطرات این افراد باز دامنه کار را کوچکتر کرده و به سراغ خاطرات زنان رزمنده و جانباز اهل خوزستان رفتم. بنابراین کتابی که هم اکنون مشغول نگارش آن هستم خاطرات زنان رزمنده و جانباز خوزستانی است. این 4 شاخص اصلی خاطرات شفاهی زنان در این کتاب است.» شریفپور درباره پیدا کردن راویان خاطرات آن هم با این 4 شاخص اصلی اظهار میدارد: «ابتدا گمان میکردم که به راحتی میتوانم با استفاده از بانک اطلاعاتی بنیاد شهید و امور ایثارگران این افراد را بیابم. اما یکی از مشکلاتی که در مواجهه با بانک اطلاعاتی بنیاد شهید با آن روبه رو شدم، این بود که در این بانک اطلاعات، زنانی بودند که بر اثر بمباران جانباز شده بودند و البته تعدادشان هم زیاد بود. بنابراین با این منوال برای جست و جو و یافتن کسانی که واجد 4 محور اصلی مورد نظرم بودند، با همکاری دوستانی که ذکر نام آنها در این مجال نمیگنجد تماسهای مداوم و بسیار زیاد با افراد متعدد برقرار کردم و توانستم تعدادی از آنها را پیدا کنم». وی در ادامه میگوید: «در میان زنانی که برای مصاحبه به سراغشان رفته بودم، برخی از آنها چون خاطرات خود را سالها قبل بازگو کرده بودند، مجدداً حاضر به بیان خاطراتشان نشدند. سنیّه ثامری و فرشته اویسی از جمله زنانی بودند که از همرزمان شهیده مریم فرهانیان بوده و بخشی از خاطراتشان را قبلاً به صورت پراکنده بیان کرده بودند، اما به صورت مستقل به بیان خاطرات نپرداخته بودند. همچنین پری حورسی، خدیجه میرشکار، سهام طاقتی، زهرا شهیدزاده و... نیز از دیگر زنان رزمنده و جانباز خوزستانی بودند که خاطراتشان را از دوران دفاع مقدس جمع آوری کردم. تعداد کمی از آنها نیز به هیچ وجه حاضر به مصاحبه نشدند». شریفپور در ادامه با تاکید به اینکه فعالیت در حوزه مطبوعات و رسانه در این راه کمک شایانی برایم بود، اظهار میدارد: «مصاحبه در حوزه رسانه بسیار جزئی است و به سرعت از روی موضوعات میگذرد، اما مصاحبه در حوزه جمعآوری خاطرات شفاهی این گونه نیست، چرا که نیاز به دقت و ریزبینی بیشتری دارد و باید به تمام جزییات آنچه که از زبان راوی بیان میشود، پرداخت. از طرفی زنان دارای روحیهای حساس و عاطفی هستند، آگاهی از این موضوع در جلب اعتماد آنها بسیار موثر بود. همچنین زمانی که راوی را در موقعیتهای زمانی و مکانی متناسب با خاطراتاش قرار دهیم، آنها خاطرات را بهتر در ذهن خود بازسازی کرده و به زبان میآورند. برای مثال برخی از این زنان راوی دوست نداشتند جلوی دوستان و آشنایان خاطراتشان را بیان کنند و من برای مهیا کردن این موقعیت آنها را همراهی میکردم. زمانی که راویان در آن فضاسازیها به گذشته برمیگشتند و خاطرات را از عمق وجودشان بازگو میکردند، گویی برایشان هنوز تازگی داشت و به همین دلیل بسیار متاثر و دگرگون میشدند. البته در اینجا گاهی به مشکلاتی هم برخورد میکردم؛ برای مثال برای خانمی که در زمان جنگ در خوزستان حضور داشت، اما الان در شهر دیگری ساکن است، فضاسازی و بازسازی صحنههای خاطره در موقعیتهای مکانی برایش میسر نبود.» وی میافزاید: «خاطرات را به لحاظ مفهومی و محتوایی همان گونه که از زبان راوی بیان شده، به رشته تحریر درآوردهام. البته به دور از اغراق و بزرگنمایی، اما در بحث کیفیت زبان گفتار به نوشتار با دقت ویرایش و از حالت محاورهای خارج شدهاند. برای این اثر هنوز عنوانی انتخاب نکردهام و در حال حاضر در مرحله ویرایش است.» شریفپور در پایان با اشاره به تاثیرگذاری خاطرات اظهار میدارد: «زمانی که خاطرات را میشنیدم بسیار متاثر میشدم، هر چند مدتها ساکن منطقه جنگی بودم و تا حدودی شاهد صحنههای پر از اضطراب و التهاب دوران جنگ بودم اما با این وجود باز هم تحت تاثیر قرار میگرفتم. یکی از ویژگیهای این خاطرات نیز همجنس بودن راویان با من بود و این مسئله در مسیر خاطرات کمک بزرگی بود و توانستم درک بالایی از خاطرات داشته باشم. از طرفی در طول کار با سوژههای جالب و جذاب دیگری برخورد کردم که هرکدام برای خود داستان جداگانهای دارند. قصد دارم بعد از اتمام کار این خاطرات، آن سوژههای جالب و جذاب را در قالب داستانهای کوتاه در کتاب دیگری بیاورم. جنگ ابعاد فراملی دارد، خاطره، داستان، عکس و... هرکدام به نوعی میتوانند گواه و تصویرگر واقعی صحنههای جنگ باشند. خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی نیز برگی از دفتر خاطرات روزهای جنگ در کشورمان است که تصویرگر واقعیتها و عینیتهای آن دوران است.»
فاطمه نوروند
|